بخشی از مقاله

چکیده

کتاب "الإیضاح فی شرح تلخیص المفتاح" اثر طبع »خطیب قزوینی« از معارف قرن 7 و 8 هجری قمری از معمولترین متون تعلیمی و تحقیقی در علم بلاغت است که بیش از هفت قرن بر فراز قلل رفیع این دانش هَل مِن مُبارز میزند. خطیب در این اثر، ضمن طرح مباحث هر سه علم معانی، بیان و بدیع به نقد آراء و نظرات گذشتگان خود نیز پرداخته و در این رهگذر، چالشهای فکری سازندهای را که به منزله ورزش ذهنی برای هر ادیب و ناقد سخن شناس محسوب میشود، به سلک عبارت کشیده است.

در این نوشتار ضمن تعریفی کوتاه از خطیب قزوینی و اثر گرانقدر او ایضاح، اشکالاتی را که وی بر متقدمین و معاصرین خود مطرح میکند برمیشمریم. چون دامنه این اشکالات در پهنه اثر از حوصله مقاله علمی خارج است، محدوده این نوشتار به بخش نخست از کتاب ایضاح - علم معانی تا ابتدای باب قصر و حصر - اختصاص مییابد و بررسیهای دیگر به مقالات جداگانهای موکول میگردد.

در نتیجه این بررسی مشخص شد که خطیب در ضمن پرداختن به ابواب علم معانی، به ترتیب هفت نقد در باب مسند الیه، چهار نقد در باب نفی، سه نقد در مقدمات، دو نقد در کلیات و دو نقد در باب حقیقت و مجاز و یک نقد در مسند و یک نقد در بخش التفات به آراء پیشنیان وارد دانسته است که به همین سبب بیشترین ابداعات او را عطف به این ایرادات می توان در باب مسند الیه و نفی دانست. این فراوانی و همبستگیها با نمودارهایی، به زبان آمار درآمده اند.

مقدمه

خطیب قزوینی دانشمند بزرگ و سخن شناس شهیر مسلمان قرون 7 و 8 در بررسی ابواب علم معانی در کتاب ایضاح که »به مثابه شرحی بر تلخیص المفتاح« آن را به رشته تحریر درآورد. - حاجی خلیفه، 1 :1941، - 473 نقدهای ارزندهای بر آراء دانشمندان پیشگام خود در این علم نوشت. از آنجا که شناخت احوال و اطوار خطیب در درک ریشهای اختلاف نظر او با متقدّمان میتواند اثرگذار باشد در آغاز سخن به شرحی کوتاه از زندگی خطیب و آثار او میپردازیم و سپس سخن را در باب ایضاح پیش میبریم.

احوال خطیب در منابع متعددی ذکر شده است. - محمد سعید زغلول: 2005، 206 -205 ، جمال الدین ابوالمحاسن: 1963، 318 /9، صالح مهدی عباس - بشار عواد معروف: 1402، 260 -258 /1 مدخل132، الشافعی: 2002، 167 /2، السبکی: 1413، 161 -158 /9، الشهبی الدمشقی: 1407، 288-286 /2 ، صفدی:1420، 200 -199 /3، الیافعی: 1417، 225/4، العسقلانی: 1972، 251-253 /5 و ابوالفداء: 1407، - 185/14 بسیاری از این منابع شرح حال خاندان صاحبنام و شاگردان او را نیز در بردارند. - الشافعی: 2002، - 110/2

جرجی زیدان، ادیب نامدار عرب وی را خطیب قزوینی جمال الدین ابوالمعالی محمد بن عبد الرحمن ابنخطیب دمشق خوانده که در آن تسامح است و در مقالهای جداگانه به این اشتباه علمی پرداختهایم - جرجی زیدان: 1911، – 156/3 تک جلدی - 943/ امّا نام کامل او چنان که خود در مقدمه کتاب ایضاح بدان اشاره کرده و شاگردانش وی را به آن نام میخواندهاند "الشیخ الامام العالم العلامه خطیب الخطباء مفتی المسلمین جلالالدین أبو عبداالله محمد ابن حفص عمر القزوینی الشافعی" میباشد. - العسقلانی: 1414، 4/4، - 3 وی به سال 666 قمری در موصل - عراق - به دنیا آمد و در دامان خاندانی دانش پرور و دینی بالید و این امر در شکلگیریِ شخصیت علمی او تأثیری بهسزا داشت.

وی در جوانی فقه آموخت و منصب قضا گرفت و به دمشق منتقل شد و امامت جمعه مسجد جامع دمشق را برعهده گرفت. تعلّق او به مدرسه هیچگاه رنگ نباخت، چنانچه مدّتی پس از نیابت برادرش در منصب قاضی القضات دمشق، بار دیگر راه مدرسه بادرانیه را در پیش گرفت. - طاش کبریزاده: 1422، - 324/2 وی مدتی بعد از این دوره به قضاوت مصر منصوب شد و نفوذ قدرتش در ایام سلطنت ملک ناصر زیاد بود و اندوختههای بسیاری از آن دیار گردآورد، آنگاه به دمشق بازگشت و تا زمان مرگ در آن شهر روزگار گذراند. - زرکلی: 2002، - 196/ 5

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید