بخشی از مقاله

معنويت و سلامت رواني از ديدگاه آيات قران کريم
4
چکيده
تغيير سبک زندگي ، کاهش روابط صميمانه ي اجتماعي ، تعلقات و زرق و برق هاي مادي ، افول معنويت ، غفلت و قساوت قلب از عوامل مخل آرامش دروني است . اين پرسش بر ذهن انسان عصر حاضر سايه انداخته که چگونه مي توان در جهان پر تنش و سراسر افسردگي ، اضطراب و دلهره برده ي مدرنيزه نشد و به روياي کسب آرامش تحقق بخشيد؟ آيا در عصر بحران هاي روحي و رواني راه ديگري جز پناه بردن به داروهاي مسکن براي تسکين موقت و آرامش کاذب وجود ندارد؟ آزادي معنوي به عنوان يکي از نيازهاي عالي روح انساني سبب مي شود تا افق ديد انسان منحصر به دنيا نباشد؛ زيرا اين محصوريت ملازم با پاره اي از حوادث اجتناب ناپذير است که انسان ها را بيش از گذشته تهديد مي کند. بنابراين بازگشت به معنويت درمان بسياري از دردهاي انسان عصر حاضر است .
نتايج پژوهش هاي دانشمندان عصر جديد بيانگر اين مسئله است که سلامت رواني افرادي که داراي تجربه هاي معنوي عميق مي باشند، در سطح بالاتري نسبت به ساير افراد مي باشد. کشف و شناخت ظرفيت هاي روحي و راههاي اشباع آن ، پرهيز از غفلت و کم کردن شکاف هاي دوري از ياد خدا انسان را به اين مسير سوق مي دهد. در اين راستا قرآن با ايجاد بصيرت ، حيطه هاي وجودي انسان را در فراخناي وسيعي گسترش داده تا روح او به قدري بزرگ شود که با از دست دادن دنيا يا بدست آوردن آن دچار بحران و سردرگمي يا اضطراب ناشي از حوادث نگردد. اين انسان با شرح صدر، ارتباطات سه گانه ي با خود، خدا و محيط را سامان مي بخشد. برخي از عبادات نقش ويژه اي در سعه صدر انساني دارند از جمله : نماز با حضور قلب به عنوان تمريني براي ضبط نفس سبب فائق شدن بر هموم و ايجاد حالتي از آرام سازي و آسودگي ذهن است که روان درمان گران در کاهش تشنجات عصبي و اضطراب از آن استفاده مي کنند. پژوهشگران معتقدند توقف هاي کوتاه ذهني فرصتي براي نيرو گرفتن روح انسان در مقابل هجمه ي افکار و احساساتي است که سبب فشار عصبي و در نهايت منجر به سکته قلبي مي گردد. شرطي شدن ؛ يعني تقارن هجوم افکار اضطراب آميز با تمدد اعصاب ناشي از حضور قلب در نماز (آرام سازي ) منجر به توانايي فرد بر حذف افکار اضطراب آميز مي شود. اين حضور قلب نوعي ريلکسيشن يا آرام سازي است که بدون تلاش براي حل مشکل تنش زا، چرخه ي افزايش اضطراب را شکسته و فرد خود را در مقابل مسائل بغرنج و پيچيده ، ناتوان نمي بيند؛ زيرا اين ناتواني سبب قفل شدن ذهن و مانع «تفکر خلاق » يا «تصميم گيري براي چگونه عمل کردن » مي شود.
ابن سينا با همين شيوه به حل مسائل پيچيده مي پرداخت .
کلمات کليدي : معنويت ، سلامت روان ، اضطراب ، حضور قلب ، کسب آرامش .
مقدمه
تغيير در سبک و الگوي زندگي در عصر حاضر، افول معنويت و عدم پيروي از الگوهاي قرآني ، شرايط مناسب براي رسيدن به آرامش روحي و رواني انسان ها را مختل ساخته است . عدم موازنه ميان ماديات و معنويات کفه ي ترازوي ابعاد انساني را به سود ماديات و به زيان معنويات مهيا نموده است .
اين عدم توان انساني ، براي پرداختن به نيازهاي روحي ، حالتي مملو از سردي و انجماد روحي براي او حاصل کرده است . به طوري که ضعفُ بعد معنوي و ارتباطي انـسان بـا خـدا کـاملاً مـشهود اسـت و مشکلات عديده اي در زمينه آرامش دروني ، سکينه باطني و دست يابي به اين نعمت ها، فـراهم سـاخته است . کاهش روابط صميمانه و اجتماعي مردم که ناشـي ازحـس خودخـواهي و حـرص ورزيـدن بـر جذب کامل تر ماديات و حداکثر تلاش براي کسب تجملات ، سبب خشونت و قـساوت قلـب و افـت معنوي گرديده است . بنابه فرمايش پيامبر- صلي الله عليه وآله - يکي از عمده ترين عوامل محروميت از شرح صدر و مبتلا شدن به قساوت قلب ، وابستگي به ماديات و فرورفتن در جاذبه هاي زنـدگي مـادي است .
همان عاملي که در عصر حاضر، گريبان گير اکثر انسان هاست . ايـن عامـل از دو ديـدگاه قابـل بررسـي است : الف - وابستگي و تعلق خاطر به زرق و برق هـاي زنـدگي مـادي ب - غفلـت از بعـد معنـوي و فراموشي ياد خداوند که سبب ايجاد بحران هاي عميق روحي و رواني مي شود.
بدين ترتيب ، کسب آرامش يکي از رؤياهاي نادر و دير دست يافتني انـسان قـرن حاضـر شـده اسـت .
بطوري که مي توان عصر کنوني را« عصر بحران هاي روحي و رواني » نام نهاد.
معنويت و سلامت رواني
دو گرايش روح انساني را مي توان با تعبير درجه ي داني و حيواني در مقابل درجه عالي و انساني قـرار داد. درجه ي عالي و انساني ، تحت عنوان « آزادي معنوي » تعريف مي شـود ؛ زيـرا انـسان تنهـا نيازمنـد آزادي اجتماعي نيست ؛ بلکه نياز وي به آزادي معنوي ، يک نياز اصيل است . آزادي معنوي همان آزادي انسان از قيد و اسارت خويشتن مي باشـد (مطهـري ١٣٦١ش : ٣٥ )؛ زيـرا از ديـدگاه قـرآن بعـضي از انسان ها بنده ي هواي نفس خود مي باشند و هواي نفس خود را خداي خود قرار داده اند، به گونه اي کـه بندگي ، او را در ورطه ي طوفان هاي سهمگين اختلالات روحي قرار داده است .
جاثيه : ٢٣،« أََفرَءَْيتَ مَنِ اتخََّذَِ إَلاهَهُ هَوَئه »، (پس آيا ديدي کسي را که هوس خويش را معبود خود قرار داده است ).
صغري فضلي نژاد، علي کامکار، زهرا کامکار، اعظم ملاشفيع 
اگر افق ديد انسان منحصر به « دنيا» شد، به علت فراز و نشيب هاي زندگي دنيوي و پاره اي از حـوادث اجتناب ناپذير حيات دنيوي ، نقص و کاستي هايي در زندگي ايجاد مي شود که مي تواند موجب اختلال آرامش روحي انسان شود. اين چنين است که دنياي امروزي ، جهاني پرتنش ، همراه با فشارهاي روحي و عصبي ، اندوه ، افسردگي ، اضطراب ، دلهره و تشويش خـاطر شـده و در عـصر ماشـين و تکنولـوژي ، انسان ها برده ي مدرنيزه شده اند تا جايي که فشارهاي عـصبي و روانـي ، صـدها بـار بيـشتر از گذشـته ، انسان ها را تهديد مي کند. سکته هاي قلبي ، امان از انسان عصر حاضر بريده است . علي رغم پيشرفت هاي برق آسا در جنبه هاي مادي ، پيشرفت خاصي در زمينه ي دفع تنش و مشکلات فکري انسان ها، حاصـل نشده است . به همين دليل براي تسکين موقت اندوه گسترده ي خود و رسـيدن بـه آرامـش کـاذب ، بـه داروهاي مسکن پناه مي آورد(بنـسون ، ترجمـه ي جـواهر کـلام ١٣٧٢ش : ٤ ). بـسياري از بيماريهـاي جسمي ، تحت الشعاع بيماريهاي عصبي و روحي ، قرار گرفتـه اسـت . غافـل از ايـن کـه درمـان تمـام دردهاي انسان ، بازگشت به معنويت و پيروي از اسوه هاي ايمان است .
نتايج پژوهش هاي دانشمندان عصر جديد نيز بيانگر همين مسئله است که سلامت روانـي افـرادي کـه داراي تجربه هاي مذهبي عميق مي باشند، نسبت به سـاير افـراد در سـطح بـالاتري قـرار دارد( وسـت ، ترجمه ي شهيدي ،١٣٨٣ش : ٢٩ )؛ زيرا معنويت ، بخش مهمي از زندگي انسان را تشکيل مي دهد و تأثير بسزايي در سلامت و بهزيستي افراد دارد(همان ، ٤٧ ). هنگامي که انسان دردمند و تنها، نا اميد از کاهش دردهاي جسمي يا رواني ، راه بجايي نمي برد، اميد بهبودي از وي سلب مي شود و درمان هاي کلاسيک کمکي به او نمي کند، تنها راهي که براي نجـات از اضـطراب ، افـسردگي و دردهـاي جانکـاه او بـاقي مي ماند ياري جستن از ايمان و باورهاي ديني است (کالابراس ١٩٨٧ : به نقل از محبوبه دادفر).
پژوهشگران معتقدند در ايمان به خدا، نيرويي خارق العاده وجود دارد که قدرت عجيبي به انـسان مـي بخشد و او را در تحمل سختي هاي زندگي ياري مي کند.« کارل يونگ ١»، روانشناس ، پزشک و فيلسوف سوئيسي از جمله کساني است که معتقد است علم روانشناسي بايـد بـه مـسائل دينـي ، توجـه خـاص
مبذول دارد (يونگ ،ترجمه ي فؤاد روحاني :١٣٨٢ش ، ٨ ). او به عنوان يک مشاور جهاني مي گويد:
« در طول سي سال گذشته ، افراد زيادي از مليت هاي مختلف جهان متمدن ، با من مشورت کـرده انـد و من صدها تن از بيماران را معالجه و درمان کرده ام . اما از ميان بيماراني که در نيمه دوم عمـر خـود بـه
١- «کارل گوستاو يونگ »، روان کاو و استاد دانشگاه «زوريخ » که «رولان کانن » او را در زمره بزرگ ت ين و برجـسته تـرين انـسان شناسـاني مـي دانـد کـه بشريت به وجود آورده است .
سر مي برند( از سي و پنج سالگي به بعد)، حتي يک بيمار را نديده ام که اساساً مشکلش ، نيـاز بـه يـک گرايش ديني در زندگي نباشد». او ادامه مي دهد که : « به جرأت مي توانم بگويم ، آنها به اين دليل گرفتار بيماري رواني شده بودند که جوهره ي دين و باورهاي ديني را در نيافته بودند و تنها وقتي که بـه ايـن ديدگاه هاي ديني باز گشتند، به طور کامل درمان شدند(طاهري :١٩٤ ).
اولين گام براي رفع اين نيازهاي معنوي و زدودن آلام و رنج ها، کشف و شناخت ظرفيت هاي روحي و راههاي اشباع آنهاست . تا با توجه به اين شناخت ، نيازها سامان داده شوند. پرهيز از غفلت و کم کردن شکاف هاي دروني از ياد خدا به عنوان نقطه ي آغازين اين راه ، انسان را به مسير معنويت سوق مي دهد؛ زيرا با غفلت ، نقطه ي اتکاي انسان ، به تدريج از بين مي رود و مکاني براي پناه معنوي او باقي نمي ماند.
حشر: ١٩،« وََ لاَ تکُوُنواْ کاََّلذِينََ نسُواْ اللَّهََ فأَنسَئهُمْ أَنفُسَهُم »،(و چون کساني مباشيد که خـدا را فرامـوش کردند و او [نيز] آنان را دچار خود فراموشي کرد).
در واقع با غفلت از ياد خدا، به تدريج حالت خود فراموشي و خدا فراموشي ، زندگي را بر انسان تنگ کرده و مشکلات روحي و رواني او را احاطه مي کند.
طه : ١٢٤-١٢٥،« وَ مَنْ أَ عْرَضَ عَن ذِکْرِيَ فإِنََّ لهُ مَِعيشَه ي ضَنکا»،(و هرکس از ياد من دل بگردانـد، در حقيقت ، زندگيِ تنگ [و سختي ] خواهد داشت ).
بزرگ ترين خدمت قرآن به بشريت ، براي کسب آرامش رواني ، ايجـاد يـک نـوع بـصيرت و بيـنش در آيات هستي است تا دنيا در خدمت انسان قرار گيرد، نه انسان در خدمت دنيا باشد. خداوند حيطه هاي وجودي انسان را در فراخناي وسيعي ، آن چنان گسترش مي دهد که آرامش رواني او مهيا شـود و روح انساني به قدري بزرگ شود که با از دست دادن دنيا و زينت هاي آن ، دچار بحران و سر درگمي نگردد:
حديد:٢٣،«ِّ لکَيْلَاَ تأْسَوْ اْ عَليَ مَاَ فاَتکُمْ وََ لاَ تفْرَحُـواِْ بمَـا ءَاَتـئکُمْ »،( تـا بـر آنچـه از دسـت شـما رفتـه اندوهگين نشويد و به [سبب ] آنچه به شما داده است شادماني نکنيد).
کساني که به اين آيه معتقد هستند با کساني که به آن ايمان ندارند، با يکديگر تفاوت فاحشي دارند؛ زيرا اين آيه مي تواند براي مؤمن بينشي ايجاد نمايد که دنيا و گرفتاري هـاي آن ، او را تحـت الـشعاع قـرار ندهد. بلکه در اوج سختي و ابتلا، داراي انبساط خاطر باشد و قرآن اين چنـين شـفاي آلام و دردهـاي دروني و روحي بشر است .
اسراء :٨٢،«وَُ ننزَِّلُِ منَ اْلقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَه يِّ للْمُؤِْمِنينَ وََ لا يَزِيدُ الظَِّلمِينَِ إَّلا خَسَارًا»،(و ما آنچه را براي مؤمنان مايه درمان و رحمت اسـت از قـرآن نـازل مـي کنـيم ، و [لـي ] سـتمگران را جـز زيـان نمي افزايد).
انسان مؤمني که حقيقتاً به خدا ايمان دارد از هيچ چيز در دنيا نمي هراسد. چون مي داند تا خدا نخواهد هيچ شر و آزاري به او نمي رسد و تا خدا نخواهد هيچ قدرتي نمي تواند به او ضرر برسـاند. بـه همـين دليل دچار ترس و اضطراب نمي شود(نجاتي ،٣٣٨ ).
احقاف : ١٣،«ِ إنَّ اَّلذِينََ قاُلواْ رَُّبَنا اللَّهُُ ثمَّ اسَْتقَامُواَْ فلَا خَوْ فٌ عَلَيْهِمْ وََ لا هُمْ يحَْزَُنون »،( محقّقاً کـساني کـه گفتند: «پروردگار ما خداست » سپس ايستادگي کردند، بيمي بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد).
مؤمن واقعي مي داند که در اين جهان ، تنها يک رهگذر است . بنـابراين از مـصائب روزگـار و حـوادث دهر نمي هراسد و از گرفتار شدن و وقوع فاجعه ، باک ندارد.
رعد : ٢٨،َ «الا بذکر الله تطمئن القلوب »، ( آگاه باشيد که تنها با ياد خدا دلها آرام مي گيرد).
او عقيده دارد که اين حوادث ، آزمايش هاي خداوند است تا معلوم شود چه کساني در هنگـام شـادي و گشايش ، سپاس مي گويند و چه کساني هنگام بلا، شکوه و زاري مي کنند. وي با ايمان به خدا و پيروي از روشي که قرآن برايش ترسيم نموده و با تبعيت از سنت و سيره پيامبران ، از اندوه و اضطراب ناشـي از حوادث ، رهايي پيدا مي کند و به امنيت و سعادت مي رسد(نجاتي ١٣٧٢ش : ٢٤٨ ).
چنين انساني با نور الهي و شرح صدري که خداوند به او عطا فرموده ، ارتباطات سه گانه ي با خود، خدا و محيط را سامان مي بخشد و تحمل عقايد مخالفان بر او آسان مي شـود. روش تکـاملي قـرآن در ايـن زمينه همان است که خداوند براي پيامبرانش ترسيم نموده است . راه رسيدن بـه ايـن شـرح صـدر، بـه عنوان عالي ترين عطاي خداوندي و به عنوان مهم ترين ابزاري که بشر عصر حاضر براي کسب آرامـش خود به آن نيازمند است تقويت معنويت ، عبادت و ذکر خداست . تا بتوانـد خـود را از فقـر معنـوي و بحران هاي زندگي ماشيني نجات بخشد. اين عبادات ، تأثير به سزايي در حفـظ بهداشـت روان مـؤمنين دارد و اگر به شيوه صحيح ، ادا شوند، مي توانند عامل مـؤثري در حفـظ انـسان مـؤمن از بحـران هـاي روحي و رواني باشند و در استمرار، سعه ي صدر را در او ايجاد نمايند. تجلي گاه اين عبادات در آيـات شرح صدر١ است . هر يک از عبادات ويژگي هاي خاصي دارند. برخي از آنها در توسعه ي شرح صـدر، تأثير بيشتري دارند از جمله : نماز، روزه ، ذکر و تسبيح ، دعا.
١- حجر: ٩٨ ؛ انشراح :٧ ؛ طه :٣٣-٣٤. ١

عبادات مقوم شرح صدر
١-نماز
در اسلام ، عبادات ، گذشته از اصالتي که دارند، يک شيوه ي تربيتي نيز محسوب مي شوند؛ يعني عبادت ، هم وسيله اي براي تقرب به حق و هم راهي براي تکامل بشر مي باشد(مطهري ١٣٦١ش : ٧٣ ). آخـرت در متن دنيا و دنيا در متن آخرت قرار گرفته است . جنبه ي اخروي خالص نماز، همين است که انـسان به ياد خدا باشد و خوف خدا داشته باشد(همان ، ٨٣ ). يکي از جنبه هاي دنيوي نماز نيز، حفظ سلامت روان و مصونيت از ابتلا به بيماري رواني است . اگر نماز به صورت شايسته و با حضور قلـب خوانـده شود، انسان بر بسياري از اشتغالات و مشکلات دنيـا، فـائق مـي گـردد. ايـن فـائق شـدن بـر همـوم و نينديشيدن به آنها در اثناي نماز، باعث ايجاد حالتي از « آرام سازي »١ و آسودگي ذهن انـسان مـي شـود.
اين آرام سازي يا آرامش عضلاني ٢ يکي از راههاي مورد استفاده برخي از روان درمانگران جديد بـراي درمان بيماريهاي رواني است که تأثير بسزايي در کاهش شدت تشنجات عصبي ناشي ازفـشار زنـدگي
١- آرام سازي يا ريلکسيشن ، روشي است که در آن روان درمان گر، بدون اين که تلاش خاصي براي حل مشکل و مسئله تنش زا در بيمار بنمايد، با حمله مستقيم به نشانگان اضطراب و استرس ، آن را کاهش مي دهد. هدف آرام سازي کاهش سـطح کلـي اضـطراب و تـنش فـرد و ايجـاد شـرايط راحـت تـر و مطلوب تر [در پذيرش مشکل ] است . خاصيت اين روش اين است که چرخة افزايش اضطراب را شکسته و آن را قطع مي کند. در نتيجه فـرد، راحـت تـر و آرام تر مي تواند با مشکلاتش مقابله کند و آنها را پيچيده و بغرنج و خود را ناتوان از مقابله با آن نمي يابد؛ زيرا اين پيچيـدگي ، مـانع تفکـر خـلاق و حـل مسئله [يا تصميم گيري براي چگونه عمل کردن ] مي شود؛ فتي ، لادن و همکاران ، مديريت استرس ، نشر دانژه ، تهران ، ١٣٨٧ش ، ص ٣٣.
٢- دکتر هربرت بنسون ، استاد پزشکي دانشگاه هاروارد و رئيس بيمارستان بث بوستون ، نتـايج تحقيقـات ده سـاله تـيم پزشـکي خـود را کـه متـشکل از متخصصان ، روان پزشکان ، روان کاوان و... بوده اند، با استفاده از تجهيزات مراکز پزشکي و آزمايش برروي بيماران گونـاگون ، در کتـابي بـه نـام « کـسب آرامش » به صورت فشرده و به شيوه اي ساده بيان نموده است . او براي درمان بيماران خود، بدون استفاده از دارو، از طريق معنوي اقدام نموده اسـت و در اين مسير، تلاش خود را موفقيت̂Hميز مي داند. وي در شيوه معالجه خود، از تمرينات ده تا بيست دقيقه اي ، شبيه به عبادت راهبـان کمـک گرفتـه اسـت . ايـن تمرينات کاملاً شبيه به نماز با حضور قلب است . شرايط و مقدمات اين تمرينات ، تداعي کنندة مستحبات و مکروهات و حفظ حضور قلب در نماز اسـت از جمله : استفاده از يک مکان خلوت ، بدون هيچ تزئين و تصوير و نقش و نگاري ، نشستن در حالات چهار زانو و مؤدبانه ، چسباندن دست ها به پا، کنتـرل ذهن و خاطرات ، تمرکز بر روي کلمات و سيلاب هاي خاص ، بستن چشم ها[ اين عمل در نماز کراهت دارد مگر براي ايجاد حضور قلب کـه بهتـر اسـت انجام شود]، پر نبودن و خالي نبودن کامل معده ، به عنوان اساسي ترين شرط تمرينات و.... اين تمرينات روزي دو تا سه بار انجام

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید