بخشی از مقاله

چکیده

زندگی جمعی، با توجه به شرایط زندگی در شهرها، بسیار اهمیت یافته است .از جمله فضاهایی که این زندگی جمعی در آن حیات می یابد، قرارگاه های رفتاری است .این قرارگاه ها به منظور تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای روانی مردم ایجاد می شوند .برای شکل گیری قرارگاه های رفتاری شاخص های مختلفی در ابعاد مختلف دخالت دارند .این تحقیق سعی در شناسایی قرارگاه های رفتاری در فضاها و چگونگی اعمال روشهایی در جهت ارضا سه نیاز مهم انگیزش، امنیت و هویت در خیابان انقلاب شهر سنندج دارد.

برای دست یافتن به هدف مورد نظر از رویکرد پدیدار شناسانه و با استفاده از روشهای کمی و کیفی - مشاهده مستقیم، مصاحبه و پرسشنامه - استفاده شده است .نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد ضلع شرقی علیرغم فرسودگیهای کالبدی، فعالیتهای خویش را حفظ نموده اما اضلاع شمالی و غربی بافت دچار فرسودگی کالبدی است که باعث از بین رفتن فعالیتهای موجود و امنیت، شکلگیری شغل های کاذب و تاثیر نامطلوب بر حوزه ادراک روانی و زیست محیطی شهروندان، خیابان و میدان دارد.

-1 مقدمه

توجه به نقش فضاهای شهری اجتماع پذیر و انسان مدار در ساختارهای شهری، قدمتی دیرینه در تاریخ شهرسازی داشته و چنین فضاهایی در ادوار مختلف به اشکال گوناگون در شهرها حضور یافته و سبب شکلگیری بافتهای شهری سرزنده در پیرامون یا بر حول محور خود شده است.

آگورا در شهرهای کلاسیک یونان و فوروم در شهرسازی رومی، میدان و بازار در شهرهای قرون وسطی و... ، نمونه های بارزی از فضاهای شهری هستند که علاوه بر ماهیت فضایی از کارکردهای اجتماعی بسیار عمدهای نیز برخوردار بودهاند .اما پس از انقلاب صنعتی و به ویژه حضور اتومبیل در عرصه شهرها، فضاهای شهری به یکباره در مواجه با این پدیده جدید، محتوای گذشته خویش را از دست داده و عموما عملکردی در خدمت حرکت سواره یافتند.

تحولاتی که در دوران نوزایی شهر رخ داد، شهر را از مفهوم" وسیله "برای تأمین نیازهای جسمی و روانی شهروندان خارج ساخت و آن را تبدیل به یک اثر هنری و موجودی از پیش اندیشیده شده کرد که در اندیشه شکلدهی آن، توجه به جنبه های بصری تفوق بر فعالیتهای جاری در شهر داشت .چنین رویه های در طرز تفکر کارکردگرایان سده بیستم ادامه یافت و توجه به جنبه های اجتماعی و روانشناسی محیط بیش از پیش به فراموشی سپرده شد .طراحی ساختمانهای مسکونی به صورت پراکنده و دور از هم، مفهوم خیابان و میدان و در نتیجه حضور مردم و رویدادهای اجتماعی در فضای بین ساختمانها را کمرنگ و کمرنگتر ساخت

بکارگیری فنآوریهای جدید حمل و نقل و ارتباطات که پس از انقلاب صنعتی به وقوع پیوست، به : تکه شدن شهر و کاهش اهمیت فضاهای و قرارگاه های رفتاری انجامیده است .قطبی شدن اجتماعی، دلیلی دیگر برای این تکه شدن و کاهش اهمیت فضاها است که به دنبال ظهور اقتصاد بازار آزاد و خصوصی سازی فضا به وجود آمده است

از اواخر دهه 60 میلادی و با آشکار شدن تبعات منفی حضور اتومبیل در شهرها و به واسطه روشنگری های متفکرانی همچون "جین جیکوبز"گرایش عمده دانش شهرسازی به سمت تحدید حرکت سواره در جهت احیای فضاهای شهری تغییر کرد. آنچنان که عرصه های عمومی و قرارگاه های رفتاری به عنوان مهمترین بخش شهرها و محیط های شهری تعریف شدند

علاوه بر این، قابلیت ایجاد ارتباط چهره به چهره سبب شده است کهاصولاً فضاهای شهری به عنوان ظرفی برای شکلگیری سرمایه اجتماعی و توجه به ارتقای کیفیت آنها به صورت یکی از مهم ترین اهداف دانش طراحی شهری در دوران معاصر، مطرح شود

در حال حاضر، برنامه های توسعه شهری در کشورمان در گسستی عمیق با سنت گذشته خود، خودرومدار و بر مبنای تسهیل هرچه بیشتر حرکت سواره بوده و آنچنانکه باید به فضاهای شهری، اهمیت آنها در ایجاد سرزندگی و پویایی شهری و ارتقای کیفیت های محیطی در فضاهای شهری توجه نمیشود.

فضایی که برای بررسی در این پژوهش انتخاب شده، یکی از مهم ترین نقاط شهری سنندج، به لحاظ تاریخی - قدیمی ترین خیابان در شهر سنندج، خیابان سیروس یا انقلاب فعلی است که در سال 1308 هجری شمسی ایجاد گردید - ، کالبدی - ایجاد خراش بر بستر بافت قدیمی شهر و عنصر مهمی چون بازار شهر سنندج - ، اقتصادی - مرکز تجاری و اقتصادی شهر و مکان تجمع و برهم کنش نیروهای اقتصادی در مقیاس شهر در این محل قرار دارد - و اجتماعی - مکان گردهمایی و اجتماع افراد گروه ها و برپایی جشن ها و راهپیمایی ها و ... - می باشد.

در طول این مسیر فضاها و فعالیت های متفاوت و گوناگونی را می توان مشاهده کرد که از جمله مهم ترین آنها می توان به میدان انقلاب، راسته های تجاری، بازار سنندجی، بازار آصف و ... اشاره کرد. کاربران و استفاده کنندگان این فضا نیز با انگیزه های متفاوتی به فضا مراجعه می کنند. ایجاد هماهنگی بین این انگیزه های متفاوت و فعالیت های متفاوت و هماهنگ کردن آنها با انتظار استفاده کنندگان و مناسب کردن آن برای رفتارهای گوناگون موجود در فضا، مطلبی است که در بررسی های اولیه به نظر می رسد که نادیده گرفته شده است که همین امر استفاده راحت از فضا را برای اغلب استفاده کنندگان دشوار کرده است.

در واقع آنچه بیش از همه قابل مشاهده است تنوع انسان ها از نظر فرهنگی، تنوع انسان ها از نظر سنی، تنوع فعالیت ها و به دنبال آن تنوع رفتارها می باشد. برای پاسخگویی بیشتر به نیاز افراد باید اول نیاز آنها را مورد بررسی قرار داد و سپس گستره ای از نیازها و رفتارها را پاسخ گفت. اما در نقطه مقابل، فضا با کمترین میزان انعطاف پذیری و کمترین میزان پاسخگویی به رفتارها و تنوع آنها مواجه است و همین امر استفاده را برای مراجعان سخت تر می کند.

این تنوع رفتاری و در نقطه مقابل آن عدم انعطاف محیط، این انگاره را به ذهن می آورد که می توان بااستفاده از مبانی رفتارگرایی در محیط به بخشی از این تناقضات پاسخ داد و راهکاری برای آن پیدا کرد. مسئله مورد نظر در اینجا را با توجه به مطالب بیان شده، می توان تهیه سند راهنمای طراحی شهری برای بهبود شرایط این محدوده طبق فرض بیان شده عنوان کرد. راهکارهایی برای هماهنگی بیشتر فضا با رفتارهای رایج در آن، حذف رفتارهای نامناسب و ترغیب رفتارهای مورد نظر.

-2مبانی نظری

فعالیتهای ضروری، فعالیتهای اختیاری و فعالیت های اجتماعی، سه گروه فعالیتهای قابل انجام در فضاهای شهری هستند که از میان این سه گروه متمایز از فعالیتهای انسانی، فعالیتهای اجتماعی و اختیاری، در کیفیت بخشی به شهر و فضاهای شهری بسیار مؤثرند .فعالیت های ضروری، تحت هر شرایطی و بدون توجه به کیفیتهای محیط کالبدی رخ میدهد، زیرا مردم ناچار به انجام آنهایند .

دسته دوم، فعالیتهای اختیاری - فراغت شهری - ؛ به هنگام وجود شرایط اقلیمی، جذابیت و دعوت کنندگی محیط پیرامون به وقوع میپیوندند .اینگونه فعالیتها نسبت به کیفیت محیطی حساسند و تنها در شرایطی رخ میدهند که کیفیت محیطی مطلوب باشد و دسته سوم، فعالیتهای اجتماعی، زمانی اتفاق میافتند که مردم در فضاهای همسانی تردد کنند و مواردی همچون تماشا کردن، گفت و شنود، تجربه مواجه با دیگران و مشارکت فعال یا غیرفعال را شامل میشود .یک شهر خوب، طیف گستردهای از فعالیت های اختیاری را عرضه میکند

فعالیتهای اجتماعی را به دلیل تأثیرپذیری از فعالیت های دیگر،"فعالیت نهایی" نیز میخوانند - - Gehl , 1987 در نواحی بی کیفیت شهری صرفا میتوان فعالیتهای ضروری را یافت. درصورتیکه در نواحی شهری باکیفیت، نه تنها فعالیت های ضروری - که در شرایط مناسبی انجام میگیرند - ، بلکه بسیاری از فعالیتهای تفریحی و اجتماعی مورد علاقه مردم نیز صورت میگیرد؛ یعنی شهر، فضاهای باکیفیت و وسوسه انگیز - - Gehl, 2004 ارایه میدهد.

هریک از نظریه پردازان در بیان خصیصههای فضاهای باکیفیت شهری که بستر تعاملات اجتماعی باشند، مفهومی خاص را به کار گرفتهاند کهبعضاً بر جنبه هایی خاص از ویژگی چنین فضاهایی اشاره دارند؛"اپلیارد" هدف غایی طراحی شهری را خلق محیطهای دلپذیر میداند؛ محیطهایی که روابط اجتماعی و رفتاری را تعریف کند و بیشترین تناسب را با آن محل داشته باشد و بتواند حس آسایش را بپروراند

"کالن" به "حس اکتشاف" و " جذبه و راز آمیزی" در شهر و فضاهای شهری ضمن یکپارچگی در کلیتی منسجم توجه میکند و هدف طراحی شهری را ارتقای کیفیت های اجتماعی و زندگی اجتماعی شهروندان و همچنین لزوم توجه هماهنگ به فرم و ساختار شهر و عوامل انسانی میداند

"هال" عنصر فرهنگ را در فضاهای شهری مورد پژوهش قرار میدهد و بر نقش مبلمان در شکلگیری فضاهای مردمگرا تأکید میکند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید