بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله با تکیه بر نظریه »ساختار حوزه عمومی« یورگن هابرماس از رهیافت نهادگرایی و با تکیه بر روش تحقیق کتابخانه ای درصدد پاسخ به این سؤال مهم برآمدیم که؛ آیا تکنولوژی مدرن ارتباطی و اطلاعاتی در ایران توانسته در جهت صورتبندی حوزه عمومی تأثیرگذار بر ساختار سیاسی جامعه ایفای نقش نماید؟
بررسی محتوای برخی از مهم ترین سایتها و شبکههای مجازی فعال و تأثیرات آن در تحولات سیاسی ایران طی سنوات اخیر حاکی است در حوزههای مختلفی همچون؛ انتخابات سیاسی، زنان، فرهنگیان، کارگران، مسائل مربوط به اقوام و مذاهب، موضوع هسته ای، محیط زیست، موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی و ... »حوزه عمومی« شکل گرفته و بر تصمیمگیریهای سیاسی حاکمیتی در مواجه با این مسائل تأثیرگذار بوده است.
از جمله عواملی که در تحقق این موضوع در سپهر سیاسی ایران شناسایی گردیده عبارتند از: وجود برخی آسیبهای ساختاری موجود در حوزه سیاسی و فرهنگی کشور - ناکارآمدی احزاب سیاسی و ضعف جامعه مدنی - افزایش خودآگاهی و مشارکت جویی سیاسی و اجتماعی جمعیت جوان، تحصیلکرده و شهری و همچنین وجود برخی ملاحظات و موانعی که بر عملکرد رسانه ملی در اقناع عمومی مترتب است که مدیریت این پدیده در راستای منافع ملی کشور مستلزم بازنگری در برخی سیاستهای فرهنگی، آموزشی، توجیهی و سیاسی است.
مقدمه
توسعه تکنولوژی اطلاعاتی به عنوان یکی از شاخصترین میراث جهانی شدن شامل شبکههای اطلاعاتی کامپیوتری و ...کمیت و کیفیت اطلاعات قابل دسترسی را به شیوه ای انقلابی و بی سابقه دگرگون ساخته است. مهم ترین شاخصه این تحولات، که اندیشمندان از آن تعبیر به »دهکده جهانی الکترونیک« مینمایند، در مفاهیمی چون انقلاب اطلاعاتی، فشردگی زمان و مکان، پایان جغرافیا، گسترش جهان آگاهی، عصر سیبرنتیک و... قابل شناسایی است.
از جمله آثار و تبعات غیرقابل انکار و روزافزون تکنولوژیهای مدرن ارتباطی و اطلاعاتی بر ساختار سیاسی، اجتماعی جوامع است که بدلیل اهمیت و حساسیت آن، مورد توجه و مطالعه ویژه مکاتب مختلف و اندیشمندان جامعه شناسی سیاسی قرار گرفته است که از آن جمله میتوان به آثار و تألیفات مانوئل کاستلز تحت عناوین: سه گانه عصر اطلاعات، جامعه شبکه ای، قدرت ارتباطات، شبکه خشم و امید و.. اشاره نمود که کتاب اخیر بر نقش و تأثیر شبکههای مجازی در تحولات سیاسی و انقلابی اخیر در کشورهای عربی متمرکز گردیده است.
ضمن آنکه در ایران نیز مطالعه در زمینه کارکرد سیاسی شبکههای مجازی مورد توجه جامعه شناسان معاصر قرار گرفته که در این زمینه میتوان به کتب؛ زمان مجازی تحول در نهادهای مجازی به کوشش سعید جبلعاملی و همچنین فلسفه سیاسی تکنولوژی اطلاعات نوشته روحاله اسلامی و .... اشاره نمود. در یک جمعبندی کلی اجماع عمده اندیشمندان بر این است که در سایه افزایش ارتباطات و تبادلات فکری در سایه توسعه روزافزون تکنولوژی مدرن ارتباطی و اطلاعاتی، شاهد تقویت افکار عمومی و جامعه مدنی در مقابل اقتدار دولتها و حکومتها هستیم که بر سیاستها و تصمیمات حکومتها به ویژه در زمینه حقوق اجتماعی و سیاسی شهروندان جامعه تأثیرگذار میباشد.
از سویی آمار رسمی و غیر رسمی حاکی است که جمعیت ایران از حیث بهرهبرداری از ابزار نوین ارتباطی و اطلاعاتی به ویژه اینترنت از رتبه بالایی در سطح جهانی برخوردار است و این موضوع توجه و حساسیت سیاستمداران، روشنفکران و احزاب و جریانات سیاسی را بخود معطوف نموده تا با تأثیرگذاری بر افکار عمومی با توسل به این امکان، اهداف سیاسی خود را پیگیری نمایند.
با عنایت به این مهم، در قالب این مقاله درصدد برآمدیم تا با استفاده از رهیافت نهادگرایی و تمرکز بر نظریه »ساختارحوزه عمومی« یورگن هابرماس به مطالعه بررسی نقش و تأثیر تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی بر ساختار سیاسی در ایران بپردازیم. سؤال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه؛ تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی در ایران چگونه منجر به صورتبندی »حوزه عمومی« تأثیرگذار بر ساختار سیاسی جامعه گردیده است؟
روش تحقیق
روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای است و با عنایت به مطالعات اولیه از جمله شناسایی آثار و تبعات فناوریهای مدرن ارتباطاتی و اطلاعاتی در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور در چند سال اخیر از جمله انتخابات، مناسبتهای سیاسی و مسائل مربوط به اقشار مختلف جامعه فرضیه محقق بر این مبنا قرار دارد که این پدیده توانسته حوزههای عمومی مختلفی را صورتبندی و بر ساختار سیاسی جامعه تأثیر بگذارد.
یافته ها
در بحث از یافته ها در ابتدا مبانی نظری تحقیق مطرح خواهد شد و به تعریف مفاهیم نگاهی خواهیم داشت، سپس رابطه میان تکنولوژی اطلاعات و سیاست مورد بررسی قرار خواهد گرفت، آنگاه نظریه »ساختار حوزه عمومی« هابرماس تبیین گردیده و در نهایت فضای مجازی و رابطه آن با حوزه عمومی مورد مداقه قرار خواهد گرفت. در پایان نیز رابطه تکنولوژی اطلاعات و حوزه عمومی در ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مبانی نظری تحقیق
الف - تکنولوژیاطلاعات چیست؟
»جهان امروز به لحاظ تجربه اطلاعات بی سابقه است و ما در دوره انتقالی بسر می بریم که در آینده به تغییرات عمیقی در زندگیمان ختم خواهد شد. - « فرانک وبستر - تکنولوژی اطلاعات عرصه عملی، فنی و توانایی غالب بشر در انتهای قرن بیستم تا کنون است که در قالب فضای سایبر، ماهواره، کامپیوتر و رسانههای دانش محور، رمزی و نمادین دیجیتالی تجلی یافته است.
این پدیده از آغاز دهه هفتاد به ویژه با اوج گرفتن از به بعد ما را وارد عصر جدید نموده که با نامهای گوناگونی همچون: دهکدهجهانی - مکلوهان - ، عصر پسامدرن - لیوتار - ، عصر اطلاعات - کاستلز - ، عصر پساصنعتی - بل - ، عصر جهانی شدن - گیدنز - ، عصر بیوتکنولوژی - ریفگین - ، مابعد نوین و عصر انفجار نشانههای - ژان بودریار - و... معرفی میگردد.
در پی انقلاب تکنولوژیک که در قالب پیدایش تلفن همراه، ماهوارهها، اینترنت و علوم و فنون جدید اطلاعاتی تجلی یافت، روابط انسان دستخوش تغییرات بنیادی شد. در این تحول، فرهنگ رسانههای جمعی، یعنی رسانههایی با مخاطبان انبوه و متنوع و ارتباطات کامپیوتری گسترش روزافزونی یافته و در نتیجه این پدیده، آنچه بشر فکر میکند امکان مییابد و در فضای غیرمادی تبدیل به واقعیتی خارق العاده می شود.
ویژگیهای اصلی این عصر در مفاهیمی چون انقلاب اطلاعاتی، فشردگی زمان و جهان، گسترش جهان آگاهی، پایان جغرافیا و عصر سیبرنتیک، پیدایش قبیله جهانی قابل شناسایی است. یکی از مهمترین آثار و دستاوردهای این تکنولوژی، پدید آمدن »حوزه عمومی مشترکی« در سطح ملی و حتی جهانی است که ارتباط و پیوند معرفتی و شناختی را در میان بشر امروز در اقصی نقاط جهان محقق ساخته است. - اسلامی، - ب - تعریف سیاست
در یک تقسیم بندی کلی دو رویکرد کلاسیک و مدرن به علم سیاست وجود دارد. در رویکرد کلاسیک سیاست منحصر به مطالعه قدرت سیاسی است که عمدتاً در چارچوب حکومت و دولت تجلی یافته است و اندیشمندانی همچون ارسطو، افلاطون، ماکیاولی، هابز و... در این دسته میگنجند؛ لکن در تعریف مدرن: سیاست اعم از حکومت و دولت و امر سیاسی است که همانند اکسیژن در همه اجزاء جامعه وجود دارد، حتی در رابطه خوداگاه و ناخودآگاه انسان نیز رابطه قدرت قابل بازیابی است.
فوکو از پیشگامان این رویکرد معتقد است: »در مباحث قدیم هنگامی که از قدرت صحبت می شود، شنونده بیدرنگ ساختار سیاسی یا حکومت یا طبقه حاکم در مقابل برده و شبیه به این موارد به ذهنش متبادر می شود، لکن با مخدوش دانستن حوزههای علوم سیاسی کلاسیک، قلمرو سیاست مدرن از زبان تا جنسیت حتی حکمرانی بر خود را شامل میگردد از اینرو قدرت در تمام روابط انسانی وجود دارد خواه این رابطه با زبان برقرار شود، خواه رابطه عاشقانه باشد و خواه رابطه اقتصادی. در همه این روابط، یک طرف میکوشد طرف دیگر را مهار کند و زیر فرمان بگیرد