بخشی از مقاله

چکیده

یکی از عواطف انسان که نقشی محوری در تعیین شخصیت او و چگونگی رویکردهایش نسبت به زندگی دارد، حسرت است. این عاطفه همواره به شیوههایی گوناگون در ادبیات ملل و از جملهایران متجلّی شده است. یکی از این نمودگاهها شعر معاصر فارسی است.

در این حوزه، هوشنگ ابتهاج جایگاهی ویژهدارد و از بزرگان غزل نیمه سنّتی محسوب میشود. عاطفه-ی حسرت در غزل سایه، بروز و تأثیری کلیدی دارد و از دلایل ماندگاری سخن او به شمار میرود. بر این اساس، هدف از این پژوهش، تحلیل انواع جلوههای این عاطفه در غزل ابتهاج، تحلیل دلایل، انگیزهها و نتایج آن و چگونگی بروز آن در ساختار و صورت غزل اوست. به طورکلّی، میتوان حسرتهای ابتهاج را به دو دستهی شخصی و اجتماعی تقسیم کرد؛

هرچند گروهی از حسرتها هستند که کارکردی دوسویه دارند: فردی اجتماعی. پرکاربردترین زمینههایی که باعث بروز این عاطفه در غزل او شدهاند عبارتند از: عشق، جدایی از دوستان، نارضایتی از سرنوشت و روزگار و مردمان و نابسامانیهای اجتماعی سیاسی. بارزترین شگردهای فرمی ابتهاج در این زمینه نیز، علاوه بر استفاده از واژههای حامل مفاهیم حسرتبار، از این قرارند: به کارگیری انواع شیوههای موسیقایی؛ بخصوص کناری، درونی و بیرونی و تصویرآفرینی؛ به ترتیب در قالب تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، تلمیح و اسطوره، تشخیص و اغراق.

مقدمه

عاطفه ورزی، »واکنش ذهنی شاعر یا هر انسان دیگر، در مقابل محیط و تجربههای مادّی و معنوی زندگی است.

یکی از عواطف پرجلوه و تعیینکنندهی انسانی، حسرت است. عوامل مختلفی که در شکل-گیری این عاطفه نقش دارند، گاهی فردی و خصوصیند و گاه برآمده از زمینهای اجتماعی و حتّی جهانی.

در شعر هوشنگ ابتهاج، که یکی از غزلسرایان نامدار معاصر است، احساسات سیلانی نیرومند دارند. یکی از این عواطف قوّتمند حسرت است. شعر ابتهاج، ضمن داشتن پشتوانهای غنی از ادبسنّتی، همگام با تجارب نیمایی پیش میرود. »او جزو آن دسته شاعرانی است که با بهکارگرفتن برخی عناصر شعر نو در قالبهای سنّتی، تغییراتی را در این حوزه بهوجود آوردند.«

غزل ابتهاج، هم از حیث بافت کلام و هم از جهت گرایش به محتوای اجتماعی، برزخ بین غزلسنّتی و غزل نوِ معاصر است.

ذهنیت کلّی ابتهاج، چه در اشعار عاشقانه و چه در شعرهای اجتماعی و سیاسی، ذهنیتی غنایی است. سایه در دفترهای آغازین مثل نخستین نغمهها و سراب،ذهنیّتی تغزّلی و متثّأر از جریان رمانتیک دههی سی دارد؛ امّا بتدریج میبینیم، »در فضایی فرهیختهتر سیر میکند و عشق شاعرانهی او، انسانیتر و دیرپاتر میشود.

ابتهاج، هنر را عالیترین وسیلهی بیان احساسات انسانی میداند و معتقد است هنری بزرگتر است که بتواند گروه بیشتری را دربر بگیرد

به این ترتیببرخلاف، بسیاری از تغزّلگرایان، تنها غرق در عوالم شخصی و رؤیاهای خود نمیشود و با حفظ ذهنیت غناییش، میکوشد تا همنوای همنوعان خود باشد.

پیشینه ی تحقیق

دربارهی مفهوم حسرت و برخی از گونههای آن در آثار شاعران سنّتی و معاصر، تحقیقاتی انجام شده است؛ از جمله: 1 »بررسی عنصر حسرت در اندوهیادهای شاعران معاصر .« یدا... جلالیپندری، محمّدکاظم کهدویی، مژگان میرحسینی. پژوهشنامهی ادب غنایی، بهار و تابستان 89، ش 2 .14 حسرت روزگاران گذشته و آرمانشهر در آثار سعدی و فردوسی

دربارهی جنبههای گوناگون غزل سایه نیز پژوهشهایی انجام گرفته است که از آن جملهاند:

1 ای عشق همه بهانه از توست: نقد، تحلیل و گزیدهی اشعار امیرهوشنگ ابتهاج - مجموعه مقالات - . تهران: سخن، 2 .1387 »تحلیل و بررسی سمبلهای اجتماعی در سرودههای امیر هوشنگ ابتهاج «علی. محمّدی، فاطمه کولیوند. شعرپژوهی. پاییز 1390، ش 3 . 9 »بررسی ساختار صوری زبان غزلهای هوشنگ ابتهاج«طیّبه. جعفری. کاوشنامه- ی زبان و ادبیات فارسی. پاییز و زمستان 1385، ش .13 تحوّل4 درونمایه غزل معاصر با توجّه به اشعار سایه و عماد خراسانی - پایاننامهی کارشناسی ارشد - .امّا پژوهشی که جلوههای حسرت را در غزل هوشنگ ابتهاج مورد تحلیل قرار دهد انجام نیافته است.

بحث اصلی الف: محتوا

.1 حسرتهای شخصی عشق

ذهنیت حاکم بر اشعار سایه، ذهنیتی غنایی است و پایاترین و نیرومندترین عاطفه در شعر او را، عشق به وجود می-آورد:

ای عشق تو ما را به کجا میکشی ای عشق؟  // جز محنت و غم نیستی امّا خوشی ای عشق
شوری و شیرینیِ من خود ز لبِ توست  //  صدبار مرا میپزی و میچشی ای عشق

این عاطفه که در قلمرو غزل ابتهاج، جریانی گسترده و پیشرونده دارد، همواره قرین مراتبی از حزن و حسرت است. شاعردر بسیاری از اشعارش، از رنجِهجرانِ محبوب و بیوفایی و جفای او ناله سر میدهد:

هزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتی  // که چونیای به سرِ راه، انتظار کشیده

او از اینکه میبیند »دگران دستبهدست،گل رعنا«یش را میبرند دلتنگ میشود و برای اینکه از مهرورزی، جز
تنهایی و رنج نصیبش نشده است، حسرت میخورد:

میبرندت دگران دست بهدست ای گل رعنا    //  حیف من بلبل خوشخوان که همه خار تو خوردم

دوری از دوستان و مرگ عزیزان

یکی دیگر از بن مایههایی که سبب انگیزش عاطفهی حسرت در شعر ابتهاج شده است، پراکنده شدن جمع دوستان و »درد هجران عزیزان« است. افسوسهای ناشی از این جداییها، به صورت بارزی در شعر او بازتاب داشتهاند:
سایه دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه  // تیغ هجران است اینجا، موجموج خون ببین

 مرگ، یکی از عوامل جدایی افکن بین شاعر و دوستان اوست:

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت  //  دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت

مرگ »مرتضی کیوان«، دوست و همفکر شاعر که در دوران طاغوت به دلایل سیاسی تیرباران شد، تأثیری حسرتبار بر شعر سایه گذاشت. او در غزلهایش به طور صریح به این ماجرا اشارهای نکرده است؛ امّا یکی از دفترهای شعر خود را با نام یادگار خون سرو، به کیوان تقدیم میکند. در یکی از غزلهایش نیز که متثّأر از مرگ »نیما« سروده است، نسبت به پریشان شدن »حلقهیعشّاق« دریغ میخورد و از »شهریار« میخواهد که نسل شاعران نیمایی را پدری کند:
با من بیکس تنها شده، یارا تو بمان //   همه رفتند از این خانه، خدا را تو بمان
شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم   // پدرا، یارا، اندوهگسارا تو بمان

 در تعدادی دیگر از غزلها نیز، دلتنگیهای حسرتمندانهاش را نسبت به جداییاز برخی یارانش چون محمّدرضا
شجریان، محمود پاینده،محمّدرضا لطفی و... اظهار داشته است:

رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست  //  مرغ شبخوان کجایی و نوای تو کجاست
آن چه بیگانگی و این چه غریبیست که نیست //   آشنایی که بپرسیم سرای تو کجاست

میبینیم که اینگونه افسوسهای ابتهاج، اغلب کاملاً شخصیند و کارکرد حقیقتنمایانه دارند. در اینگونه حسرتها،
منِ شاعر معمولاً همان منِ فردی شعر معمول سنّتی است؛ نه منِ بشری یا اجتماعی شعر آزاد.

نارضایتی از سرنوشت و روزگار

ابتهاج در برخی غزلهایش، از نامرادیهایی که سرنوشت برایش رقم زده است، گلایه میکند. اساساً شاعر »به نظام طبیعت اعتراض دارد. ناراضی است و ناخرسند و همین است که به او جهش و نیرو میدهد و موجب میشود با جهان و زندگی و مرگ، مدام برخورد کند؛ برخوردی به عنوان آمادگی برای تصویر و ترسیم یک شعر.

شکوائیه های ابتهاج از روزگار، معمولاً حسرت آمیختهاند و دریغ آلود:

جفا ز بخت بد خویش میکشم منِ زار //  وگرنه یار به من از وفا دریغ نکرد

او زمانه را عامل »یاوه« شدن و سوختن همهی تواناییهایی میبیند که میتوانستند در وجود او بالفعل شوند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید