بخشی از مقاله

چکیده

بامطالعه داده های جدید منتشر شده در مورد سفال اشکانی منطقه مورد نظر میتوان به درک روشنتری از وضعیت سفالگری در این دوره مهم تاریخ ایران باستان دست یافت.اطلاعات ما از سفال اشکانی منطقه زاگرس مرکزی مربوط به کارهای ارنی هرینک است که نیاز به یک بازنگری دارد، هدف این پژوهش ارائه یک گونه شناسی کلی درمورد سفال اشکانی باتوجه به داده های منتشر شده در مورد سفال اشکانی منطقه زاگرس مرکزی در سالهای اخیر است، شیوه ی پژوهش بصورت کتابخانه ای است و با جمع آوری مطالب موجود در مورد سفال اشکانی استانهای کردستان، کرمانشاه، همدان و لرستانبه ارائه تصویری کلی از سفال اشکانی زاگرس مرکزی میپردازیم.

مقدمه

ناحیه زاگرسمرکزی، منطقه ای است که از لحاظ تقسیمات سیاسی استان ها، بخشی از آن - قسمت شرقی آن - در استان همدان، بخش بزرگی از آن در قسمتهای مرکزی و غربی، در استان کرمانشاه، قسمتی از شمال آن در استان کردستان، و بخشهایی از نواحی جنوبی آن نیز در استان لرستان قرارمیگیرد - محمدی فر،1384،ص - 12 .واژه زاگرس مرکزی توسط باستان شناسان حوزه مطالعاتی دوره پیش از تاریخ ایران و از سوی محققین کانادایی و آمریکایی بکار گرفته شد

گروهی این محدوده را در نقشه های جغرافیایی در محدوده ای وسیع تر از استانهای کرمانشاه،کردستان، همدان، ایلام و لرستان می دانند لیکن کایلر یانگ این محدوده را به مرکزیت کرمانشاه و دره های میان کوهی اطراف آن به سایر جوانب می داند

بر اساس تحقیقات بعمل آمده تقسیم بندیهای صورت گرفته از سفال ایران در دوران اشکانی،ایران به نه منطقه مشخص تقسیم شده است که ویژگی سفالهای خاص هر منطقه اساس این تقسیم بندی است."در نتیجه گیری کلی از پیش می توان دریافت که یک سفال اشکانی وجود ندارد و در ایران دوره اشکانی یک گونه سفال یک شکل و مشخص ساخته نمی شده است.این ویژگی یک اصل مسلم و تغییر ناپذیر در باستان شناسی ایران است که از دوره پیش از تاریخ دیده می شود.علت آن جغرافیای خاص سرزمین ایران،نژادهای مختلف آن و در درجه دوم بافت سیاسی دوره اشکانی است".

گونه شناسی سفال اشکانی زاگرس مرکزی بر اساس تقسیم بندی ارنی هرینک:

منطقه مورد مطالعه ما شامل منطقه غرب ایران است که طبق تقسیم بندی ارنی هرینک شامل منطقه2 است. بر اساس گونه شناسی ارنی هرینک سفال اشکانی در این منطقه را میتوان به چهار گروه معمولی، منقوش،جلینگی و لعابدار تقسیم کرد.

سفالهای معمولی

اولین گروه این سفالها توسط دیوید استروناخ، به صورت سفالی با ویژگی خمیره معمولی و طرح بسیار ساده که غالباً دارای یک پایه نسبتاً مقعر یا حلقه ای هستند،در تپه نوشیجان شناسایی شدند.این دسته از سفالها تنها دارای اثر چرخ سفالگری بوده، و نشانه و اثری از صیقل و صاف شدن بر روی سطح ندارند.گونههای مختلف این سفال فقط در غرب ایران مشاهده شده است.احتمالاً منشاء سفالهای بدست آمده از کنگاور متعلق به این دوران است

سفال منقوش

از مدارک موجود چنین به نظر می رسد که ساخت سفال سبک منقوش دالبری در سده اول پیش از میلاد منسوخ شده، ولی همان گونه که اشاره شد مطمئناً ساخت آن در طول دوره میانه ادامه داشته است.این گونه سفال در لایه نگاری مشخص و تأیید شده تپه نوشیجانبه دست آمده است

بجز نقوش دالبری،تزئینات دیگری مانند نقش مایه های هندسی ساده نظیر خطهای افقی تک، یا چند خط موازی تشکیل شده از دوایر متحدالمرکز،خطهای عمودی در گروههای سه تایی و چهار تایی، خطوط مواج؛ همچنین نقش مایه های طبیعی مانند پرندگان، گیاهان و درختان بین دو خط موازی، و گلهای چند پر و دندانه دار بر روی آن دیده می شوند.

چندین تکه از این گونه سفال دوره اشکانی از کنگاور - کامبخش فرد،1351،ص - 18 همدان - p,82&1979,p285 ,1975Azarnosh - و خورهه - رهبر،1382 ص - 118 به دست آمده است. از نظر گونه شناسی شکلها، انواع آنها بسیار محدود است.شکلهای مشخص این گونه سفال پیاله های ساده با کف مدور همچنین پیاله های با بدنه زاویه دار، طرح بدنه کشتی، لبه مستقیم یا مقعر و نازک،پایه توگرد مدور، و گاهی با یک برجستگی دکمه ای مختصر است.

سفال جلینگی

شاخص ترین سفالهای دوره میانی اشکانی را گروه سفالهای جلینگی تشکیل می دهند.سفال جلینگی در گذشته سفال دارچینی نیز نامیده شده است ولی در حال حاضر نام جلینگی ترجیح داده می شود.زیرا این نام ویژگی این سفال را بیشتر نشان می دهد.علت این نامگذاری در آن است ،زمانی که به این سفال ضربه ای وارد می شود صدای طنین و انعکاس برخورد فلز به گوش می رسد،نام آن از این ویژگی نشأت گرفته است - هرنیک،1376،ص . - 115 اصطلاح و واژه جلینگی را کایلریانگ برای اولین بار و پس از وی دیوید استروناخ F. 18 - ، - 1968Stronach شناسایی و به کار برده اند.

در این نوع سفال گاه مشاهده مواد افزوده شده به خمیر سفال غیر ممکن است؛ به ویژه در مورد سفالهایی که دیواره و بدنه نازک و ظریف دارند . به طور کلی می توان تعداد و مقدار متوسط یا کمی از ذرات ریز و کوچک مواد معدنی را مشاهده کرد. خرده آهک ، ماده افزوده بسیار کم و نادری است.بافت سفالها محکم و سخت و خمیر آن منسجم و بهم چسبیده و فشرده است.محل شکستگی تکه سفالها صاف و هموار و دارای خطهای مستقیم است.مغز خمیر به رنگ خاکستری است که در سطح،رنگ آن به نارنجی،خاکستری قهوه ای یا قهوه ای تغییر مییابد. و بدنه حالت ساندویجی پیدا می کند.

سفال لعابدار اشکانی
 
سفال لعاب دار از دوره میانه متداول بوده و معرفی شده است ، ولی تاریخگذاری شروع ساخت آن مانند سفال جلینگی مشکل است. سفالهای لعاب داری که از تپه نوشیجان به دست آمده ، تنها مدرک و اثر از این گونه سفال از دوره میانه اشکانی در غرب ایران است و تقریباً هیچ اثر و مدرک دیگری در این مورد به دست نیامده است.

ویژگیهای فنی سفال لعابدار:سفالهای لعاب دار دارای خمیر زرد روشن یا نخودی هستند و با چرخ ساخته شده اند و به طور کلی طرحهای شکیل و منظمی دارند. در بسیاری از ظروف ، تقریباً تمام لعاب از بین رفته است . در بعضی از ظروف که لعاب سالم باقی مانده ، ترک خورده و پودر شده ، و به رنگ سفید عاجی یا سبز کم رنگ با لکه های صدف گرفته و براق در آمده است.از کاوشهای همدان یک کوزه با لعاب سبز شیشه ای مایل به زرد به دست آمده است

لعاب آبی نسبتاً کمی دیرتر رواج یافته،احتمالاً این رنگ لعاب از سده اول پیش از میلاد مورد استفاده قرار گرفته است.

اشکال سفال لعابدار:در این گروه سفال شکلهای مختلف از جمله بشقاب ماهی، پیاله های با تزیین خطوط کنده بر سطح داخلی ، پیاله ها یا کاسه های زاویه دار به طرح بدنه کشتی - p1751971,Stronach - ، و نیز کوزه ها و تنگ ها را می توان تشخیص داد.

گونه شناسی سفالهای اشکانی زاگرس مرکزی بر اساس داده های منتشر شده در سالهای اخیر

استان کردستان

از استان کردستان سفالهای شهرستان قروه، ومریوان را مورد مطالعه قرار دادیم که به یک گونه شناسی کلی در مورد سفالهای اشکانی این استان اشاره میکنیم.

سفالهای اشکانی بدست آمده از شهرستان قروه را به چهار گروه:

-1 سفال معمولی - ساده -

-2 سفال کلینکی - جلینگی -

-3 سفال لعابدار

-4 سفال منقوش تقسیم می کنیم.

-1سفال معمولی:

مشخصات فنی: سفالهای ساده منطقه عموما دارای خمیره نارنجی، قهوه ای، نخودی و خاکستری رنگ هستند و شاموت آنها شن نرم و شن ریز و درشت است.بیشتر سفالها چرخ سازند و حرارت لازم برای پخت آنها کافی بوده است. سطح داخلی و خارجی ظروف عمدتا پرداخت شده و برخی نیز صیقلی هستند و از لعاب گلی غلیظ و رقیق برای پوشش سطح سفالها شده است.

اشکال:

سفالهای ساده از نظر فرم متنوع هستند به گونه ای که هشت فرم در این گروه قرار میگیرند. کوزه ها بیشترین فراوانی را در این گروه دارند. در کنار آنها تغار،دیگ، دیگچه، بشقاب و خمره، سینی و تنک نیز دیده می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید