بخشی از مقاله

چکیده

تلمیح، از آرایههای بدیع معنوی است که ظرفیّت بالایی در انتقال مفاهیم به صورت موجز دارد، زیرا فقط اشارهای به مطلب مورد نظر میکند. »تلمیح« آرایهای است که حضور خود را در شعر نو نیز به خوبی کردهحفظ. با توجّه به اهمّیّت تلمیح در انتقال اندیشهها، این پژوهش انواع تلمیح و کاربرد فرهنگی و فکری آن را در شعر نیما یوشیج بررسیمیکند و ارزش آرایه تلمیح را در نگهداشت و انتقال داشتههای فرهنگی و تاریخی مینمایاندکوشش. بر این است که کیفیّت آرایه تلمیح در اشعار نیما یوشیج-با توجّه به اندیشه و گرایش فکری و فرهنگی شاعر بررسی شود. پربسامدترین نوع تلمیح یا به عبارتی، همان »تلمیح مرکزی« در شعر نیما، تلمیحهای مبتنی بر آداب و رسوم و باورهاست. نیما شاعری اجتماعی است و به متعهد بودن شعر تأکید دارد، بنابراین در اشعارش به باورها، فرهنگ وآداب و رسوم ملّی و مردمی توجّه بیشتری نشان دادهپس. از آن نیز به ترتیبِ میزان کاربرد، تلمیحهای دینی و مذهبی، تلمیح به مفاهیم هنری و ادبی، اساطیریو ملّی، و تاریخی است.

کلمات کلیدی: تلمیح، شعر معاصر، نیما یوشیج

-1-1 مقدمه

آرایه تلمیح به دلیل اینکه آرایهای معنوی است و شگردی برای انتقال مفاهیم، در شعر ساده معاصر که عاری از تکلّفهای ادیبانه است، همچنان قابلتوجّه بوده و وسیلهای است برای نشان دادن احوال و افکار شاعر و نیز بازتاب اوضاع زمانه و واکنشی که شاعر به زندگی و روزگار خویش نشانمیدهد. تلمیح؛ در لغت به معنای اشاره کردن سویبه چیزی یا نگاه کردن به چیزی است؛ امّا در علم بدیع، بهمعنای اشاره کردن به داستانی، مثلی، آیهای، حدیثی، اصطلاحی یا هرچیزی از این دست است. نویسنده المعجم - سده هفتم ه.ق - میگوید: ]»تلمیح[ آن است کی الفاظ اندک بر معانی بسیار دلالت کند و لَمح جَستن برق باشد و لَمحه یک نظر بود و چون شاعر چنان سازد کی الفاظ اندک او بر معانی بسیار دلالتکند، آن را تلمیح خوانند.« - شمس قیس رازی، - 38 : 1388دکتر کزّازی دراینباره می گوید: »چشمزد یا تلمیح آرایهای است درونی که سخنور بدان، سخت کوتاه، از داستانی، دستانی = - مثل - ، گفتهای و هرچه از این گونه سخن در میان آورد؛ و آن داستان، یا دستان، یا گفته را بهیکبارگی در ذهن سخندوست برمیانگیزد. چشمزد آرایهای است که سخنور به یاری آن میتواند بافت معنایی سروده را نیک ژرفا و گرانمایگی ببخشد و دریایی از اندیشهها را در کوزهای تنگ از

واژگان فرو ریزد. - کزّازی، - 110:1389 «

بر خلاف شعر کلاسیک ما که در بخش عمدهای از تاریخ ادبیّات فارسی - به ویژه از قرن ششم به بعد - ، رویکردش فردی و درونی بود و بیشتر به زندگی معنوی تأکید داشت، شعر نو بیشتر به زندگی روزمرّه و جریانهای سیاسی و اجتماعی عصر معطوف است. به همین ترتیب شعر کانالی برای ارتباط شاعر با مخاطبان خود و سخن گفتن باهاآناست. شاعرِ امروز حتّی در پی جهتدهی به زندگی و گرایشهای فکری و اجتماعی مخاطبان خود است. در این پژوهش، نیمایوشیج که پدر شعر نو فارسی است، برای بررسی انتخاب شده است.نیما شاعری را حدوداً از آغاز قرن اخیر شروع کرده و شاهد حوادث بسیاری که در آن روزگار رخ داده، بوده است. او علاوه بر این، شاهد اواخر عصر قاجار وانقلاب مشروطه نیز بوده است.

-2-1 پیشینه موضوع

پیش از این، در بدیع سنّتی و نو، دربارهی آرایهی تلمیح و انواع آن کم و بیش بحث شده؛ کتابهایی مثل دررالادب از آق اولی - 1373 - ، المعجم از شمسالدّین محمّد بن قیس رازی - 1388 - ، زیباشناسی سخن پارسی از دکتر کزازی - 1373 - ، کتابهای بدیع؛ از شمیسا - 1386 - و دیگران. مقالهای چند نیز دربارهی تلمیح و شعر نیما یافت شد که از جهاتی با این پژوهش میتوانند همسو باشند: قدیمی - 1393 - ؛ تلمیح را در شعر نو مختصراً بررسی کرده است. اعلا - 1389 - ؛ آرایهی تلمیح و انواع آن را توضیح داده است. محمّدی و پناهی - 1388 - ؛ عناصر اجتماعی و انسانی در شعر نیما را بررسیکردهاند. منصوریان سرخگریه و علی پاشا پاسندی - 1389 - ؛ هویّت اجتماعی شعر نیما را در دورههای مختلف شعری او بررسیکردهاند. خادمی کولایی - 1383 - ؛ به بررسی اسطورههای شعر نیما پرداخته استمحمّدی. و پناهی - 1388 - ؛ عناصر اجتماعی و انسانی را در شعر نیما بررسیکرده اند. علمداری و مرادی - 1390 - ؛ کارکرد اسطوره را در شعر پیشگامان شعر جدید ایران و عراق- یعنی نیما و نازکالملائکه- بررسیکردهاند.

-1-2 نیما یوشیج و تأثیرپذیری از اوضاع زمانه

علی اسفندیاری؛ متخلّص به »نیما یوشیج«، به پدر شعر نو فارسی معروف است. نیما چهره شاخص شعر نو است که بیانیه آن را صادر و حدود و چارچوب آن را تعیین کرد. »نیما هنگام امضای فرمان مشروطیّت ده سال بیشتر نداشت. امّا ازآنجاکه پژواک صداهایی که در شهرهایی همچون تهران، تبریز، مشهد و رشت برخاسته بود به مازندران و دهکده یوش نیز رسیده بود...، او از همان کودکی با مفاهیمی چون انقلاب و شورشهای سیاسی- اجتماعی که تا سالهای 1301-1299 همچنان ادامه داشت و در نهایت به استقرار حکومت رضاخان انجامید، آشنایی داشت. « - بهرامپور عمران، :1389 - 174 نیما از همان آغاز جوانی اندیشههای انقلابی و مبارزهطلبانه در سر داشت و سرشار از دغدغه مردم و زندگی اجتماعی بود.

از سال 1307 به بعد نیما بیشتر به خلوت خود گرایش پیدا میکند. او ترجیح میداد در سالهای آخر عمر، بیشتر وقتش را در خلوت زادگاه خود سپری کند. در این سالها »کیف تام و تمام او تنها ماندن و روزهای شیرین خود را یاد کردن است. در سال 1325 نوشته بود: زیاد مینویسم، کم انتشار میدهم. از سال 1332 به بعد نیما کم مینویسد.« - پورنامداریان، - 29 :1381 عادت داشت تابستانها به یوش سفر کند. »بار آخر خلاف عادت میکند. زمستان به یوش میرود...زمستان سرد یوش به بستر بیماریاش میاندازد. از یوش تا کنار جادّه چالوس بر روی قاطر میآورندش. دیماه را به آخر نمیرساند. 23 دیماه 1338 خاموش میشود.« - همان: - 30به گفته مجلّه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید