بخشی از مقاله

چکیده:

جهانی شدن و تغییرات ناشی از آن موجب الزام سازمانها به نوآوری و کارآفرینی شده است. همچنین ماهیت پویای سازمانها و فعالیت آنها در عرصه رقابت جهانی، الزام ارائه ایدههای نو، راهحلهای جدید و افکار تازه را جهت تولید محصولات با کیفیت بالا، قیمت مناسب، متنوع و در حداقل زمان، ممکن کرده است تا مزیت رقابتی را کسب و حفظ کنند. کارآفرینی استراتژیک، بر اساس ادغام کارآفرینی و مدیریت استراتژیک است.

کارآفرینی استراتژیک یک رویکرد جدید در ادبیات مدیریت است. علاوه بر این، دنیای کسب و کار امروزی مستلزم یک جهت گیری به سوی کارآفرینی استراتژیک است. کارآفرینی استراتژیک یک ضرورت لازم برای شرکت ها جهت حداکثرسازی ثروت می باشد. در این مطالعه، کارآفرینی استراتژیک که نقطه اشتراک کارآفرینی و مدیریت استراتژیک می باشد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

مقدمه

سازمان ها برای رشد، توفیق و ماندگاری در محیط پر تلاطم امروزی نیازمند خلق ارزش و ایجاد ثروت هستند و بنابراین اشنایی با فرایند ثروت افرینی یکی از اهداف اصلی تحقیقات در علوم انسانی است

فضای کسب و کار قرن بیست و یکم را می توان به وسیله ی مناظر رقابتی جدید، ریسک فزاینده، کم شدن توانایی پیش بینی و فرم های ساختاری جدید بر حسب جهار عامل تغییر، پیچیدگی، اشوب و تناقض تعریف کرد. هیچ سازمانی از فشارهای بی امان این چهار عامل در امان نیست 

اهمیت کارآفرینی که مبدل به یک موضوع محبوب شده است، روز به روز در حال افزایش است. نه تنها کارآفرینی به یک محرک توسعه مبدل شده است، بلکه استراتژی و تفکر استراتژیک به ویژه در شرکت ها به یک امر بسیار مهم مبدل شده است. کارآفرینی استراتژیک یک ضرورت لازم برای شرکتها جهت حداکثرسازی ثروت و ایجاد مزیت رقابتی می باشد. در این معنا، مفهوم کارآفرینی استراتژیک که نقطه اشتراک کارآفرینی و مدیریت استراتژیک می باشد، به عنوان یک رویکرد جدید در ادبیات مدیریت ظاهر شده است. در این مطالعه، کارآفرینی استراتژیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و اهمیت آن برای شرکت ها بحث شده است.

کارآفرینی مفهوم کارآفرینی برگرفته شده از "عملی به عنوان یک کارآفرین" می باشد که از یک کلمه فرانسوی اتخاذ شده است و معنای آن، "برآوردن نیازها و خواسته ها از طریق شروع یک نوآوری و کار" می باشد. مفهوم کارآفرین، ریشه در زبان لاتین دارد

با توجه به پیشنه تاریخی آن، مفهوم کارآفرین اول به کسانی اشاره داشته است که عهده دار هدایت سفرهای نظامی طولانی بوده اند و در اصطلاحات نظامی قرن هفدهم فرانسه استفاده می شده است

با این حال، این واژه اولین بار توسط اقتصاددان فرانسوی - ریچارد کانتیلون- در آغاز قرن هیجدهم مورد استفاده قرار گرفت و آن را اینگونه تعریف می کند: " کسی که اقدام به خرید و تولید ورودی های محصولات و خدمات به منظور فروش در هزینه هایی که هنوز مشخص نشده است می کند". همانطور که یکی از اقتصاددان فرانسوی می گوید، کارآفرینی به عنوان عامل تولید چهارم پذیرفته شده است و در نتیجه کارآفرینی در عوامل تولید کلاسیک به عنوان نیروی کار، سرمایه و طبیعت گنجانده شده است.

