بخشی از مقاله

چکیده:

اصلاح الگوی مصرف و مدیریت بهینه منابع یکی از روشها و کارکردهای مهم در برخورد با پدیده غیرصحیح مصرفگرایی در جامعه امروز است. الگوی صحیح و بهینه مصرف همواره مورد تأکید ائمه علیهم السلام بوده و در این میان، قناعت به عنوان عامل محرک در جهت رشد و شکوفایی ملتها و برطرف کردن موانع اقتصادی بهویژه فقرزدایی نقش مهمی را ایفا کرده است.

علاوه بر آن، با اندک تعمقی در آثار ادب پارسی درمییابیم که در همه دورانهای ادب فارسی - قرن پنجم هجری تا دوره معاصر - شاعران و ادیبان بسیاری در آثار خود به مفهوم قناعت به عنوان مفهومی بنیادین توجه داشتهاند. قناعت یعنی راضی شدن به مقدار اندک که در مقابل واژه حرص و طمع مفهوم و جایگاه خود را بهتر نشان میدهد.

اهمیت این موضوع در زندگی افراد یک جامعه و رویارویی با مشکلات و چالشهای اقتصادی نمود بیشتری پیدا میکند. در جامعهای که اقتصاد آن با بحرانهای معیشتی در زندگی افراد آن روبهرو شده است، قناعت به عنوان یک ابزار برای کنترل مصرف و مدیریت منابع بسیار حائز اهمیت است. از این رو، این مقاله با هدف بررسی قناعت در ادبیات و اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران طراحی گردیده است. با توجه به مطالب ارائه شده در دو حوزه ادبیات و اقتصاد میتوان نتیجه گرفت که میتوان از ادبیات فارسی در ساماندهی اقتصاد استفاده کرد.

.1 مقدمه

معنای لغوی قناعت در فرهنگهای مختلف به قرار زیر است: خرسندی، خرسند بودن به قسمت خود، بسنده کردن به مقدار نیاز، صرفهجویی، خشنودی نفس به آنچه از روزی و معاش قسمت او میشود - دهخدا، لغتنامه، :1373 واژه قناعت - . قناعت در لغت به معنای تنازل است تا آنجا که فرد زندگی خود را با امکاناتی که در دست دارد منطبق سازد. از مصادیق آن، رضایت دادن به چیزی است که به او میرسد. قناعت آن است که نفس نسبت به امور خوردن، آشامیدن و پوشیدن سختگیری نکند و هر چیزی را که سد خلل کند رضایت داشته باشد و خود را به زحمت و مشقت نیندازد.

امام علی - ع - قناعت را بهرهمندی از دنیا به اندازه کفایت و رفع نیاز میداند. ایشان در تفسیر و ویژگی انسان قانع میفرماید: کسی که به اندازه کفایت زندگی، از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد در حالی که دنیاپرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است

یکی از معانی اقتصاد در لغت میانهروی و پرهیز از افراط و تفریط است. اقتصاد در لغت از ریشه قصد و به معنای استوار داشتن راه است و نیز به معنای اعتدال و میانهروی است. اقتصاد دانشی است که با در نظرگرفتن کمبود کالا و ابزار تولید و نیازهای نامحدود بشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات میپردازد. امام علی - ع - هم درتعریف اقتصاد میفرماید: در مصرف آنچه بدست آوردی نیکو عمل کن زیرا تلاش بیاندازه برای دنیا منجر به تاراج رفتن اموال میشود. بپرهیز از آن که مرکب طمعورزی تو را به سوی هلاکت به پیش راند.

امام در نامه 31 نهج البلاغه میفرمایند در طلب روزی حریصنباشید و به دو کلمه خفُّض وأجمل به معنای آرام بودن و راه اعتدال پیش گرفتن اشاره کردهاند و این فرمایش امام مغایرتی با تلاش و کوشش ندارد بلکه منظور همان معنای اصلی اقتصاد یعنی اعتدال و میانهروی است؛ زیرا چه بسا تلاش و کوشش فراوان در زندگی افراد منجر به نابودی شده است چرا که سبب شده است تمام توجه انسان تنها به یک بعد از ابعاد وجودی انسان جلب شود. شبیه این مضمون درحدیثی از پیامبر اکرم - ص - آمده است: در طلب دنیا میانهرو باشید، چرا که به هرکس هر آنچه مقدر شده است داده میشود 

از این رو، این مقاله با هدف بررسی قناعت در ادبیات و اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران طراحی گردیده است. مطالب این مطالعه در چهار بخش تنظیم گردیده است. پس از مقدمه و در بخش دوم به قناعت در ادبیات پارسی پرداخته شده است. قناعت در اسناد بالادستی در بخش سوم ارائه گردیده و بخش پایانی نیز به جمعبندی و نتیجهگیری اختصاص یافته است.

.2 قناعت در ادبیات پارسی

قناعت در لغت به معنای بسنده کردن به مقدار کم از کالای مورد نیاز و رضایت به چیزی است که نصیب شخص میشود. در تفاوت قناعت و بخل گفتنی است: قناعت بیشتر در اخلاق فردی مطرح است و مربوط به استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از زیادهروی در هزینهها و مصارف و رضایت به نعمتهای الهی است، اگر چه اندک باشد، در حالی که بخل مربوط به اخلاق اجتماعی است، آنگاه که انسان باید به یاری دیگران بشتابد و از امکانات مالی و اعتباری خویش درجهت مصارف مورد نیاز جامعه استفاده نماید، بخل بورزد و هزینه نکند.

قناعت مفهومی است که در ادبیات بازتاب قابل توجهی داشته است. بررسی این مفهوم در حوزه ادبی آن به صورت جداگانه نیازمند تحقیق و تفحصهای بسیار است و کتابهای متعددی میتوان در این زمینه تألیف کرد که شرح و بسط بیشتر آن در این مقاله نمیگنجد. نکته حائز اهمیت این است که با اندک تعمقی درمییابیم که در همه دورانهای ادب فارسی - قرن پنجم هجری تا دوره معاصر - شاعران و ادیبان در آثار خود به مفهوم قناعت به عنوان مفهومی بنیادین توجه داشتهاند. در ادامه مثالهایی از شاعران پارسی که مفهوم قناعت در ابیات آنها نهفته است آورده شده است.

حکیم ابوالقاسم فردوسی 329 - هجری قمری - 416 هجری قمری -

یکی از مفاهیم مسکنت باری که در شاهنامهی فردوسی خیلی برجسته شده است آز و حرص است. حرص از نظر شاعر خصلتی است که به شخصیت انسان ضرری بنیادین میرساند و زندگی او را بیرنگ و پررنج میسازد. فردوسی در نکوهش و زشتی این پدیده ناپسند بیتهای فراوان سروده است که چند مورد از آن را بیان میکنیم:

بخور آنچه داری و بیشی مجوی  //  که از آز کاهد همی آبروی
تُرا آز گِرد جهان گشتن است     //  کس آزردن و پادشه کشتن است

نماند به گیتی فراوان درنگ    //   مکن روز برخویشتن تار و تنگ
نگر تا نگردد به گرد تو آز  //  که آز آورد خشم و بیم و نیاز 

چو دانی که ایدر نمانی دراز //   به تارَک چرا برنهی تاج آز؟

فردوسی، آز و حرص را نکوهش میکند. در نگاه حماسه سرای ما قناعت میتواند انسان را از دام حرص و طمع برباید.
عطار - 540 هجری قمری - 640 هجری قمری -

فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابور معروف بهشیخ عطّار نیشابوری از عارفان و شاعران ادبیات فارسی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم است. این عارف وارسته به هنگام حمله مغول به قتل رسید. از اشعار اخلاقی او با مضمون قناعت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

ور به حرص و آز گردی مبتلا   //   با تو روی آرد ز هر سو صد بلا

گر غنا خواهد کسی از ذوالمنن  //  در قناعت میتوانش یافتن

حرص بگذار و قناعت پیشه کن //   آخر از مردن یکی اندیشه کن

از قناعت هر که را نبود نشان  //    کی توانگر سازدش ملک جهان

با قناعت ساز دایم ای پسر  //  گر چه هیچ از فقز نبود تلختر

سختدل را سه علامت یافتم  //  چون بدیدم روی از او برتافتم

بر ضعیفان باشدش جور و ستم   // هم قناعت نبودش با بیش و کم

موعظت هر چند گویی بیشتر   // در دل سختش نباشد کارگر 

سعدی 606 - هجری قمری- 690 هجری قمری -

مشرفالدین مصلح بن عبدالله شیرازی مشهور به »شیخ سعدی« شاعر و نویسنده بزرگ ایران و معروف به »افصح المتکلمین« است. سعدی بزرگترین شاعر اخلاق مدار است که در آثار خود به اخلاقیات از جمله قناعت توجه ویژهای دارد. از اشعار سعدی درباره قناعتورزی و پرهیز از طمعورزی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

قناعت توانگر کند مرد را   //   خبر کن حریص جهانگرد را
قناعت کن ای نفس بر اندکی  //    که سلطان و درویش بینی یکی

قناعت سر افرازد ای مرد هوش  //  سر پر طمع بر نیاید ز دوش
مطلب گر توانگری خواهی  //  جز قناعتکه دولتی است هَنی

ای قناعت توانگرم گردان  /  که ورای تو هیچ نعمت نیست
به نان خشک قناعت کنیم و جامه دلق که بار محنت خود بهکه بار منّت خلق 

مولوی 604 - هجری قمری - 672 هجری قمری -

جلالالدین محمد بلخی از عارفان نامی در سده هفتم هجری است که اشعار گوناگونی در زمینه عرفان سروده است و از او به عنواین یکی از قلههای ششگانه ادب فارسی یاد میکنند. از سرودههای عرفانی و تعلیمی مولانا در مبحث قناعت ابیات زیر است:
به هستی بخش و مستی بخش بِگرو  //  منال از نیست و اندر هست منگر
قناعت بین که نرست و سبک رو  //  به طمع ماده آبست منگر

حرص خزان است و قناعت بهار  //  نیست خزان را ز جهان خرمی
آنرا که بضاعت قناعت باشد //   هر گونه که خورد و خفت طاعت باشد

حافظ 727 - هجری قمری - 792 هجری قمری -

خواجه شمسالدین محمد بن بهاالدین محمد حافظ شیرازی معروف به لسانالغیب، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیشتر شعرهای او غزل است که به غزلیات حافظ شهرت دارد. از اشعار تعلیمی او درباره قناعت بیتهای زیر است:

ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم  //  با پادشه بگوی که روزی مُقدّر است -
گنج زر گر نبود کُنج قناعت باقیست //  آن که آن داد به شاهان، به گدایان این داد 
حافظ غبار فقر و قناعتز رُخ مشوی //   کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری
هر آنکه کُنج قناعت به گنج دنیا داد //  فروخت یوسف مصری به کمترین ثَمنی

صائب تبریزی 1592 - هجری قمری - 1676 هجری قمری -

میرزا محمد علی صائب تبریزی از شاعران عهد صفویه است که در اصفهان - و به روایتی در تبریز - زاده شد. در جوانی مانند اکثر شعرای آن زمان به هندوستان رفت و از مقربین دربار شاه جهان شد. صائب از شاعران نامی سبک هندی است. ابیات زیر از اشعار تعلیمی او درباره قناعت است:

خون به اکسیر قناعت مشک خالص میشود //   این نصیحت را ز آهوی خُتن داریم ما
ریزه چینان قناعت را تلاش رزق نیست  //  سنگ، روزی میرساند مرغ آتشخواره را
شنیدی روزی آدم چه شد از خوردن گندم  //  به نان جو قناعت کن ز نان گندمین اینجا
به خون از نعمت الوان قناعت کن که مشک تر  //  به خون خوردن شد از ناف غزالان خُتن پیدا
بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری  //  نمیداند کم از مُلک سلیمان چشم تنگش را

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید