بخشی از مقاله

چکیده

شهر مکان مناسبی برای شکلگیری نهادهای اجتماعی، باز نمود ارزشهای فرهنگی، گسترش و تحکیم روابط و برقراری مناسبات اجتماعی و همچنین پاسداری از ارزشهای انسانی است. به طور کلی در روش شناسایی شهرها، اولین مولفهای که مورد توجه قرار میگیرد، شناسایی انسان به عنوان کوچکترین عضو تشکیل دهنده جامعه است. انسانی که هویت او در قالب بررسی درک حالات و کنش او در تعامل با سازمان فضایی اطراف مشخص میگردد.

از سوی دیگر توجه به معماری و ساخت شهرها به عنوان بستر فعالیتهای انسانی می تواند منجر به درک و تحلیل بهتر اشکال مختلف زندگی و فعالیت-های انسانی گردد. از آنجا که بین زیبایی یک مکان و سایر ویژگی های ارتباط دهنده مکان با انسان - مانند معنا، هویت، و دلبستگی به مکان - ارتباط نزدیکی وجود دارد، این مقاله به بررسی اهمیت فضای شهری در برقراری تعامل و گفتمان با انسان در شهر شیراز می پردازد.

روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی است. مبانی تئوریک آن بر اساس جمعآوری بخشی از دادههای پژوهش به روش فیش برداری و با استفاده از کتب، مقالات و نشریات در زمینه طراحی شهری و معماری شهر، به علاوه نشانه شناسی اجتماعی صورت گرفته است.

.1 مقدمه

هر فضا دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که آن را از دیگر فضاها متمایز میسازد. فضایی که کارکردهای آن با نیازهای انسانی منطبق نباشد، فضایی بی هویت است. انسانها تاثیراتی بر محیط وارد میکنند و سپس نتایجی را از آن متأثر میشوند؛ این امر نمایانگر یک رابطه بین انسان و مکان است که برای درک این رابطه بایستی به بررسی تعاملاتی که بین انسان و محیط وجود دارد پرداخته شود . شکلگیری بافت کالبدی شهر تحت تاثیر اندیشهها، عقاید، باورها، فعالیتها و سطح فرهنگ جامعه است.

هر محیطی علاوه بر عناصر کالبدی، شامل پیامها، معانی و رمزهایی است که مردم بر اساس نقشها، توقعات، انگیزهها و دیگر عوامل، آن را رمزگشایی و درک میکنند. نمای ساختمانها و نوع مصالحی که با توجه به اقلیم و منطقه آب و هوایی در آنها به کار برده میشود، سبک و سیاق معماری بناها و تراکم و پراکندگی آنها و همچنین نمادها و مجسمههای شهری و به طور کلی اجزاء مختلف شهر، همگی مظاهری از مولفههای معنا بخش به یک شهر هستند. عناصر سازنده فضای شهر حکایت از نوع اندیشه و فرهنگ ساکنین آن در مقاطع زمانی مختلف دارند.

این معنا بخشی توسط انسان ایجاد شده، چرا که انسان همیشه به دنبال ابزاری بوده است که به وسیله آن هویت خود را تبیین کند و این هویت با حضور انسان در اجتماع و برقراری تعامل و کسب منزلت اجتماعی به وجود میآید. در صورتی که بین عناصر یک مکان با هویت شهروندان هماهنگی لازم وجود نداشته باشد و انسان توانایی برقراری ارتباط با آن اجزاء و حس تعلق به آنها را نداشته باشد، حس هویت مکان نیز از بین رفته و در نتیجه شهر دچار سردرگمی می شود. به همین منظور این پژوهش به انواع گفتمانهای شهری میپردازد تا بتوان با تشخیص انواع گفتمان، فضاهای شهری را رمزگشایی نمود.

.2 اهمیت و ضرورت پژوهش

ساختار فضای شهری در گرو عناصر و متعلقات متفاوتی است؛ پارهای از این متعلقات را میتوان تاریخ، اقتصاد، سیاست، نژاد، گروهبندیهای قومی، باوررها، جریانهای فرهنگی و آیینی و مذهب شهروندان یک شهر دانست. در واقع ساختار یک شهر متشکل از ظاهر شهر و همچنین اتفاقاتی است که در آن روی میدهد. نشانههای شهری میتوانند با ایجاد یک تصویر ذهنی، مفهومی از شهر را در ذهن بیندگان ایجاد کنند، و به افزایش کیفیتهای بصری و برقراری تعامل انسانها با یکدیگر و محیط کمک کنند.

المانها و مجسمههای شهری نه تنها به عنوان یک نشانه شهری بلکه از عناصر مهم و نقاط عطف حیات شهرها محسوب میشوند و نقش مهمی در ساختار و گفتمان یک شهر ایفا میکنند. المانها عاملی جهت برقراری ارتباط بین فرد و محیط محسوب میشوند که باعث به وجود آمدن حس تعلق مکان و خاطره انگیزی در انسان و همچنین تمایز شهری از شهر دیگر میشوند.

ساختار شهرهای ایرانی در گذشته به گونهای بود که هر شهر ساختار اجتماعی، فرهنگی و تاریخی خود را به گونهای بارز نشان میداد و عناصر سازنده شهری نمایانگر ویژگی های خاص خود بودند. شهر شیراز نیز از قاعده مستثنی نبوده و همواره با ویژگیهای خاص خود، شهری متمایز و با ارزش محسوب میشده است، که عوامل سازنده شهری و المانهای شهری آن مانند دروازه قرآن جلوهگر این شهر بودهاند. متاسفانه در پی توسعه سریع شهری و بی توجهی به اصول شهرسازی و همچنین نقش تعاملی نشانههای شهری و تأثیرات ناشی از آن، شهر دچار آشفتگی شده و اگر این امر ادامه یابد میتواند منجر به بی هویتی شهر شود. از این رو دستیابی به نقش و وظایف این مولفه شهری از منظر معماری و تأثیر آن بر گفتمان شهر یکی از ضروری ترین عوامل مورد نیاز شهری معاصر میباشد.

.3 گفتمانهای شهری

گفتمان، اصطلاحی است که در زمینهها و رشتههای گوناگونی چون فلسفه، جامعهشناسی، انسانشناسی و زبانشناسی به طور گسترده به کار برده شده است و فیلسوفان و نظریهپردازان مختلف درباره دامنه، مفهوم، نقش و کارکرد آن، نظریههایی گوناگون، و تا حدی متفاوت، مطرح کردهاند و پیرامون آن دیدگاههای گوناگونی داشتهاند.[1] فوکو درباره گفتمان بر این باور است که گفتمان ها برآمده از علامات هستند، اما کارکردشان از کاربرد این علامات برای نشان دادن و برگزیدن اشیاء بیشتر است، همین ویژگی است، که آنها را غیرقابل تقلیل به زبان، سخن و گفتار می کند؛ بنابر این گفتمان ها، مجسم کننده معنا و ارتباطات اجتماعی افراد است و از طریق آنها، جهان به صور مختلف، درک می شود.

همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، شهر را باید مجموعهای از گفتمانهای متفاوت از منظر علوم اجتماعی، تاریخ، اقتصاد، سیاست و معماری در نظر گرفت.

گونه اول گفتمان شهری را میتوان در قالب شهر سیاست بیان کرد؛ یعنی شهری که با پلاکاردهای سیاسی، تبلیغاتی، انتخاباتی و مناسبتی پر میشود و این عناصر هر روز بخشی از منظر شهری را تشکیل میدهنددر. دنیای غرب معمولاً شهر سیاست غایب است و سیاست، کمتر در عرصههای عمومی نمود پیدا میکند، اما در بعضی از جوامع، سیاست در پی تصاحب خیابان، پارکها و بیلبوردها است؛ از همین روی، هنرهای خیابانی برای مثال نقاشی دیواری، معنای سیاسی پیدا میکنند و اصولا هر چه در خیابان است سیاسی و بخشی از عرصه تملک سیاست محسوب میشود.

نوع دوم از گفتمان شهر را میتوان در شهر اقتصادی یافت؛ شهری که در آن تبلیغات تجاری حائز اهمیتهستند و اصولاً شهر بر محور کارایی و میزان بهرهوری اقتصادی آن شناخته میشود. در این شهر پاساژها، بازارها و بازارچهها اهمیت کالبدی دارند؛ مثلاً میلان را میتوان شهر مد، دبی را شهر تجارت، کاشان را شهر فرش و اصفهان را شهر صنایع دستی در نظر گرفت. به این ترتیب هر شهر دارای یک هویت اقتصادی است که به نماد شهر و محور تعریف شهر تبدیل میگردد.

نوع دیگری از گفتمان شهر میتواند در شهر اجتماعی موجود باشد. در این گفتمان پرسشهایی از قبیل اینکه آیا شهر، کالبد و طراحی شهری، شرایط مساعد اجتماعی برای زنان، کودکان و ناتوانها به صورت برابر دارد. در این شهر خیابانها، بلوارها و بزرگراهها بیش از آنکه برای تسریع رفت و آمد طراحی شده باشند، برای تسهیل مراودات طبقات اجتماعی ساخته شدهامد؛ یعنی بزرگراهها، بالای شهر و پایین شهر را به هم مرتبط میسازند تا به این وسیله انحصار دسترسی طبقات مختلف جامعه به موقعیتهای شهر مانند پارکها، مراکز خرید و تفرجگاهها را از بین ببرند. در این گفتمان، مبحث توزیع اجتماعی و دسترسی اجتماعی در فضای کالبدی شهر مطرح شده و در طراحی المانها بیش از آنکه مولفه زیبایی شناسی آنها مورد توجه باشند معنای اجتماعی آنها مهم است.

نوع دیگری از گفتمان شهر را در شهر فرهنگی میتوان مشاهده نمود؛ مثلا شهرهای پاریس و نیویورک که دارای یک هویت فرهنگی مخصوص به خود هستند؛ یا مناقشهای که برای تعیین پایتخت جهان اسلام میان اصفهان، مصر و دمشق در جریان بود، و یا رقابتی که در حال حاضر میان شیراز و اصفهان به عنوان پایتخت فرهنگی ایران در جریان است. همه این موارد به هویت فرهنگی شهرها اشاره دارند. هویت فرهنگی یک شهر، از طریق پیشینه تاریخی و رویدادهای هنری آن نیز شناخته میشود. مثلاً شهر ونیز که با رویداد هنری ونیز شناخته میشود، یا ولز و برلین و دیگر شهرها که با رویداد فرهنگی سینمایی یا تئاتری و... شناخته میشوند.

گفتمان شهر طبیعت را میتوان نوع دیگری از گفتمان شهری در نظر گرفت. شهر ممولاًع در برابر طبیعت و روستا تعریف میشود معمولاً نقطه مقابل توسعه یک شهر، تخریب طبیعت است؛ با این حال بایستی این نکته را در نظر گرفت که شهرها، طبیعت ویژه خود را به نحوی در خود رشد میدهند؛ برای مثال ایجاد پارکها، فوارهها، میدانها و عناصری از این دست، نوعی از طبیعت به حساب میآیند که در واقع طبیعی نیستند و ساخته دست طراحان و معماران شهری می-باشند. همین امر، یعنی طبیعت، خواه طبیعی یا غیرطبیعی و ساخته دست بشر باشد، خود به تنهایی مبنای شناخت و هویت بخشی به برخی از شهرها میشوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید