بخشی از مقاله
چکیده
از مهمترین مباحث در بخش سطوح روایی، بررسی سطح زیرداستانی در روایت است. روایت درونهای یا همان روش داستان در داستان به عنوان مهمترین شیوهی داستان-گویی شرقی در بسیاری از متون نظم و نثر فارسی مورد استفاده قرار گرفتهاست.
داستان بهطورکلی در بخش سطوح روایی به سه سطح درونهگیر، داستانی و درونهای تقیسم میشود و در سطح درونهای ممکن است تا چند لایه، داستانی دیگر را درون خود جای دهد. هرکدام از این درونهگیریها با کارکرد و هدفی خاص در سطح داستانی حضور دارند که با بررسی آنها میتوان به انگیزهی راوی و یا شخصیت در ارائهی داستانی درونِ داستانی دیگر پی برد.
مرزباننامه به عنوان متنی که شالودهاش بر روش داستان در داستان بنا شده، دارای روایتهای درونهای زیادی در سطح داستانی خود است که این مقاله با بررسی و دستهبندی آنها در سه کارکرد کلی کنشی، توضیحی و مضمونی، به تحلیل نقش هر روایت درونهای پرداختهاست. به طور کلی روایتهای درونهای در مرزباننامه- که اثری برخاسته از ادبیات تعلیمی است- در راستای تعلیم، پند و اندرز و القای اخلاق و منش صحیح و هم چنین پیش بردن کنش داستان روایت میشوند.
مقدمه
حضور چند روایت، درونِ روایتی دیگر، باعث ایجاد »سطوح روایی - Narrative Levels - « در متن می شود. روایت در بخش سطوح روایی در سه سطح مورد بررسی قرار میگیرد. ژنت - Genette Gerard - به عنوان اولین نظریهپردازی که سطوح روایی را دسته بندی کرد، سه سطح برای روایت در نظر گرفتهاست:
سطح »برونداستانی - Extradiegetic - « که عمل روایت در خارج از داستان حضور دارد؛ »درون داستانی« یا داستانی - - Diegesis که حوادث داستان در سطح اصلی روایت ارائه میشوند و »زیر داستانی - Hypodiegetic Level - « که روایتهایی در سطح داستانی درونهگیری میشوند
ریمونکنان بافت داستانی را با واژهی داستان - Story - همسان میداند و آنرا در یک موقعیت تابع در ارتباط با سطح فراداستانی قرار میدهد
سطح بالایی داستان را که روایت اصلی محسوب میشود، راوی اصلی روایت میکند؛ سطح داستانی یا زیرداستانی که در آن یا راوی دانای کلکنشِ، شخصیتها را روایت میکند و یا از زبان شخصیتی روایت میشود و سطح »روایت درونهای - Embedded Narrative - « که تداعیکنندهی سطح داستانی است و با کارکردی خاص از سوی راوی داستانی و یا شخصیتی جدید در لایهی زیرین، روایت میشود.
هر کدام از این سه سطح، راوی و روایتشنوی مخصوص به خودش را دارد. بهعنوان مثال با ظهور شخصیتی جدید در داستان، روایت تازهای آغاز میشود که این روایتِ جدید، روایت شنوی خاص خودش را خواهد داشت. و همینطور ممکن است در روایتِ شخصیت جدید، شخصیت دیگری به روایتگری بپردازد. سیمور چتمن الگوی زیر را برای سطوح روایتی پیشنهاد میدهد:
در این سطوح، دو طرف نمودار، یعنی مؤلف و خواننده، همیشه ثابت هستند؛ اما روایتی، ممکن است راوی و یا روایتشنو نداشته باشد و یا چند راوی و روایت شنو داشته باشد. متن-هایی که در هر سطح، راوی تغییر می کند، هر چه سطوح روایی، دارای لایههای بیشتری باشد، راوی و روایتشنوی بیشتری نیز در سطح روایت، نقش خواهند داشت و اگر روایتی راوی و روایتشنو نداشته باشد، رابطه به مؤلف و خوانندهی مستتر کاهش پیدا میکند و به نوعی داستان تک سطحی خواهد شد. بنابراین شخصیتی که اعمالش موضوع روایتگری است، خود میتواند داستانی را روایت کند و راوی داستان باشد. در روایتهای کلاسیک، معمولا راویِ بالاترین سطح، مقتدرترین، داناترین و مورد اعتمادترین راویهاست.
در بحث از سطوح روایی باید این نکته را در نظر گرفت که سطوح روایی داستان، مقولهای جدا و مستقل از مفاهیم دیگر روایت نیست. سطوح روایی تنها قسمتی از موقعیت روایت را تشکیل میدهند. به عنوان مثال سطوح روایی، نوعی از رابطه را با راوی داستان برقرار میکند. از این روی ژنت، راوی را در ارتباط با سطوح روایی به سه دسته تقسیم میکند: راوی - Narrator - یا غایب از جهان روایت - heterodiegetic - یا حاضر در جهان روایت - homodiegetic - و یا یکسان با شخصیت - autodiegetic - است. سطوح سه گانهی روایت را میتوان در نموداری اینگونه نشان داد:
روایت دربرگیر روایت داستانی روایت درونهای
سنت داستانگویی کلاسیکِ فارسی، ویژگیهای ساختاری مشابهی دارد، که یکی از مهمترین آنها ساختار اپیزودیک یا داستان در داستان آنهاست. بررسی و تحلیل ساختار هر یک از این آثار میتواند نقشِ این شیوهی داستانگویی و کارکرد آن را در ادبیات کلاسیک فارسی مشخص سازد.
هرکدام از سطوح روایی بالا کارکردی متفاوت در داستان دارند. از همین روی هر یک از روایتهای درونهای در سطح داستانی نیز با کارکردی خاص توسط راوی و یا راوی-شخصیت روایت میشوند. بررسی روایتهای درونهای در داستان، ضمن نشان دادن نقش هر روایت درونهای در سطوح روایی متن، مخاطب را در فهم ارتباط سطوح مختلف با هم و شناخت هدف راوی در روایت داستان یاری میرساند. در این مقاله نقش روایتهای درونهای در »مرزباننامه« بررسی و این نقشها در سه کارکرد اصلی دستهبندی شدهاند.
رویکرد روایتشناسانه به متون داستانی، رویکردی جدید محسوب میشود؛ پژوهش-هایی که به طور مستقل به این ساختار و نقش روایتهای درونهای در یک اثر بپردازد