بخشی از مقاله

چکیده

از آغاز پیدایش انیمیشن، اقتباس از افسانه ها، با ایجاد ارتباط میان این دو هنر توانسته است آثار ارزشمند و ماندگاری را در سطح گسترده و با مخاطب فراوان به جهانیان ارائه دهد. اقتباس به معنی بازگرداندن و بازسازی یک شکل هنری به شکل ساختاری جدید، یکی از مناسب ترین شیوه ها برای انتقال آموزه های فرهنگی و ارزشهای سنّتی ملت ها و ارائه آن به نسل امروز است.

به دلیل نزدیکی برخی از ویژگیهای افسانه و انیمیشن، اقتباس از افسانهها، شیوهای مناسب برای تصویری کردن و نمایاندن دنیای فانتزی و سرشار از تخیّل افسانه به مخاطبان است. افسانههای ایرانی، به دلیل برخورداری از ساختار منسجم، روایت مستقیم، درون مایههای ارزشمند، همراه با حوادث و رویدادهای تصویری، قابلیت اقتباس و تطابق برای تبدیل به یک اثر انیمیشن جذّاب با ساختاری قوی را دارا هستند.

با توجه به گستردگی شیوه های استفاده از ادبیات کهن برای ساخت آثار انیمیشن و نیز دشوار بودن یافتن و انتخاب افسانه هایی با تمامی عناصر و ویژگی های دراماتیک، در این مقاله مراحل و شیوههای گوناگون اقتباس از افسانه برای انیمیشن مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.

مقدمه

اقتباس، خلق یک اثرهنری جدید، با بهرهگرفتن ازآثار هنری خلق شده در گذشته است. بسیاریاز قصّهها و
افسانه های ایرانی به دلیل دارا بودن عناصر دراماتیک از جمله درون مایه، کشمکش، گره افکن ی، گره گشایی، بحران، فضا و حالت، گفتوشنود و پایان مناسب، ظرفیت تبدیل به یک اثر انیمیشنجذّاب را دارا هستند. درون مایه غنی و مفاهیم ارزشمند نهفته در ادبیات کهن، اهمیت مقولههایی نظیر اقتباس از افسانه برای ساخت آثار انیمیشن و لزوم طرح مباحث نظری در این رابطه را، توسط محققان و پژوهشگران عرصه ادبیات داستانی و نمایشی کودک و نوجوان بیشتر آشکار میکند.

هنر نو پدید انیمیشن،در کنار ذوق و خلّاقیت هنری، با اقتباس از افسانهها چه در ساختار و روایت و چه در محتوا، توانسته است، به یکی از پرنفوذترین رسانههای ارتباطی دنیای امروز تبدیل شود. »در این هنر میتوان از ساختار افسانهها به فراوانی استفاده کرد. در واقع انیمیشن یکی از وفادارترین رسانه ها به درونمایه و ساختار افسانهها است و میتواند داستان و روایت را در چشماندازی جدید به تماشاگران ارائه دهد.

اقتباس از افسانهها و هماهنگ کردن آن با بیان تصویری و حرکتی انیمیشن در ارتباطی متقابل، موجبات رونق و گسترش این دو گونه ادبی را در سطحی گسترده فراهم میسازد. اقتباس می تواند در زمینههای گوناگون هنری انجام گیرد، که شامل منابع رسمی و ادبی - آثار کلاسیک - و منابع فرهنگ عامه یا فولکلور - ادب عامه - و امثال آن میشود، لیکن زمینه مورد نظر این مقاله، اقتباس از اساطیر و افسانههای ایرانی با هدف ساخت آثار انیمیشن است. با توجه به گستردگی استفاده از میراث ادبی برای تبدیل به انیمیشن و پراکندگی شیوهها و تفاوتهای کیفی آثار، اهداف اصلی این مقاله،معرّفی شیوه های گوناگون اقتباس و بیان اصول و مراحل اساسی آن است.

در این مقاله با بهکارگیری روش اسنادی، ابتدا اقتباس و شیوههایگوناگون آن معرّفی و پس از ارائه راهکارهای اساسی، مراحل و اصول اساسی اقتباس از افسانه برای انیمیشن بیان میشود.

.2 پیشینه تحقیق از ابتدای به وجود آمدن هنر انیمیشن، مسأله تأثیرپذیری و اقتباس از قصهها و افسانههای ایرانی در خلق آثار هنری و از جمله انیمیشن، همواره مورد توجه و بهرهگیریمتنوّع اقتباسگران بوده است و هنرمندان و نویسندگان توانستهاند با تأثیرپذیری از افسانهها، انیمیشنهامتنوّعی و مؤفّق بسیاری را تولید کنند. دلایل این امر را میتوان رابطه تعاملی دو طرفه ادبیات داستانی و انیمیشن و نیز قابلیتهای دراماتیک افسانهها دانست.

میتوان شروع و تداوم اقتباس در ادبیات کودک و نوجوان را از فابلها، داستانهای اساطیری و مثلها و قصههای عامه دانست. در واقع »از دل ادبیات شفاهی و گفتاری بود که اقتباسهای نوشتاری پدید آمد و نقل و روایتهای اساطیر و افسانهها، جایگزینی مکتوب و مندرج یافت.

تاکنون تعاریف گوناگونی از واژه »اقتباس« ارائه شده است. اقتباس یا آداپتاسیون، در اصطلاح، خلق یک اثر هنری به واسطه استفاده از یک الگو و با استفاده از سه اصل گرفتن و اخذ کردن، تبدیل از شکلی به شکل دیگر، سازگاری و تطابق با محیط تازه است.

در واقع بسیاری از نویسندگان، با اقتباس از آثار گذشتگان، به بیان افکار خود میپرداختند. این شیوه نه تنها در ایران، بلکه در سطح جهان نیز رایج بوده است. »کنش انتقال و یا آنچه که می توان آن را بهکارگیری دوباره یک متن نامید، به اندازه خود هنر قدمت دارد.

در سالهای اخیر، پژوهشگران بسیاری با انتشار مقاله ها و چاپ کتاب هایی، در این زمینه فعالیت داشته اند، اما با توجه به متفاوت بودن دیدگاهها و پراکنده بودن مطالب، اثری که به تنهایی و صرفاً به شیوه های اقتباس از قصّه ها و افسانه های ایرانی برای ساخت آثار انیمیشن بپردازد یافت نشد.

در ادامه، عناوین برخی از کتاب ها و مقالاتی که در زمینه اقتباس منتشر شده اند، آورده می شود: کتابهای »شیخ در بوته« از جعفر پایور، »اقتباس برای فیلمنامه« از محمد خیری، »اقتباس ادبی برای سینمای کودک و نوجوان« از منوچهر اکبرلو، »بازنویسی و بازآفرینی در ادبیات« از جعفرپایور، »قابلیت های نمایشی شاهنامهاز« محمّد حنیف، و مقالات »از ادبیات داستانی تا ادبیات نمایشی، جنبههای نمایشی یک اثر روایی« از فهیمه سهیلی راد، »تأملی درباره جنبه های نمایشی ادبیات فارسی« از محمد رضا امینی، »بازآفرینی، هویتی تازه« از محمدرضا یوسفی، »درام و ویژگی های دراماتیک در متون ادب فارسی« از صادق رشیدی، »نقش فرهنگ و هنر بر اقتباس ادبی در فیلم های انیمیشن ایران« از سوسن خطائی، »مطالعه ای تطبیقی میان نمایشنامه و داستان« از فرهاد ناظرزاده کرمانی، » از قصه های دیروز تا نمایشنامه های امروز« از مهدی کاموس، » بررسی جنبه های نمایشی ادبیات فارسی« از محمدرضا امینی، »نمایش سازی نوین از قصههای دیرین« از امیر مشهدی عباس.

کاربرد اقتباس در انیمیشن

.3 اقتباس در فرایند اقتباس از افسانه برای انیمیشن، عناصر بصری در ارتباطی مناسب با مخاطب باید جایگزین عناصر روایت شوند. »انیمیشن قادر است تخیل های نامرئی متن ها یا فضاهای پنهان ذهن هنرمندان را در متن تصویری خود مرئی کند.« - خطائی، . - 9 :1392 در واقع افسانه ها برای تصویریشدن و ارتباط مؤثّر با مخاطب، نیاز به فضاسازیو طرّاحی و بافت خاص دارند. نویسنده در طی فرایند اقتباس، باید بتواند با تغییر زاویه دید و شناخت قابلیت های دراماتیک افسانه و شرایط زمان و مکان، نگرشی هنرمندانه و متفاوت را از شکل و محتوای افسانه ارائه کند.

اقتباس، خلق یک اثر هنری جدید، با بهره گرفتن از آثار هنری خلق شده در گذشته است. »اقتباس یعنی توانایی متناسب یا مناسب کردن، با تغییر یا تعدیل - تعدیل چیزی با ایجاد تغییر در ساختار، عملکرد و شکل - - « فیلد، . - 345 :1393 اقتباس به عنوان یک فن و شیوه دارای تعاریف و قواعد خاص خود است. اقتباس در ذات خود تبدیل و برگرداندن دستمایه از یک رسانه به رسانه ای دیگر است.

»اقتباس، تغییر ضمنی را در بر دارد و روندی را در خود دارد که نیازمند بازاندیشی، بازشناخت و درک چگونگی این نکته استکه اساساً طبیعت درام با تمام اشکال ادبی دیگر متفاوت است.« - میرزاپور، . - 7: 1395 در اقتباس از افسانه ها، مهم ترین عنصر افسانه یعنی خیال پردازی و ذهن گرایی، به واسطه استفاده از یک الگو و با استفاده از سه اصل گرفتن و اخذ کردن، تبدیل از شکلی به شکل دیگر، سازگاری و تطابق شکلی با محیط تازه، به عنصر خلّاقه صوت و تصویر تبدیل می شود.

»در تبدیل افسانه به انیمیشن، در ابتدا باید ساختمان آن را تغییر بدهیم، وقتی ساختمان تغییر می کند، یعنی مناسباتی که به این ساختمان عارض می شود، دگرگون می شود و عناصر ساختاری اعم از شخصیت، زبان، مناسبات، روابط، نوع حرکت، تم یا مفهوم سراسری، همه دگرگون می شود و مطابق با ساختار جدید شکل میگیرد.

اکبرلو، اقتباس را کنشی ارتباطی می داند و عقیده دارد که اقتباس هنری، بدون کارکرد ارتباطی معنایی خود را از دست می دهد: »در بحث اقتباس با چندین مدل و کنش ارتباطی روبه رو هستیم که دو مورد از آن ها در شکلگیری اقتباس تأثیر بسیار مهمی دارند. کنش اوّل عبارت است از ارتباط هنرمند اقتباس کننده با اثری که مورد اقتباس واقع میشود. کنش دوم عبارت است از ارتباطی که بین اثر اقتباس شده با منبع اوّلیه خود از سوی مخاطب برقرار میشود.

وجود اقتباس های متفاوت از یک افسانه، می تواند ناشی از نوع ارتباط اقتباسرگ با اثر اوّلیه باشد. نیاز هنرمند به خلق مجدّد یک اثر، متناسب با شرایط روز جامعه و نوع ارتباطی که با اثر هنری مورد اقتباس برقرار میکند، تأثیری به سزا در موفقیت اثر هنری جدید دارد. همچنین آگاهی از وجود ارتباط میان اثر هنری اقتباسی با منبع اصلی خود توسط تماشاگر، موجب درک تفاوتها، تضادها و خلّاقیت های اثر جدید و ایجاد لذت در تماشاگر خواهد شد. در اثرِ برقراری این ارتباط، نوآوریها و تحلیلهای اقتباسگر، نمود بیشتری می یابد.

با توجه به تعاریف فوق می توان گفت که اقتباس از افسانه برای انیمیشن، عبارت است از انتخاب یک یا چند موضوع از منابع گوناگون ادبیات کهن و بیان آن ها از طریق علائم و قراردادهای هنر انیمیشن و تبدیل آنها به یک اثر جدید، به گونه ای که عناصر منبع اصلی با اثر جدید سازگار شود و بتواند با ویژگیهای خاص این هنر تطابق پیدا کند. در این میان، توانایی فکری ذوق و خلّاقیت هنری نویسنده و بهره بردن او از الگوها و روش های مناسب جهت سازگار نمودن عناصر ادبی افسانه با رسانه انیمیشن و مطابقت با ویژگی های آن، دارای اهمیت بسیاری است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید