بخشی از مقاله
چکیده
دستیابی به هماهنگی و یک حلقه مناسب ارتباطی بین عناصر سازمان - ساختار، تکنولوژی، فرهنگ، نیروی انسانی، شیوه رهبری، استراتژی و ... - و محیط سازمان با سطوح مختلف استراتژی - استراتژی سطح شرکت، استراتژی سطح کسب و کار و استراتژیهای وظیفهای - ، از الزامات موفقیت در یک محیط رقابتی است. سازمانها میتوانند با تعیین وضعیت موجود خود نسبت به نقاط مرجع استراتژیک به انتخاب استراتژی مناسب یا اصلاحات مرتبط با آن اقدام نمایند. نقاط مرجع استراتژیک، نقاطی برای هماهنگی هستند و اگر همه عناصر و سیستمهای سازمان خود را با آن متناسب کنند، یک هماهنگی همه جانبه به وجود میآید. در این نوشتار، گونههای مختلف استراتژی های سطح سازمان و فرهنگ سازمانی بازخوانی شده اند. سپس همسوئی و تطابق استراتژی و فرهنگ سازمانی به طور خاص بر مبنای نظریه نقاط مرجع استراتژیک و با مرور مدل های مربوط مورد تاکید قرار گرفته و در پایان یک الگوی پیشنهادی برای تناسب راهبرد و فرهنگ سازمانی ارائه می گردد.
واژگان کلیدی:الگوی نقاط مرجع استراتژیک ، فرهنگ سازمانی، استراتژی سازمانی، هماهنگی استراتژیک.
-1 مقدمه
نگرش استراتژیک در دههی اخیر از جایگاه ویژهای در عرصهی مدیریت برخوردار شده است. رویکرد استراتژی موجب شد که مقولهی محیط، حضوری جدی در عرصهی مدیریت پیدا کند. استراتژی برنامه جامع و همه جانبهای است که نشان می دهد سازمان چگونه به مأموریت و هدفهای خود دست مییابد - هانگر و ویلن،. - 1389 محققان بر این باورند که شایستگیهای یک جامعه برای اجرای استراتژی، بستگی زیادی به زیربناهای سخت افزاری و نرم افزاری دارد. در این راستا فرهنگ و هنجارهای آن، زیربنای نرم افزاری هر جامعه تلقی می شود - تامپسون، . - 2003
اجرای موفقیت آمیز استراتژی، منوط به پشتیبانی فرهنگ حاکم بر جامعه یا سازمان میباشد، به همین علتتقریباً در همه ی الگوهای استراتژی، فرهنگ به عنوان یکی از عناصر مهم ذیمدخل به شمار میرود و شناسایی الگوهای تدوین استراتژی و فرهنگ سازمانی و برقراری رابطه بین آنها اهمیت مییابد. از یک قرن پیش، مدلهای متعدد و متنوعی از سوی اندیشمندان و پژوهشگران ارایه شده و به تدریج ضمن تکمیل این مدلها، متغیرهای بیشتری در فرایند تدوین استراتژی مورد توجه قرار گرفته بود که فرهنگ از آن جمله است. فرهنگ در سالیان اخیر به عنوان یک رویکرد بسترساز مهم در فرایند مدیریت استراتژیک جای گرفته است. فرهنگ از آن رو یک دارایی راهبردی به شمار میرود که به طور بالقوه می تواند رفتارهای مد نظر استراتژی سازمان را تقویت یا تضعیف کند.
سازمانی که بتواند تناسب مطلوب و هماهنگی اساسی بین استراتژی و فرهنگ خود را پایش نموده و تحکیم سازد، سازمان دارای فرهنگ استراتژیک نامیده میشود. پژوهش های صورت گرفته موید آن هستند که در صورت ثابت انگاشتن دیگر شرایط و متغیرهای وضعیتی، چنین سازمان هایی در تحقق سیاست های کلان خود از اثربخشی و کارایی بیشتری برخوردار می باشند یا پیشرفت بهتری را به سمت اهداف ترسیم شده نشان می دهند. در ادامه به تعریف جامع تر استراتژی و فرهنگ سازمانی و انواع مدل های مربوط اشاره میشود و سپس همسویی میان متغیرهای مزبور تبیین و مدل سازی خواهد شد.
-2 تعریف استراتژی
استراتژی عبارت است از یک برنامه جامع و همه جانبهای که نشان می دهد سازمان چگونه به مأموریت و هدفهای خود دست مییابد - هانگر و ویلن،. - 1389 دفت می گوید استراتژی عبارت است از یک برنامه برای ایجاد رابطه متقابل با عوامل محیطی جهت تعیین هدف های سازمان کهمعمولاً ضد و نقیض هستند. برخی از مدیران هدف را مترادف استراتژی میدانند، ولی از دید وی هدف مشخص می کند که سازمان به کجا می خواهد برود و استراتژی تعیین کننده شیوه رسیدن به آنجاست - دفت،. - 1377
-3 سلسله مراتب استراتژی ها
استراتژی را می توان در سه سطح تفکیک کرد: استراتژی بنگاه یا سازمان1، استراتژی تجاری یا کسبوکار2 و استراتژیهای وظیفهای یا کارکردی3 - واکر و همکاران، 1386؛ رحمان سرشت، 1384 ؛ هانگر و ویلن، . - 1389 استراتژیها در تمام این سطوح دارای پنج جزء قلمرو، اهداف، تخصیص منابع، شناسایی مزیت رقابتی پایدار و همافزایی هستند - واکر و همکاران، . - 9-10 : 1386 هر استراتژی با ایجاد هماهنگی میان سازمان یا بنگاه از یک طرف و محیط دربرگیرنده آن از طرف دیگر مربوط است. علاوه بر این، استراتژی با ایجاد هماهنگی میان فعالیتها و امکانات یا تواناییهای سازمانی ارتباط دارد - رحمان سرشت،. - 1384 هر یک از سطوح استراتژی با سایر سطوح استراتژی تعامل نزدیک و هماهنگی دارد و اگر کل سازمان بخواهد موفق شود باید این سه سطح یکپارچه باشند. سه مرحله اصلی در الگوی مدیریت استراتژیک - تدوین، اجرا و ارزیابی و کنترل - برای تمامی سطوح استراتژی صادق میباشد - هر یک از سطوح دارای این سه مرحله اصلی هستند - . داشتن استراتژیهای مناسب و همسو و هماهنگ با یکدیگر میتواند موجب همافزایی و ایجاد ارزش برای سازمان شود - گائو، داروش، مادر و مک گریگور4، . - 2008
-3-1 استراتژی تجاری یا کسب و کار
استراتژی کسبوکار - تجاری - که برای تأمین منافع و جهت دادن به عملیات یک واحد تجاری خاص، تهیه و تنظیم میشود؛ بر بهبود موقعیت رقابتی محصولات یک سازمان یا یک واحد تجاری در یک صنعت یا یک بخش بازار خاص تأکید میکند - اسلاتر و اولسون،. - 2001 استراتژی تجاری به چگونگی رقابت موفق در بازارهای خاص و کسب مزیت رقابتی میپردازد. واحد استراتژیک تجاری ممکن است از استراتژیهای رقابتی - مبارزه با تمام رقبا برای کسب مزیت - یا مشارکتی - همکاری با یک یا چند رقیب برای کسب مزیت علیه سایر رقبا - و یا به هر دو شکل استفاده کند - هانگر و ویلن،. - 133 : 1389
-3-1-1 گونه شناسی مایلز و اسنو
بعد از بررسی چندلر در اوئل دهه 1960 مهمترین تحقیق پیرامون رابطه استراتژی و ساختار بوسیله مایلز و اسنو1 انجام شده است که طبقه بندی آنها از انواع چهارگانه سازمانهای استراتژیک بر مبنای میزان تغییر در محصولات یا بازار یک سازمان، مهمترین چهارچوبی است که در حال حاضر برای استراتژی های تجاری بهکار میرود. مایلز و اسنو سازمانها را براساس انواع چهارگانه سازمانهای استراتژیک زیر طبقهبندی کردند:
-1 سازمانهای تدافعی: 2 با تولید تعداد محدودی از محصولات برای بخش کوچکی از کل بازار بالقوه، ثبات را جستجو میکنند.در این جایگاه و قلمرو محدود، برای ممانعت از ورود رقبا به حوزه کاریشان بشدت ایستادگی میکنند. سازمانها این مهم را از طریق اقدامات اقتصادی استاندارد نظیر: قیمتگذاری رقابتی، تولید محصولات با کیفیت بالا جامه عمل میپوشانند. اما تدافعیها تمایل دارند پیشرفت و روندهای خارج از قلمرو خود را نادیده انگارند. در عوض رشد را از طریق نفوذ در بازار و در برخی موارد، بهبود در کالاهای تولیدی خود، تحقق می بخشند .در نتیجه ساختاری در سازمان ایجاد میگردد که از تفکیک افقی بالا، کنترل متمرکز و سلسله مراتب رسمی برای ایجاد ارتباطات، برخوردار میباشد. تدافعیهای واقعی در طی زمان قادر بودهاند، جایگاههای محدود خود را در صنایعی که نفوذ در آن برای رقبا مشکل بوده به خوبی حفظ کنند.
-2 آینده نگر: 3 آینده نگرانتقریباً قطب مخالف تدافعیها هستند. توانائی آنها در یافتن و بهره جستن از فرصتهای بازاریابی و تولید محصولات جدید نهفته است. در اینگونه سازمانها ممکن است نوآوری نسبت به سودآوری از اهمیت زیادتری برخوردار باشد. موفقیت آیندهنگران متکی بر ایجاد و تولید محصولات جدید و حفظ ظرفیت سازمان برای بررسی دامنه وسیعی از شرایط، روندها و حوادث محیطی است. از اینرو آیندهنگران در خصوص نیروی انسانی، محیط سازمان را از جهت یافتن فرصتهای بالقوه مورد کنکاش قرار داده و در این زمینه سرمایه گذاری فراوانی میکنند. به طور خلاصه این سازمانها اثربخش اند زیرا می توانند به دنیای آتی خود واکنش نشان دهند.
-3 سازمانهای تحلیلگر: 4 این سازمانها در تلاش اند تا پی ببرند که کدام یک از دو نوع وضعیت ذکر شده بهتر است، تا در آن سرمایهگذاری کنند. آنها در جستجوی حداقل کردن ریسک و حداکثر نمودن سودند. استراتژی آنها این است که به طرف محصولات یا بازارهای جدیدی بروند که دوام و پایداری آنها بوسیله آیندهنگران اثبات شده است . تحلیلگران حیات خود را با تقلید از دیگران طی میکنند. آنها ایدههای موفق را از آیندهنگران گرفته و از آن تقلید میکنند. تحلیلگران باید توانائی واکنش نسبت به آیندهنگران کلیدی را داشته باشند و در همان زمان کارآیی عملیاتی خود را در محصولات و حوزههای کاری حفظ کنند. تحلیلگران تمایل دارند که حاشیه سود کمتری از فروش خدمات و محصولاتی که آیندهنگران نیز می-فروشند، دریافت دارند ولی نسبت به آنها کارآمدتر باشند.
-4 سازمان های انفعالی: 5 انفعالیها یک استراتژی محدود و جزئی در پیش میگیرند. این عنوان برای تشریح الگوهای بیثبات و گسستهای است که اگر یکی از سه استراتژی پیش گفته بطور صحیح در پیش گرفته نشوند نمایان میگردد. بطور کلی انفعالیها ضعیف عمل کرده و در پاسخ به محیط، واکنشهای مناسب ارائه نمیدهند. و نسبت به تجهیز خود به یک استراتژی ویژه برای آینده تمایل چندانی ندارند - رابینز،. - 1998
-3-1-2 گونهشناسی تلفیقی از استراتژیهای کسب وکار
برخی محققان - مثل واکر و روکرت6،1987؛ دیساربو، بندتو، سانگ و سینا7، - 2005، با ترکیب دومدل اسنو و مایلز و پورتر، چهارگونه استراتژی کسبوکار معرفی کردند: فرصتجویان، تحلیلگران، مدافعان کمهزینه و مدافعان تمایزطلب .
-1 فرصتجویان:با محصول و خدمت جدید، غالباً اولین وارد شونده به بازار هستند. آنها در وارد شدن به بخشهایی از بازار جدید که در آنجا یک فرصت ظاهر شده است درنگ نمیکنند. این کسبوکارها همواره به محیط خارج و نیازهای نو، بازارهای جدید و مشتریان جدید توجه دارند. تحلیل موفقیتهای رقبای دیگر در بازار را الگو قرار میدهند و خود را برای رسیدن به آن موفقیتها مجهز میکنند.
-2 مدافعان تمایزطلب: تلاش میکنند تا یک قلمرو نسبتاً ثابت را از طریق محافظت شدید از موقعیت محصول- بازار خود نگهداری نمایند. آنها به ندرت در عرضه محصول یا خدمت جدید پیشقدم هستند. در عوض، بر عرضه محصول یا خدمت با کیفیت برتر تمرکز میکنند.