بخشی از مقاله

چکیده

معماری همواره یکی از نیازهای اصلی انسان بوده است. اما این نیاز، در دورههای گوناگون به صورتهای مختلفی تأمین میشده و تلقی انسان نسبت به آن نیز همواره در تغییر بوده است. میتوان عنوان کرد در دورانهای مختلف بسته به نگرش نسبت به »فضا«، طراحی معماری جهت مییافته است. تقریباً در تمام دورانها، نگرش نسبت به فضا، متاثر از دوگانهی »مطلق- رابطهای« بوده که صورتهای دیگری نیز یافته است از جمله: »ذهنی- عینی«، »فیزیکی- اجتماعی« و »انتزاعی- دارای تفاوت.

« این پژوهش از نوع بنیادی و روش تحقیق کیفی و تحلیل محتوا، از طریق مطالعهی منابع کتابخانهای، به بررسی دوگانههای پیرامون فضا و تئوری تولید فضای لوفور پرداخته و تلاش دارد از دو گانه فضا خلاصی یافته و فضا را علاوه بر ابعاد فیزیکی و ذهنی، دارای بعد اجتماعی ببیند. این بعد اجتماعی همان »زندگی روزمره« است.

زندگی روزمره اصلیترین قلمرو تولید معناست. جایی که تمام نیروهای اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژیک و طراحانه در اینجا تجلی مییابند. از طرفی سرمایهداری، تلاش دارد با تمام ابزارهای موجود، زندگی روزمره ساکنان را به تسخیر خود درآورد و با »از خود بیگانه« کردن ساکنان، آنها را در راستای منافع خود درآورد. معماری و شهر، امری حد واسط زندگی روزمره - نظم نزدیک - و نیروهای حاکمیتی- ایدئولوژیکی - نظم دور - است. نظم دور تلاش میکند به کمک معماران بر زندگی روزمره چیره شود.

یکنواختی، کسالت، انزوا، از بین رفتن فردیت ساکنان، گ سترش فا صلهی مرکز- پیرامون، از بین رفتن ف ضاهای دارای تفاوت و غلبهی ف ضای انتزاعی مح صول اینگونه از معماری ا ست. این پژوهش پیشنهاد دارد، فرآیند طراحی معماری را به گونهای در نظر بگیرد که با شناسایی و شکوفاکردن جنبههای مثبت زندگی روزمره، علاوه بر آنکه از یکنواختی و روزمرگی معماری اجتناب کند، به مقابله با هژمونی نظم دور و از خودبیگانگی بپردازد. چرا که معماری در زمانهی کنونی یک عمل اجتماعی نیز هست و زندگی روزمره، نقطهی عطف آن است.

-1 مقدمه

مرور تاریخچه معماری در دورانهای مختلف، ن شان میدهد که معماری تنها فرایند ذهنی معمار نی ست و نمیتوان از آن به عنوان یک دانش صرف یاد کرد که در ذهنیت متخصصین شکل میگیرد. همچنین، نمیتوان معماری را تنها یک حرفه دانست که جنبه فیزیکی پیدا کند و در نهایت به وسیلهی حواس ادراک شود. بلکه معماری در کنار حرفه و دانش بودن، دارای ابعاد ایدئولوژیک نیز میباشد و در دورانهای مختلف با تغییر ایدئولوژ یک، نگاه به معماری نیز تغییر میکرد.

در زمانی، معماران به عنوان قهرمان ظهور میکردند و شهر شکوهمند را تجلی میبخشیدند و در زمانی دیگر، معماری عمل کوچکی محسوب میشد. میتوان عنوان کرد در دورانهای مختلف بسته به نگرش نسبت به »فضا«، طراحی معماری جهت مییافته است. در طول تاریخ، فضای معماری همواره دچار دوگانههایی بوده است : ذهنی-عینی، مطلق-رابطه ای، فیزیکی-ذهنی و ... . تا کنون این دوگانگی چه مشکلاتی ایجاد کرده است؟ آیا چیزی جز یکنواختی، کسالت، انزوا، از بین رفتن فردیت ساکنان، گ سترش فا صلهی مرکز-پیرامون، از بین رفتن ف ضاهای دارای تفاوت و غلبهی ف ضای انتزاعی را در بازخورد این تفکر می بینیم؟! در جامعهی کنونی با تأثیری که معماری بر افزایش نابرابریهای اجتماعی میگذارد، مشکلی وجود دارد که همیشه وجه سومی را نادیده میگرفتند: وجه سومی به نام اجتماعی یا وجه زندگی روزمره.

مهمترین مشکل دوران مدرن این بود - نظر مارکس و لوفور - که ان سانها را از خود بیگانه کرد. چرا که در فرآیند سرمایه داری - تولید بیشتر، انبوه بیشتر - تبدیل به افراد مصرفگرایی میشوند که از خودبیگانه و تبدیل به موجوداتی مصرفی میشوند. لوفور یکی از مهمترین نظریه پردازانی ا ست که هم پیرامون زندگی روزمره و هم ف ضا صاحب نظر بوده ا ست. از نظر ای شان معماری اگر با توجه به زندگی روزمرهی مردم طراحی شود، زندگی جمعی مردم به هم نزدیک و در نتیجه از خود بیگانگی کمتر میشود.

این پژوهش از نوع بنیادی و روش تحقیق کیفی با تحلیل محتوایی و از طریق مطالعهی منابع کتابخانهای، به بررسی نقش فضای معماری در جهت ارتقاء زندگی روزمره از دیدگاه لوفور پرداخته است.

-2 فضا

-1-2 دوگانههای مهم فضا

مدنیپور درباره دیدگاههای مختلف پیرامون مسأله فضا به عنوان موضوع و دستمایهیاصلیِ معماری، طراحی شهری و چند رشته دیگر، به صورت مبسوط سخن گفته است. به اعتقاد وی، رشتههای مختلف مرتبط با فضا، همانند معماری، جغرافیا و برنامهریزی، با وجود آنکه همگی درباره یک موضوع سخن میگویند، اما هرکدام، فضا را از زاویه دید خود نگاه میکنند.

فضای مطلق و رابطهای

فضای فیزیکی و اجتماعی

جدول-1 دوگانههای مختلف دربارهی فضا در معمار

فضای ذهنی

فضای ذهنی زمانی ایجاد می شود که ما در متن فضا نیستیم و در واقع بیرون از فضا به فضا می نگریم.با مفاهیم عقلی و استدلال های ذهنی فضا را درک می کنیم.

پارادوکس معماری از نظر چومی این است که امکان ندارد ماهیت فضا را کنکاش کنیم و در عین حال فضایی واقعی بسازیم یا تجربه کنیم. به گفتهی وی، تنها راه گریز از این دوراهی، بالا بردن مفهوم معماری به سوی فرایند شکلگیریِ ساختمانسازی است که نمونهاش را در کارِ هانری لوفور میتوان یافت.

فضای انتزاعی

لوفور معتقد است که برتری دادن به تصویر ذهنی از فضا که مشخصه معرفتشناسی مدرن از فضاست، سبب شده که درک ما از فضا ضعیف شود.امری که به فضای انتزاعی رهنمون میشود. تصور ذهنی به نظر وی تجربه زنده را میک شد. وی از جریان شناخت شنا سی مدرن که ف ضا را یک شئ ذهنی یا یک“ مکان ذهنی“ میداند انتقاد میکند.سخن او این ا ست که باید ف ضای ذهنی و فیزیکی را با ب ستر اجتماعی تلفیق کرد.

فضای واقعی

فضایی است که از طریق حواس درک می شود و از این رو تجربی ا ست.از این دیدگاه تجربه ما از ف ضا ”رویدادی ح سی“ ا ست که حرکت در آن دخیل ا ست در این دیدگاه، ف ضا واقعی ا ست، چرا که در ظاهر خیلی پیش از تأثیرگذاری بر عقل، بر حس اثر میگذارد.

این دیدگاه را که »دیدن قبل از کلمات است«، سورئالیستها قبول داشتند.

فضای دارای تفاوت

به نظر لوفور ف ضاهای گذ شته این خ صو صیت را دا شته که توسط تمامی حواس قابل درک بودند و از این رو جوانب مختلف تجربه فضا را یکجا در خود داشت. او درباره این فضاها می گوید: برای هزار سال، بناهای یادمانی تمامی جوانب فضایی را دارا بودند: ادراکی بودن، شناختی بودن و فضاهایی مناسب برای تمامی قوا، از حس بویایی گرفته تا سخن گفتن، ایما و اشاره و نماد.در فضای یادمانی برای هر عضو جامعه تصویری ذهنی از عضویتش ارائه میگردید.

لذا میتوان متذکر شد که تاریخ فضا، عمدتاً تحت تاثیر دوگانهی مطلق- رابطهای بوده است. این دوگانه، تاریخ معماری را بسیار متأثر کرده است. لفور، اندیشمند فرانسوی که به موضوع فضا پرداخته است معتقد است فضا دارای سه جنبهی فیزیکی - درکشده - ، ذهنی - ت صور شده - و اجتماعی - زی ست شده یا زی سته - ا ست و برای خلا صی از این دوگانه، سهگانه - تریالکتیک - عینی- ذهنی- اجتماعی را پیشنهاد کرده است که در ادامه به بررسی این نظریه میپردازیم؛

-2-2 نظریهی تولید فضا

هر شیوه تولید اجتماعی، ف ضای ویژه خود را بازتولید میکند. ف ضا اجتماعی- و در نتیجه سیا سی- ا ست. ف ضا درگیر تخ صیص مکانهای اختصاصیافته به روابط اجتماعی بازتولید یعنی روابط بیوفیزیولوژیک بین جنسها، سنین، سازمان خانواده، و نیز روابط تولید یعنی تقسیم کار و سازمان آن ا ست .[2]

فضا رابطه ای اجتماعی ا ست و از رابطه مالکیت - بهویژه مالکیت زمین - جداییناپذیر ا ست، ف ضا به نیروهای مولد نیز مرتبط است که در روابط اجتماعی نفوذ میکند، بنابراین فضا نهتنها بهواسطه روابط اجتماعی تداوم مییابد، بلکه افزون بر این، روابط اجتماعی را تولید میکند و خود بهواسطه روابط اجتماعی تولید میشود.

فضای اجتماعی همواره فرآوردهای اجتماعی بوده است اما این موضوع تشخیص داده نشد. تصور بر این بود که جوامع همواره و در هر دورهای دارای نوعی فضای طبیعی بودهاند و آن را به دورههای بعدی منتقل کردهاند. تمام انواع فضاها، فضای اجتماعی- تاریخی دارند که از این مبنای طبیعی آغاز میشود. اما اگر تاریخ فضا وجود دارد، اگر فضا بر حسب دورهها، جوامع، و شیوهها و روابط تولید دارای نوعی خاصبودگی ا ست، پس ف ضای }خاص{ سرمایهداری وجود دارد که تحت مدیریت و سلطه بورژوازی ا ست .[2] فضا محصول نیروهای ایدئولوژیک، اقتصادی و سیاسی - قلمروی قدرت - است که به دنبال مرزبندی، تنظیم و کنترل فعالیتهاییاند که در آن و به واسطه آن رخ میدهند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید