بخشی از مقاله
چکیده:
اقلیتشدگی از مهمترین مفاهیم ارائه شده توسط ژیل دلوز و فلیکس گتاری است؛ مفهومی با تأکید بر آری گفتن به نیروهای زندگیبخش و کنشگر و نفی نیروهای واکنشگر همچون کینهتوزی و وجدان معذب که افسردگی، اندوه، احساس گناه، بیگانگی و تنهایی را به انسان تحمیل میکنند. طبق نظریه دلوز و گتاری، چینههای اصلی که انسان رامقیّد میسازند، معنامندی، تفسیر، سوژهسازی و انقیاد هستند؛ آنها نفوذ در هنر و زبان و ادبیات اقلیت را از جمله تأثیرگذارترین ابزار برای ویران کردن این چینههای اکثریتی میدانند که با آن می توان قلمروهای حاکم را درنوردید و با تفکری ریزومی و پویا با نیروهای واکنشگر و منفی جنگید و اساس ایستایی و تفکر درختی را ویران کرد.
با بررسی زبان و محتوای قصاید ناصرخسرو که شاعری پارسیگو و اسماعیلی بوده است و مذهب وی همواره به عنوان مذهبی اقلیتی شناخته شده است، میتوان تا حدودی به شباهتها و تفاوتهای »درک عامی از اقلیت« و تعریف »اقلیت در رویکرد دلوز و گتاری« دست یافت.
مقدمه:
اسماعیلیه فرقهای از شیعیان هستند که پس از امام جعفرصادق - ع - امامت را حق فرزند بزرگ وی، اسماعیل می دانند. این فرقه در ایران از اوایل قرن چهارم هجری قمری سر برآورد و با حمله هلاکو خان به کلی سرکوب شد؛ اسماعیلیه مذهبی پیشرو و سازمان یافته بود و بزرگان و پیروان این مذهب به معنا و تفسیر قرآن اهمیت زیادی می دادند و از جریانهای فلسفی و نظری پشتیبانی میکردند؛ آنها همچنین برای ادبیات اهمیت فراوانی قائل بودند. نزاری قهستانی و حکیم ناصرخسرو از جمله بزرگان ادبیات فارسی هستند که بر مذهب شیعی اسماعیلی بودند.
ناصرخسرو قبادیانی بلخی 481-394 - ه..ق - ، از شاعران و نویسندگان بزرگ پارسیگو است که همچنین جهانگرد، حکیم و نیز از مبلغان بلند پایه اسماعیلی بوده است؛ وی توانست از سوی خلیفه فاطمیان در مصر، مقام »حجت« را دریافت کند. دعوتهای ناصرخسرو به کیش اسماعیلی در ایران چندان مورد استقبال قرار نگرفت. او پس از مواجه شدن با مخالفت ها از سوی حکومت وقت ایران، مردم و بزرگان اهل سنت، به دعوت یکی از امرای محلی بدخشان که خود اسماعیلی بود بهیمگانِ بدخشان رفت و تا پایان عمر در آنجا زندگی کرد؛ ناصرخسرو بر بسیاری از علوم نقلی و عقلی زمان خود احاطه داشت، وی قرآن را از بر داشت. او برای اثبات عقاید و سخنانش در آثار خود از این دانستهها به میزان قابل توجهی بهره برده است. اشعار وی به ستایش خرد و زهدگرایی در معنا و نیز دشواری و سنگین بودن در کلام اشتهار دارد.
ژیل دلوز - 1995-1925 م - ، فیلسوف پساساختارگرا و پسامدرن فرانسوی است. بیشترین بخش زندگی او صرف تعلیم وتعلّم فلسفه شد. او آثار مهمی در باب فلسفه، روانشناسی، روانکاوی، ادبیات و سینما به تنهایی و یا با همکاری فلیکس گتاری انتشار داده است. ازجمله آنها میتوان به هزار فلات، ضد ادیپ، فلسفه چیست و کافکا به سوی ادبیات اقلیت، اشاره کرد. دیدگاه اقلیتشدگی از جمله نظریههای این دو فلسفهدان است که میتواند معیاری نو و قابل تفکر برای نقد و بررسی بسیاری از آثار ادبی کلاسیک یا معاصر دنیا قرار گیرد.
متأسفانه آثار محدودی از دلوز و درباره دیدگاه وی در زبان فارسی موجود است، همچنین مقالات و پژوهشهای اندک شماری در این باب به انتشار رسیده است؛ در ادامه تعدادی از مقالات مشابه با مبحث کنونی این مقاله معرفی شده است:
علی تسلیمی و سمیه قاسم پور در مقالهای به نام »اقلیت شدن در بوف کور« به تحلیل متن بوف کورصادق هدایت از دیدگاه دلوز پرداختهاند و به این نتیجه رسیدهاند که بسیاری از مفاهیم این دیدگاه را در بوف کور هدایت و سایر آثار وی و نویسندگان متأثر از او میتوان دید.
نرگس منتخبی بختور در »تحلیل اسکیزویی ژیل دولوز و فلیکس گاتاری در شعر هوروسکوپ سروده ساموئل بکت« با بررسی این شعر با نظریه دلوز، این اثر را حاوی مفاهیم کوچگرایی دلوزی که مخاطب را نیز به کوچگرایی ترغیب میکند، میداند.
مرتضی حسنی و مهدی صراحتی جویباری، در دو مقاله به نامهای »گونههایی از هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو« و »بررسی انواع هنجارگریزی آوایی و واژگانی در شعر ناصرخسرو« با یافتن موارد هنجارگریزیهای نحوی و صرفی در اشعار ناصرخسرو و بسامد آنها نسبت به شاعران همعصر وی، کاربرد فراوان او از این هنجارگریزیها را باعث دست یافتن وی به یک سبک خاص دانستهاند.
محمود حکم آبادی و صفورا کاظمیان در بخشی از مقاله »تابوها و نقش آن در رشد و هدایت ذوقهای ادبی« ، با بررسی تابوشکنیها و تابوسازیهای موجود در اشعار ناصرخسرو و چند شاعر دیگر، این عامل را در بالندگی ذوق ادبی شعرا مؤثر یافتهاند.
باتوجه به کم بودن پژوهشها در باب نظریه اقلیتشدگی دلوز، تازگی این دیدگاه، اهمیت آن در سطح جهانی و همچنین قابلیت تعمیم این دیدگاه برای نقد و بررسی بسیاری از آثار ادبی، از جمله آثار فارسی، نیاز به پژوهش و تحقیق در این زمینه احساس میشود.
درمقاله پیش رو با تعریف و تشریح نظریه دلوز و گتاری و واکاوی قصاید ناصرخسرو با توجه به این رویکرد، سعی در یافتن پیوندها، شباهتها و تفاوتهای تعریف دلوز از اقلیتشدگی با درک عمومی و رایجی که در مورد اقلیتی چون اسماعیلیه وجود دارد، شده است.