بخشی از مقاله

چکیده

این تحقیق بر اساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است . ره آورد رایج در فلسفه برای کودکان، افزایش مهارت تفکر انتقادی و اثربخش کودکان را وجههی همت خود می داند. مقاله حاضر با به چالش گرفتن مفهوم فلسفه در این روی آورد از فلسفه برای کودکان، جهت گیری تلفیقی را برای آن پیشنهاد می کند.

تسهیل تجارب فلسفی کودکان و ایجاد زمینه ی مساعد برای مواجه ی آنان با رازها و نیازهای وجودی در تلفیق با افزایش مهارت تفکر منطقی، فلسفه برای کودکان را به اثر بخشی نزدیک و اطلاق فلسفه بر آنرا حقیقی می کند. تدوین الگوهای آموزشی در فلسفه برای کودکان با چنین رهیافت تلفیقی محتاج مطالعات میان رشتهای است.

مقدمه

فلسفه برای کودکان گرایش نوپایی است که در دهه هفتم سدهی بیستم میلادی ظهور کرد و در سی و پنج سال اخیر مورد اقبال عام قرار گرفت و بسط و توسعه فراوان یافت. رایجترین روی آورد در فلسفه برای کودکان، رهیافت لیپمن است. متیولیپمن را مؤسس فلسفه برای کودکان دانسته اند. روی آورد وی امروزه با سبکها، ابزارها و برنامههای متنوعی بکار می رود

بیان مسئله

اگر چه برنامههای آموزشی در فلسفه برای کودکان رواج دارند اما هنوز در عرصه پژوهش مسائل فراوانی وجود دارند که محتاج مطالعات نظاممند میباشد. یکی از مهمترین مسائل، در این میان، پرسش از هویت معرفتی آن است. این مسئله، نسبت فلسفه برای کودکان را با سایر گرایشهای فلسفی و نیز دیگر گسترههای مورد آموزش کودکان روشن میسازد. همچنین بحث از اضلاع معرفتی فلسفه برای کودکان - یعنی بیان مبانی، اصول، قواعد، زبان، روش و غایت آن - در گرو تعریف و بیان چیستی آن است.

در تحلیل هویت معرفتی فلسفه برای کودکان میتوان از تمایز و یا نسبت آن با فلسفه، منطق و روش تحقیق پرسید. آیا فلسفه برای کودکانهویتاً فلسفه است یا منطق یا روش تحقیق؟ جهت گیری عمده فلسفه برای کودکان چیست؟

اگر بخواهیم فلسفه برای کودکان را بطریق بیان هدف و تعریف غایی، بشناسانیم، آنرا چگونه میتوان تعریف کرد؟ جهت گیری عمدهی فلسفه برای کودکان در روی آورد رایج آن - یعنی رهیافت لیپمن و پیروانش - ، افزایش مهارت تفکر منطقی است. تحقیق حاضر با به چالش خواندن این روی آورد، نشان میدهد که حصر توجه به تفکر منطقی در فلسفه برای کودکان موجب تحویل نگری - تحویل فلسفه به منطق - است. در این مقاله علاوه بر نقد روی آورد لیپمن، الگویی پیشنهاد میشود که میتواند رخنهی تحویلی نگری آنرا رفع کند و فراتر از افزایش مهارت تفکر منطقی کودکان، تسهیل تجارب فلسفی آنان را نیز بمنزله یکی از اهداف مهم فلسفه برای کودکان، وجههی همت خود سازد.

این هدف، فلسفهبودنِ فلسفه برای کودکان را بیشتر از الگوی لیپمن آشکار میسازد و در نهایت به مفهومسازی نوین و کاملتری از فلسفه برای کودکان میانجامد.

- 2 فلسفه برای کودکان بمنزله ی تفکر منطقی 1؛ - 2 روی آورد لیپمن . برغم تأکید لیپمن بر اینکه روی آورد وی در فلسفه برای کودکان،حقیقتاً فلسفه است،

بدلایل فراوان میتوان آنرا برنامهای برای افزایش مهارت تفکر منطقی - تفکر انتقادی و خلاق - خواند. به برخی از این دلایل اشاره می کنیم.

الف - برنامه ی لیپمن در اساس نهضتی در آموزش و پرورش کودکان بوده است. در این برنامه دانش آموزان بجای بخاطر سپردن نتایج مطالعات دیگران، سوق داده میشوند تا خود در فرایند پژوهش به علم دست یابند. پژوهش، فرایند پردازش اطلاعات برای تولید علم است

مفهوم اصلی برنامه ی لیپمن تبدیل دانش آموزان به کاوشگران ماهر و جوان است. مراد از کاوشگر بودن، جستجوگر فعال و پرسشگرمُصّر بودن، هوشیاری دایمی برای مشاهدهی ارتباطات و اختلافات، آمادگی همیشگی برای مقایسه، مقابله و تحلیل فرضیهها، تجربه مشاهده، سنجش و امتحان است - لیپمن، 1993، . - 682: بنابرین، در برنامه لیپمن، کلاس درس به یک جامعه ی پژوهشگر بمنظور کاوش مشترک تبدیل میشود و کودکان با کار گروهی مهارت تفکر منطقی خود را افزایش میدهند.

ب - توجه به انگیزه لیپمن در ایجاد فلسفه برای کودکان، تصور وی را از آن نشان می دهد. لیپمن بعنوان استاد فلسفه با مشکل فقدان و یا نقصان قدرت استدلال، قضاوت و داوری نزد دانشجویان خود روبرو شد و از 1960 تا 1970م مطالعات فراوانی را در تحلیل این مشکل و رفع آن سامان داد. از نظر وی عامل و ریشهی عمدهی این وضعیت را در دوره کودکی و سنین 11 تا 12 سالگی باید جست.

دانشجویان امروزی در دوران کودکی از حیث توانایی تفکر انتقادی و خلاق پرورش نیافتهاند و بهمین دلیل، باید سبک های آموزش دوره کودکی را متحول ساخت و سبک مبتنی بر حافظه را به سبک مبتنی بر تفکر و پژوهش مبدل کرد. در مدارس باید به کودک قدرت مفهومسازی، تحلیل مفهومی، استدلال، نقد و داوری را آموخت و باختصار، باید مهارت تفکر منطقی کودکان را افزایش داد.

ج - در برنامه ی لیپمن، کودکان بطریق آموزش در عمل یاد می گیرند که در مقام داوری و قضاوت به ملاک سنجش نیاز دارند و رد و اثبات نظریهیی بدون دلیل، اخلاقی و مقبول نیست. بنابرین، در رهیافت وی، تلاش فلسفه برای کودکان معطوف به تربیت کودکان بصورت محققانی است که از توانایی اندیشه ورزی روشمند و اخلاق پژوهش گروهی برخوردارند

د - فلسفه برای کودکان در رهیافت لیپمن، برنامهای برای آموزش تفکر نقادانه و خلاق در درک ماهیت موضوعات فلسفی میان کودکان با تاکید بر سه محور خود اصلاحگری، داشتن حساسیت معقول نسبت به زمینه و داوری بر پایه اعتماد بر ملاکهاست.

- 2-2 نقد روی آورد لیپمن . رهیافت وی در فلسفه برای کودکان را از جهات گوناگونی میتوان مورد نقادی و ارزیابی قرار داد، از جمله:

الف - نقد مفهومسازی وی از فلسفه برای کودکان - تعریف فلسفه برای کودکان - .

ب - بررسی امکان تحقق برنامه ی لیپمن از دیدگاه روانشناسی کودک و نیز از دیدگاه فلسفه ی تحلیلی. بدلیل ابتناء روی آورد لیپمن بر مبانی روانشناختی - کودک - و نیز مبانی معرفت شناختی معین، اینگونه ارزیابی ضرورت دارد

ج - سنجش میزان کارآیی و اثر بخشی برنامه ی لیپمن برای دستیابی به اهداف - افزایش مهارت منطقی - .

د - نقد مبانی معرفت شناختی و مبادی فلسفی روی آورد لیپمن یعنی تحلیل مفاهیم بنیادی و ارزیابی گزارههای پایهای که نظریه وی بر آنها استوار است.

ه - نقد جهت گیری فلسفه برای کودکان در روی آورد لیپمن.

کارآیی و اثربخشی برنامه ی لیپمن را پیش از این در پرتو مقایسه سبک وی با سبک برنی فیه مورد بحث قرار دادهایم - امی و قراملکی، - 1384 در اینجا به نقد جهت گیری فلسفه برای کودکان در روی آورد لیپمن می پردازیم. تأمل در جهتگیری برنامه وی، حصرگرایی نهفته و تحویل نگری مبتنی بر آنرا در نظریهی وی آشکار میسازد. این تأمل، مفهومسازی لیپمن از فلسفه برای کودکان را نیز به چالش میخواند. این نقد را با پرسش از مفهوم فلسفه در فلسفه برای کودکان آغاز می کنیم.

- 3 چرا فلسفه؟

3 - 1 اهمیت سؤال از اینکه چرا " فلسفه برای کودکان" را فلسفه مینامیم صرفاً، به یک بحث زبانی و لفظی منحصر نمیشود. زیرا تأمل در معنای این واژه میتواند ارتباط الگوی لیپمن با فلسفه را تحلیل و نقد کند. اگرچه واژهها بطور قراردادی بر معانی وضع میشوند و هر کسی مجاز است از حق وضع لفظ بهره مند باشد، اما بتعبیر کنفوسیوس ستم بر کلمات روانیست و اطلاق نابجا و فریبنده ی واژه، فرایند تفکر خلاق را عقیم میسازد. فرض کنیم، کودکانی که تحت تربیت برنامه لیپمن قرار میگیرند، از وی بپرسند:

چرا چنین آموزشی را فلسفه برای کودکان مینامید و نه منطق؟ پاسخ دقیق به این پرسش چیست؟

بدون تردید بیان اینکه واژهها قراردادی بکار میروند و فاقد معنای ذاتیند، با جهتگیری آموزش تفکر انتقادی ناسازگار است.

جستجو ازسرّ فلسفه بودن فلسفه برای کودکان از جهت دیگری نیز اهمیت دارد. هر کس در مقام تسمیه و نامگذاری براساس ذهنیت و مفهومسازی خاص از امور بر آنها اسمی را مناسب میانگارد. بنابرین، تأمل در وجه تسمیه در این مقام پرده از مفهومسازی لیپمن و تصور وی از هدف فلسفه برای کودکان را نیز بر میدارد.

3 - 2 پاسخ لیپمن. وی، این مسئله را مورد توجه قرار می دهد و سعی میکند نامگذاری برنامه خود به فلسفه برای کودکان را از جهات مختلفی موجه سازد. ابتدا دلایل وی را گزارش و سپس مورد نقد قرار می دهیم.

الف - موضوعات مورد بحث در برنامهی فلسفه برای کودکان از همان مفاهیمی گرفته شده است که فلاسفه با آن درگیرند مانند بحث دربارهی ماهیت قانون، حقیقت، عدالت، خیر، مرگ، دوستی، زیبایی و ... - لیپمن، مهرنیوز، - 2003 این دلیل لیپمن خطای روشی و مغالطه ی منطقی آشکاری دارد زیرا مفاهیم یاد شده در دو گونه مسئله قابل ارائه هستند و مسائل فلسفی و مسائل غیر فلسفی چنین نسیت که هر سؤال در باب دوستی مسئلهیی فلسفی باشد بنابرین لیپمن دچار مغالطه شده است.

ب - در این الگو یک فعالیت منسجم فکری دربارهی ماهیت تفکر صورت می گیرد و مسلم است که این بحث در هیچ علمی جز فلسفه جای ندارد .

پ - کودکان در این گفتگوها بطور خودکار یاد می گیرند که چگونه بین استدلالهای معتبر و غیر معتبر - منطق - و بین نظریههای شناختی تأیید شده و رد شده - معرفت شناسی - و بین شکلهای مورد قبول و غیر قابل قبول قضاوت اخلاقی - اخلاق - ، ملاکها و موازینی بیابند - همان - . باین ترتیب کودکان فعالیتی منطقی و فلسفی - چه نظری و چه عملی - انجام میدهند. این استدلال نیز نتیجهای جز تأکید بر مهارت تفکر منطقی ندارد.

ج - لیپمن می گوید: آنچه فلسفه برای کودکان نامیده میشود تلاشی است برای بسط فلسفه با این هدف که بتوان آنرا مانند نوعی آموزش بکار برد. این فلسفه، آموزشی است که از فلسفه برای واداشتن ذهن کودک به کوشش در جهت پاسخگویی به نیاز و اشتیاقی که بمعنا دارد بهره میبرد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید