بخشی از مقاله
چکیده
همواره در تاریخ بشر، روییدنی ها از اجزای جداییناپذیر و پراهمیت حیات انسانی بودهاند. آنها در جای جای زندگی ابنای بشر، نقش داشتهاند.
نگاهی به اعتقادات، خرافات، روایات، اندیشه ها و آیین های اقوام این نکته را تایید میکند. از آنجا که ادبیات هر ملت بازتاب فرهنگ و اندیشه آنهاست، در این مقاله سعی کرده ایم به بررسی این عناصر در یکی از بزرگترین آثار ادب زبان فارسی، شاهنامه فردوسی، بپردازیم.
مقدمه
واژه ی اسطوره در زبان پارسی وام واژه ای برگرفته از »الاسطوره« و »الاسطیره«ی زبان عربی است؛ به معنای روایت و حدیثی که اصلی ندارد و این واژه ی عربی نیز خود وام واژه ای از اصل یونانی Historia به معنای استفسار، تحقیق،اطّلاع، شرح و تاریخ است.
»به نظر الیاده، اسطوره عبارت است از روایتیمقدّس که به خویشتن شناسی انسان متدین، شکل و بیان می بخشد؛ و بدین رویبُعدی دینی در دریافت اسطوره یی وجود دارد که آن را به چیزی جز بصیرت دینی نمی توان تعبیر کرد. تعبیر اسطوره به زبانی دیگر، نیازمند توصیف دقیق ومشخّص آن درک دینی است که در این پدیده مضمر است. -
اسطوره های ملل، نمایش آرمان های بلند، اندیشه ها و نگاهخاصّ آن ها به زندگی است. هرملّتی اعتقادات و امیالش را در قالب اسطوره، جاودانه می سازد تا نسل های بعد آرزوها و اندیشه ها و آداب و رسوم نیاکانشان را فراموش نکنند و همواره به راهی بروند که نیاکانشان رفتند و در ضمیر خود آرمانهایی را پرورانند که آنها داشتند.
درمیان همهی ملل، روییدنی ها دربرجسته ترین صورت آیینی جایگاهی ویژه دارند. این جایگاه ویژه، در باورهای اعتقادی مردم آن چنان نفوذ کرده که موجب پدیدآمدن رگه هایتقدّس، آیینی، اسطوره-ای و ... در زندگی ملل مختلف شده است. به نظر می رسد، هر ملتی با توجه به شرایط خاص اقلیمی خود گونه هایی از درخت یا گیاه را محترم ومقدّس می شمرده است. از این رو در ایران درختانی چون سرو و چنار مورد توجه ویژه قرار بودهاند و پس از اسلام، درختانی دیگر چون زیتون و خرما در این ردیف قرارگرفتهاند.
روییدنی ها همواره سهم بزرگی در ابعاد گوناگون حیات بشری داشته اند؛ که از جمله ی آن هاتجلّی تصاویر نباتی در ادبیات ملل بوده است. ادبیات فارسی نیز از این تأثیر به دور نمانده است و روییدنی ها در یکی از بزرگترین آثار ادب فارسی، شاهنامهی فردوسی، جایگاه ویژهای دارد.
روییدنیها در برجستهترین آیینهای ایرانی پیش از اسلام
پیش نمونههای گیاهی
از مناسبات سری میان درختان و نوع بشر، گیاه تباری یا نسب بردن دودمان ها از نوعی گیاه است. تصویرشدن نیای اساطیری، به صورت نوعی که با ماه یکی شده گیاه نشان دهنده ی پیوند این درخت نسبی با کیش پرستش ماه است. نمونه ی این گونه باورها در روییدن ریواس از تخمه ی کیومرث و روییدن مهلی و مهلیانه - در بندهش ایرانی - و مهری و مهریانه - در بندهش هندی - دیده می شود. کیومرث می میردامّا زندگیش در ریواس ادامه می یابد و در صورت بریده یا سوخته شدن، گیاه دیگری از آن به بار می آید و شکل انسانی می یابد.
می توان گفت کیومرث الگوی نخستین خدای نباتی میرنده و زنده شونده است و از این رو می توان او را با خدایان نباتی چون دموزی، سیاوش و ... مقایسه کرد. به نظر می رسد »گیه مرتن« اوستایی و »گیومرث پهلوی« و »کیومرث« فارسی از گیه به معنی روییدن و رستن و مرت به معنی مرد و انسان مشتق شده است که معنی کلی کلمه به معنی گیاه مردم یا مردم گیاه است.
گیاه بودن کیومرث از فقره ی 86 فروردین یشت و فقره ی 22 یسنا 68 و نیز فقرهی 2 ویسپرد، کرده 21 معلوم میشود؛ زیرا در آنها واژهی گیه به تنهایی آمده و از آن کیومرث اراده شده است.
در لغت نامه ی دهخدا مهر گیاه، گیاه شبیه به آدمی است که می گویند دارنده ی آن محبوب خلق می گردد. گیاهی دارای ریشهی ضخیم و گوشتدار وغالباً دو شاخه که شکل ظاهری آن به هیکلآدمی شبیه است و استفاده طبی نیز دارد. در برهان قاطع نیز گیاهی شبیه به آدمی است، در چین می روید و سرازیر و نگونسار است و هرکس آن را بکند خیلی زود می میرد. هردو لغت نامه »استرنگ« را مردم گیاه نیز معنی کرده اند و در مورد آن نوشته اند »می گویند اگر شخصی یک عضو از اعضای آن را جدا کند به زودی همان عضو آن شخص را جدا می کنند.
طبق نظریات ارائه شده نه تنها کیومرث طبیعت گیاهی دارد، بلکه گاو نخستین نیز سرشت گیاه حیوانی دارد؛ زیرا پس از مرگش پنجاهوهفت نوع دانه و دوازده گیاه دارویی از اندامش میروید -
آفرینش گیاهان در روایات ایرانی
در دینکرد هفتم آمده است که اهورمزد به هدیش که به سببتقدّسش شایسته و از ایزدان است، گفت که نزد مشی و مشیانه و نسل آنها برود و به وجود آوردن غلات را به آنان بیاموزد و غلاتشان را تبرک کند.
در اساطیر زردشتی،گیاه چهارمین آفریده ی مادی در جهان و به روایت بندهش،گیاه نخستین آفریده است که بر میانه زمین رویید؛ با چند پای بلندبالا و بی شاخه، بیپوست، بیخار، تر و شیرین. این گیاه همه گونه نیروی گیاهان را در خود داشت و آب و آتش به یاری گیاه ، هستی یافت. در تازش اهریمن، گیاه خشک شد و امرداد امشاسپند که سرور گیاهان است، گیاه را خرد و نرم کرده و با آبی که که از تیشتر گرفت، آمیخت و تیشتر آن را برگستره ی زمین باراند و همه جا گیاه رویید.
ده هزار گیاه پدید آمد و از آن ده هزار، صدهزار نوع و تخمه های گوناگون فراوان به وجود آمد. - شناخت اساطیر ایران،460 و نیز داستان های ایران باستان،تاریخ اساطیری ایران ،43 و پژوهشی در اساطیر ایران - 124 نیز در این روایات تصریح شده است که نخستین نبرد را گیاه با اهریمن کرد و در پنجمین نبرد با اهریمن وقتی گاو یکتا آفریده درگذشت به سبب سرشت گیاهی اندامش پنجاه و پنج نوع غله و دوازده گیاه درمانی از زمین رویید.
در داستان آفرینش، روییدن پنج درخت از تخمه ی دیوان نر و پدید آمدن همه ی درختان و گیاهان از این پنج درخت ذکر شده است. - داستان های ایران باستان، - 53 و نیز آمده است که هرمزد گیاه را درسی و پنج روز پدیدار کرد.
روییدنیهای اساطیری در ایران و روایات ایرانی
در اساطیر و افسانهها به درخت کیهانی، رمز عالم، که هفت شاخه اش برابر هفت آسمان است ؛ درخت یا ستون مرکزی نگاهدار جهان و درخت زندگی یا درخت اعجاز آمیز بر می خوریم که هر یک از این اساطیر تأیید کننده نظریه مرکز است. از آن جا که درخت واقعیت مطلق و سرچشمه ی زندگی و قداست را در خود دارد ، در مرکز جهان واقع است. راه رسیدن به آن ، راهی دشوار است و خود درخت در منطقه ای دست نیافتنی واقع شده و موجودات عجیب الخلقه از آن نگهبانی می کنند. هر کسی به آن نمی رسد و اگر هم برسد باید در جنگ با هیولای درخت پیروز شود. این قسمت مقدر قهرمان است که به آن برسد.
در نقاط مختلف در ایران، به ویژه نقاط کوهستانی و روستاها، درخت های کهن سالی مانند گردو، چنار، سرو و غیره موجود است که اهالی آن را حتی به جمشید نسبت می دهند. تا چند سال پیش در روستای قنوات غسان کرمان ، چنار کهن سال میان تهی ای بود که اهالی در آن شمع روشن کرده یا بوی خوش دود میکردند
در زرادشت نامه، وقتی گشتاسب از زردشت می خواهد جایگاه خود را در جهان دیگر ببیند، زردشت دستور می دهد گل، شیر و انار آماده می کنند. گشتاسب با خوردن آن می یشت شده روانش به مینو می رود و جایگاه خود را در آن جا می بیند. پشوتن با خوردن شیر یشت شده جاودانه می شود. جاماسب با گرفتن گل یشت شده دانشور می شود و اسنفدیار دانه انار یشت شده را می خورد و رویین تن می شود.
ویسپوبیش در روایات ایرانی
در بند هفدهم رشن یشت آمده است: درختی به نام ویسپ بئشزی در میانه دریای واوروکش روییده و آشیانه ی مرغ سئن در شاخسار آن است و تخم همه گیاهان روی زمین از شاخههای این درخت فرو می ریزد. در افسانه های چینی هم مرغ بامدادان بخش بزرگ و کنشور بر درخت فوشنگ که در خاستگاه خورشید ، در میان دریای خاوری روییده است، می نشیند
این درخت، ویسپوبیش96، مادر همه ی داروها و رستنی ها شمرده شده و تخم همه گیاهان از آن درخت است. در بندهش97 این درخت هرویسپ تخمک خوانده شده، یعنی در بردارنده تخم همه رستنی ها.
به نظر می رسد خواص همین درخت است که در حماسه به خود سیمرغ داده شده است و به صورت درمان بخشی خود او تجلی کرده است. در مینویخرد ، بندهش و...هم رابطه سیمرغ با دیگر عناصر طبیعی، از طریق همین درخت آشکار میگردد