بخشی از مقاله
چکیده
تفاوت بین گردشگری پایدار و توسعه پایدار زیست محیطی چیست؟ توسعه پایدار زیست محیطی، یکی از ارکان پایداری است: تعادل عوامل اجتماعی وفرهنگی، زیست محیطی و اقتصادی برای رفاه بلندمدت نسلهای آینده و معاصر است. اهداف گردشگری پایدار و توسعه پایدار تا چه حد در ارزیابی های آتی تاثیرگذارند. اهداف اساسی این دو متفاوت هستند. سوال درباره میزان این تفاوت نیست بلکه چگونگی تفاوت است؟
مسائلی که نیازمند انواع پایدارتر گردشگری و توسعه گردشگری هستند از مباحث مربوط به توسعه پایدار عمومی در 20 سال گذشته ایجاد شده اند. اگر صنعت گردشگری بخواهد در آینده نیز ماندگار باشد، شاید سوال باید این باشد که این اهداف را چگونه باید با موفقیت پیاده سازی کرد تا بحث درباره تعریف دیگری که احتمالا سوالاتی را ایجاد می کند که تعریف گردشگری پایدار ایجاد می کرد؟
از زمانی که توسعه پایدار گردشگری برای اولین بار مطرح شد، این ابهام عمومی درباره نیازها و چارچوب های زمانی مورد نیاز وجود دارد. امروز،هیچ شکی نیست که گردشگری پایدار مورد نیاز است و مفاهیم گردشگری پایدار نیز مورد توافق عموم قرار گرفته است عبارتند از :حفاظت و حفظ منابع، استفاده از رویکرد با چند ذینفع، سازگار با محیط زیست، حفظ رفاه و مشارکت جمعیت محلی و یا جامعه میزبان، سود اقتصادی، چشم انداز بلندمدت، منصفانه، رویکرد سه گانه رو به پایین و اینکه دولت باید نقش رهبری داشته باشد - برای مثال، رویکرد بهتر را اعمال کند - .
مقدمه
از زمانی که بحث در مورد گردشگری پایدار آغاز شد، اکوتوریسم،گردشگری سبز و گردشگری به نفع فقرا، ژئوتوریسم، گردشگری کم شتاب، گردشگری جامعه محور، گردشگری دوستدار محیط زیست، و انواع دیگر وارد این مباحث شدند. همه این انواع مختلف، مسائل خاصی را نشان دادند و راه حل های خاصی را پیشنهاد کردند. با این حال، همه شاخه هایی از مفهوم وسیع تر گردشگری پایدار هستند. ما زمان زیادی را برای تعریف اجزا متفاوت صرف نمی کنیم و بر مسائل کلیدی تمرکز می کنیم - چگونه صنعت گردشگری خود را در کل پایدارتر کنیم؟
همانطور که کانوی و تیمس - طبق گفته پیشروان این مفاهیم دیکینسون و لومسدان 2010، و گاردنر - 2009 به درستی اشاره کردند، گردشگری کم شتاب در مقابل گردشگری پرشتاب درک می شود و بنابراین از انواع کم شتاب تر، و سازگار با محیط زیست حمل و نقل استفاده می کند. بنابراین این مساله در تاثیرگردشگری در انتشار گازهای گلخانه ای جهانی وجود دارد و می توان درباره نیاز به ارتقا انواع دیگر سفر که وابسته به حمل و نقل کربنی نیستند، بحث کرد. با این وجود، آیا گردشگری کم شتاب، مشابه تعطیلات در خانه یا مسافرت دوستدار محیط زیست است؟ آیا ما درگیر تعاریف شده ایم و مفاهیم را نادیده گرفته ایم؟
برای مثال، تعطیلات در منزل، به این صورت تعریف شده است که: تعطیلاتی که در خانه و با محیط خانه و اشیا خانه صرف می شود. استای کاتیون . - 2008 واژه تعطیلات در خانه در ادبیات دانشگاهی چندان مشاهده نمی شود و در این اواخر، تمرکز بر برنامه های تلویزیونی، مصاحبه های رادیویی و ارسال های آنلاین و فیلم ها در اروپا و آمریکای شمالی ایجاد شد.
دفتر آمار ملی بریتانیا و بی بی سی پیشنهاد کردند که رکود اقتصادی، ارزش پایین پوند و افزایش بهبودهای گردشگران محلی رونق کمی برای صنعت گردشگری بریتانیا بوده است - اخبار BBC، 25 آگوست 2011، وبر و همکارانش . - 2010 آیا تعطیلات در منزل با سفر کم شتاب تفاوت دارد؟ سفر کم شتاب،گذراندن تعطیلات در منزب و سفر دوستدار محیط زیست، نشان می دهند که فرصتهای زیادی برای تعطیلات لذت بخش در حیاط شما وجود دارد و این نوع، گردشگری می تواند مانند مسافرت هزار مایلی خوب باشد.
با افزایش قیمت سفر - از جمله افزایش مالیات بر تولید گازهای سمی حین سفر - ، افزایش نگرانی تغییر آب و هوا، و مخارج سفر مصرف کنندگان به دلیل رکود اقتصادی، نهادهای بازاریابی گردشگری بر روندهایی برای افزایش مسافرت محلی و افزایش سودآوری مناطق خود سرمایه گذاری کردند. گردشگری یک کسب وکار است و بنابراین سود عامل کلیدی محرک است. آیا روند نزدیک ماندن به خانه فشاری از سوی مصرف کنندگان و تجربیات مختلف است یا نهادهای بازاریابی بر انتخاب های مسافرت مصرف کنندگان تاثیرگذارند و این تجربیات را ارائه می کنند؟
سوال دیگری که باید در اینجا مطرح شود این است که آیا گردشگری کم شتاب، در واقع جایگزینی در برابر مسافرت انبوه است؟ اگر غذای کم شتاب نسبت به غذای پرشتاب - سریع - به دلیل جنبه های بهداشتی ترجیح دارد، آیا گردشگری کم شتاب به دلایل مختلف بهداشتی تر از گردشگری انبوه است؟ با حدود یک میلیارد مسافر در سطح جهان 980 میلیون نفر براساس گزارش UNWTO 2012، به جز مسافران محلی، آیا می خواهیم از گردشگری انبوه فاصله بگیریم؟
گردشگری انبوه دارای تاثیرات منفی زیادی است و موجب سرمایه را کاهش می دهد و ورودی به تسهیلات گردشی و محلی و کوچک را زیاد می کند و مزایای اقتصادی و اجتماعی را برای جوامع محلی افزایش می دهد. گردشگری باید بر این جنبه های توسعه ای تمرکز کنند. مبانی رشد نرم اقتصادی گردشگری کم شتاب بیان می کند که کسب سهم بزرگی از مخارج گردشگری از بازدیدکنندگان کم به اقتصادهای محلی اجازه می دهد که توسعه پیدا کنند و در عین حال تقاضا برای منابع و اتلاف منابعی که ناشی از گردشگری انبوه است، به حداقل می رسد. آیا این موضوع برای همه مقاصد موجه است؟
آیا این موضوع درباره استراحتگاههای گردشگری مانند بگیبابا در مالت یا کانکون در مکزیک درست است و باید گردشگران را به جستجو در جوامع دیگر وادار کرد؟ این ایده به نظر خوب می رسد اما در واقع، همواره عملی نیست. گردشگری کم شتاب بر مکان ، مهمان نوازی، و آرامش و رفاه آن تمرکز دارد و به مسافران زیادی ارائه خدمات می کند. اما تشویق همه گردشگران انبوه به ترک استراحت گاههای خود و تشویق به جستجوی مکان کم شتاب تر همواره مفید نیست، چرا که می تواند منجر به ازدحام بیش از حد مکان های بکر و درگیری های فرهنگی با مردم محلی شود. بلکه گردشگری کم شتاب باید جایگزینی برای گردشگری انبوه باشد. شاید تمرکز باید این باشد که مقاصد باید بر شیوه افزایش تجربیات محلی باشد. - مانند خرید یا استفاده از غذای محلی به جای اقامت معمولی در استراحت گاهها یا اطمینان از اینکه سوغاتی هایی که خریداری کرده اند،محلی هستند و بنابراین مزایای پولی زیادی به اقتصاد محلی می رسد - .
این فرض در گردشگری آهسته وجود دارد که بازدید کنندگان به دنبال تجربه فرهنگ محلی یا مشارکت اجتماعی صادقانه با افراد محلی هستند اما بسیاری از گردشگران این تجربیات را نمی پسندند. آیا وقتی تعداد گردشگران زیاد است، یک مقصد واقعا می تواند تجربه منحصر به فردی ارائه کند. شهر کوچکی در کرواسی، دوبروینیک، زمانی این تجربه را ارائه می کرد اما با هزاران گردشگر، که به این شهر هجوم آوردند، لحظات زیبای تماس های اجتماعی کمتر و کمتر شد به تحقیق. بلک 1996، برای مطالعه نمونه دیگری از گردشگری در مدینه، مالت یا تحقیق گتز - 1996 در این مقاله برآنیم که آیا گردشگری کم شتاب میتواند همه مسائلی را که گردشگری انبوه ایجاد می کند را بررسی یا حل کند؟ گردشگری کم شتاب، تعادل قدرت اجتماعی و تصمیم گیری را به سمت ذینفعان محلی تغییر می دهد با این وجود،اگر کسب وکارها خارجی باشند، این کار دشوار خواهد بود. علاوه بر این، نویسندگان ادعا می کنند که "گردشگری کم شتاب، اولویت بیشتری را بر مسائل مربوط به عرضه و مقاصد گردشگری ارائه می کند، اما آیا گردشگری کم شتاب می تواند عرضه و تقاضا را بدون تولید انبوه انجام دهد؟
گردشگری کم شتاب، یا سفر کم شتاب، مانند اکوتوریسم یا گردشگری به نفع فقرا، تنها شاخه ای از مفهوم بزرگتر و وسیعتر گردشگری پایدار است، اما جایگزین آن نیست. گردشگری کم شتاب بر مزایای ذینفعان محلی و جامعه تمرکز می کند. با این حال، با افزایش تعداد سفرهای گردشگران، تضمینی وجود ندارد که مقصد گردشگری کم شتاب تبدیل به مسیر اصلی شود و فرصت کسب مزایای اقتصادی را با تغییر مالکیت تجاری یا خارجی از دست می دهد. نویسندگان درباره لذت، استراحت و جذب تجربیاتی که نقطه کلیدی گردشگری کم شتاب هستند صحبت می کنند، با این وجود، بسیاری از گردشگران تعطیلات محدودی دارند و بنابراین نمی توانند زمان کافی را برای تعیین مقصد داشته باشند. چه کسی می تواند تجربه استراحت یا جذب برای هر گردشگر را تعیین کند، که امری ذهنی است و چه کسی می تواند بگوید این تجربه لذت بخش تر از برنامه کامل سفر در تعطیلات است؟
مفاهیم اساسی درباره گردشگری کم شتاب یا سفر کم شتاب معتبر هستند، با این حال، آیا اکوتوریسم، میراث فرهنگی، گردشگری به نفع فقرا و انواع دیگر از اصول گردشگری کم شتاب استفاده می کنند؟ آیا گردشگری کم شتاب، به عنوان واژه مهم است با نیاز صنعتی برای تمرکز بر اجرای مفاهیم است - همین مفاهیم توسط گردشگری پایدار در بیش از 20 سال قبل ارائه شده است و مفهوم جدیدی نیست؟
اجرای گردشگری کم شتاب مشابه اجزا گردشگری پایدار است و بنابراین وظیفه اطمینان از این موضوع است که گردشگری تلاش می کند به کاهش فقر، حمایت از محیط زیست و حفظو ارتقا میراق فرهنگی کمک کند. همانطور که جستجو برای میراث ها بین گردشگران زیاد شده است، مقاصد باید جذابیت ها و فرهنگ منحصر به فرد خود را پاس بدارند تا بتوانند این تجربه را حفظ کنند. شاید صنعت گردشگری نیاز به کم شتابی دارد و دریابد که می تواند سودآور باشد و در عین حال؛ مزایای کم شتاب اما پایداری را برای همه ایجاد کند.
هدف سیستم گردشگری، افزایش تعداد کافی بازدیدکنندگان و مخارج آنها در کشور یا مقصد مورد نظر به منظور تامین نیازهای عرضه کنندگانی است که برای کسب سود، عناصر سفر را در کنار هم قرار می دهند. بنابراین برای کارآیی بهتر این سیستم، نیازمند سفری سریع با هزینه مناسب و مستقیم از بازارهای مبدا به مقصد هستیم و اساس فرآیند کار مبنی بر تولید انبوه سفر هوایی، استفاده زیاد از اقامتگاه ها در مقصد و ایجاد زیرساخت های عظیم مانند بزرگراه ها، پارکینگ ها و مراکز پذیرایی در پاسخ به جریان های گردشگری است. اما دراین میان، رویکرد سفر کم شتاب الگوی متفاوتی را در توسعه گردشگری مطرح می کند.
در دهه اخیر، سفر کم شتاب که ریشه در جنبش غذای کم شتاب دهه 1980 دارد، در سایه توجه به سه مولفه موقعیت، بوم شناسی و کیفیت زندگی، شتاب بیشتری یافته و همزمان با محسوس تر شدن نیاز ما به کاهش تولید کربن به عنوان اولویتی در سبک زندگی انسان ها همچنان رشد می کند. در محافل علمی، سفر کم شتاب و واژه های مرتبط با آن مانند گردشگری کم شتاب، جابه جایی کم شتاب و جابه جایی آهسته با اصطلاح »سفر کم کربن« ارتباط تنگاتنگی دارند. در واقع سفر کم شتاب را این گونه تعریف کرده اند: »سفر کم شتاب چارچوب مفهومی جدیدی است که جایگزینی را برای سفرهای هوایی و با خودرو پیشنهاد می دهد. در این نوع از سفر، مردم با شتاب کمتر و از طریق مسیرهای زمینی به سوی مقاصد سفر می کنند، در آنجا توقف طولانی تری دارند و کمتر جابه جا می شوند«