بخشی از مقاله
چکیده
دنیای پر رقابت امروزی به گونهای است که سازمان ها همواره باید به تغییر به عنوان یکی از محور های اصلی رقابت نگاه کنند و این تغییرات و نوآوری در سازمان ها از طریق کار آفرینی محقق می شود. کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القاء و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از پیش تاسیس شده، به ظهور می رسد. شکلگیری فعالیت های کارآفرینانه بنگاه، بارزترین نشانه های کارآفرینی سازمانی است.
کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که سازمان طی می کند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرینان انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای فردی یا گروهی را به طور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسانند. امروزه توسعه کارآفرینی برای دستیابی به ثروت، رفاه و اشتغال به طورکلی به امری اجتناب ناپذیر برای توسعه کشورها مبدل گردیده است.
این پژوهش درصدد است ضمن تشریح موضوعاتی پیرامون کارآفرینی سازمانی، ابعاد مختلف کارآفرینی در سازمان، ضرورت و اهمیت کارآفرینی در سازمان، الگوهای کارآفرینی سازمانی، برنامه ریزی برای کارآفرینی سازمانی، چرخه حیات کسب و کارهای کارآفرینانه و همچنین تشریح موضوعاتی پیرامون شرکت های کوچک و متوسط و ویژگی ها و مزایای این شرکت ها، به تبیین جایگاه کسب و کارهای سازمانی در شرکتهای متوسط و کوچک بپردازد.
-1 مقدمه
سازمانهای کوچک و متوسط بر خلاف تفکرات حاکم در دهه های 60 و 70 میلادی که بر توسعه صنایع بزرگ بهعنوان محور اصلی استراتژی های صنعتی استوار بود، امروزه در کشورهای توسعه یافته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند . در حال حاضر سهم بالایی از بنگاه های صنعتی کشورهای جهان، به شرکتهای کوچک و متوسط اختصاص یافته و با توجه به نقش انکار ناپذیر این بنگاه ها به ویژه در برخی از شاخص های اقتصادی در کشور های صنعتی، کانون توجه اقتصاددانان را از بنگاههای بزرگ صنعتی به سمت بنگاه های کوچک و متوسط سوق داده است.
از سوی دیگر دنیای کنونی کسب و کار یک فضای پویاست که نرخ تغییر و تحول در آن بالاست. سازمانهایی در این فضا به حیات خود ادامه می دهند که بتوانند خود را بر اساس تغییرات موجود تغییر داده و انعطاف پذیری مناسبی داشته باشند. براساس نظریههای موجود در مدیریت یکی از نقش های مدیران، کارآفرینی است که امروزه این نقش اهمیت بسزایی یافته است.
کارآفرینی مقوله بسیار مهمی است که بسیاری ازکشورهای توسعه یافته و در حال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و می دارند. در این میان، یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی، کارآفرینی در سازمان است که بدون شک سهم چشم گیری در توفیق و تعالی، سازمان ها دارد
امروزه بسیاری از شرکتها نیاز به کارآفرینی سازمانی را درک کرده اند.[2] در حقیقت، کارآفرینی سازمانی به عنوان دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی، بر ای سازمان ها قلمداد می شود
بنابراین با توجه به نقش حیاتی که بنگاه های کوچک و متوسط، می توانند در توسعه اقتصادی کشور ایفا کنند و همچنین مزایایی که آنها نسبت به بنگاه های بزرگ دارند، لزوم توجه به تقویت و توسعه آنها در جهت رقابت پذیر کردن آنها ضروری به نظر می رسد
با توجه به لزوم توسعه کارآفرینی سازمانی در محیط پرتلاطم رقابت امروزی و محدودیت منابع سازمانی، ما نیازمند آن هستیم که بتوانیم با یک رویکرد استراتژیک اولویتها را در مورد ابعاد و شاخصهای کارآفرینی سازمانی مشخص کنیم و بر اساس یک تفکر استراتژیک به آن ابعاد از کارآفرینی بپردازیم که از اهمیت بیشتری برخوردار است. لذا در این مقاله به دنبال آن هستیم که ضمن تشریح ابعاد و ویژگی های کارآفرینی سازمانی به بررسی جایگاه آن در رشد و تعالی کسب و کارهای کوچک و متوسط بپردازیم. برای این منظور پس از مروری بر پژوهش های پیشین، در بخش سوم به تشریح ویژگی کسب و کارهای کوچک و متوسط پرداخته و در بخش چهارم جایگاه کارآفرینی سازمانی در رشد و تعالی این شرکتها به تفصیل تشریح می گردد. در بخش آخر مطالب جمع بندی شده و نتایج تحقیق ارایه می شوند.
