بخشی از مقاله
چکیده
در ادب نظم و نثر فارسی، نوشته ها و آثار گرانقدر فراوانی در حیطه ی عرفان و مدح و ستایش عارفان بزرگ نگاشته شده است. در این زمینه با مسائل و جریان هایی مواجه می گردیم که سرشار از لطایف و ظرایف سمبل گونه عرفانی است که بیانگر جایگاه و نمودهای متفاوت و مهم کودک و دوران کودکی و ارتباط تنگاتنگ آن با قلمرو عرفان و تعاریف گوناگون عرفان از کودک می باشد. از این رو شاعران با استفاده از واژه ی کودک و مراحل مختلف رشد سنی و عقلی کودک در متون عرفانی خود، تصویرها و نمادهای زیبایی ترسیم نموده اند و واژه ی کودک به حدی در اشعار این شعرا و عرفا نمود پیدا کرده است و صبغه ی عرفانی و تمثیلی به خود گرفته که می توان گفت معنا و مفهوم لغوی و واقعی خود را از دست داده است.
در هر حال، در این مقاله سعی بر آن شده تا به بررسی مفهوم نمادین و کاربرد نمودهای عرفانی لغت کودک و واژه های هم معنی آن از جمله: - طفل، ولید، بچه، صبی، صبیه، نوزاد - در 6 دفتر مثنوی معنوی مولانا و با توجه و تفحص در آثار مکتوب در این باب، پرداخته شود که شامل مفاهیم و سمبل هایی از قبیل: کودک نماد سالک مبتدی و نوپا، نماد اولیای الهی، کودک نماد انسان های ظاهربین، کودک نماد انسان گرفتار در تعلقات دنیوی، کودک نماد انسانهای دنیا پرست و گرفتار هوس، نماد و مظهر دوران پاکی، نماد افراد نادان و کم عقل، مظهر اهل تقلید، نمادی از افراد حریص، نماد افرادی که گرفتار ظن خود شده اند و نماد بازی های کودکانه می باشد.
مقدمه
»عرفان به معنی شناخت است، شناخت خداوند و راههای رسیدن به این شناخت از شاهراه عرفان می گذرد. خداوند انسان را آفرید و لقب جانشین خود در زمین را به وی داد و از انسان هم انتظار می رود بتواند جانشین خوب و مناسبی باشد. کودک، طفل متولد شده تا سن 7سالگی را می گویند که برای برآورده شدن تمامی نیازهایش و ادامه ی حیات نیاز به کمک و همراهی دارد.
واژه ی کودک و ارتباط آن با مفهوم عرفان در ادبیات کلاسیک، جایگاه بس والا و گسترده ای دارد، به گونه ای که بسیاری از شاعران با تکیه بر روح لطیف خویش نمودهای عرفانی متفاوتی از کودک در اشعار و آثارشان ترسیم نموده اند و دیدگاه ها و دریافت های عارفانه ی خویش را در قالب این واژه و کاربرد واژگان معادل و هم معنی آن بیان کرده اند. البته نکته ی قابل توجه و تعمق این است که هرچند عنوان کلمه ی کودک و مسائل وابسته به کودکی، خود از دیدگاه های متعدد و احساسی و عاطفی، تربیتی، روان شناختی و اجتماعی بیانگر لطافت، پاکی و کودکی و کوچکی، محبت و مهرورزی و جنبه های زیباشناختی می باشد. اما با توجه و تفحص در آثار شاعران و نویسندگان متعدد به این مساله پی برده می شود که نگرش های متفاوت نسبت به کودک و دوران کودکی وجود دارد اعم از دیدگاه ها و نگرش مثبت و منفی. بدین طریق همانگونه که کودک مظهر و نماد دوران پاکی و تبلور زیبایی ها است،
فردیّت او کاملاً متمایز از افراد بزرگسال جلوه می کند. مولانا نیز می فرماید:
کاش چون طفل از حیل جاهل بدی // تا چو طفلان چنگ در مادر زدی
و از دیگر دیدگاه، مظهر انسانهای ظاهربین، شیفتهی تعلقات و جلوههای دنیوی معرفی میگردد.
پس نکو گرفت آن حکیم کامیار // که تو طفلی خانه پرنقشونگار
افتخار از رنگ و بو و از مکان // هست شادی و فریب کودکان
باتوجه به این مختصات، استفاده از واژه ی کودک و توجه به مراحل مختلف رشد سنی و عقلی کودک در متون عرفانی و تطابق آنها با ویژگی های عرفانی، نمادهای گوناگونی از آن ترسیم شده است به نحوی که صبغه ی تمثیلی و عرفانی به خود گرفته است، تا جایی که می توان گفت از مفهوم و معنی لغوی و واقعی خود در این نماد سازی ها دورگردیده است. با توجه به اینکه نماد:» - سَمبُل - ، گونه ای از استعاره است با این فرق که در این استعاره یک مشبه - مستعارلَه - وجود دارد و با حذفشان مشبه به - مستعارمِنه - بعنوان استعاره باقی می ماند. حال آنکه در نماد بیش از یک مشبه و گاهی مشبه های متعدد در میان است که با حذف آن نماد پدید می آید، بنابراین نماد بعد از تشبیه و استعاره، سومین مقوله ی بیانی است که برروی خط مشابهت قراردارد.
پیشینه تحقیق:
در پژوهش های صورت گرفته راجع به کودک میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
مرتضوی و همکاران در سال - 1394 - مقاله ای با موضوع نمادپردازی و تصویرسازی با واژه کودک در ادبیات کلاسیک باهدف بررسی تصاویر هنری و به ویژه نمادهای ساخته شده با کودک و دوران کودکی در این آثار است
احمدیان و همکاران - - 1389 در مقاله ای با عنوان عرفان و کودکی سعی کرده است تا مفهوم نماد شناسی کودک در ملل مختلف، رابطه ی بین کودک و عرفان از دیدگاه روان شناسی و عشق الهی، همچنین چند مورد از عقایدی که سهراب سپهری و یونگ و روسو از دوران کودکی در نظر داشته اند ، مطرح شود
تاجدینی - - 1388 در کتاب فرهنگ نمادها و نشانه ها در اندیشه مولانا، به برخی از نمادهایی که مولانا با کمک واژه کودک ساخته، توجه شده است - تاجدینی، . - 1388 آبسالان در سال - - 1387در کتاب کودکان عارف که صرفاً به مجموعه قصه های کودکان عارف اشاره شده است
مقاله هایی در رابطه با موضوع کودکان عارف و عرفان یا خداشناسی از نگاه کودکان وجود داشت اما مقاله یا کتابی که صرفاً به موضوع کودک در مثنوی معنوی مولانا بپردازد نبوده است. از این رو مطالعات انجام شده در موارد ذیل قابل بررسی است:
- کودک نماد سالک مبتدی و نوپا کودک نماد اولیای الهی کودک نماد انسان های ظاهربین
- کودک نماد اخلاق گرفتاردر تعلقات دنیوی کودک نماد انسان های دنیا پرست و گرفتار هوس کودک نماد دوران پاکی کودک نماد افراد نادان و کم عقل کودک نماد و مظهر اهل تقلید
- کودک نماد افرادی که گرفتار ظن خود شده اند
- کودک نماد بازی های کودکانه کودک نماد افراد حریص
- کودک نماد عقل گریزی و فلسفه ستیزی.
با در نظرداشتن این اصل که : »شاعران در آثار تعلیمی و عرفانی برای بیان آموزه های مورد نظر خود از صور هنری گوناگونی مانند تمثیل و نماد استفاده می کنند در اشعار عرفانی و تعلیمی، نه تنها اندیشه هایی درباره چگونگی تربیت کودکان وجود دارد، بلکه هریک از مراحلی که کودک پشت سر می گذارد تا به بزرگسالی می رسد دستمایه ی ساختن تصاویر گوناگون قرارگرفته است.
در قالب مثال در آثار سهراب سپهری این مهم را می توان مشاهده نمود: »بازخوانی گوشه هایی از شعر سهراب سپهری در این نوشتار نشان می دهد که او کودک را بعنوان نمادی از اصل خلقت، مرشد کامل، سالک مبتدی، شادی های ساده و پاک، عقل گریزی و فلسفه ستیزی، و نیز شهامت در شکستن موانع کشف حقیقت می داند. -
تعریف معانی - معانی متفاوت از واژه ی کودک و واژگان هم معنی آن - :
طفل: کسی که مستعد سیر و سلوک نشده، یا در آغاز مسیر، و ناپختگی است. طفولیت: ابتدایی ترین مقام سالک را گویند - سجادی، . - 553 :1379 مولانا گوید:
این تصور و این تخیل لُعبَت است // تا تو طفلی پس بدانت حاجت است
تن چون مادر طفل جان را حامله // مرگ در زادنست و زلزله
طفل جان از شیر شیطان بازکن // بعد از آنش با ملک انباز کن
الولید: زاده - زاییده شده- کودکمؤنث- آن ولیده الوَلیدَیهِ: حالت کودکی، بچگی
الصّبیّ: پسربچهجصَبیَِه-کودک- وصِبوَهِ و صِبیانوصَبوان و اصبِیَه: شاگرد بچه ای که نزد استاد به یادگرفتن حرفه ای مشغول باشد.
الصَبﱠیه: مونث صَبّی- دختربچه- دختر جوان-صَبایا
اطﱠفاله: نازپرورشدن- بچگی- دوران کودکی
»صبی- بفتح صاد، کودک یا کودکی که هنوز از شیر بازنشده باشد - منتهی الارب - - کودک که از شیر باز نشده باشد - غیاث - کودک خردسال
از برون پیراست و در باطن صَبی خود چه چیز است آن ولی و آن نبی -
از بدو صبی که عمره عمر غره دهر است. طلوع صباح شیب که خبر دهنده وداع حیاتست
در لغت نامه ی دهخدا برای واژه ی کودک معادل های گوناگونی ذکر شده است. از آن جمله: »کوچک ، صغیر، طفل، بچه، ولید، صبی - پسر - ، صبیه - دختر -
»طفلان کعب - عر.م - کودکانی که با کعبتین بازی می کنند- کودکان قاب باز- قاب اندازان کودک. آنانکه به دنیا و امور آن مشغولند-ناقصان
لیک فتح نامه تن زپ مدان // ورنه هرکس سردل دیدی عیان
نامه بگشادن چه دشوارست و صعب // کار مردانست نه طفلان کعب