بخشی از مقاله
چکیده
نگرانی از تخریب یا کاهش کیفیت محیط زیست در درون و حومه شهرها همکاري نزدیک برنامه ریزان شهري- منطقه اي و برنامه ریزان حفاظت محیط زیست را به منظور تلفیق اصول اکولوژي در برنامه ریزي کاربري اراضی ضروري می سازد. فضاي سبز شهري را می توان مهمترین ساختار اکولوژیک درون شهرها دانست که اگر به درستی و در ارتباط با ساختارهاي اکولوژیک فراشهري مانند رودخانه، جنگل، باغ و مزارع کشاورزي برنامه ریزي شوند موجب استمرار فرایندهاي اکولوژیک مانند جریان هوا، آب ، پرندگان و سایر موجودات زنده در شهرها خواهد شد.
رویکرد اکولوژي سیماي سرزمین با تاکید ویژه بر تحلیل کمی ساختارها و فرایندهاي اکولوژیک توانایی ایجاد یک زبان مشترك بین اکولوژیست ها و برنامه ریزان شهري را دارد. حداکثر پایداري و عملکرد ساختارهاي اکولوژیک در صورتی حاصل می شود که لکه هاي فضاي سبز شهري داراي وسعت زیاد، فاصله کم و ارتباط فیزیکی با هم در محدوده شهر و با ساختارهاي اکولوژیک فراشهري باشند. در طرح جامع موجود شیرین شهر این اصول رعایت نشده و این مقاله با تحلیل شرایط، موجود پیشنهاداتی را براي تجدید نظر در وسعت، موقعیت و ارتباط لکه ها و کریدورهاي سبز شهري و فراشهري ارائه می کند.
مقدمه
لزوم توجه به اصول اکولوژي در برنامه ریزي کاربري اراضی، با توجه به تاثیراتی که یک برنامه ریزي اشتباه می تواند بر تخریب ساختارهاي اکولوژیک مانند پوشش گیاهی طبیعی - جنگل و مرتع - و شبه طبیعی - اراضی کشاورزي و باغ ها - در درون و مجاورت شهرها و در نتیجه کاهش تنوع زیستی و پایداري فرایندهاي اکولوژیک منطقه داشته باشد امري ضروري است.
مطابق نظر بوث - Booth,1984 - یک برنامه ریزي شهري کارآمد نمی تواند بدون توجه به اصول اکولوژي صورت گیرد. اکولوژیست ها و برنامه ریزان همواره در جستجوي یافتن راههایی بوده اند که بتوان اصول اکولوژي را در برنامه ریزي وارد کرد
این زمینه می توان به تلاشهاي مک هارگ - - McHarge, 1969 در رویهم اندازي نقشه هاي منابع مختلف فیزیکی، بیولوژیکی و انسانی و شناخت محدودیت ها، توانایی ها و مخاطرات اکولوژیکی و درونی سازي آنها در برنامه ریزي اشاره نمود. از الگوواره هاي جدیدتر در زمینه توجه به ابعاد اکولوژي در برنامه ریزي شهري نیز مدل متابولیسم شهري - Rees,1995 - ، مدل بسط یافته متابولیسم شهري - P. Newman, 1999 - و ردپاي اکولوژیک - Rees, 1996 - قابل ذکرند.
مدل متابولیسم شهري و بسط آن با فرض شهر به عنوان یک اکوسیستم پیچیده و پویا و کنترل میزان ماده و انرژي واردشده و خارج شده به شهر به دنبال راه حل مشکل در درون شهر می باشند. از طرف دیگر مدل ردپاي اکولوژیک با ترجمه نیازهاي اساسی شهروندان به مقدار منابع اکولوژیکی لازم - مساحت جنگل، مرتع، باغ، کشتزار، دریاچه و تالاب - اثرات توسعه شهر را فراتر از سطح شهر دانسته و راه حل مشکل را حفظ میزان مشخصی از این منابع به ازاي هر نفر شهروند در وراي مرزهاي شهر می داند. در واقع مدل متابولیسم شهري به حفظ تعادل در فرایندهاي اکولوژیک - تولید، مصرف، تجزیه، چرخه مواد و سیر انرژي - با وجود شهر و مدل ردپاي اکولوژیک به حفظ تعادل در ساختارهاي اکولوژیک با وجود شهر می پردازد. شالوده این دو نظریه بر اکولوژي عمومی بوده و تلاش آنها در الگوبرداري از اصول اکولوژي در یک سیستم طبیعی و کاربرد این اصول در یک سیستم انسانی می باشد. اما پیچیدگی مشکلات کنونی شهرها و گستردگی دامنه اثرات آنها نیازمند رویکردي است که این دو سیستم را در ارتباط با هم و در بستر طبیعی که قرار گرفته اند از نظر ساختار و عملکرد در نظر بگیرد.
اکولوژي سیماي سرزمین1 که بر توجه همزمان به سیستم هاي انسانی و طبیعی و تاثیر و تاثر آنها برهم بدون تفکیک از هم تاکید دارد، قابلیت تحلیل و بیان کمی نتایج حاصل از تعامل انسان و محیط زیست خود که به صورت اختلال2 و ناهمگنی3 در پوشش سطح زمین بروز می کند را دارد. کاربرد این رویکرد در زمینه هاي مختلف برنامه ریزي شهري - T. Turner, 2006 برنامه ریزي سبزراهها و فضاهاي باز شهري و فراشهري Fu Bo-Jie & Chen Li-ding 1999,ارزیابی زمین به منظور برنامه ریزي پایدار کاربري اراضی ، V. Hawkins & P. Selman, 2002 سناریو سازي برنامه ریزي کاربري اراضی در مقیاس سیماي سرزمین، Kong, k. & Nobukazu, N., 2005 پایش تغییرات زمانی و مکانی کاربري فضاي سبز شهري - نشان دهنده این قابلیت می باشد.
مبانی نظري اکولوژي سیماي سرزمین
تمرکز اصلی این رویکرد بر موارد زیر است:
-1 شناخت ماتریس4 و الگوهاي توزیع اجزاء - لکه ، پوشش یا کاربري - تشکیل دهنده سیماي سرزمین - ساختار -
-2 شناخت چگونگی جریان و حرکت ماده، انرژي، گیاه، حیوان و انسان در بین این اجزاء - فرایند -
-3 شناخت پویایی ساختار و فرایند در طول زمان و مکان - تغییر -
-4 کاربرد یافته هاي حاصل از تحلیل ساختار، فرایند و تغییر در دست یابی به اهداف مورد نظر - برنامه ریزي و مدیریت -
بنابراین می توان گفت "ساختار"، "عملکرد" و "تغییر" سه ویژگی و رکن اصلی در مطالعه سیماي سرزمین هستند و اعتقاد مسلم بر این است که ساختار سیماي سرزمین داراي ارتباط نزدیک و قوي با عملکرد می باشد و لذا تغییر در ساختار منجر به بروز تغییر در عملکرد می گردد و نحوه مدیریت و برنامه ریزي سیماي سرزمین از طریق ساختار، عملکرد را تحت تاثیر قرار می دهد
بروز از هم گسیختگی5 در سیماي سرزمین که در نتیجه فعالیت هاي انسانی مانند کشاورزي، توسعه شهري و جاده سازي رخ می دهد از معمولترین فرایندهاي "تغییر" هستند که بر ساختار و عملکرد سیماي سرزمین تاثیر می گذارند. ساختار، عملکرد و تغییر در آنها را می توان با یک سري متریک ها6 به صورت کمی اندازه گیري و به عنوان مبنایی براي تحلیل شرایط موجود و تصمیم گیري براي آینده مورد استفاده قرار داد. متریک ها به طور گسترده اي در تحلیل و برنامه ریزي کاربري فضاي سبز شهري و فراشهري مورد استفاده قرار گرفته اند
این مقاله نیز در پی به کارگیري تعدادي از این متریک ها در برنامه ریزي فضاي سبز شهري و فرا شهري در یک شهر جدید می باشد که نگارنده معتقد است با توجه به بکر بودن زمینه برنامه ریزي در شهرهاي جدید این امکان بهتر فراهم است.