-2 مروری بر پیشینه تحقیق
کارآفرینی عبارت است از فرآیند نوآوری و بهره گیری از فرصتها با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی، که البته با انگیزه کسب سود مالی، توفیق طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت می پذیرد .
کارآفرینان افرادی هستند که مشاغل جدیدی ایجاد می کنند که تا قبل از آن وجود نداشته است. آنها منابع را بسیج کرده تا از فرصت های ایجاد شده برای کسب و کار جدید بهره برداری کنند .[6] فرآیند توسعه کارآفرینی نیز عبارت است از، افزایش احتمال و نرخ وقوع رفتار کارآفرینانه در کلیه ابعاد کارآفرینی. به عبارت دیگر افزایش فرصتهای کارآفرینی، افزایش علاقه و انگیزه شهروندان برای انجام فعالیت های کارآفرینانه، توانمندسازی آنها برای موفقیت در اجرای فرآیند کارآفرینی و ایجاد مکانیزمهای حمایت و هدایت کارآفرینانه .[
در رشته کارآفرینی نیز همانند دیگر رشته ها، عقاید و تفکراتی ارائه شد، موارد مطالعاتی متعددی مورد بررسی قرار گرفته و برنامه ها و ابتکارات مختلفی، پیش از بوجود آمدن یک چارچوب نظری و عملی در خصوص کارآفرینی، مطرح شدند .[8] اما با این حال مدت زیادی از مطرح شدن مدلها، پارادایمها و نظریه های کارآفرینی نمی گذرد .
دی پایلی و همکاران - 2007 - در پژوهش خود دریافتند که ویژگی های شخصیتی در ایجاد قصد و انگیزه جهت راهانداری و توسعه شرکتهای کوچک و متوسط تاثیر مثبت دارند. نتایج تحقیق لاپ پی های 2009 - - ، نشان داد که رابطه معنی داری بین میزان خودباوری دانشجویان و ایجاد قصد کارآفرینانه برای راه اندازی کسب و کار وجود دارد. مارکمن و بارون - 2003 - نقش ویژگی های شخصیتی افراد بر موفقیت کارآفرینانه را بسیار موثر دانستهاند.
کیگوندو - 2002 - ویژگی های شخصیتی فرد کارآفرین را از جمله عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینانه دانسته است. زهراوکوین - 1995 - ، از عوامل موثر بر فرآیند کارآفرینی، به ویژگی های شخصی کارآفرینان، توجه کردهاند. تامپسون - 1999 - ، ویژگی هایی چون بهره برداری از فرصتها، توانایی جذب منابع لازم ایجاد ارزش افزوده، برقراری ارتباط سازنده، ریسک پذیری بالا، خلاقیت و نوآوری و قدرت اخذ تصمیم گیری برای کارآفرینی ضروری می داند.
لیتونن - 2007 - ، ویژگی های فرد کارآفرین را توانایی خطرپذیری، نوآوری، دانش در زمینه فنون کار، مهارتهای مدیریت کسب و کار، توانایی برای همکاری، برداشت خوب نسبت به کسب و کار و توانایی کشف فرصت می داند. الگوهای فرآیند کارآفرینی بیگریو و بارن و شین، ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه را در فرآیند راه اندازی کسب و کار دخیل می دانند .[17,18] کیم اسمیت - 2006 - ، ایجاد انگیزه هایی مانند: ارزش آفرینی برای جامعه، نیاز به توفیق طلبی و ثروت اندوزی در افراد را لازمه کارآفرین شدن و توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط می داند.
زامپتاکیس - 2007 - ، بیان می کند که یک کارآفرین، فردی توفیقگرا، علاقهمند و پرانرژی است و انگیزه خوبی برای کار کردن دارد، خلاق و مسئولیت پذیر است. ابراهیم زاده - 1386 - به بررسی نقش آموزشکده های فنی و حرفه ای در کارآفرینی دانش آموختگان به منظور ارائه راهکارهای توسعه کارآفرینی پرداخته و دریافتند که انگیزه موجود در دانشجویان آموزشکده های فنی و حرفه ای موجب رشد نگرش مناسب و تقویت روحیه کارآفرینی در آنان می شود.
فکور و انصاری - 1388 - ، پژوهشی با عنوان مطالعه عوامل بازدارنده و انگیزشی برای نوآوری در بنگاههای کوچک متخب ایران انجام دادند. نتایج تحقیق نشان دهنده این مطلب است که پاسخ به نیاز مشتریان، بازار و افزایش رقابت، عوامل انگیزشی برای نوآوری در شرکتهای مورد مطالعه و دسترسی نداشتن به منابع مالی مورد نیاز، مهمترین مانع نوآوری در آن شرکتها بوده است.
فردریک هس - 2006 - ، بیان می کند که بحران سرمایه انسانی و رسیدن به توسعه کارآفرینی و توسعه کسب و کار را تنها از طریق فرآیند آموزش مهارت های کارآفرینی می توان حل کرد. بنگر - 2006 - ، معتقد است که نقش دانش به ویژه یادگیری و تلاش برای یافتن دانش جدید، عناصر مهم درک ایجاد کسب و کارهای کارآفرینانه هستند. هدف کلیدی کسب و کارهای موفق، ایجاد دانشی جدید برای ساختن و حفظ یک مزیت رقابتی است.
غلام مصطفی خان - 2007 - ، در تحقیق خود در رابطه با موضوع توسعه کارآفرینی در بحرین به این نتیجه رسید که برنامه توسعه کارآفرینی در سازمانهای کوچک و متوسط بحرین، فقط با برنامه ریزی های آموزشی مناسب توسط دولت و همکاری متقابل دولت و دانشگاهها امکانپذیر است.
فلورانس آلادکومو - 2006 - تحقیقی با عنوان سیاستهای توسعه کارآفرینی در نیجریه انجام داد. این تحقیق نشان می دهد که خلأ بین خط مشی های دولتی و خط مشی های آموزشی توسعه کارآفرینی منجر به بیکاری فارغ التحصیلان، عدم انگیزه، ناامیدی و احساس عدم اطمینان آنها نسبت به آینده شده است.
احمدپور و مقیمی - 1387 - به بررسی نیازهای آموزشی صاحبان کسب و کارهای کوچک در حوزه کارآفرینی پرداخته و نتایج حاصل از تحقیق آنها نشان می دهد که به علت شکاف بسیار بین وضع موجود و مطلوب بسیاری از مولفه های آموزشی، برای تقویت مهارت و روحیه کارآفرینی برنامه های آموزشی وسیع و جدی مورد نیاز است.
-3 کسب و کارهای کوچک و متوسط
در این بخش به تفصیل ابعاد و ویژگی های کسب و کارهای کوچک و متوسط تشریح می گردد.
-1-3 چرخه حیات کسب و کارهای کارآفرینانه
صاحب نظران مختلف، مراحل ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک را در قالب های متعددی تقسیم بندی کردهاند. به طور سنتی چرخه زندگی این نوع کسب و کارها را می توان در قالب پنج مرحله بررسی کرد :[27]
- مرحله ایجاد کسب و کار: مرحله اول شامل فعالیتهای مرتبط با شکل گیری اولیه کسب و کار است.
- مرحله شروع کسب و کار: در این مرحله فعالیتهای لازم برای ایجاد برنامه رسمی کسب و کار، جستجوی سرمایه، انجام فعالیت های بازاریابی و ایجاد تیم کارآفرینانه موثر انجام می شود.
- مرحله رشد: این مرحله نیازمند تغییرات مهمی در راهبرد کارآفرینانه است.
- مرحله تثبیت کسب و کار: این مرحله نتیجه شرایط بازار و هم تلاش های کارآفرینانه است.
- مرحله نوآوری یا افول: شرکت هایی که به نوآوری توجه نمی کنند، سرنوشتی جز نابودی نخواهد داشت. شرکت هایی که از نظر مالی موفقیت داشته اند، اغلب تلاش می کنند تا شرکت های نوآورانه دیگر را صاحب شوند و بدین ترتیب از رشد خود اطمینان حاصل کنند. همچنین تعدادی از شرکتها تولید محصولات یا خدمات جدیدی را دنبال می کنند.
-2-3 تعریف بنگاه های کوچک و متوسط
ادبیات مربوط به کسب و کار واحدهای کوچک و متوسط بسیار گسترده است و این گستردگی نیز باعث شده است که در کشورهای مختلف تعریفهای گوناگونی برای این واحد ارائه شود؛ این تعریفها باتوجه به ساختار سنی، جمعیتی، فرهنگی و درجه توسعه یافتگی متفاوت هستند. بنگاههای کوچک و متوسط در کشورهای مختلف جهان دارای شباهتهای بسیاری هستند، اما با وجود این، نمی توان تعریف واحد و یکسانی از آنها به دست آورد؛ هرکشور باتوجه به شرایط ویژه خود تعریفی از این کسب و کارها ارائه کرده است. بیشتر این تعریف ها براساس معیارهای کمی، مانند تعداد کارکنان و میزان گردش مالی مطرح شده اند
-3-3 ویژگیهای شرکتهای تولیدی کوچک
ولش و وایت براین باورند که : » یک شرکت کوچک مثل یک سازمان تجاری بزرگ عمل نمی کند، به همین دلیل تفاوت های زیادی بین شرکتهای تولیدی کوچک و سازمانهای تجاری بزرگ از نظر ساختاری، رویه سیاستگذاری و استفاده از منابع وجود دارد.
در آمریکا شرکتهای بسیار بزرگ در ابتدا کسب و کار کوچکی بودند که با سرمایه محدود شروع به کار کردند، از آن جمله می توان شرکتهای مایکروسافت، اچ پی و فورد را نام برد. اکثر شرکتهای تولیدی کوچک سیستم ها و رویه های ساده ای دارند که، انعطافپذیری، بازخورد فوری، فهم بهتر و پاسخ سریعتر به نیازهای مصرف کننده را در بر دارد. کارمندان شرکتهای تولیدی کوچک اختیارها و مسئولیت های مشخصی در حوزه کاریشان دارند که باعث بوجود آمدن پیوستگی و بالا بردن هدف های مشترک بین نیروی کار می شود، که این به نوبه خود باعث می شود تا مطمئن شوند که کار به خوبی انجام شده است.
همچنین در این شرکتها کارمندان کمتری وجود دارد که تقریبا همدیگر را می شناسند، بنابراین روابط بین کارمندان بهتر است. از سوی دیگر شرکتهای تولیدی کوچک ضعفهایی نیز دارند که می تواند موقعیت های نامناسبی ایجاد کند، همانند اینکه اکثر شرکت های تولیدی کوچک، منابع مالی کافی و نیز دسترسی به وامهای تجاری را ندارند، و چون بودجه کافی برای آموزش کارکنانشان فراهم نیست تلاشهایی که برای بهبود و اصلاح انجام می شود با کاستی روبه رو می شود. شرکت های تولیدی کوچک همچنین با دیگر مسائلی مانند کمبود آگاهی و دانش لازم درمورد تکنیکهای بازاریابی، ضعف دسترسی به مجراهای توزیع و اطلاعات بازاریابی، فشارهای بازار همانند قیمتگذاری، پرداخت دیرهنگام وجوه از طرف مصرف کنندگان و ناتوانی برای تهیه محصولات باکیفیت، روبه رو هستند.
اکثر این شرکتها بر تکنولوژی قدیمی، کار فشرده و روشهای مدیریت سنتی تکیه دارند. بعضی از شرکتهای تولیدی کوچک به تکنولوژی های جدید اعتماد نداشته، که این موضوع در خیلی از حالات باعث عدم کارایی و کمبود اطلاعات می شود. می توان نتیجه گرفت که تکنولوژی مناسب و سیستم تولیدی کارآمد، نقش مهمی در شرح مزایای نسبی و رقابتی شرکتهای تولیدی کوچک بازی می کنند
-4-3 زیرساختهای لازم جهت شکل گیری شرکتهای کوچک و متوسط
اهداف اصلی برنامه پنج ساله چهارم، ارتقاء تولیدات از طریق ایجاد اشتغال مولد، کاهش وابستگی اقتصادی کشور به درآمدهای نفتی، افزایش صادرات غیرنفتی، افزایش بهره وری ارتقاء زمینه های کارآفرینی و تخصیص منابع مالی به بخش های اقتصادی به منظور نیل به اهداف مذکور می باشد.
براساس تجارب بسیاری از کشورها، شرکتهای کوچک و متوسط می توانند پایه اساسی توسعه اقتصادی و منطقه ای باشند و زمینه را برای بسیج منابع کشور فراهم سازند که نتیجه آن افزایش درآمد و ایجاد اشتغال در سطوح ملی و منطقه ای است، همچنین شرکتهای کوچک و متوسط نقش مهمی ر ریشه کنی فقر و کمک به اقشار آسیب پذیر از قبیل جوانان و زنان ایفا می کنند که اغلب در حاشیه جامعه قرار دارند و به شکل دیگر قادر به مشارکت به مفهوم واقعی در توسعه اقتصادی کشور نیستند.
این شرکتها می توانند نقش مهمی در جذب نیروی کار مازاد که ناشی از فعالیتهای خصوصی سازی است، داشته باشند. توسعه شرکت های کوچک و متوسط، مردم سالاری و جامعه مدنی را تقویت کرده و کارآفرینان را به مشارکت در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور تشویق می کند.
شرکت های کوچک و متوسط منعطف و نوآور هستند و با توجه به اینکه در بسیاری از بخش ها صنایع کوچک و متوسط مزیت های نسبی قابل ملاحظه ای نسبت به صنایع بزرگ دارند این امر آنها را قادر می سازد سریعتر و کاراتر نسبت به تغییرات و تحولات فزاینده جهانی عکس العمل نشان دهند