بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش با هدف کاربرد رهیافتهای هوش تجاری در بهبود تصمیمگیری مدیران بانکی انجام گرفت. و از حیث هدف از نوع کاربردی و از نظر گردآوری دادهها از نوع، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری در این پژوهش کلیهی مدیران 26 شعب موسسه اعتباری ثامن استان گیلان بوده که به عنوان جامع نمونه آماری انتخاب شدند. روش نمونهگیری بهصورت تصادفی ساده است.
ابزار اصلی مورد استفاده در این تحقیق،. پرسشنامه و مجموعه دادهای موسسه ثامن بوده که پرسشنامه هوش تجاری دارای مولفههای یکپارچگی دادهها، قابلیتهای تحلیلی، کیفیت محتوای اطلاعاتی، کیفیت دسترسی به اطلاعات، استفاده از اطلاعات در فرآیند کسب و کار، فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی میباشد و برای سنجش تصمیمگیری مدیران از 5 سوال استفاده شد.
دادههای پژوهش با نرم افزارهای Spss و MATLAB تحلیل گردید. نتایج بدست آمده از تحلیل آماری نشان داد که بین استفاده از هوش تجاری و تصمیمگیری مدیران موسسه اعتباری ثامن ارتباط معنادار وجود دارد. همچنین یافتههای تحقیق نشان داد که وضعیت مدیران شعب در متغیرهای هوش تجاری و تصمیمگیری مطلوب بوده و مدیرانی که از هوش تجاری بالاتری برخوردار بوده اند عملکرد بهتری نسبت به سایر مدیران شعب داشته اند.
مقدمه
فناوریهای نوین با سرعتی سرسامآور در حال پیشرفت هستند، به طوری که جو امع به صورت عام و بازار به صورت خاص با-شتابی وصفناپذیر به دنبال ترفندهایی میگردند که بقای آنها را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند. سازمانها باید بپذیرند که فلسفه حیات آنها تغییر کرده است و دیگر زنده بودن به معنای رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نمیتواند باشد و باید به دنبال رقابت و ابزار آن باشند، چرا که امروزه کمتر شرکتی در این عرصه به صورت سنتی و به دور از قواعد جدید بازی کسب وکار میکند و برای اینکه بتوان پابهپای رقبا باقی ماند یا شاید به سختی و با مهارت بسیار بتوان یک قدم از آنها پیش گرفت، میبایست به قواعد جدید بازی کاملاً مسلط بود تا شاید روزی بتوان خود یک قاعده جدید انگاشت. بنابراین تسلط بر فناوریهای جدید مانند هوش تجاری در کسب وکارها یک الزام و ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی میشود.
هدف این نوشتار نیز چیزی جز یادآوری روند روبه رشد و توقف ناپذیر نوآوری در فناوری و دگرگونی در نحوه کسب وکارها نیست؛ تحولی که در این انقلاب صورت پذیرفته است و دگرگونیهایی که در رویه تغییرات موجب بروز اختلافات و پیدایش شکافهای عمیقی را بین فرداها با امروز فراهم آورده و خواهد آورد. در این بخش آثار مثبتی که هوش تجاری بر تصمیم های عمده و کلان سازمانی دارد اشاره شده است و به عمده موارد قابل توجه در معماری هوش تجاری و مزایای آن به همراه نحوه برخورد و نوع پیادهسازی آن پرداخته شده است
هوش تجاری نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول و یا حتی سیستم، بلکه بهعنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی براساس سرعت در تحلیل اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیمها دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن مطرح شده است. دراین بخش، دلایل لزوم استفاده با تشریح اهداف آن، ضمن معرفی روشهای عمومی، مورد بررسی قرار گرفته است. فناوریهای نوین با سرعتی سرسام آور درحال پیشرفت هستند، به طوری که جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصف ناپذیر به دنبال ترفندهایی میگردند که بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش امروزه به علت پیشرفت و گسترش شاخههای مختلف علم و دانش، هر نوع تجارت با رقابت شدید مواجه میباشد. این پیشرفت موجب گسترش انواع مختلفی از فنآوریها، بیشتر شدن آگاهی مشتری، انتظارات بالای او از محصولات، خدمات و با کیفیت بودن آنها و عوامل دیگر میشود. امروزه هر سازمان باید فعالیتهای تجاری خود را گسترش دهد، درغیر این صورت رفته رفته در عرصه رقابت سهم بازار خود را از دست خواهد داد. خواست مشتریان به سرعت درحال تغییر است و اگر سازمانی نتواند این تغییرات را درک نماید با تهدیدات جدی مواجه خواهد شد. بنابراین هر سازمان برای تداوم حیات خود و همچنین رشد و شکوفایی به دنبال استفاده از دانش جدید و کاربردهای آن به عنوان مزیت رقابتی میباشد. از جمله مفاهیم جدید در عرصه کسب وکار، هوش تجاریٌ است
هوش تجاری به سازمانها کمک میکند تا وضعیت تجارتی گذشته و موجود را هم به صورت کلی و هم به صورت جزیی با دید بهتری مشاهده کنند تا بتوانند تجارت خودشان را به نحو مناسبی تحلیل نمایند . هوش تجاری امکان و توانایی بهبود کیفیت خدمات را فراهم کرده و میتواند برنامهریزی و تصمیم گیری را تسهیل نماید. هوش تجاری عبارت است از فرآیند جمعآوری دادههای در دسترس داخلی و دادههای مرتبط خارجی و تبدیل آن به اطلاعات مفید جهت پشتیبانی از کاربران تجاری در انجام تصمیمگیریهایشان. از جمله ویژگی های هوش تجاری میتوان موارد زیر را برشمرد:
- جستجو برای یافتن حقایق عینی کمی قابل سنجش در مورد تجارت مورد نظر.
- استفاده از فن آوریها و روشهای سامان یافته برای تحلیل این حقایق.
- تصمیمگیری و اقدام به عمل بر اساس همه این ویژگیها.
- آزمودن چند رویکرد مختلف و بررسی بازخورد نتایج آنها
هدف اصلی هوش تجاری کمک به سازمانها در انجام تصمیمگیریهایی است که سبب بهبود عملکرد شرکت در بازار می-شوند. این روش، با ارزیابی فعالیتها، فرآیند تصمیمگیری را به نحوی هدایت می کند تا شرکت را در جهت اهداف مطلوب خود به پیش برد. امروزه مدیران تجاری برای اتخاذ تصمیمات بهتر نیازمند داشتن اطلاعات مفید و مناسب هستند، امّا همیشه شکاف عمیقی بین اطلاعات موردنیاز مدیران تجاری و انبوه دادههایی وجود دارد که طی عملیات روزمره شرکتی جمعآوری میشوند. شرکتها برای از بین بردن این شکاف، سرمایهگذاری قابل ملاحظهای در زمینه توسعه سیستمهای هوش تجاری مینمایند تا دادههای خام به ثبت رسیده را به اطلاعات مفید تبدیل کنند. در نتیجه تصمیمگیری بر اساس تحلیل هوش تجاری همه جا بر موفقیت سازمانها تأثیرگذار است
اما تصمیمگیری چیست و چگونه از هوش تجاری تاثیرپذیر است نیز قابل توضیح است زیرا نقش بسزایی را در این پژوهش دارد. تصمیم گیری فرآیند یا یک سلسله از فعالیتها است که توسط یک فرد یا یک گروه به منظور تعیین یک راه حل برای مساله موجود یا یک مساله احتمالی اتخاذ و اجرا میشود. در واقع فرایند تصمیمگیری شامل چهار مرحله آگاهی، طراحی، انتخاب و اجرا است که در آن به جمعآوری و پردازش دادهها، شناسایی راهحلها و ارزیابی آنها و انتخاب گزینه بهینه بر اساس نتایج تحلیلها اقدام میشود.
در ایفای نقش تصمیمگیری، مدیران به حل مسایل و مشکلات به تصمیمگیری درمورد آینده سازمان، اهداف و تخصیص منابع میپردازند و چهار نقش کارآفرین، مشکلگشا، تخصیصدهنده منابع و مذاکرهکننده را انجام میدهند. در ایفای این نقشها، مدیران باید از دانش، مهارت و تخصصهای لازم برخوردار باشند، لیکن مهارت در تصمیمگیری از ضرورتهای حیاتی است. اتخاذ تصمیم مطلوب بدون اطلاعات مرتبط و توانایی تحلیل آنها امکانپذیر نیست
به کارگیری روشهای تحلیلی قوی باعث میشود تصمیمگیرندگان به اطلاعات و دانش قابل اطمینانتری دسترسی پیدا کنند . در نتیجه آنها میتوانند بهتر تصمیمگرفته و از برنامههای اجرایی مؤثرتر و سودمندتری بهرهمندشوند. بررسیعمیق تفکر منجر به آگاهی عمیقتر و دریافت منطقیتر در فرآیند تصمیمگیری می شود - . - Jalonen,2011، لذا با توجه به تمامی توضیحات ذکر شده در این پژوهش نقش هوش تجاری در تصمیمگیری مدیران سنجیده و لازم به ذکر است که این پژوهش به صورت مطالعه موردی در موسسه اعتباری ثامن انجام خواهد شد.
روش تحقیق این پژوهش از حیث هدف از نوع کاربردی و از نظرگردآوری دادهها از نوع، توصیفی پیمایشی میباشد و از آنجا که دو مولفه را بررسی می نماییم، از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری در این پژوهش مدیران کلیهی شعب موسسه اعتباری ثامن استان گیلان خواهد بود. نمونه آماری بر اساس شرایط زیر انتخاب شده است.
-1 دسترسی شعبه به نرم افزار سیمیا
-2 نرم افزار اصلی موسسه اعتباری ثامن جهت انجام عملیات بانکی روزانه میباشد که در تمامی شعب مورد استفاده قرار میگیرد.