اصطلاحا به وسیعترین و پیوسته ترین لکه یا لکه اي که بیش از 50 درصد از وسعت سیماي سرزمین را تشکیل می دهد گفته می شود
متریک هایی مورد نیاز در تشریح ساختار سیماي سرزمین و فرایندهاي کلیدي مرتبط با آنها که به راحتی قابل کاربرد در برنامه ریزي شهري هستند را می توان به طور کلی به دو دسته متریک هاي ترکیب1 که بیان کننده ویژگی هاي تنوع، تعداد و چیرگی انواع کاربري ها می باشند و متریک هاي آرایش فضایی که بیان کننده ویژگی هاي شکل هندسی، مکان هندسی و همجواري کاربري ها هستند به صورت زیر تقسیم بندي نمود :
- متریک هاي مربوط به ترکیب سیماي سرزمین - جدول : - 1
-1 غناي لکه اي - کاربري - و نسبت درصد هر لکه - کاربري -
-2 تعداد لکه ها - کاربري ها -
-3 اندازه لکه ها - کاربري ها -
- متریک هاي مربوط به آرایش فضایی لکه ها در سیماي سرزمین
-4 شکل لکه ها - نسبت قطر به مساحت لکه -
-5 فاصله از نزدیکترین لکه مجاور
-5 شاخص میانگین مجاورت
جدول شماره 1 تعریف متریک هاي سیماي سرزمین و فرایندهاي مرتبط
متریک ها - شاخص ساختار -
PR - غناي لکه اي - : تعداد پدیده هاي موجود در سیماي سرزمین را مورد سنجش قرارمی دهد.
CAP - نسبت درصد هر کاربري - : نسبت درصد هر کاربري یا پوشش را در سیماي سرزمین مورد سنجش قرار می دهد. اگر فقط یک کاربري یا پوشش درصد زیادي از مساحت سیماي سرزمین را به خود اختصاص داده باشد سرزمین قادر به فراهم کردن زیستگاههاي مختلف و افزایش تنوع زیستی نخواهد بود.
NP - تعداد لکه ها - : به سنجش تعداد کل لکه هاي یک کاربري خاص یا پوشش خاص می پردازد. اگر زیاد باشد نشان می دهد که آن نوع کاربري یا پوشش دچار اختلالات - چند پارگی - زیادي شده است.
MPN - میانگین اندازه لکه ها - : میانگین اندازه لکه هاي هر کاربري یا پوشش را نشان می دهد. اگر کوچک باشد بیانگر آن است که سیماي سرزمین دچار اختلال - چندپارگی - زیادي شده است.
MNNP و - PROXIMمیانگین فاصله تا نزدیکترین لکه همنوع و مجاورت - :
فاصله نسبی بین لکه هاي یک نوع خاص کاربري یا پوشش را مورد سنجش قرار می دهند و می توانند به عنوان شاخصی براي نشان دادن پیوستگی ماتریس سیماي سرزمین به کار روند.
فرایندها - شاخص عملکرد -
ساده سازي سیماي سرزمین
- کاهش تنوع و ناهمگنی - : مانند سیماي کشاورزي که اساساٌ از یک نوع محصول تشکیل شده است.
اختلال - تکه تکه شدن - سیماي سرزمین: یک سیماي سرزمین اختلال یافته پیوستگی کمتري را فراهم کرده و باعث افزایش جدایی - انزوا - و بالا رفتن درصد وجود لبه هاي اکوتونی در لکه ها می شود.
گسترش اختلال: شامل آفت، بیماري و آتش سوزي