بخشی از مقاله

چکیده

»تربیت« از ریشه »ربو« به معنای تربیت و رشد جسمانی است. این واژه از ریشه »ربب«، به معنای تدبیر کردن و به کمال رساندن متربی است. آنچه در این نوشتار مد نظر است، معنای دوم است. »محبت« یعنی دوستی و دوست داشتن، محبت در این مقال محبت حق تعالی و اولیای الاهی است که مربی میتواند با فراهم کردن زمینه این نوع محبت در متربی، او را در مسیر کمال قرارداده، موجبات رستگاری وی را فراهم آورد. کسی که محبت الاهی و اولیای او را در دل دارد، همیشه خود را در محضر دوست می بیند و از گناه و معصیت اجتناب کرده و از هرگونه ناهنجاری خود را به دور میدارد. روایات ائمه معصومین - ع - و حالات و رفتار اولیای الاهی و پویندگان راه محبت، شاهد بر این مدعاست.

مقدمه

از وقتی که خداوند بشر را آفرید، ارتباط او با خلقش شروع شد. او خالق شد و ما مخلوق؛ هنگامی که رزق داد، او رازق شد و ما مرزوق؛ هنگامی که ما را هدایت کرد، او هادی شد و ما مهدی؛ او را پرستش کردیم، ما عابد شدیم و او معبود؛ او را دوست داشتیم، ما عاشق شدیم و او معشوق؛ او را طلب کردیم، ما طالب شدیم و او مطلوب. از وقتی که این حدیث قدسی را خواندیم که خداوند متعال فرمودند: »من طلبنی وجدنی و من وجدنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فانا دیته؛ هر که مرا طلب کند، خواهد یافت و هر که مرا یافت، عاشقم می شود و هر که عاشقم شد، عاشقش میشوم و هر که را من عاشقش شوم، عاقبت او را شهید می کنم و هر که را من شهید کنم، خودم خونبهی او میشوم«، به اذن خدا به سوی او راه افتادیم.

اسلام که دین همه انبیای راستین و برنامه تکامل انسان است، در محبت خدا ریشه دارد؛ امام علی - ع - اسلام را دینی میداند که ستونهایش بر محبت استوار شده است: »و اقام دعائمه علی محبته؛ این اسلام، دین خداوند است که آن را برای خود برگزیده است و ستونهایش را بر محبت خویش استوار ساخته است...1.« این بدان معناست که خدادوستی اصلیترین پایههای سازندگی فردی و اجتماعی و تکامل مادی و معنوی انسان است، و همه آنچه را که انبیای الاهی برای هدایت جامعه بشر آوردهاند، در صورتی به نتیجه مطلوب میرسد که بر این پایه استوار باشد؛ تا انسان به کیمیای محبت خدا دست نیابد، به فلسفه خلقت خود دست نخواهد یافت.

امام سجاد - ع - در دعای مکارمالاخلاق از صحیفه سجادیه به کیمیاگری محبت اشاره کرده است: » وانهج لی الی محبتک سبیلا سهله اکمل لی بها خیر الدنیا والاخر؛ به سوی محبت راهی آسان برایم بگشا که بدان خیر دنیا و آخرت را برایم کامل کنی2.« بر این اساس، هر چه محبت انسان به خدا قویتر باشد، برای رسیدن به راز آفرینش خود و کسب کمالات انسانی توفیق بیشتری دارد. اثر محبت تغییر دادن و رنگ زدن است؛ زیرا کسی را که دوست داریم، اخلاق و رفتار ما را عوض میکند و ما مانند او میشویم. موالیان ما را با محبت خود رنگ الاهی میزنند. خدای تبارک و تعالی محبت را برای خودش، اولیایش و مؤمنان قرار داده است.

به عبارت دیگر، دل مثل غنچه گل است و خداوند غنچه ولایت و محبت خود و اهل بیت - ع - را در سرّ مؤمنان قرار داده است. وقتی پیامبر محبوب خدا شد و دید نمیتواند هیچکاری برای خدا انجام دهد، محبتش را متوجه خلق کرد و همه آنها را در آغوش محبت خویش گرفت. خدا نیز به او فرمود: »به مردم بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا محبوب خدا شوید«، و از این راه است که انسان محبوب خدا میشود. در این مقاله برآنیم تا پس از تبیین تربیت و هدف آن که تکامل انسان و برخورداری وی از صفات الاهی است و نیز محبت، و شناخت محبت خدا و اهل بیت - ع - و بزرگانیکه طریق محبتِ آنان را پیمودهاند، خود را از سرچشمه زلال محبت آنان سیراب، و در سایه لطف این محبت، سلوک خود را در راه سعادت و کمال به سوی مربی عالم آسان سازیم.

.1 مفهومشناسی تربیت و محبت

الف - مفهوم تربیت

واژه تربیت در کتاب های لغت با دو ماده »ربو« و » ربب« مرتبط است. بسیاری از کتابهای تعلیم و تربیت، هنگام بحث از ریشه تربیت، آن را از ماده »ربو« دانستهاند؛ ولی باقر شریف قریشی در کتاب النظام التربوی فی الاسلام3 با استناد به کتابهای لغوی معتبر، تصریح کرده تربیت از ماده »ربب « است. به نظر میرسد کسانی که تربیت را از ریشه »ربو« دانستهاند، شکل کنونی و تغییریافته کلمه تربیت را ملاک قراردادهاند و با توجه به آن گفتهاند که تربیت، مصدر »تفعله« و از فعل ربا است؛ ولی افرادی که تربیت را از ریشه »ربب« گرفتهاند، به ریشه اصلی و اولی کلمه تربیت اشاره می کنند. بنابراین، واژه تربیت دو ریشه اولی و ثانوی دارد؛ اما در اینکه کدام یک از دو ریشه »ربو « و »ربب« اولی و اصلی و کدام یک ثانوی و فرعی میباشد، بین لغتشناسان اختلاف است؛ از کلام آنها دو قول عمده استفاده میشود:

1.    قول راغب در مفردات: »الرب فی الاصل التربیه «... و ...»ربیت الولد من هذا - ربوقیل - اصله من المضاعف فقلَّبت خفیفاً...«؛ از ظاهر کلام راغب استفاده میشود که ربب - رب - از ربو مشتق شده و ربو، ریشه اصلی و اولی، و ربب ریشه فرعی و ثانوی واژه تربیت است.

