بخشی از مقاله

چکیده:

داستان و قصه در بین بسیاری از اقوام و ملتها سابقه ای دیرینه دارد. اهمیت قصه و داستان بر کسی پوشیده نیست. زیرا معانی در داستان کاملا عینی و محسوس می گردد و مخاطب، وقایع و سرانجام آن را زودتر در می یابد. گویندگان فارسی زبان نیز از متقدم تا متاخر، از مضامین اخلاقی، عرفانی، آئینی و دیگر معانی این نوع ادبی بهره گرفته اند. تمثیل هم که به معنای مثال آوردن می باشد، از دیر زمان در سخنوری و درک مفاهیم نقش مهمی را بر عهده داشته و دارد.

این موضوع در کتب کهن و آسمانی نیز به چشم می خورد چرا که این امر یعنی مثل زدن و تمثیل آوردن از خشکی کلام می کاهد. مولوی در مثنوی خود سعی دارد با بیان قصه، مانند معلمی دلسوز باشد و آدمیان را به خیر و سعادت راهبر شود. غزالی هم با وجود مخالفت با قصه گویان، موافق قصه های قران است. چون معتقد است قصه های قرانی شرایط اخلاقی و تربیتی و دینی را داراست. ازین رو همه را به تفکر و تدبر در آیات قران دعوت می کند. تمثیل هم به نحو بسیار زیبائی در احیاءالعلوم و مثنوی به کار برده شده است. به طوری که هم مولانا و هم غزّالی، تمثیل را مؤثّرترین اسلوب ادبی میدانند. در این مقاله که به روش تحلیلی - توصیفی نوشته شده است، قصص و تمثیلات مثنوی و احیاءالعلوم تحلیل و بررسی شده اند.

مقدمه

غزّالی و احیاءالعلوم او حجهالاسلام ابوحامد محمّد غزّالیطوسی، در سال 450 ه . ق، در روستای طابران طوس به دنیا آمد. پدرش، مردی پارسا و صوفیمسلک بود که حرفهغزّالی یا پشمفروشی داشت. محمّد دوران کودکی و جوانی خود را صرف دانشاندوزی و جهانگردی نمود تا آنکه در مرز چهل سالگی در انواع رشتههای علوم اسلامی سرآمد دانشوران روزگار خود گشت و نامش در سراسر جهان اسلام زبانزد همگان گردید.

او در سال 484 از طوس وارد بغداد دش و در نظامیّه این شهر، به تدریس پرداخت و به شهرتی رسید، به طوری که همه از نبوغ سرشار و دانش بسیارش سخن میگفتند. آنگونه که در سال 487با عنوان استاد برگزیده نظامیّه بغداد، در مراسم نصب المستظهرباالله بر مسند خلافت، شرکت جست و با وی بیعت کرد. پس از آنکه به اوج شهرت و شوکت رسید، مردمگریز شد و به یکبار همه را رها کرده و تا پایان عمر در گمنامی و گوشهنشینی به سر برد. خود در این مورد، در نامهای که به سال 504 نوشته است، ضمن ابراز ندامت از زندگی جنجالی و اشرافی گذشته خویش، چنین می نویسد:

»در بغداد، از مناظره کردن چاره نباشد و از سلام دارالخلافه امتناع نتوان کرد.

او با نوشتههای عمیق و ارزشمند خود، به قالب انواع علوم اسلامی جان تازهای دمید و در زمینه تصوّف و عرفان، فلسفه و کلام، روانشناسی و اخلاق، نوآوریها کرد و سرانجام در سال 505 پس از پنجاه و پنج سال زندگی پرثمر، چراغ زندگیش در زادگاهش به خاموشی گرایید.

احیاءالعلوم از آثار معروف امام محمّد غزّالی است به زبان عربی که موضوع آن مسائل اخلاقی و دینی است و غزّالی خلاصه آن را به زبان فارسی به نام »کیمیای سعادت« نوشته است که دانشوران آن را دایرهالمعارف اسلامی و عرفانی به شمار آوردهاند. احیاءالعلوم، کتابی جامع و بینظیر است که در نظامیّه بغداد بزرگترین و معروفترین مرکز علم و معرفت در دنیای اسلام آن روز تدریس میشده است و در اکثر کتابهایِ پس از خود، تأثیر داشته است و در یک کلام، اگر بخواهیم احیاء را معرّفی کنیم، باید بگوییم که در وصف آن این چنین گفتهاند که: »اگر علوم اسلامی نابود شود، همه را میتوان از کتاب احیاء بیرون کشید.«

مولانا جلالالدّین، معروف به مولوی، از بزرگترین شاعران عارف ایران در قرن هفتم و فرزندبهاءالدّین ولد باشدمی که در بلخ متولّد شده، امّا بهواسطه اقامت طولانیش در قونیه، به رومی یا مولانای روم مشهور شد. پدر مولانا از مقرّبان دربار محمّد خوارزمشاه بود، لاکنبه علّت رنجشی که از او یافت، در سال 610 سفر حج در پیش گرفت و در نیشابور با شیخ عطّارملاقات کرد و عطّار کتاب اسرارنامه را به جلالالدّین که کودکی خردسال بود، اهداء کرد.

بهاءالدّین پس از حج، به لارنده رفت و مدّت 7 سال در آنجا اقامت کرد. سپس به قونیه رفت و تا آخر عمر در آنجا به ارشاد خلق پرداخت. مولانا پس از فوت پدر، در مجالس درس برهانالدّین محقّقترمذی که از تربیتیافتگان بهاءولد بود، کسب فیض کرد و به رموز معرفت حق آشنایی یافت و از او اجازه ارشاد گرفت و به تربیت شاگردان پرداخت تا اینکه با عارف بزرگ، شمسالدّین محمّد تبریزی برخورد کرد.

پس از این ملاقات، مولانا چنان شیفته شمس شد که ترک منبر و محراب کرد و از همه گریزان شد. مدّتی به حسامالدّین چلبی ارادت میورزید و به سرودن غزل و مثنوی مشغول بود تا اینکه در سال 672 وفات نمود. نفوذ معنوی و ادبی مولانا، نهتنها در ایران و هند و آسیای صغیر، بلکه به مغربزمین نیز سرایت کرده و آثارش به زبانهای مختلف

ترجمه شده است.

مثنوی معنوی که بزرگترین اثر منظوم عرفانی است، به بحر رمل» مسدّس محذوف« سروده شده و شامل 6 دفتر است که مجموع ابیات آن به 25 هزار بیت میرسد. مثنوی مولانا شامل حکایتهای مسلسل منظومی است که هدف از به نظم کشیدن آنها نتایج عرفانی و اخلاقی و دینی فراوانی بوده است که در جایجای آن نهفته است. آنگونه که در داستانهای کوتاه و بلند در ضمن داستان دیگر به مناسبت میآید و در هر مورد احادیث و اخبار و آیات قرآن برای تأیید و اثبات مطلب ذکر میشود.

پیشینه پژوهش:

در این موضوع تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است.

بحث و نتیجه گیری:

مَثَل و قصّه انسانها از روزگار کهن به شنیدن و خواندن قصّه و افسانه رغبت بسیار داشتهاند و به همین علّت است که در ادبیّات بیشتر ملل جهان، این همه داستان پدید آمده است و کمتر جامعهای را میتوان یافت که دارای داستان های متعدّد اجتماعی، پهلوانی، مذهبی، عشقی، حماسی و... نباشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید