بخشی از مقاله
چکیده
انسان در زندگی فردی و اجتماعی با تعارضات و تزاحمات و دغدغه هایی مواجه است که برای مرتفع ساختن آنها نیاز به منهج و روشهایی دارد که در شرع و فقه اسلامی می توان ردپایی از آن پیدا کرد و از جمله قواعد فقهی پر کاربرد که در حقیقت از مصادیق قاعده اهم و مهم است قاعده دفع افسد به فاسد می باشد نظر به اینکه این قاعده در مسائل گوناکون فردی و اجتماعی ریشه دارد و می تواند توجیهی برای برخی از کارها باشد مهم است که با این قاعده و مفهوم و مصادیق و کاربرد آن در زندگی آشنا شد و شرع را ضمیمه عقل کرد تا بتوان نتیجه بهتر را انتخاب کرد البته در این باره قرآن و سنت و قانونگذار هم نقش مؤثری داشته و دارند.این مقاله با نگرشی دینی و عقلانی سعی در ارائه کاربردها و کارکردهای این قاعده در تعاملات و روابط فردی و اجتماعی انسانها دارد و با سایر قواعد فقهی بی ارتباط نبوده است و در برخی موارد با کمک سایر قواعد فقهی می توان نتیجه ی خوبی اتخاذ نمود
مقدمه
یکی از مصادیق مسائل اجتماعی در جامعه بحث حقوق اجتماعی افراد اعم از حقوق مدنی و حقوق جزایی می باشد و از جمله قواعد فقهی که دربحث حقوق اجتماعی بالاخص در حقوق جزایی و جرم شناسی کاربردهای قابل توجهی دارد قاعده دفع افسد به فاسد است .صرف نظر از ادله ای که پژوهشگران از کتاب سنت و سیره بر حجیت این قاعده اقامه کرده اند ما در این مقاله برآنیم که دلالت عقلی این قاعده را مورد بحث قرارداده و مصادیق آن را در جامعه از دید گاه حقوقدانان بالاخص جرم شناسان بررسی نمائیم.
در مباحث جرم شناسی بویژه جرم شناسی پیشگیرانه این قاعده می تواند کاربردهای قابل توجهی داشته باشد.برای ورود به این بحث لازم است که ابتدا این قاعده از حیث ماهیت و اعتبار و حجیت از منظر فقهی مورد بررسی قرار گیرد.
مفهوم دفع افسد به فاسد ؟
افسد یعنی؛ آنچه فاسدتر و تباه تر است و فاسد یعنی؛ امری که تباه و ضایع است. یکی از قواعد مسلم در اصول فقه امامیه، قاعده "اهم و مهم" و "دفع افسد به فاسد" است.1
گاه برای انسان، به لحاظ محدودیتهای زمانی و ... در مقام انجام دو تکلیف شرعی تزاحم رخ می دهد، یعنی مکلف از بجای آوردن دو تکلیف عاجز می شود، در این صورت باید تکلیفی را که اهمیت بیشتری دارد انجام، و اهم را بر مهم ترجیح دهد. از این به »قاعده اهم و مهم« تعبیر می شود. و گاهی نیز بر سر یک دو راهی قرار می گیرد که هر دو ناخوشایند است، ولی یکی از دیگری ناخوشایندتر است. در چنین مواردی، عقل حکم می کند که برای پرهیز از امر ناخوشایندتر، انسان به استقبال امری که ناخوشایند است برود و این همان چیزی است که به عنوان »دفع افسد به فاسد« معروف است.
چنانکه امام علی - ع - در یک بیان جامع می فرماید: کسی که به کارهای غیر مهم مشغول شود، کارهای مهم تر را ضایع خواهد کرد.
مثلاً می دانیم که تصرف در ملک دیگری، بدون اذن و رضایت مالک جایز نیست حال اگر در موقعیتی جان مؤمنی در معرض خطر قرار گرفته و حفظ جان او متوقف بر تصرف در ملک دیگری باشد و تحصیل رضایت و اذن مالک ممکن نباشد، و یا این که خطر، جدی و فوری بوده و تأخیر در اقدام به نجات فرد مزبور، مایه هلاکت او گردد، در این صورت باید در آن ملک تصرف کرد و مؤمن را از خطر هلاکت نجات داد.
در علم اصول درباره موارد تزاحم و مصادیق آن بحث های گستردهای مطرح شده است. برخی از معیارها و مصادیق تشخیص اولویت حکم در موارد تزاحم به قرار زیر است:
الف. حکمی که مربوط به کیان اسلام و عزت و اقتدار مسلمین است، در باب تزاحم، بر احکام دیگر اولویت دارد.
ب. حکمی که مربوط به جان و ناموس انسانهاست، در مقایسه با حکمی که مربوط به اموال مسلمانان است، اولویت و اهمیت بیشتری دارد.
1 عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، نشر امیرکبیر، سال 62صص 162 و 854
2 من اشتغل بغیر المهم، ضیع الاهم؛ /ناصحالدین ابوالفتح عبدالواحد بن محمد تمیمیآمِدی،غررالحکم و دررالکلم ، حدیث .8607
ج: آن چه مربوط به حقوق افراد است در مقایسه با آن چه مربوط به حقوق افراد نیست، اهمیت بیشتری دارد.
د: آن چه در یک فعل عبادی رکن به شمار میرود، بر آن چه رکن نیست اولویت دارد. مثلا اگر به خاطر تنگی وقت و مانند آن، میان خواندن قرائت و انجام دادن رکوع تزاحم رخ دهد، باید رکوع را انجام داد، و از خواندن قرائت صرف نظر کرد.
در مثالی دیگر؛ مرحوم سید بن طاووس، در کشفالمحجّه، ضمن روایتی از علی - ع - چنین نقل می کند: پیامبر اکرم - ص - با من عهدی بسته است! او فرموده: »ای فرزند ابوطالب! تو سرپرستامّت من هستی - و از سوی خدا تعیین شده ای - اگر مردم ولایت تو را به طور مسالمت آمیز پذیرفتند و همگی به آن رضایت دادند، بر امور آنان قیام کن! ولی اگر در باره تو اختلاف کردند، آنها را به حال خود واگذار که خداوند راه چاره و نجاتی برای تو قرار خواهد داد
برنامه امیرمؤمنان، علی - ع - بعد از پیامبر - ص - ، مصداق همین معنا بود. امام - ع - بر سر دو راهی قرار گرفته بود، یا حکومت را کهحقّمسلّم او است و برای تداوم اسلام و مصالح مسلمانان بسیار کار ساز است رها سازد، و یا اصل اسلام به خطر بیفتد، چرا که احزاب جاهلیت که در عصر ظهور اسلام گرفتار شکست شده بودند در کمین نشسته و منتظر فرصت بودند که بعد از پیامبر اکرم - ص - ، بر سر جانشینی او اختلافی روی دهد و مسلمانان به جان هم بیفتند و آنها از کمینگاه خارج شده، طومار اسلام را در هم بپیچند و حکومت را در اختیار خود بگیرند. به همین دلیل پیامبر - ص - که این امر را از قبل پیش بینی کرده بود، سفارش بالا را به علی - ع - کرد و آن حضرت که با تمام وجودش به اسلام عشق می ورزید، سفارش پیامبر اکرم - ص - را مو به مو اجرا کرد.
این قاعده در بسیاری از امور زندگی انسان، نیز جریان دارد مثلا؛ در زندگی اجتماعی، تزاحم و اصطکاک در منافع، یک امر اجتناب ناپذیر است اگر چنانچه میان منافعاکثریّت واقلیّت تزاحمی به وجود آید باید منافعاکثریّت رامقدّم داشت؛ زیرا رعایت حال اکثریّت،اهمّ از رعایت اقلیّت است .
به عنوان مثال؛ در شرایط بحرانی چنانچه ارزانی ارزاق به نفعاکثریّتملّت باشد باید آن را به قیمت نازله در معرض عموم قرار داد، هرچند به ضرر گروهخاصّی باشد، این مطلب، یک امر عقلی و شرعی است.
در مسائل اخلاقی نیز " اهم و مهم" و یا "دفع افسد به فاسد" مطرح است؛مثلاً، با این که دروغ از بزرگترین گناهان است و خطرات زیادی برای انسانی از جهات مادی و معنوی، فردی و اجتماعی و . . . دارد، ولی باز هم مواردی دارد که به صورت استثناء، در روایات اسلامی و سخنان فقها و علمای اخلاق به پیروی از آن احادیث آمده است، که عبارتند از:
1 دروغ برای اصلاح ذات البین.
2 دروغ برای اغفال دشمن در میدان جنگ.
3 در مقام تقیّه.
4 برای دفع شرّ ظالمان.