2.    قول افرادی مانند ابنمنظور در لسان العرب: »تربیه...رباه تربیه علی تحویل التضعیف و ترباه علی تحویل التضعیف ایضاً« و زبیدی در تاج العروس: »و رب الولد...کرببه تربیباً...و رباه تربیه علی تحویل التضعیف«؛4 بر خلاف سخن راغب، از کلام ابنمنظور و زبیدی استفاده میشود که »ربب«، ریشه اصلی و اولی، و »ربو«، ریشه فرعی و ثانوی تربیت است. از کلمات لغتشناسان استفاده میشود که تربیت، از ریشه ثانوی »ربو«، به معنای تغذیه و رشد و نمو است که بیشتر به پرورش جسمانی و مادی توجه دارد؛ ولی تربیت از ریشه »ربب«، در کتابهای لغت دارای معانی متعددی همچون سرپرستی، کامل کردن، اصلاح امور، تدبیر، تأدیب، چیزی را ایجاد و انشاءکردن و به تدریج از حالت نقص به حد تمام رساندن و سوق دادن شیء به سمت کمال و رفع نقایص است. به نظر میرسد معنای تربیت از ریشه » ربب« ، همین معناست و سایر معانی، همه از آثار و لوازم این معنا باشد؛ زیرا در تمام معانی مذکور، به نحوی معنای تدبیر برای سوق دادن به سوی کمال وجود دارد.

در قرآن، کلمه تربیت و مشتقات آن از ریشه ثانوی و فرعی »ربو« چندان مورد توجه قرار نگرفته است و مشتقات این کلمه از ریشه »ربو« در خصوص تربیت انسان فقط در دو آیه ذکر شده است: «و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیراً؛ بگو خدایا به پدر و مادر من که مرا در کودکی و خردسالی تربیت و بزرگ کردهاند رحم نما - «اسراء: . - 24 کلمه صغیر قرینه است بر اینکه مراد از »ربیانی« بزرگ کردن و رشد و نمو جسمانی است؛ همچنین در خطاب فرعون به موسی آمده است:الم» نرّبک فینا ولیداً و لبثت فینا من عمرک سنین؛ آیا ما تو را در کودکی بزرگ نکردیم؛ در حالی که چندین سال از عمرت را در بین ما سپری کردی - «شعرا: . - 18 در اینجا نیز با توجه به جایگاهی که فرعون از آن برخوردار بود، منظور از تربیت، رشد جسمانی است، نه تربیت الاهی و دینی!

در ادعیه معصومان - ع - نیز کلمه تربیت و مشتقات آن از ریشه »ربو« به طور محدود دیده میشود. برای مثال، در دعای کمیل می خوانیم: »یا من بدء خلقی و ذکری و تربیتی و بری و تغذیتی...« یا در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی اینگونه آمده است: ...» خدایا! در هنگام کوچکی و خردسالی مرا در نعمتها و احسانهایت بزرگ و تربیت کردی و در هنگام بزرگی نیز اسم مرا به عظمت یاد کردی5.« از نظر اسلام، انساندارای جسم و روح است و قوای جسمانی و روحی انسان، هر دو باید پرورش یابد. اسلام رشد و نمو جسمانی و برخورداری از بدن سالم را لازم میداند؛ اما این امر، هدف و غایت نهایی نیست؛ بلکه به عکس هدفی مقدماتی برای رسیدن به کمال و تعالی روحی است. مشتقات کلمه تربیت از ریشه اولی و اصلی »رببمانند« ربوبیت، ربّ، مربوب، ربّانی، ربیون و ارباب، در متون اسلامی فراوان به کار رفته است.

افزون بر قرآن کریم، در روایات نیز مشتقات واژه تربیت از ریشه »ربب« فراوان آمده است. برای نمونه، در دعای کمیل، علی - ع - واژه رب و مشتقات آن را به کار بردهاند: »یا الاهی و سیدی و ربی اتراک معذبی بنارک بعد توحیدک... و بعد صدق اعترافی و دعایی خاضعاً لربوبیتک6« در صحیفه سجادیه که سرشار از معارف تربیتی اسلام به زبان دعا است، مشتقات تربیت از ریشه »ربب« مانند ربوبیت، رب، مربوب، و ... فراوان آمده است. برای مثال، در دعای امام سجاد - ع - درباره پناه بردن به خداوند از شر شیطان میخوانیم: »اللهم و اعمم بذلک - الاستعاذه من الشیطان - من شهد لک بالربوبیه... و استظهر بک علیه فی معرفه العلوم الربانیه7.« نتیجه اینکه برای دستیابی به تعریف تربیت اسلامی، باید از ریشه ربب و مشتقات آن مانند رب و ربوبیت استفاده کرد که از آنها معنای تدبیر و هدایت الاهی انسان به سوی کمال روحی و معنوی به دست میآید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید