بخشی از مقاله
چکیده
موضوع کنترل تسلیحات، بهویژه در گونه اتمی و هستهای آن، یکی از مهمترین مباحث حقوقی جهان معاصر تلقی میشود. قواعد مستنبط از منابع و اصل اسلامی بهعنوان منبع تعیین و جهتدهی به رفتار دولتهای اسلامی در ارتباط با اینگونه تسلیحات یکی از زمینههای اختلافبرانگیز به شمار میرود.
ممنوع بودن یا نبودن استفاده از سلاحهای کشتار جمعی، بهویژه سلاحهای هستهای، از پرسشهای اساسی جهان امروز است که حقوق بینالملل و قوانین جهانی تاکنون نتوانستهاند ممنوعیت آن را اعلام کنند. برهمیناساس، هیچ ممنوعیتی در زمینه تولید و نگهداری و استفاده از این سلاحها، در مقیاس عام، وجود ندارد. جمهوری اسلامی ایران با قوانینی مبتنی بر اسلام ضمن اعلام ممنوعیت تولید، نگهداری و استفاده از این سلاحها مبتنی بر اصول فقه و اندیشه اسلامی طرح خاورمیانه عاری از سلاح هستهای را مطرح کرده است که بیانگر پیشرو بودن اسلام دراینزمینه است.
مقدمه
جنگ، بهعنوان منفورترین همراه همیشگی انسان، تاریخی برابر با تاریخ حیات بشری دارد. هرچه را که دلیل شکلگیری جنگها بدانیم، تفاوتی در اثرهای مخرب جنگ ایجاد نمیکند. بههمیندلیل، یکی از بزرگترین دغدغههای بشری، بهویژه در دوران کنونی پس از تجربه دو جنگ بزرگ جهانی، جلوگیری از وقوع جنگ، کنترل جنگها و گسترش صلح است. با گذر زمان جنگها از دو منظر دچار تغییر اساسی شدهاند؛
یکی گستردگی جنگها و دیگری سلاحهای استفاده شده درآنها. میتوان بزرگترین وحشت جامعه جهانی کنونی را تولید سلاحهایی دانست که قدرت تخریب تصورناپذیری دارند، چنانکه گاه این سلاحها زندگی کل بشر را به خطر میاندازند. دراینباره، تلاشهای جهانی برای رفع این خطر فراگیر آغاز شد. معاهدات کنترل و اشاعهندادن تسلیحات کشتارجمعی یکی از این حرکتهای جهانی است، ولی خلأ ممنوعیت قانونی مبتنی بر حقوق و قواعد بینالمللی دراینزمینه باعث گسترش ترس و نگرانی از بلندپروازیهای هستهای در جهان شده است.
در تمام ادیان الهی و توحیدی، بهویژه اسلام، تأکید بسیاری بر صلح و جلوگیری از وقوع جنگ و ایجاد شرایط زندگی مسالمتآمیز و عاری از خشونت شده است و جلوگیری از تعدی به حقوق انسانها، اصل اساسی دین اسلام است. موضوع جنگ و صلح در قرآن بهعنوان راهنمای زندگی انسانی در آیات گوناگون اشاره شده است تاآنجاکه قتل یک فرد برابر با قتل تمام انسانهای جهان برشمرده شده است.
یکی از مسائل جدید مطرح در دین اسلام، مسئله سلاحهای کشتار جمعی و حکم آن از منظر دین اسلام است. دراینزمینه بهدلیل جدید بودن این بحث، مطالب منتشر شده چندانی وجود ندارد و تنها در تفاسیر معدودی، مانند الکاشف یا من وحی القرآن، و در کتبی مانند الفقه و المسائل الطبیه یا الفقه و السلم و السلام و تعداد معدودی مقاله با نگرش دینی بهطور مستقیم به آن پرداخته شدهاست و چه بهعنوان مخالفت با آن یا موافقت با این سلاحها دلایلی استفاده شده است.
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان حکومتی که اساس و بنیان خود را براساس فقه شیعی قرار دادهاست در رویارویی با موضوع سلاحهای کشتار جمعی مبتنی بر استنباط فقهی حکم به حرمت و عدم جواز تولید، نگاهداری و استفاده از سلاحهای هستهای نموده است. نمای بارز این تفکر در جمهوری اسلامی ایران حکم فقهی و حکومتی مقام معظم رهبری مدظله العالی دراینزمینه است که در سازمان ملل بهعنوان رویکرد و سیاست رسمی ایران توسط مقامات ایرانی اعلام شده و حتی توسط رئیسجمهور ایالات متحده مورد اشاره قرار گرفته است.
در عمل نیز جمهوری اسلامی ایران با حمایت از طرح عاری ماندن خاورمیانه از سلاح هستهای نشان دادهاست که پیوسته با تولید، نگاهداری و استفاده از آن مخالف است و نای رفتار کاملاً مطابق و منطبق با قوانین و قواعد بینالمللی است.
این نگاه جمهوری اسلامی برگرفته از پیشزمینههای فقهی مسئله سلاحهای کشتار جمعی است که در فقه اسلامی بدان پرداخته شده و میتوان مدعی شد همین استنباط فقهی مبنای طرح منطقه عاری از سلاح هستهای است. ازاینرو، در این مقاله ضمن تبیین دیدگاه حقوق بینالملل در ارتباط با سلاح هستهای؛ به بررسی حکم فقهی تولید، نگاهداری و استفاده از سلاحهای هستهای خواهیم پرداخت تا از این طریق میان این دو دیدگاه - اسلام و حقوق بینالملل - بررسی مقایسهای داشته باشیم.
پرسش اصلی که در این مقاله در پی پاسخ به آن هستیم حکم تولید سلاحهای هستهای اعم از زمان اضطرار و غیر آن و نسبت آن با حقوق بینالملل است. فرضیه نویسندگان حرمت تولید، نگهداری و استفاده از این سلاح براساس ادله دینی است، اما برای اثبات این ادعا از روشی متفاوت استفاده خواهد شد تا مشکلات موجود در استدلالهای مرسوم دراینباره را مرتفع سازد.
برای دستیابی به هدف مقاله با استفاده از روش کتابخانهای و نگرشی توصیفی تحلیلی در سه بخش جداگانه موضوع را بررسی میکنیم. در بخش نخست به بیان نگاه حقوق بینالملل به این مسئله خواهیم پرداخت و در بخش دوم دیدگاه اسلام به این مسئله را تبیین میکنیم.
نوآوری این پژوهش را میتوان در ارائه ترتیب جدید فقهی برای بررسی و پژوهش درباره یکی از مسائل روز و مورد نیاز عصر حاضر دانست که میتواند در بسیاری از موضوعات مشابه، بهویژه در حوزه امنیت و مطالعات راهبردی، بهعنوان مبنای مشاهده، تحلیل و تصمیمگیری قرار گیرد. ازهمینروی، میتوان بسط این نگاه در حوزههای یادشده را بهعنوان پیشنهادی برای پژوهشهای بیشتر مطرح کرد.