بخشی از مقاله

چکیده

توجه به اسطورههای ملی یکی از مبانی اصلی در بافت معنایی جریانهای شعری معاصر است که به نوعی پیوند شعر کهن را با شعر نو ایجاد کرده است مهمترین جریان شعری معاصر، جریان شعر آزاد است که با بنیانگذاری شعر نو توسط نیمایوشیج آغاز شد و بدین صورت شعر فارسی از مبانی زبانی، ادبی و محتوایی شعر کهن جدا گشت. مشخصه اصلی این جریان، این است که شاعران به مسائل جامعه متعهد هستند و شعرشان را در خدمت بازگویی حوادث قرار دادهاند.

محور اصلی مسائل جامعه نیز، حضور استعمار و به تبع آن استبداد داخلی است که در شعر آنها به صورتهای مختلف بازگو شده و استفاده از نمادهای حماسی شاهنامه دستاویزی برای بیان درونمایه سیاسیاجتماعی است. بررسیها نشان میدهد: مهمترین نگاهی که شاعران در پرداختن به اسطورههای ملی دارند، نگاه سیاسیاجتماعی است که در جهت بازگویی فرهنگ گذشته ایران در مقابله با استعمار و استبداد استفاده کردند، مواردی از جمله: مبارزه و مقاومت علیه استعمار و امید به پیروزی، یأس و ناامیدی در برابر سلطه استبداد، افسوس خوردن بر گذشته پرافتخار و جستجوی آرمانشهر، در مبانی فکری این جریان دیده میشود در این مقاله با بررسی اشعار شاعران برجسته، اشعاری که با کاربرد نمادهای شاهنامه در بازگویی استعمار آمده، بررسی شده است.

.1 مقدمه

نخستین زیربناهای فکری و فرهنگی بشر، بدون تردید اسطورهها هستند که در هر سرزمینی، بخشی از هویت، تمدن و فرهنگ آن سرزمین به شمار میروند به عبارتی »اسطوره و آیین در جامعه ابتدایی عبارت از فرهنگ آن جامعه، چون هیچ امر فکری و رفتاری نبود که از درون مجموعه خارج باشد. تمام عمل زندگی و اندیشه انسان در این مجموعه اسطوره و آیین جای میگرفت

فرای، اسطوره را نوعی سرگذشت یا داستان میداند. به نظر وی اسطوره در سادهترین و متداولترین معنا، نوعی سرگذشت یا داستان است که بیشتر به خدا یا ربالنوع مربوط میشود. اسطوره به این مفهوم با فرهنگهای ابتدایی یا دورههای کهن فرهنگهای پیشرفته پیوند دارد 

در تعاریف اسطوره سخنان متفاوتی ارائه شده است، در این تعاریف اسطوره گاه به عنوان ژانر مستقلی آمده گاه در ارتباط با دیگر عرصهها تبیین شده است، مهمترین عرصهای که اسطوره در آن نمایان است، ادبیات است، ادبیات ابزاری است که اسطورهها را تداوم می-بخشد - کوپ، - 4 :1384 اسطوره »یکی از اصول ساختاری وسازماندهنده قالب ادبی است و یک صورت مثالی و عنصر اساسی تجربه ادبی فرد است -

شعر فارسی از این لحاظ بسیار غنی است، اسطوره از همان آغاز در ادبیات ما حضور داشته و در طول تداوم آن با اندیشههای شاعران همراه بوده و هماکنون نیز یکی از ابزارهای اصلی شاعران است. وجود شاهنامه فردوسی منشأ اصلی تداوم اسطوره در ادبیات است، بعد از فردوسی، اساطیر با شعر فارسی عجین شدند و در امتداد حرکت شعر فارسی ادامه یافتند، در ادبیات معاصر، اساطیر با کارکردهای جدیدی در بیان مفاهیم اجتماعی و سیاسی در شعر فارسی حیاتی دوباره یافتند و شاعران »در تطابق با ذهنیات خویش و نیاز جامعه به آفرینش اسطوره از نمادهای طبیعی، اجتماعی، و قومی مذهبی ایرانی و غیر ایرانی میپردازند -

بررسی محتوایی شعر معاصر نشان میدهد بیشترین کاربرد اسطوره در واکنش به حضور استعمار و استبداد داخلی آمده است، از آنجا که شاعران متعهد نمیتوانستند به صراحت شعر بگویند، اسطوره بهترین دستاویزی بود که برای بیان اندیشههایشان انتخاب کردند که هم احیاگر فرهنگ اساطیری شاهنامه شدند و هم با نمادپردازی چهره استعمار را ترسیم کردند.

مهمترین جریان شعر معاصر، که شاعران آن به مسأله استعمار و در کل تعهد اجتماعی پایبند بودند و شعرشان را در خدمت اجتماع قرار داده بودند و از این دستاویز استفاده کردند؛ جریان شعر آزاد - زرقانی، - 1391 است که البته به جریان شعر نو، جریان شعر نو حماسی - زرینکوب، - 1358و جریان شعر سمبولیسم اجتماعی - حسینپور چافی، - 1387، - عالی عباس آباد، - 1390 نامگذاری شده است.

در این مقاله اشعار شاعران برجسته این جریان با تأکید بر عناصر اساطیری در واکنش به حضور استعمار بررسی شده است. روش پژوهش به صورت کتابخانهای است، مواد پژوهش شعر تمامی شاعران برجسته این جریان است و انتخاب نمونهها به دلیل اهمیت آنها بوده، محدوده بررسی نیز از سالهای 1320 تا 1350 است.

2.    بیان مسأله

زمانی که اسطوره در ادبیات تداوم یافت، فرهنگ دیرین قومی زنده شد، ادبیات خصوصاً شعر، بهترین ابزاری بود که توانست فرهنگ و عزت گذشته ایران را نمایان سازد و آنچه که میرفت از خاطرهها زُداده شود با شاهنامه برای همیشه جاویدان شد و این را مرهون آگاهی دولتمردان آن زمان هستیم.

در ابتدا با سلطه تازیان بر ایران خبری از فرهنگ و ادب ایرانی نبود، شکلگیری ادبیات حدود سه قرن طول کشید »علت وقفهای طولانی - حدود سه قرن - در پدید آمدن آثار علمی و ادبی به زبان فارسی جدید، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بود زیرا پس از استیلای تازیان بر ایران، همانند کشورهای دیگری که به وسیله مسلمانان فتح شده بود، اهتمام فرمانروایان غالب بر رواج زبان عربی و استفاده از آن به عنوان زبان رابط بین دستگاه خلافت و نواحی تحت تسلط ایشان بود، به همین جهت در زمان حکومت حجاج بن یوسف - 41 - 95 دفتر و دیوان در ولایت عراق از فارسی به زبان عربی نقل شد.

با این سختگیریهای دولت جایی برای ابراز وجود ادبیات فارسی نبود، در این دوران مضامینی چون پیروزی و حماسه پس از شکستهای پی در پی از اَعراب، محلی از اِعراب نداشت و هجو و شکایت هم به دلیل برخی ملاحظات سیاسی امکانپذیر نبود. کسانی هم که به گذشته خود میبالیدند و درباره آن میسرودند مورد پیگرد قرار میگرفتند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید