بخشی از مقاله
تبیین نقش محبت در تعلیم و تربیت با تأکید بر سیره تربیتی حضرت محمد(ص)
خلاصه
از مجموعه نیازهای آدمی نیاز به محبت است که نقش بسیار در ادامه حیات متعادل وی دارد. پژوهش حاضرکه به روش توصیفی- اسنادی با راهبرد مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده به این پرسش ها پاسخ داده است که: محبت چیست؟ اهمیت و آثار ابراز محبت کدامند ؟ و محبت چگونه با تعلیم و تربیت ارتباط می یابد؟ نتایج حاصل نشان داد که: رابطه معلم و شاگرد باید بر اساس رابطه مرید و مرادی و محب و محبوب باشد. در صورت عدم وجود رابطه محبت آمیز مربی با متربی از عرصه ی تعلیم و تربیت چیزی باقی نمی ماند.
کلمات کلیدی: محبت، سیره تربیتی، تعلیم و تربیت
.1 مقدمه
نیاز به محبت از مهمترین نیازهای انسان به شمار می رود زیرا بدون محبت میتوان زنده بود؛ ولی نمیتوان زندگی کرد. دین اسلام به محبت، خوش خلقی و برخورد نیکو با مؤمنان اهمیت زیادی داده است و آن را یکی از ارزش های والای اخلاقی می داند. زمانی که خداوند دین اسلام را برای خود برگزید،پیامبر اکرم(ص) والاترین مربّی بشر را با محبت خود تربیت کرد و وی را برای هدایت بندگان خود فرستاد، که زندگی متعالی آن حضرت(ص) می تواند به عنوان موفق ترین الگوی تربیتی در طول تاریخ بشر مطرح شود. قرآن کریم، رسول گرامی اسلام(ص) را به عنوان اسوه ای نیکو یاد نموده است کهلَقَدْهمگانبایدکَانَبهآن لَکُمْحضرتتأسّیفِیرَسُولِنمایند:» اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ ]احزاب«[12/؛ به یقین برای شما، در زندگی رسول خدا الگوی نیکویی است. خداوند درباره آن رسول گرامیوَإِنَّکَمیفرماید: »لَعَلی خُلُق
عَظِیم ]قلم«[12/؛ به یقین تو اخلاق عظیم و بزرگی داری. پیامبر(ص)مردمان را به محبّت تربیت نمود و فرمود:اَلحُ»بﱡاَساسی« محبت بنیاد و اساس ] روش و سنّت [ من است. پیامبر(ص) بیش از هر چیز از روش محبت بهره برد: زیرا این روش در تربیت از نیکوترین و اساسی ترین روشهای تربیت دینی است که بیشترین تناسب را با فطرت و سرشت انسانی دارد. این روش، از نظر تربیتی نیروی عظیم و کارساز است و بهترین تربیت آن است که بدین روش تحقق یابد، زیرا این روش، روشی است برانگیزنده همه استعدادهای آدمی در جهت کمال مطلق، تولید رقّت و رفع غلظت و خشونت از روح.به عبارت دیگر تلطیف عواطف، و همچنین تمرکز و از بین رفتن تشتت و تفرّق نیروها و در نتیجه قدرت حاصل از تجمّع، همه از آثار عشق و محبت است(مطهری، .(2921 از جمله کسانی که به پژوهش هایی در زمینه آثار محبت پرداخته اند می توان به ضرابی((2921، رفیعی و نادری((2921 و محمودی((2931 اشاره کرد که در پژوهش های خود نتیجه گرفتند که محبت و
1
مدارا موجب جذب مخاطب به فرد شده و آموزش ها توسط افراد به خوبی درک می شوند و در نهایت زمینه موفقیت افراد فراهم می گردد. حضرت محمد(ص) با بهره گیری از روش محبت و مهرورزی در تربیت مردمان توفیق یافت و بیشترین لطف ]و محبت[ را به مردم داشت. زندگانی گهربار پیامبر اکرم(ص)، سرشار از معنویت، صفا، عاطفه و مهرورزی بوده است. حضرت محمد(ص) چهره پرفروغی است که مهرورزی و عشق و محبت را به جهانیان عرضه کرد. رمز موفقیت پیامبر (ص ) رأفت، محبت، مهرورزی و عشق به انسانها بود. پیامبر اکرم(ص) مظهر مهربانی است و برای آن که دلهای بشریت را به هم نزدیک کند و بشریت را از توحش، جهالت و کینه ورزی ها دور کند، روش مهرورزیدن را انتخاب کرد، که با این راهکار که از کلام وحی آموخته بود، نه تنها انسانهای مستعد و آماده هدایت را جذب می کرد، بلکه دشمنان قسم خورده اش را نیز تبدیل به دوستان صمیمی می نمود. ابن مسکویه استفاده از ابزار محبت را در حل معضلات اجتماعی و تربیتی بسیار مؤثر می دانست و معتقد بود که اساس جامعه مبتنی بر محبت است. هم چنین خواجه نصیر طوسی محبت و مهرورزی را از ویژگی های ذاتی انسان برشمرد و اعتقاد داشت: واژه ی انسان مشتق از نسیان نیست، بلکه از انس گرفته شده و چون خصیصه ی ذاتی انسان و کمال او به حساب می آید و کمال هر چیزی به این است که خاصیت خود را ظاهر سازد، بنابراین آدمی باید محبت بپذیرد و مهر بورزد(اعرافی، .(2911 لذا در مسیر تربیت، عنصر محبت، قوی ترین عامل پذیرش و تفاهم است. وقتی فرد مورد محبت قرار می گیرد به مخاطب خود علاقمند شده و او را به عنوان فردی قابل اعتماد می شناسد و به حرف آنان بهتر گوش می دهد در چنین فضایی مربیان بهتر می توانند فرزندان را تربیت کنند(الهدار،.(2921
در پژوهش حاضر، منظور از محبت، دوست داشتن، ملایمت و نرم خویی مربی در ارتباط با متربی می باشد. برخی مربیان محبت در تعلیم و تربیت را با سهل گیری، عدم وجود قید و بند و حد و مرز در رفتار افراد اشتباه گرفته و از بکارگیری محبت در تعلیم و تربیت و در ارتباط با دانش آموزان امتناع می ورزند و تصور می کنند برقراری ارتباط عاطفی با دانش آموزان و ابراز محبت به آنان منجر به برهم زدن نظم کلاس و یا به عبارتی گستاخ بار آمدن دانش آموزان می شود. بنابراین در این پژوهش، مراد از محبت نه گستاخ و پررو بار آوردن شاگرد و نه حدود را زیر پا گذاشتن است، بلکه، منظور از محبت در تعلیم و تربیت این است که مربی و متربی یکدیگر را دوست داشته باشند. مربی که کارش عاشقی و عشق ورزیدن به متربی است با تمام وجود به دانش آموزان عشق بورزد، آن ها را دوست داشته باشد و دانش آموزان نیز دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه کنند.
در این پژوهش سعی می شود به تبیین نقش محبت در سیره ی تربیتی پیامبر(ص) بپردازیم زیرا پیغمبر اکرم (ص) مردی بود که در عمل سیره داشت، روش و اسلوب داشت، منطق داشت، و ما مسلمانان مؤظفیم که سیره ایشان را بشناسیم، منطق عملی ایشان را کشف کنیم. هم چنین در صدد یافتن پاسخ هایی برای این پرسش ها هستیم که محبت چیست و چه اهمیت و آثاری در تعلیم و تربیت دارد و محبت چگونه با برنامه ریزی آموزشی و درسی، روش های تدریس و فرآیندهای مدیریتی ارتباط می یابد و در نهایت راهکارهایی جهت اشاعه محبت درفضای تعلیم و تربیت در مدارس ارائه می کنیم.
.2 چارچوب نظری
مبنای نظری این پژوهش بر اساس نظریه آبراهام مازلو می باشد. آبراهام مازلو روان شناس انسان گرا در نظریه خود سلسله مراتبی از نیازهای ذاتی انسان را ارائه می دهد که از نیازهای زیستی آغاز می شود و در سطوح بالاتر به انگیزه های روانی پیچیده تری می رسد. این نیازها به ترتیب عبارتست از: نیازهای فیزیولوژیک، مثل گرسنگی و تشنگی؛ نیازهای ایمنی مثل احساس امنیت کردن و دور از خطر به سر بردن؛
2
نیازهای تعلق و محبت، مثل پیوستن به دیگران، پذیرفته شدن و تعلق داشتن؛ نیازهای عزت نفس، یعنی نشان دادن کفایت در کارها، مورد تأیید و شناخت دیگران واقع شدن و به خود احترام گذاشتن؛ نیازهای شناختی مثل نیاز به دانستن، فهمیدن و کاوش در امور(سیف،.( 259 : 2921
مازلو عقیده دارد در درجات پایین سلسله مراتب نیازهای انسان نیازهایی قرار دارد که باید تا حدودی ارضا شود تا نیازهای مرتبه بالاتر به صورت منبع مهم انگیزش درآید. هنگاهی که معلم با برخوردهای نابجا و عاری از پذیرش و محبت، با کلام سرزنش کننده و تحقیر آمیز و با نگاه های آکنده از خشونت به احساس امنیت و عزت نفس کودک خدشه وارد می کند، نباید انتظار داشته باشد که این دانش آموز به مرحله ی نیاز به دانستن، فهمیدن و کنجکاوی در پدیده های جهان پای بگذارد. به عبارت دیگر اگر نیازهای سطح پایین در رابطه ی معلم- شاگرد ارضا نشود، کودک به مرحله ی خودشکوفایی که همانا رسیدن به تحقق نفس و بالفعل ساختن استعدادهای نهفته ی انسانی است، قدم نخواهد گذاشت. مربی در تعلیم و تربیت با دانش آموزی روبرو می شود که دنیای درونی اش پر از اضطراب و عدم احساس امنیت است، احساس تعلق به همسالان نمی کند، برایش مشکل است که عشق و علاقه ی خود را متوجه دیگران سازد، خود را موجودی بی کفایت و شایسته ی تحقیر می انگارد و سر انجام انگیزه ای برای کسب علم و دانش در خود نمی یابد. برای چنین کودکی دانستن و فهمیدن معنایی جز فهم و درک چهره ی بی مهر و محبت معلم و کاویدن، مفهومی جز پی بردن به ناکامی ها و کشمکش های درونی دوران کودکی ندارد(ممبینی ،
.(23: 2919
.9 روش گرد آوری اطلاعات
روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی یا اسنادی می باشد و دادههای لازم با راهکار کتابخانهای (فیشبرداری از منابع مکتوب و الکترونیکی) گردآوری شده است.
.4 پرسش های پژوهش
الف) ماهیت محبت و مهرورزی چیست؟
ب) اهمیت و آثار محبت در تعلیم و تربیت کدامند؟
ج) محبت چگونه با برنامه ریزی آموزشی و درسی، روش های تدریس و فرآیندهای مدیریتی ارتباط می یابد؟
.5 اهمیت و آثار ابراز محبت
از میان مجموعه نیازهای آدمی شاید هیچ کدام به اهمیت و اعتبار نیاز عاطفی و احتیاج به مهر و محبت نباشد. بر اساس نیاز افراد به محبت، انسان به نفس خویش تمایل دارد و علاقه مند است که محبوب دیگران باشد؛ کودکان بیش تر از بزرگترها، به مهر و محبت نیاز دارند کودک به این که چه می پوشد و چه می خورد توجهی ندارد، ولی به اینکه محبوب دیگران است یا نه، توجه و حساسیت زیادی نشان می دهد. بنابراین، لزوم توجه و مهرورزی به کودکان امری مسلم می باشد. از دیدگاه اسلام، تبادل محبت و مهرورزی باید از دوران کودکی آغاز و پایه ریزی شود و بهترین افراد برای پایه گذاری آن، پدران و مادران هستند. تربیت کودک پس از خانه، در مدرسه و توسط مربیان انجام می شود و در هر محیطی ابراز محبت به کودک از اهمیت بسیار برخوردار است. پیامبر(ص) می فرماید: کودکان را دوست بدارید و به آن ها اظهار
3
محبت کنید (پاک نیا ،.( 92: 2934 مولوی شیوه ی محبت و مهرورزی را شیوه ای نافذ و ثمربخش دانسته است که آدمی را از درون دگرگون می کند و افراد می توانند با مهرورزی، دیگران را به خود وابسته کنند و زمینه ی تربیت پذیری آنان را هموار سازند و در همین باره در مثنوی اشعاری دارد:
از محبت تلخ ها شیرین شود، از محبت مس ها زرین شود
از محبت دردها صافی شود، از محبت دردها شافی شود
از محبت مرده زنده می کنند، از محبت شاه بنده می کنند
(مولوی، (2921
رحمت و محبت پیامبراکرم (ص) به نحوی وسیع و بی پایان بوده است تا آنجا که عملاً به دوستان و پیروان خود در سطحی بسیار وسیع، درس احسان و محبت را می آموخت و سفارش می کرد: وقتی کسی آشنای خود را دوست دارد بدو خبر دهد که این موجب بقای الفت و دوام مودت است (امیدی، .(2921 تمام اقشار جامعه به نوعی از لطف و مهرورزی پیامبر اعظم(ص) برخوردار بودند. سیره حضرت محمد(ص) با اصحاب خود باعث ایجاد ارتباط عاشقانه و وحدت فکری و اجتماعی میشد که همه خود را وابسته به این کانون عشق و ایثار ومحبت میدیدند و هیچ گاه پیامبر(ص) را از خود جدا نمیدانستند. انس بن مالک نقل میکند: هرگاه پیامبر یکی از اصحاب را سه روز نمیدید، درباره او سؤال میکرد، اگر آن فرد در شهر نبود، برایش دعا میکرد، اگر حضور داشت به دیدن او میرفت و اگر مریض بود از او عیادت مینمود ( مجلسی، .(191: 2919 محبت ومهرورزی عاملی انسانی است که روابط را به هم نزدیک می نماید. معلم باید بیش از پدری مهربان و دلسوز ، کانونی فروزان از مهر و محبت و آیتی از رأفت و شفقت باشد که معلم به منزله پدر است. حضرترسول (ص) فرمود: ( اِنﱠما انَالَکُم مَثَلُالوالِد لِولَدِه) اگر گفته شده است مقام و منزلت معلم از نظر تعلیم و تربیت بیش از پدر و مادر است سخنی به گزاف نرفته است
چه پدران و مادران تربیت و تقویت جسم می کنند و معلم حیات معنوی و جاویدان می بخشد و به گفته ی خواجه نصیرالدین طوسی به حقیقت »معلم پدری جسمانی و پدری روحانی است« مرتبه و بزرگداشت او دون مرتبه ی خداوند و برتر از مرتبه ی آباء بشری است. از این روی است که مهر و محبت معلم به شاگرد در طریق صواب و خیراندیشی می بایست از عطوفت و لطف پدر به فرزند بیشتر و کامل تر باشد(ایروانی، .(2934
محبّت هر که در دل آدمی مینشیند، انسان مطیع و پیرو او میشود و از خواست او سرپیچی نمیکند. آن گونه که پیامبر(ص) فرمودند: اَلعَ»بدُمَعَمَن اَحَبﱡ« هرکسی هم سنگ چیزی است که دوست دارد (امیدی،.(2921 بنابر این روش محبت کار سازترین روش در اصلاح آدمی صفومت کردن متربّی به صفات نیکوی انسانی است و در تربیتی خردمندانه بیشترین نقش به محبّت اختصاص می یابد(ایروانی، .(2934 لذا در فرآیند تعلیم و تربیت، معلم فقط انتقال دهنده ی مفاهیم و اصول و قواعد نیست و شاگرد نیز تنها گیرنده ی پیام های دیداری و شنیداری نمی باشد. در جریان آموزش و پرورش، معلم تمامی ابعاد و شاخه های وجود شاگرد را متأثر می کند و هر قدر که از محبوبیت بیشتری برخوردار باشد، تأثیرگذاری عمیق تر و پایدارتری خواهد داشت. شاگرد نیز در این میان گامی فراتر از گوش و چشم سپرن صرف به گفته ها و نوشته های معلم بر می دارد و چشم و دل و گوش جان، بلکه همه وجود خود را به سخنان معلم محبوب خود می سپارد(افروز، .( 2911
4
.1 اصول ابراز محبت
یک مربی در ابراز محبت نسبت به متربی باید به اصولی توجه کند که از آن جمله است :
الف) رعایت حدود ابراز محبت(عدم افراط و تفریط در محبت)
ب) رعایت عدالت در ابراز محبت
الف)رعایت حدود ابراز محبت(عدم افراط و تفریط در محبت)
در سخنان پیامبر(ص) درباره اظهار محبت نسبت به افراد سفارش شده است کهاین مهرورزی و علاقه نباید مَصالح واقعی را تحت الشعاع قرار بدهد. در ابراز محبت باید به دو نکته توجه داشت اول آن که: تفریط در ابراز محبت به کودک، ریشه ی امید و نشاط را در کودک می خشکاند و خطر ناک و آفت زاست(وزیری ، .(121: 2931 دوم:اگر این اظهار محبّتها از حدّ معمول و متعادل فراتر رود اثرات آن معکوس و مخرب می شود، لذا میید بابا اظهار محبتِ مهار شده، با کودکان رفتار کرد زیرا در برخی از موارد، اظهار محبتِ بی حساب، باعث فدا شدن مصالح بزرگتری می شود و یا موجب سوء استفاده کردن کودک و در اصطلاح عامیانه لوس بار آمدن او می گردد. در ابراز محبت نیز رعایت اعتدال ضروری است؛ چرا که با نظر به محدودیت ظرفیت های روانی افراد، محبت بیش از حد و افراطی باعث می شود تا فرد، خود را گم کرده و در ارزیابی از خود به قضاوت غلطی برسد. ارزیابی غیرواقع بینانه ی فرد از امکانات و قابلیت های خویش منجر به بروز رفتارهای متهورانه و احساس رضایت بیش از حد، یا ترس و بی کنشی و احساس خود کم بینی خواهد شد(صفایی مقدم ، . (111: 2933
باید توجه داشت نوازش های بدون حد و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سویی را بر روان افراد بر جای می گذارد؛ پُر توقعی، زودرنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری فشارهای روانی دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطی با فرد است. بعضی از پدران و مادران چون بیش از حد به فرزندان خود علاقه دارند، بدی های آنان را درک نمی کنند و اگر عیبی در آنها ببینند و یا کسی دیگر به آنها گوشزد نماید به بهانه های مختلف - مثل ایجاد ناراحتی برای فرزندان - آن را نادیده گرفته، در صدد رفع آن برنمی آیند این افراد با محبت های بی جای خود آنان را انسان هایی ضعیف بار می آورند هر کودکی ممکن است، گاه با پیشآمد ناخوشایندی رو به رو شود. والدین ناآگاه با محبّت های بی جا، مراتب ناراحتی و تأثر خود را نشان می دهند. این واکنشهای نادرست باعث می گردد که از این پس، کودک در برابر هر پیشامدی، خود را طلبکار و مستحق نوازش ببیند. تکرار چنین محبّت های بی جایی
از طرف والدین، به تدریج خودبینی و خودپسندی را در نهاد کودک رشد داده و او را لوس و نازپرورده می کند(عارفی،.(21: 2932
بنابراین، محبت زیاد نه تنها به نفع کودک نیست بلکه یک خیانت و اشتباه تربیتی محسوب می شود کودکانی که بیش از حد مورد محبت قرار می گیرند به تدریج به زورگویی و سلطه جویی عادت می کند. باید توجه داشت که اظهار محبت یک وسیله تربیتی است و نباید خود مانع از تربیت صحیح شود و نباید به دلیل ابراز محبت، عیب ها و کاستی ها نادیده گرفته شود و یا اجازه داده شود فرد هر کاری که خواست انجام دهد. بهترین پدران و مادران کسانی هستند که حساب دوست داشتن فرزندان را از تربیت آنها جدا سازند. آن چنان که پیامبر(ص) می فرماید: امر بین امرین و خیر الامور اوسطها راهی میان افراط و تفریط است و بهترین کارها میانه روی است. لذا یک معلم موفق کسی است که بتواند با بهره گیری از این الگوها رابطه ای محبت آمیز با شاگردان خود برقرار کند و به این موضوع نیز عنایت داشته باشد که محبت درست و بجای معلم به متعلم باعث می شود:
لاًاو ترس واضطراب، بی حوصلگی، پرخاشگری، سهل انگاری در انجام وظیفه و اموری از این قبیل در متعلم ایجاد نشود و یا اگر زمانی در
5
فرد وجود داشته است به صورت قابل ملاحظه ای کاهش یابد و یا از بین برود.ثانیاً متعلم جدی تر درس بخواند و حرکت و جنب و جوش وی افزایش یابد و از سؤال کردن و دنبال نمودن بحث برای یادگیری استنکاف نکندثالثاً. متعلم به معلم خویش اعتماد می کند و مشکلات خود را با او در میان می گذارد و راهنمایی های او را مورد توجه قرار می دهد و این امر به حل مشکلاتش می انجامدرابعاً. متعلم به لزوم برقراری رابطه عاطفی با دیگران پی می برد و راه صحیح چگونه محبت کردن را نیز عملاً یاد می گیرد و حتی معلم را به عنوان اسوه خود می پذیرد و از رفتارهای وی سرمشق می گیرد و چگونه صحیح زیستن را می آموزد و شایستگی های اخلاقی، معنوی، اجتماعی و... معلم خویش را بکار می گیرد(بدیعی، .(2931
ب) رعایت عدالت در ابرازمحبت
رفتار پیامبر اسلام(ص) سراسر نشان از رعایت مساوات است حتی در نگاه کردن به اصحاب آن را پاس می کانَدشت.رَسُولُللّهِ(ص ا) یَقْسِمُ ـِهِ فـَیـَنـْظُرُ اِلی ذا وَ یَنْظُرُ اِلی ذا بِالسﱠوِیﱠه.« مجلس آن حضرت(ص) آن چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی شد و نگاهش را بین اصحابش تقسیم می کرد و به همه یکسان نگاه می کرد. پیامبر اسلام (ص) چون خود رحمان بود بیشترین رحمانیت را در رفتارش نسبت به خلق خدا داشت. از این رو پیامبر در مجلسش بهره هر کس را عطا می کرد هیچ کس بی بهره از مجلس رسول خدا نمی ماند
و چنان با محبت با مردم برخورد می کرد که هیچ کس گمان نمی کرد از اومحبوب تر هم کسی باشد(مصطفی پور، .( 1: 2931
امام علی (ع) می فرماید: پیامبراکرم(ص) مردی را دید که دو کودک داشت یکی را بوسید و دیگری را نبوسید .آن حضرت(ص) فرمودند: چرا بین آنان با عدالت رفتار نمی کنیٌ؟!. نعمان بن بشیر میگوید : روزی پدرم به من هدیهای داد و به دیگر برادران و خواهرانم چیزی نداد. مادرم ناراحت شد و به پدرم گفت: من به این تبعیض راضی نیستم، مگر آنکه رسول خدا(ص) درستی عمل تو را گواهی دهد. پس پدرم به محضر پیامبر(ص) رفت و عرض کرد: ای رسول خدا! من به فرزندم هدیهای دادهام و همسرم مرا واداشته که شما را در صحت آن گواه بگیرم. حضرت پرسید: »آیا به همه فرزندانت چنین هدیهای دادهای؟« عرض کرد: نه. حضرت(ص) فرمود: »پس از خدا بترسید و بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید، من هرگز بر این کار ظالمانه گواهی نمیدهم)«محمدی ری شهری ،.(2919
بنابراین، معلمان همان طور که از نظر آموزشی مکلفند همه شاگردان را تحت پوشش آموزشی خود درآورند از نظر تربیتی و عاطفی نیز ملزم هستند محبت خود را بین همه شاگردان به طور مساوی تقسیم کنند. از این گذشته اگر دانش آموزی از نظر استعداد و هوش متوسط یا ضعیف باشد نباید از مهر و محبت معلم محروم بماند، زیرا عقب ماندگی هوشی او که در اختیار وی نمی باشد. اگر کودکی در کلاس کودن یا ضعیف باشد کار صحیحی نیست که معلم او را به حال خود رها ساخته به آموزش او نپردازد این بی اعتنایی خود یک نوع اجحاف و تبعیض محسوب می شود.
معلم عادل، محبوب ترین معلم هاست و عدالت معلم، در تقسیم نگاه پر مهرش به دیدگان همه ی شاگردان است، و شاگردان به این تلاقی نگاه و ارتباط مستمر بصری با معلم نیاز دارند. به بیان دیگر، تمامی شاگردان، به این ارتباط نیاز دارند، زیرا این یک نیاز فطری و روانی است. بدیهی است که نگاه عادلانه و مستمر معلم به بچه ها و حفظ و استمرار این ارتباط پر معنا، ضمن آن که دامنه ی توجه شاگردان را وسیع تر می کند، تمرکز ذهنی آن ها را قوی تر می نماید، حواس پرتی ها و فزون کنشی ها را می کاهد و فرآیند یادگیری و بخاطر سپاری را آسان تر می سازد، زمینه ی رشد مطلوب شخصیت یکایک شاگردان را هموار و فراهم می نماید و شاگردان ارتباط صمیمی و رابطه ی عاطفی و منطقی معلم خود را با ایشان مطرح و نیز کلام او را برای بهتر شدن، الگوی برتر زندگی خود قرار می دهند(افروز، .(2911