بخشی از مقاله
چکیده
کاهش اثرات و یا سازگاری با پیامدهای ناشی از تغییر اقلیم، بیابانزایی و کاهش تنوع زیستی نیازمند توجه ویژه به قابلیت تاب آوری اکوسیستم و یا توانایی برگشتپذیری آن به شرایط اولیه پس از مواجهه با یک تنش محیطی میباشد. در این مقاله سعی شده است تا با تشریح مفاهیم مرتبط با تابآوری چارچوب مشخصی برای مدیریت تابآوری اکوسیستمهای مناطق خشک از جمله جنگلهای مناطق خشک و نیمه خشک ارائه شود. در این چارچوب، عوامل مختلفی که در تاثیر و تاثر از قابلیتهای تابآوری در این اکوسیستمهای حساس هستند، تشریح شده و ارتباط تابآوری با مدیریت تغییرات اقلیم و خشک سالی مورد کنکاش قرار گرفته است.
الگوی معرفی شده در این مقاله، از اهداف سند توقف کامل تخریب سرزمین1 اقتباس شده است. این سند به طور خاص الگوی جامعی برای استقرار مدیریت پایدار سرزمین و نیز احیاء اراضی تخریب یافته ارائه نموده و به معرفی عواملی پرداخته است که برای تعمیم نتایج حاصل از مدیریت پایدار سرزمین باید به کار گرفته شوند. در حال حاضر و با توجه به اثرات غیرقابل انکار تغییر اقلیم بر اکوسیستمهای طبیعی ازجمله جنگلهای مناطق خشک بسیار ضروری است که شاخصهای پایداری ازجمله تابآوری در فرایند ارزیابی و پایش طرحهای مدیریت جنگل مدنظر قرار گیرند.
-1 مقدمه
یکی از چالش های عمده فراروی مدیریت اکوسیستمها، وجود روابط متعدد غیرخطی بین عوامل و اجزاء آنهاست. در بسیاری از موارد اکوسیستمهایی که به ظاهر متعادل و تغییرناپذیر به نظر میرسند ممکن است تحت تاثیر تنشهای ناشی از عوامل داخلی و بیرونی، به سرعت در مسیر قهقرایی قرارگرفته و تخریب شوند. علت این تغییر ناشی از وجود تنشهایی بیش از آستانه تحمل یک اکوسیستم می باشد
علاوه بر این، اکوسیستمهایی که تحت تاثیر عوامل مختلف اکولوژیک و اجتماعی قرار دارند، اغلب تحت تاثیر تنش های مستقیم و غیرمستقیم غیر قابل پیشبینی قرار دارند. به این دلیل است که مدیریت پایدار اکوسیستمهای مناطق خشک و نیز مدیریت خطر خشکسالی که اغلب در این مناطق اتفاق میافتد تا حد زیادی به قابلیت تابآوری و نحوه مدیریت آن وابسته است. واقعیت این است که تلاشهایی که با تکیه بر مدیریت عوامل و پیامدهای تخریب سرزمین صورت گرفته است، چندان موفقیتآمیز نبوده و آمار موجود بهروشنی تخریب روزافزون منابع طبیعی از جمله خاک، پوشش گیاهی و منابع آب را اثبات میکنند
به هرحال میبایست پذیرفت که در حال حاضر ظرفیت کافی برای درک پیچیدگیهایی که اکوسیستمهای آسیبپذیر را تحتتاثیر قرار میدهند وجود نداشته و منابع تحقیقاتی و علمی که بتوانند تمام این پیچیدگیها را در درازمدت شناسایی و تحلیل کنند در دسترس نیست. از طرفی هنوز ظرفیت اجرایی که بتواند یک همافزایی مطلوب بین جنبههای مختلف سیاستها و برنامههای تمام بخشهای ذیربط در تمام سطوح برقرار کند، دور از دسترس است. بنابراین نیاز است تا اصلاحات بنیادین در فرایند مدیریت پایدار سرزمین، مقابله با بیابان زایی و کاهش اثرات خشک سالی در بخشهای علوم و تحقیقات و نیز سیاستگذاری و برنامه-ریزی صورت گیرد
تئوری تابآوری می تواند برای تبیین این اصلاحات مورد استفاده قرار گیرد. این تئوری در حال حاضر گستره وسیعی از تحقیقات علمی را در بخشهای مختلف به ویژه علوم کاربردی مرتبط با سازگاری در شرایط تغییر اقلیم را تحت تاثیر خود قرار داده است. اساس تئوری تابآوری بر شناسایی و درک آستانه تحمل و قدرت بازسازی یک کشور، جامعه و یا خانوار در مواجهه با تنشهای مختلف از جمله تخریب سرزمین، بیابانزایی و خشکسالی استوار شده است - دپارتمان توسعه بینالمللی6، . - 2011 تاکنون تعاریف مختلفی برای تابآوری ارائه شده ولی به سه تعریف زیر بیشتر استناد شده است:
توانایی یک نظام، جامعه یا اجتماع در معرض مخاطره به منظور مقاومت، جذب، تعدیل و بازیابی اثرات ناشی از مخاطرات در زمان مناسب و موثر بهطوری که بتواند ساختارها و عملکردهای اساسی خود را نگهداری و بازیابی نماید
توانایی یک سیستم اجتماعی و یا اکولوژیک نسبت به جذب و مواجهه با یک بینظمی و یا اختلال به طوری که بتواند ساختارها و عملکرد اساسی، ظرفیت باز سازمان دهی و ظرفیت سازگاری در مقابل تنشها و تغییرات را حفظ نماید
ظرفیت تحمل یک سیستم در مواجهه با مخاطرات، بدون اینکه تنشهای وارده موجب فروپاشی و یا تغییرات کیفی وضعیت در آن سیستم شود. این ظرفیت تحت تاثیر مجموعهای از فرایندها قرار دارد
هدف از مدیریت تابآوری و یا مدیریت برگشتپذیری در حوزه مدیریت تخریب سرزمین و نیز مدیریت خطرات خشکسالی را می توان به اطمینان از تداوم عملکرد اکوسیستم های مناطق خشک، کاهش هزینههای بازسازی و تسهیل ایجاد ساختارهایی دانست که برای مدیریت پیامدهای عوامل تنشزا ازجمله تغییرات اقلیم به کار گرفته میشوند. تحقیقات اخیر تاکید مینمایند که تابآوری فرایندی پویا است که نقش بنیادینی در روند توسعه پایدار ایفا میکند
همان گونه که در تعاریف فوق ملاحظه میشود، در تبیین مفهوم تابآوری بر چهار عنصر اصلی تاکید شده است. این عناصر عبارت اند از: سیستم - به عنوان چیزی که به دنبال سنجش میزان تابآوری در آن هستیم - ، اختلال12 - بهعنوان عاملی که سیستم را تحت تاثیر قرار میدهد - ، ظرفیت - قابلیت تابآوری در مواجهه با اختلال ایجاد شده - و در نهایت واکنش - یا پاسخ سیستم به اختلال - . این چهار عنصر میتوانند بهعنوان ارکان چارچوب تابآوری در اکوسیستمهای مناطق خشک در سطوح مختلف در نظر گرفته شوند. الگوی ساده شده این چارچوب در شکل زیر نمایش داده شده است. این الگو بهعنوان بخشی از چارچوب معیشت پایدار توسط دپارتمان توسعه بینالمللی13 معرفی شده است.
در این الگو سرمایههای انسانی- اجتماعی، طبیعی، فیزیکی، مالی و سیاسی در سطوح مختلف به عنوان اجزاء یک سیستم در نظر گرفته شده و نقش تابآوری این سیستم در مواجهه با آشفتگیها و اختلالاتی که بر این سیستم تحمیل میشود، نمایش داده شده است. سیستم در واقع موضوعی است که جنبههای مختلف آن، تحت تاثیر میزان تابآوری قرار دارد. مرحله بعد در برگیرنده نوع اختلال یا آشفتگی است که به این سیستم وارد میشود. این اختلال میتواند شامل تنشهایی باشد که در دراز-مدت سرمایههای سیستم را تحت تاثیر قرار میدهند و یا ناشی از یک شوک ناگهانی به سیستم باشد.
اختلال عاملی است که تحلیل میزان تابآوری برای سنجش اثرات آن بر سیستم تعریف میشود - دپارتمان توسعه بینالمللی، . - 2011 اختلال در عملکرد اکوسیستمهای مناطق خشک معمولاً به دو طریق روی میدهد. وقوع خشکسالی- بهعنوان یک شوک- میتواند به عنوان یک رویداد ناگهانی میزان آسیبپذیری اکوسیستم را تحت تاثیر خود قرار دهد. از طرف دیگر تخریب سرزمین و بیابان زایی - به عنوان یک تنش- روند بطئی و کندتری داشته و با تحت تاثیر قرار دادن قابلیت تولید اکوسیستم آسیبپذیری آن را در درازمدت افزایش دهد. توجه به این نکته لازم است که کشورها و یا جوامع مختلف اغلب تحت تاثیر انواع متعددی از شوکها و تنشها به طور همزمان قرار دارند. بهعنوان مثال شوک ناشی از خشکسالی میتواند با وقوع ناپایداریهای سیاسی همراه شده و تشدید گردد.