با این حال، این موضوع با مطرح شدن مفهوم "کارآفرین پویا" پیشنهاد شده توسط وون شومپیتر مهم تر جلوه داده شده است. در اینجا، کارآفرینان پویا که در بازارهای فروش جدید، فرایندهای جدید، منابع تامین کننده جدید، محصولات جدید و انواع سازمان های جدید فعالیت می کنند و بازارهای قدیمی را با جدید جایگزین می کنند، به عنوان مهم ترین عامل رشد اقتصادی در نظر گرفته شده اند. کانتیلون و نایت، کارآفرینی را توسط ویژگی های ریسک پذیری آن تعریف می کنند و کارآفرینی به صورت کل اینگونه تعریف می کنند:

" روند استفاده از فرصت با در نظر گرفتن ریسک برای رسیدن به سود کارآفرینی". شومپیتر، کارآفرینی را با توجه به ویژگی های نوآورانه خود تعریف نموده است. کرزنر، کارآفرینی را با توجه به ویژگی های فرصت طلب آن تعریف کرده است: "یک کارآفرین که از فرصت برای سود استفاده می کند و از اهمیت رقابت آگاه است

اهمیت مفهوم کارآفرینی در جهان ما به سرعت در حال جهانی شدن است،یک پدیده چند بُعدی را به خود گرفته است که می توان آن را اینگونه تعریف کرد: " روند جمع آوری یک ترکیب منحصر به فرد از منابع با هدف رسیدن به یک فرصت".

کارآفرینی همچنین می تواند اینگونه تعریف شود: "کارخانه ای از اندیشه ها و آرمان ها که برای ایجاد رقابت استراتژیک، و ایجاد ارزش از طریق ایجاد منابع و مهارت دست به عمل می زند". تعاریف مختلفی در مورد کارآفرینی ارائه شده است که محوریت اصلی آنها خلاقیت و نوآوری می باشد ومدیران شرکت ها در راستای اصل کسب و کار مدرن عمل می کنند، مفهوم کارآفرینی را با مفاهیمی همچون انعطاف پذیری، ریسک مصرف، نوآوری، خلاقیت، پویایی و توسعه گرا بودن توضیح داده اند.

توانایی سازمان برای افزایش رفتار کارافرینانه، به اقدامات استراتژیک مدیریت وابسته است. در واقع یکی از اقدامات مدیریتی که منجر به تسهیل رفتار کارافرینانه می گردد، اقدامات مدیریت استراتژیک است که در جهت تحقق اهداف سازمان تنظیم مشود

مدیریت استراتژیک

کلمه " استراتژی" از کلمه یونانی "استراتیگوس"، ترکیبی از "استراتوس - ارتش - " و "رهبری" در "نظام عمومی" اقتباس شده است. برخی از نویسندگان اظهار داشته اند که کلمه " استراتژی" از یک کلمه لاتین اتخاذ شده است. در فرهنگ لغت، استراتژی اینگونه تعریف شده است: " هنر حصول اطمینان و تنظیم وحدت عمل به منظور رسیدن به یک هدف". استراتژی کلمه ای است که به خصوص در اصطلاحات نظامی استفاده می شود:

" هنر برنامه ریزی و مدیریت اعمال و فعالیت های ارتش در جنگ برای به دست آوردن یک پیروزی با استفاده از منابع موثرتر و اقتصادی تر. شرایط میدان نبرد، گرفتن اطلاعات در مورد فرصت ها و خطرات، بررسی وضعیت نیروهای نظامی خود، تعیین نقاط قوت و ضعف، بررسی شرایط دشمنان و میزان و کیفیت وسایل نقلیه جنگی، اساس استراتژی نظامی را تشکیل می دهند. علاوه بر این، استراتژی در زمینه نظامی با در نظر گرفتن اقدامات احتمالی دشمنان برنامه ریزی می گردد، و اگر اقداماتی در کار نباشد آنگاه نیازی به استراتژی وجود ندارد،چرا که برنامه ها همانگونه که هستند اعمال می شوند.

تاریخچه برنامه ریزی استراتژیک در ارتش آغاز شده است. هدف اصلی از کسب و کار و استراتژی نظامی به دست آوردن مزیت رقابتی می باشد. استراتژی کسب و کار با استراتژی نظامی شباهت های بسیاری دارد استراتژی های نظامی، در طول قرن ها، از استراتژی های کسب و کار امروزه چیزهای زیادی آموخته است. سازمان های کسب و کار و نظامی سعی بر آن دارند که از نقاط قوت خود با هدف استفاده از نقاط ضعف رقیب استفاده کنند. با این وجود، تفاوت هایی بین استراتژی نظامی و کسب و کار وجود دارد: استراتژی کسب و کار فرموله شده و با فرض رقابت اعمال و مورد بررسی قرار می گیرد؛ در حالیکه استراتژی نظامی بر پایه تضاد است.

مفهوم استراتژی که در علم مدیریت استفاده می شد را می توان نه تنها به عنوان "راهی برای رسیدن به هدف سازمانی" تعریف کرد، بلکه به عنوان "ترکیب نهایی تصمیمات دراز مدت نتیجه گرا و پویا برای رسیدن به یک هدف با بررسی فعالیت های رقبا" نیز تعریف نمود. مدیریت استراتژیک، اقدامات مدیر جهت اهداف بلند مدت شرکت است. که این اقدامات شامل بررسی محیط داخلی و خارجی، برنامه ریزی استراتژیک بلند مدت، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل می باشد

کارآفرینی استراتژیک

کسب و کار به سرعت در محیط امروزی در حال تغییر است. این محیط روز به روز پیچیده تر می شود و سازمان ها باید با این تغییرات وفق یابند. تغییر جهان کسب و کار مستلزم دیدگاه های جدید به منظور رقابت است. محیط پیچیده امروزی را می توان با مفاهیمی مانند قدرت رقابت، نوآوری، سرعت، پرخاشگری، سازگاری و انعطاف پذیری تعریف کرد. این مفاهیم نیز منعکس کننده حوزه کارآفرینی می باشد. بنابراین، شرکت ها باید انعطاف پذیر، استراتژیک و کارآفرینی باشند. از انجا که کارافرینی استراتژیک به شرکت کمک میکند تا مزیت رقابتی تقریبا پویا و پایداری را به دست اورد و به شکل مناسب به انواع تغییرات محیطی که بساری از سازمان های امروزی با ان مواجه می شود پاسخ دهد

بنابراین یکی از دیدگاههای مهم که فرآیند کارآفرینی را به استراتژیهای سازمان پیوند میدهد، گرایش به کارآفرینی است. براساس این دیدگاه، هر سازمانی میتواند در طیفی از منفعل یا محافظهکار تا فعال و موثر یا کارآفرین قرار گیرد. زمانی که سازمان فعال است در استراتژیهای سازمانیاش، نوآوری، ابتکار عمل و پیشتازی و نیز ریسکپذیری را در نظر میگیرد و در مقایسه با سازمانهای منفعل بر شناسایی، ارزیابی و بهرهبرداری از فرصتها تاکید بیشتری میکند با توجه به این موضوع، دانشمندان بسیاری در ادبیات به بحث تحکیم کارآفرینی و مدیریت استراتژیک پرداخته اند و معتقد هستند که کارآفرینی و مدیریت استراتژیک به ایجاد ثروت کمک می کند.

در این راستا، ما به سراغ رویکرد کارآفرینی استراتژیک رفته ایم که یک رشته جدید برای کسب و کار و مدیریت است. کارآفرینی استراتژیک بر ادغام کارآفرینی و مدیریت استراتژیک استوار است. کارآفرینی استراتژیک، فعالیت های کارآفرینی را با یک چشم انداز استراتژیک با توجه به اهمیت مدیریت منابع کارآفرینی و یا فعالیت های استراتژیک به منظور رسیدن به مزیت رقابتی تعریف می کند. عمل کارآفرینی اینگونه تعریف شده است: " اقدامات استراتژیک تحقق یافته با یک ذهنیت کارآفرینی".

کارآفرینی استراتژیک را می توان اینگونه تعریف کرد: " دیدگاه های کارآفرینی و استراتژیک در استفاده از اقدامات طراحی شده برای ایجاد ثروت مکمل یکدیگر هستند". هر دو رشته، یعنی کارآفرینی و مدیریت استراتژیک بر استفاده از فرصت ها و تطبیق با تغییر تاکید دارند. بر این اساس، متمایز ترین اشتراک بین کارآفرینی و مدیریت استراتژیک، فرصت است. فرصت ها، در مرکز کارآفرینی و مدیریت استراتژیک قرار دارند.

شرکت ها، ارزش ها را با تعیین فرصت ها در محیط خارجی خود ایجاد می کنند و سپس، مبادرت به توسعه مزیت رقابتی می کنند. بطور خلاصه، کارآفرینی استراتژیک بر "رفتار فرصت طلبانه و رفتار سود گرا" متمرکز می باشد، که با هدف ایجاد ثروت ادغام و ترکیب می شود. توجه داشته باشید که کارآفرینی استراتژیک به شرکت های بزرگ و رشته کارآفرینی سازمانی محدود نمی شود. به عبارت دیگر، شرکت های جدید و شرکت های تاسیس شده همزمان نیاز به کارآفرینی و استراتژی دارند و می بایست یاد بگیرند که چگونه کارآفرینی و نوآوری استراتژیک را به منظور ایجاد ثروت باهم ادغام کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید