بخشی از مقاله

چکیده

موضوع بطن قرآن که گاه با عنوان تأویل از آن یاد میشود، یکی از موضوعات مهم علوم قرآن به شمار میآید. روایات متعددی از شیعه و سنی درموضوع بطن و تاویل قرآن وارد شده است که در قرآن آیه ای نیست مگر آنکه ظاهر و باطنی داشته باشد، پس نباید فقط به ظاهر ایات توجه کرد و از معارفی که در ورای ظاهر است غافل شد.

ظاهر قرآن تنزیل آن است و باطن قرآن تأویل آن. بحث بطن قرآن از زمان پیامبر و سپس در بین اندیشمندان قرآنی مطرح بوده ولی آنچه در این پژوهش محل بحث واقع شده، نظریه جدیدی است که علامه معرفت در زمینه »بطن و تأویل قرآن« مطرح میکنند، و آنچه باعث تمایزدیدگاه ایشان با دیگران می شود روشمند کردن مسأله بطن در قرآن است.

باطن در نظر ایشان یعنی آن مفاهیم عمومی و کلّی که پس از جدا ساختن آیه از ویژگیها و جزئیّات مورد نزول، حاصل میشود و این معانی همان مراد واقعی آیات است که در همه زمانها جریان دارد.بطن باید وقتی که از درون آیه استخراج شد، حکم یک کبرای کلی شود که مورد ظهر آیه یکی از مصادیقش باشد. از منظر ایشان تأویل به معنای جری و تطبیق امری دارای ضابطه است و باید با قاعده سبر و تقسیم و رعایت تناسب کامل میان معنای ظاهری و باطنی، به تأویل آیات پرداخت. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیل محتوا به بررسی »کارایی نظریه بطن آیت الله معرفت با استفاده از روایات تأویلی جزء دوازدهم قرآن کریم « پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که نظریه بطن آیت الله معرفت در مورد آیاتی که روایات تأویلی در مورد آنها از لسان معصوم صادر شده و بتوان بعد از الغای خصویت و استخراج مفهوم کلی از آیات، آن را بر مصادیق جدید تطبیق دهیم، کارایی دارد.

مقدمه

موضوع بطن قرآن که گاه با عنوان تأویل از آن یاد میشود، یکی از موضوعات مهم علوم قرآن به شمار میآید. روایات متعددی هم از شیعه و سنی درموضوع بطن و تاویل قرآن وارد شده که »ان للقرآن ظهرا و بطنا«، یعنی قرآن ظاهری دارد و باطنی و حتی در برخی از روایات وارد شده است که هیچ آیهای از قرآن نیست، مگر اینکه ظاهری دارد و باطنی که علامه مجلسی - ره - این روایات را در جلد 92 بحارالانوار گردآوری کرده است.

پیغمبر اکرم - ص - مسأله بطن را از روز اول مطرح کرده و فرمودند به اینکه »ان للقرآن ظهرا و بطنا.« بنابراین بسیاری در بیان مطالبی درباره قرآن و تفسیر آن بویژه در زمینه بطن احتیاط میکردند. این عده خود را راحت میکردند و معتقد بودند که بطن قرآن را کسی نمیداند و جزء اسرار است و مخصوص کسانی است که تنها با وحی رابطه داشته باشند؛ در نتیجه به همان مواردی که روایت، حال صحیح یا ناصحیح، پیرامون یک آیه به عنوان بطن میآورند، بسنده میکردند.

پس اگر پیامبر به عموم مسلمانان و اندیشمندان اسلامی خطاب میکند که قرآن ظهری دارد و بطنی. یعنی اینکه دنبال آن بروید، زیرا میتوانید به دست آورید، و معنایش این نیست که نمیتوانید بهدست آورید! پیغمبر نمیخواهد بگوید قرآن یک ظاهری دارد همه کس فهم و یک باطنی دارد که مخصوص دیگران است و شما نمیفهمید.

حضرت میخواهد این را بفرماید که قرآن یک مدلول ظاهری بر حسب دلالت سطحی کلام، یعنی سطحینگری دارد که اگر شما روی قرآن بنگرید، قادرید از آن برداشت کنید، همچنین پیغمبر میخواهد تأکید کند که قدری عمقنگر هم باشید.  در واقع این همان تبیین آیه شریفه »افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها - «محمد - 24/ است؛ یعنی بسنده کردن به سطح ظاهری مطلوب نیست. برای عدهای مطلوب است، اما مطلوب بالاتر دروننگری است. بطن یعنی درون نگری و تعمق. پس این کار برای اندیشمندان جهان اسلام امکانپذیر است.

برای فهم یک آیه دقیقا باید ببینیم چه روایتی اینجا هست؛ خوب بسیاری از آیات وجود دارد که درباره آنها هیچ روایتی نیست. پس ما خود موظفیم که پیرامون قرآن و به دست آوردن مطالب اساسی که در قرآن مطرح شده است، تحقیق کنیم؛ البته ائمه - ع - راه فهم را نیز به ما آموختهاند. - معرفت، 1384، ش35، ص - 212 فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام در مورد این روایت می پرسد که در آن آمده است: در قرآن آیه ای نیست مگر آنکه ظاهر و باطنی داشته باشد و در آن حرفی نیامده است مگر آنکه حدی داشته باشد و هر حدی مطلعی دارد.

پرسیدم منظور از کلام امام که گفته است ظاهر و باطن دارد چیست؟ گفت: ظاهر قرآن تنزیل آن است و باطن قرآن تأویل آن، بخشی از آن در گذشته بوده است و بخثی دیگر هنوز نیامده است.اینها در حالت جریان است همانطور که خورشید و ماه در حرکتند. - بحرانی، 1388،ج1، ص - 37 از ابی بصیر به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود: اگر آیه در شأن فردی نازل می شد و چون آن فرد از بین می رفت آن آیه نیز از بین می رفت، در آن صورت قرآن از میان رفته بود. ولی قرآن زنده است و بر آیندگان به سان گذشتگان جاری و ساری است.

- بحرانی، 1388،ج1، ص - 38 مقصود این است که شما یک وقت به قرآن سطحی مینگرید، سطحینگری یعنی همین اسباب نزول و یک وقت عمقی مینگرید که همان بطن است؛ میخواهد بفرماید که شما در عین اینکه به شأن نزولها مراجعه میکنید که این آیه در چه موردی نازل شده و چه کسی را هدف گرفته است و فلان کس را مثلاً ابوجهل یا فلان… را هدف گرفته است، این حسب تنزیل است. ولی به این بسنده نکنید؛ زیرا آن وقت میشود کتاب تاریخ. بلکه باید درون نگر باشید! باید درک کرد که در طی این آیه چه رسالت و چه پیامی است که همین مطلب، جاوید بودن این کتاب مقدس را تضمین میکند. اگر قرآن سطحی بود، مربوط به همان گذشته میشد.

در اینجا برای وضوح مطلب مثالی آورده می شود: بسیاری ازآیات قرآن خطاب به شخص وجود دارد و مخاطب آن اشخاص خاصی هستند و مثالهای بسیاری هم در این زمینه آمده است؛ برای نمونه »و ما ارسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون« - نحل - 44/ مخاطب این آیه مشرکین هستند و سبب نزول این آیه تشکیک مشرکین در مسأله نبوت است که آیا ممکن است بشر پیامبر شود؟ البته خداوند به این شبهه، هم جواب حلی داده است، هم نقضی. جواب حلی را با آیه دیگر داده است، اما جواب نقضی این است: شما عربها که همدست یهودیها هستید و معتقدید: که این گروه عالم هستند، پس از آنها بپرسید که پیامبرانشان چه کسانی بودند؟

اکنون این آیه قصد بیان همین مطلب را دارد، یعنی میگوید از اینها بپرسید »فاسئلوا اهل الذکر.« پس یک شبهه در موردی خاص از مشرکین صدر اسلام و مرجعی که قرآن برای مراجعه معرفی میکند، اهل کتاب یعنی همان یهود و نصارا هستند. پس این امر در آن زمان مشکلی بود که خواست آن را حل کند و چنین هم شد، پس امروزه این آیه برای ما میشود یک گزارش؛ گزارش از یک حادثهای در آن زمان. ولی دستور پیغمبر اکرم و ائمه - ع - را که میگویند درون نگر باشید، برای این است که این آیه پیامی در درون دارد که آن را مقید به تاریخ نمیکند و از قید آن بیرون میآورد و جاوید میکند.

آیت الله معرفت در توضیح این نظریه می فرمایند: » بنده کوشیدهام که در مسأله رسیدن به بطن، یعنی پیامهایی که در درون آیهها وجود دارد و در بعضی روایات »الی سبعه بطون« آمده است، همه را تصحیح کنم، چون ممکن است یک آیه، یک پیام، دو پیام، ده پیام، بیست پیام داشته باشد. این منوط است به اینکه شما چقدر در آن دقت کنید.

معصوم هم میفرماید که قرآن دریایی است که هر چه در عمق آن پیش بروید، همچنان دست نیافتنی است »لا تحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه.« این اشاره به همین است؛ یعنی شما هر چه بیشتر تعمق کنید، باز به حقایق بیشتری میرسید، یعنی بطون، یعنی پیامهای متعدد. اینها اشکالی ندارد. اکنون این آیه میگوید به ظاهرش ننگر! چرا؟ ما اینجا آمدهایم راه دستیابی به بطن را قانونمند کنیم. بنده یک پرسش در این جا مطرح میکنم، آیا تفسیر قرآن که مربوط به تنزیل آن است، قانون دارد یا نه؟ یعنی هر کس هر طور بخواهد میتواند تفسیر به رأی کند؟

تفسیر باید قانونمند باشد، تأویل یعنی بهدست آوردن بطن، آیا قانون ندارد؟ ما مدتها روی قانون آن فکر کردیم که چیست؟ ما تلاش کردیم که آن قانون را به صورت مدون در آوریم و تأویل و بطن را قانونمند کردیم. و تأویل حق را که همان دستیابی به بطن واقعی قرآن باشد، از تأویلات باطنیه و تأویلاتی که لا عن دلیل هست جدا کردیم که اگر روی این منوال باشد، به دست آوردن بطن قابل قبول است، والا قابل قبول نیست .

ما در اینجا ملابسات آیه را مد نظر میگیریم. در این آیه - نحل - 44/ مشرکین مخاطب هستند؛ این یکی از ملابسات آیه است. بحثی که در اینجا لازم است این است که آیا مشرکین بما انهم مشرکون - از حیث آنکه مشرکند - مخاطب این آیه هستند یا بما انهم جاهلون؟ - از حیث آنکه جاهلند - هر عقلی گواهی قطعی بر این دارد که مشرک بما انه مشرک - از حیث آنکه شرک است - مخاطب این آیه نیست، بلکه مخاطب این آیه مشرک بما أنه جاهل است؛ پس مخاطب، جاهل است.

آن پیام و رسالت که بعد از الغای خصوصیت از مفهوم آیه به دست آمد باید به گونهای باشد که نسبتش به ظهر آیه، نسبت کبرا به صغراشدب. مثلاً »ایها المشرکون ان شککتم فی امر الرساله فارجعوا الی الیهود« این ظاهر آیه است. »لانه« یعنی کبری، همیشه »لانه« که میآورند، آن کبری است. »لانه علی کل جاهل أن یراجع العالم فی ما لا یعلم« پس رابطه بطن به ظهر روشن شد؛ در نتیجه هر چیزی را نمیشود گفت بطن! بطن باید وقتی که از درون آیه استخراج شد، حکم یک کبرای کلی شود که مورد ظهر آیه یکی از مصادیقش باشد. - معرفت، 1384، ش35، ص - 210

قال رسول الله صلوات الله علیه إن فیکم من یقاتل علی تأویل القرآن کما قاتلت علی تنزیله، و هو علی بن أبی طالب. - کتاب التفسیر، ج1، ص - 16 همان گونه که من برای فرو فرستادن قرآن کوشیدم بین شما، کسی است که برای تأویل آن میکوشد، او علی بن ابیطالب است. آری، پیامبر - ص - در تطبیق قران با موارد خاص، که قرآن برای همان موارد فرو فرستاده شده بود، کوشید و علی - ع - در تطبیق قرآن با مواردی که مشابه آن موارد خاص بوده، کوشش نمود. - معرفت، 1374، ص. - 40 در مورد بطن قرآن سه دیدگاه عمده در طول تاریخ اسلام مطرح شده است.

    دیدگاه اول که برخی از صوفیان و اسماعیلیه مطرح میکنند، این است که قرآن را به بطن منحصر میکنند و از ظاهر آن میگذرند؛ البته در طول تاریخ این دیدگاه مورد انتقاد گستردهای واقع شده است.

    دیدگاه دوم که به اهل ظاهر و گاه به ابن تیمیه نسبت داده میشود که اکتفا به ظاهر شریعت است و تردید در روایات بطن.

    دیدگاه سوم که علامه طباطبایی در مقدمه المیزان مطرح کرده است، همان دیدگاه اهل بیت - ع - است و معتقد است قرآن، هم ظاهر دارد و هم باطن. این دیدگاه میگوید ما هم به ظاهر قرآن تمسک کنیم، چون ظهور حجت است و هم از باطن قرآن استفاده کنیم. -  آنچه در این پژوهش محل بحث است، دیدگاه جدیدی است که علامه معرفت مطرح کرده اند، بحث ایشان که در زمینه »بطن و تأویل قرآن« است، در حقیقت نظریه نوینی است که در جلد اول تفسیر الأثری الجامع مطرح شده است. هر چند پیش از این نیز در کتاب »التفسیر و المفسرون« این بحث را به نوعی مطرح فرموده بودند. - معرفت، 1384، ش35، ص - 210

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید