بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش، معرفی فنون نیازسنجی و همچنین شناسایی نیازهای آموزشی مدرسین دانشگاه بود نمونه پژوهش حاضر را 25 نفر از مدرسین که دارای تخصص، علاقمند و حداقل یکسال سابقه تدریس داشتند، تشکیل داد با توجه به اینکه تعداد متخصصان شناخته شده برای محقق زیاد بود، برای انتخاب آنها از نمونه گیری تصادفی استفاده شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از نظرات متخصصین بود
نتایج نشان داد که از بین نیازهای آموزشی مدرسین دانشگاه، به ترتیب نیازهای حیطه طراحی برنامه درسی - - 3/981، حیطه فناوری اطلاعات و ارتباطات - - 3/722، حیطه پژوهش - - 3/448 و نیازهای حیطه آشنایی با زبان انگلیسی و توانایی های مربوط به آن - 3/162 - در اولویت اول تا آخر قرار دارد. به طور کلی از نظر مدرسین، نیازهای حوزه طراحی برنامه درسی در اولویت اول و نیازها مربوط به حیطه زبا انگلیسی در اولویت آخر قرار دارد.
مقدمه
گلد استاین - نقل از تصاعدی و اعتضادی، - 1390 آموزش را متشکل از سه بخش اصلی سنجش، آموزش و ارزشیابی تلقی می کند که در مرحله سنجش، تعیین نیازها و اهداف آموزشی انجام می گیرد، تا مبنایی برای تعیین اهداف آموزشی قرار گیرد. نیازسنجی در مرحله طراحی برنامه درسی، با شناسایی اهداف همراه با اولویت بندی منطقی، بستر مناسبی را برای سازماندهی سایر عناصر برنامه، حول محور این نیازها فراهم می آورد و به استفاده موثر از منابع و امکانات محدود منجر می شود.
اگر چه برخی نیازسنجی را اولین مرحله از فرایند برنامه ریزی - برای تعیین اهداف برنامه - و برخی نیازسنجی را بعد از تدوین هدف ها در نظر می گیرند، اما در دیدگاههای مختلف برنامه ریزی آموزشی و درسی، نیاز سنجی برای پیش بینی اقدامات، بیان رسالت ها، تعیین اهداف ویژه، تعیین هدف های کلی و به ویژه در سه مرحله اصلی برنامه ریزی - تدوین برنامه و عناصر آن - ، اجرا - انطباق برنامه با شرایط اجرایی و موفقیت برنامه - و ارزشیابی - شناسایی هدف های تحقق یافته و نیافته - بسیار ضروری است.
بنابراین نیازسنجی آموزشی از یکسو ابزاری مهم در طراحی و ارزشیابی برنامه های آموزشی می باشد و از سوی دیگر برنامه های آموزشی به منظور تأمین نیازهای آموزشی فراگیران طراحی می شود. نیاز آموزشیٌ به نیازهایی اطلاق میشود که از طریق آموزش قابل رفع است و معمولا در حوزههای دانشی، مهارتی و نگرشی مطرح میشود. اغلب صاحبنظران، نیاز آموزشی را بهعنوان فاصله یا شکاف بین وضع مطلوب و موجود در زمینه عملکرد تعریف و عده ای دیگر، آن را بهمفهوم نقصان تعریف کردهاند. براساس این تعاریف، شناسایی نیازهای آموزشی معادل شناخت فقدان، کاستی یا زمینههای گسترش دانش، مهارت و نگرشهای مرتبط با عملکرد رضایتبخش شغلی است"
ابطحی - - 1394 معتقد است که، نیاز آموزشی بیانگر تغییرات مطلوبی است که در فرد یا افراد یک سازمان از نظر دانش و مهارت باید بهوجود آید تا فرد یا افراد بتوانند وظایف و مسؤولیتهای مربوط به شغل ذیربط را در حد مطلوب، قابل قبول و منطبق با استانداردهای کاری انجام داده و در صورت امکان زمینههای رشد و تعالی کارکنان را در ابعاد مختلف بهوجود آورد. نیاز از نقطهنظر کاربردی که در آموزش دارد، به سه دسته تقسیم می شود:
نیاز به عنوان شکافٍ یا فاصلهَ: نیاز به عنوان شکاف یا فاصله متداولترین تعریف نیاز در مطالعات نیازسنجی است، نیاز به مفهوم فاصله یا شکاف به وضعیت مطلوب با وضعیت مورد انتظار اشاره می کند. الگوهایی که بر اساس این مفهوم طراحی می شوند نظیرالگوهای کلاسیک، استقرایی، قیاسی کافمن ، پیشنهادی کلاین می باشد همچنین الگوی نیازسنجی مؤسسه - محور، الگوی ناتو و طرح جامع نیازسنجی نمونه هایی از الگوهای ترکیبی هستند
- الگوی کلاسیک: تنها از لحاظ تاریخی اهمیت دارد و فرایند نیاز سنجی را به صورتی ساده دنبال می کند. در این الگو ابتدا از روشهای مختلف، نیازها و هدف های برنامه مشخص شده و سپس برنامه تدوین، اجرا و ارزشیابی می گردد.
- الگوی کافمن و هرمنُ: الگوی عمومی است که میتوان آن را در سطوح مختلف سازمانی، شغلی و فردی مورد استفاده قرار داد. مراحل الگو به نقل از کافمن و هرمن ترجمه مشایخ و بازرگان - 1391 - به شرح زیر می باشد:
- تصمیمگیری درباره استفاده از دادهها برای نیازسنجی
- تعیین سطح مورد نظر یا وضعیت مطلوب در سه سطح فراسوی کلان، کلان و خرد
- شناسایی افراد ذیربط در نیازسنجی و برنامهریزی
- جلب مشارکت افراد ذیربط در نیازسنجی
- جلب توافق جمعی درباره سطح نیازسنجی
- گردآوری دادههای مرتبط با نیازهای درون و برون سازمانی
- فهرست کردن نیازهای شناسایی شده و توافق جمعی درباره آنها
- اولویتبندی نیازها
- جلب توافق همکاران درباره مسائل - نیازهای - که برای چارچوبی انتخاب شدهاند
نیاز به عنوان نقص و مشکل: اگر چه اغلب صاحب نظران، نیاز آموزشی را به عنوان فاصله یا شکاف بین وضع مطلوب و موجود در زمینه عملکرد و سایر الزامات شغلی کارکنان تعریف می کنند اما عده ای دیگر آن را به مفهوم نقصان تعریف نموده اند. بر اساس این تعاریف، شناسایی نیازهای آموزشی معادل شناخت فقدان، کاستی یا زمینه های گسترش دانش، مهارت و نگرش های مرتبط با عملکرد رضایت بخش است
یکی از طرفداران دیدگاه نیاز به عنوان نقص و مشکل، اسکریون است تکنیک های مسأله محور، نیاز را یک مشکل یا نقصان تلقی می کنند. بنابراین، برنامه ریزان عملکرد های منفی را مورد شناسایی قرار می دهند از جمله تکنیک های این طبقه، فن درخت خطا را می توان نام برد.
- فن درخت خطاِ: فلسفه طراحی و تدوین تکنیک درخت خطا، شناسایی حوادث نامطلوبی است که ممکن است بر عملکرد سیستم اثر منفی بگذارد. این تکنیک پس از شناسایی رویدادهای نامطلوب، اطلاعاتی برای طراحی مجدد، هدایت و کنترل سیستم فراهم میسازد تا بر اساس آن بتوان از بروز حوادث نامطلوب دیگری جلوگیری نمود. مزیت این روش، ریشهیابی اشتباهات و ارائه راهکار جهت کاهش بروز آن است. تکنیک درخت خطا، هزینه اندکی دارد ولی کاربرد آن مستلزم ثبت دقیق، به موقع و داشتن مهارتهای فنی، ادراکی و انسانی است به عبارت دیگر این فن بیشتر با محاسبات ریاضی همراه است و به نوعی، تحقیق در عملیات سازمان محسوب می شود.
- فن رویداد مهمّ: در این فن، فرض بر این است که رویدادهای درون سازمان به عملکرد مثبت و یا منفی کارکنان مربوط می شود، از این رو، با شناسایی عملکرد کارکنان برجسته و ضعیف، کوشش می شود عملکردهای برجسته از طریق آموزش به دیگر کارکنان تعمیم یابد و عملکردهای ضعیف زدوده شود. در این فن، فاصله عملکرد کارکنان برجسته و ضعیف نیازی می باشد که باید برای افزایش کارآیی سازمان برطرف گردد.
- فن آزمون وظایف کلیدیْ: در این فن، با انجام آزمون از کارکنان درباره وظایف شغلی آنها، میزان سؤالاتی که از سوی پاسخگویان جواب داده نشده است به عنوان نیاز مطرح می شود که باید برای رفع آن کوشش شود.
- فن تجزیه و تحلیل شغلَ: در این فن، از طریق مشاهده، مصاحبه با کارکنان و سرپرستان و بررسی اطلاعات مربوط به شرح شغل، وظایف شغلی کارکنان به روشنی تجزیه و تحلیل و شناسایی می گردد. فاصله توانمندی موجود کارکنان با مهارت های لازم برای انجام شرح وظایف شغلی به عنوان نیاز آموزشی در نظر گرفته می شود. این فن، سابقه طولانی دارد و به لحاظ ساده بودن سالهاست که برای استخدام و آموزش کارکنان از آن استفاده می شود لذا برای کارکنان حرفه ای، فن نسبتاً مناسبی می باش
نیاز به عنوان خواستُ یا ترجیح فنون توافق محور، نیاز را به عنوان خواست یا ترجیح در نظر می گیرند اساس فنون توافق محور، جمع آوری و ایجاد توافق بین نظرات گوناگون می باشد بنابراین برنامه ریزان درسی با استفاده از ابزارهای مختلف، گروههای برنامه ریزی، مشاورین برنامه درسی، معلم، والدین ونمایندگان جامعه را در مورد نیازها و اهداف مورد بررسی قرار می دهند. از جمله فنون این طبقه فیش باول، تل استار و دلفی را می توان نام برد.
- فن فیش باولًٌ: این فن نیازسنجی در گروه فنون توافق-محور دسته بندی می شود. این فن زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تعداد افرادی انتخاب شده برای جمع آوری اطلاعات نیازسنجی، محدود باشند و امکان تجمع آنها در یک کارگاه آموزشی نیز وجود داشته باشد. به عبارت دیگر شیوه اجرای فن فیش باول شبیه کارگاه آموزشی است. در این روش، افراد مورد نظر به مکان خاصی دعوت شده به گروههای کوچک معمولاً 6 تا 8 نفری تقسیم می شوند و به تبادل نظر درباره نیازها می پردازند و در پایان هر گروه فهرستی از نیازها را تدوین می نماید تا در جلسه عمومی با حضور همه شرکت کنندگان، گزارش کارگروهها عرضه شود و پس از بحث و تبادل نظر، فهرست نیازهای مورد توافق و اولویت بندی آنها انجام می گردد.
بدیهی است برای استفاده از این فن، مجریان نیازسنجی باید نسبت به نحوه برگزاری کارگاه و شیوه انجام کار گروهی، واقف و مسلط بوده و شرکت کنندگان را نیز در مورد نحوه انجام کار گروهی توجیه کنند. این روش نیازسنجی از رو شهایی است که در مدت زمان محدود می تواند اطلاعات مناسبی را فراهم نماید و برای سازمانهایی که در محدوده جغرافیایی کوچکی فعالیت می کنند، روش مناسبی می باشد
- فن تل استارٌٌ: شبیه فن فیش باول است با این تفاوت که نحوه مشارکت افراد در فرآیند تعیین نیازهای آموزشی اندکی متفاوت است.