بخشی از مقاله

چکیده

در بافت اجتماعی، چیزها معناهای متفاوتی دارند. چیزها بسته به موقعیتهای مختلف در بافت اجتماعی معناهای متفاوت را تداعی میکنند. برای مثال، در عزا همان لباسی را نمیپوشیم که در عروسی میپوشیم. در مراسم رسمی، همان پوششی را نداریم که در اندرونی خانه و در جمع خانواده! لباس در این مثال چیز است. چیزی که بسته به موقعیت معناهای متفاوت را تداعی میکند.

در بافت اجتماعی، اضافه بر زبان و گفتار، ما انسانها پیامهایی را از طریق نشان دادن و استفادهی چیزها به دیگر انسانها منتقل می-کنیم. چیز یا ماده و کالایی که استفاده میکنیم، ممکن است فاسد شدنی نباشد؛ در این صورت بقایای آن در دنیای مادی بجا می-ماند، اما، معناهای آن چه می شود، سئوالی است که در این مقاله از منظر باستانشناسی انسانشناسانه به آن میپردازم.

فیروزه یکی از همان چیزهای فاسد نشدنی است که انسانها در بافت اجتماعی از پیش از تاریخ از آن بهره می بردهاند و هنوز هم بهره میبرند. منظور از بهرهبردن یعنی برای انتقال پیام یا براساس باور به خاصیتی، آن را در بافت اجتماعی بهصورت پنهان یا پیدا با خود دارند. فیروزه گاه نشانهای برای انتقال پیامی در بافت اجتماعی است. گاه براساس باوری بهصورت پنهان همراه فرد است. گاه رنگ آن برای هماهنگ کردن رنگها و نشان دادن تمایز رنگ استفاده میشود و گاه باور به خصوصیات خاص، مانند باور به درمان یا روشناییبخشی چشم مورد استفاده قرار میگیرد.

در بافت اجتماعی در طول زمان، همچنان که زبان متحول میشود، استفاده از چیزها برای تداعی معناها در بافت اجتماعی نیز متحول میشود. درک و دریافت معنای چیزها مانند زبان، گرامر دقیق ندارد اما چارچوب نسبیگرایانهای برای آن قابل بحث است: معنای چیزها در بافت اجتماعی، این بحث مد نظر است. در این مقاله می-خواهم در مورد معناهای مختلف فیروزه در موقعیتهای مختلف در بافت اجتماعی بحث و بررسی کرده، پیشینهی آن را بجویم تا به طیفی از کاربردها و معناهای مختلف در بافت تاریخی- اجتماعی برسم.

-1نام فیروزه در بافت اجتماعی

نام چیزها پیوند معنایی مشترک، بین آن چیز و نام آن در بافت اجتماعی است. اما نکتهی قابل توجه این است که نام در ساختار معنایی زبان و در شبکههای معنایی آن عموماً راه خود را میرود و چیزها در بافت اجتماعی، در شبکهی معنایی دیگر متفاوت و متمایز خوانش میشوند. اگر در کشورهای اروپای غربی یا آمریکای شمالی، با فیروزه مواجه شوید و نام آن را بپرسید، آن را با نام تًرکواز""Turquoise به شما معرفی خواهند کرد.

حال بیایید کنجکاوی را ادامه دهیم. چرا " سنگ ترکی" ؟ معنای این نام این نیست که این سنگ در ترکیه پیدا میشود، بلکه معنایش این است: " این سنگ از راه ترکیه به اروپا میرسد."تقریباً همهی پژوهشگران متفقالقولاند که سنگ فیروزه از ایران "Persia" میآید اما اول به ترکیه میرسد و از طریق ترکیه به بافت اجتماعی اروپا می رود - . - Laufer,1913 مردم کشورهای اروپایی این اطلاعات پژوهشگرانه را ندارند در نتیجه، در بافت اجتماعی اروپا، این سنگ با نام تُرکو"از" یعنی سنگ ترکی خوانده میشود.

حال اینکه، این سنگ در بافت اجتماعی به چه نامی خوانده شود، لایه معنایی دیگری به آن اضافه میکند. مشهور میشود که " از ترکیه میآید" منشاء آن کجاست، در کجا تولید میشود؟ معدن اش کجاست؟ تدریجاً در بافت اجتماعی کشورهای اروپایی در بین اکثریت مردم ممکن است به فراموشی سپرده شود. معناها در بافت اجتماعی سیال هستند. نامها برای چیزها دقیقترین معناها را تداعی میکنند اما، آوا و زبان تنها شیوهی انتقال مفاهیم و پیام در بافت اجتماعی نیست. چیزها رنگشان و اینکه در چه موقعیتهای اجتماعی استفاده میشوند، در معرض دید هستند یا پنهان شده- اند، همه و همه لایههای معنایی هستندکه دربارهی آنها بحث خواهیم کرد.

چیزی که در اکثر فرهنگ های اروپایی تُرکواز"" خوانده میشود را در زبان فارسی "فیروزه" مینامیم. در خوانشهای تاریخی، همین نام ممکن است " پیروزه" خوانده شود. برخی پژوهشگران این نام را با "پیروز" و "برنده" - - ibd: 66 همپیوند گرفتهاند. اما نکته، بازهم در بافت اجتماعی این است که گویا چنین معنایی در بین مردم کوچه و خیابان و در بافت عام چندان رایج نیست - see. Laufer, 1913 - مردم. عموماً این سنگ را با رنگهایش میشناسند.

فیروزهی آبی آنقدر مشهور است که رنگ خاصی را مردم، آبی فیروزهای میخوانند. بیشترین کاربرد واژهی فیروزه در بافت اجتماعی، اضافه بر نام سنگ فیروزه برای معرفی رنگی است که آبی فیروزهای خوانده میشود. آیا از این نام و خوانش در زبان فارسی میتوان نتیجه گرفت که رنگ، مهمترین مشخصهی فیروزه در بافت اجتماعی ایران است؟ سئوالی قابل بررسی که نیازمند گردآوری اطلاعات در بافت اجتماعی است.

-2معناها و موقعیتهای فیروزه در بافت اجتماعی ایران

معدن فیروزه در شمالغرب شهر معاصر و تاریخی نیشابور و در محدودهی شهر جدیدی بهنام فیروزه - بزغان - واقع شده است. فیروزهی فرآوری نشدهی نیشابور، از این مکان وارد منطقه و جامعهی ایران میشود. نکتهی کلیدی این است که مادهی خام فیروزه، کمتر دارای معناهای اجتماعی و سمبلیک است. همچنین موضوع دیگر این است که فیروزهی فرآوری شده یعنی آنچه در بافت اجتماعی دارای معناها مختلف است، آنگاه که وارد شبکههای معنایی در بافت اجتماعی شد، چون کالایی فاسد نشدنیست، دوام میآورد.

دوام آوردن یعنی چیزی در بافت اجتماعی در بلندمدت فرصت آن را دارد که معناهای مختلف و بافتهای متفاوتی را از سر بگذراند و در بافت اجتماعی حامل معناها مختلفی در طول زمان شود - نک. جمال زاده، . - 1335 مادهی خام فیروزه گرچه ارزش اقتصادی دارد، یعنی در شبکههای اقتصادی بار ارزشی و معنایی پیدا میکند، اما در بافت اجتماعی چیزی و کالایی فرآوری نشده است.

از آنجا که پس از فرآوری و تراش فیروزه در بافت اجتماعی استفاده میشود، میتوان در نظر گرفت که بخش مهمی از بار معنایی فیروزهی تراش داده شده و شیء شده و بارمعنایی آن، از تراش و ساخت حاصل میشود. می-توان پیشنهاد کرد که فرآوری و خصوصاً تراش و فعالیتهای هنری که روی مادهی خام فیروزه انجام میشود، بخشی از بار معنایی را برای چیزی به عنوان سنگ خام زمینه سازی میکند. تراش و فعالیتهای ساخت، چیز را برای ارائه به بازار مهیا میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید