بخشی از مقاله
فرایند طرح:
مرحله1-مواد اولیه(کاغذ و کارتن خریداری شده) به ایجاد سفارش داده شده مشتریان توسط دستگاه برش قطع و برش داده شده میشود.
مرحله2-در مرحله دوم بر روی درب برخی مقوا به وسیله دستگاه چاپ مشخصات سفارش شده مشتریان و همچنین مشخصات شرکت به چاپ میرسد.
مرحله3-در این مرحله درب کارتن و زیره آن به صورت بسته های یکصد عددی و معمولا با اوزان 20 تا 25 کیلوگرمی توسط دستگاه بسته بندی آمهده و به وسیله دستگاه توزیع کنترل شده و آمهده عرضه به مشتریان می گردد.ضمنا در صورت درخواست مشتریان با استفاده از دستگاه منگنه کوب ورقه های مقوا به صورت جعبه های کارتنی نیز آماده میگردد.
شرح فرآیند و اطلاعات فنی مورد نیاز :
بستهبندى
بستهبندىهاى مختلف، داراى خصوصيات متفاوتى هستند. به همين دليل بستهبندى را شاخهاى از علم اقتصاد و هنر مىدانند.
هماهنگى طرح بستهبندى با محتويات، نحوه نگهداري، نحوهٔ حملونقل امرى ضرورى است. بسته نه تنها بايد فرآورده را محفوظ نگه دارد، بلکه مصرفکننده را نيز بايد جلب کند و اطلاعات لازم را به او بدهد. و بايد بتوان فرآورده را از داخل آن به راحتى خارج کرد و موقعى که خالى شد بتوان پوشش هر بسته را از بين برد. علاوه بر اين زيبايى بسته باعث زيبايى محيط مىشود. امروزه بستهبندى بيشتر با کاغذ صورت مىگيرد.
بستهبندىها در انواع تجارى و صنعتى و دستى شامل جعبههاى مقوايى تاشده، جعبههاى سينىشکل، جعبههاى لولهاىشکل، لفافپيچ، جعبههاى کاغذى انعطافناپذير و بستهبندىهاى انعطافپذير است.
جعبههاى تاشده براى هر نوع فرآيند چاپى مناسبند. و براى دارو، غذا، هديه، لوازم آرايشي، اسباببازى و لوازم خانه مناسب هستند.
جعبههاى سينىشکل که از اشکال اصلى جعبههاى تاشو هستند، در مواردى چون پاکت سيگار، سينى هادى نانوايي، جعبه بستني، پيتزا و جعبهٔ لباس بکار مىروند.
جعبههاى لولهاى شکل که بشکل تيوپ هستند، براى بستهبندى بطرىها و لوازم بهداشتى و آرايشى بکار مىروند و اغلب در يکى از ديوارهها پنجره يا در دارند تا محصول ديده شود.
لفافپيچ نوعى بستهبندى براى اسباببازىها، لوازم خانگى و محصولات منحنى است، که مستلزم پيچيدن لايهاى از پلاستيک به دور شيء موردنظر و حرارت دادن آن است.
جعبههاى کاغذى انعطافناپذير، ظروفى سخت و دائمى هستند. اين جعبهها امروزه در طرحها و پرداختهاى جديد و جالبى موجود مىباشد و عمدتاً براى محصولات تجملي، لوازم آرايش، جواهرات و دوربين بکار مىرود. مواد اوليه اين جعبهها، مقوا و مواد پوشاننده است. از کاغذها و پارچههاى متنوع نيز براى پوشاندن جعبهها مىتوان استفاده کرد.
بستهبندىهاى انعطافپذير از قبل از تاريخ مورد استفاده بوده است. اشکال و فرمهاى بعدى آن شامل بستهبندى کاغذى است که بعدها در توليد انبوه توسط جرج وست کارخانهدار نيويورکى ابداع شد.
شناخت سلفون و گسترش لايههاى پلاستيکى و زرورقهاى مخصوص و همچنين شيوههاى پوششدار کردن باعث توسعه انواع گوناگون، مصارف تازهاى براى بستهبندى انعطافپذير گرديد.
امروزه بزرگترين مصرفکننده بستهبندىهاى انعطافپذير، صنايع غذايى است. برخى از اين بستهها که براى منجمد کردن، پختن، مخلوط کردن، محافظت کردن و ذخيره کردن مواد غذايى طراحى شدهاند، تأثير زيادى در صنايع غذايى بويژه در زمينه غذاهاى آماده دارند.
بسته بندی در ایران :
اعتبارات
بخش بستهبندي در كشور ايران از جمله بخشهايي از صنعت و خدمات است كه هيچ اداره و بخش خاصي در دولت به طور مستقيم به امور آن نميپردازد. از اين جهت همواره نوعي جفا در حق اين بخش روا ميشود. در دعواي بودجه و يا هنگام تبيين استراتژيهاي خاص توسعه كشور چيز مشخصي براي بخش بستهبندي كنار گذاشتهنميشود. اگر بودجه يا كمكي نيز براي توسعه بخش بستهبندي اختصاص يابد كسي نميداند اين بودجه را چگونه بايد توزيع يا خرج كرد. زيرا بخش بستهبندي در كشور ما پراكنده و متنوع است.
تشكلهاي صنفي
فقدان تشكلهاي صنفي مربوط به بستهبندي باعث غير قابل دفاع شدن درخواستهاي بخش بستهبندي است. در واقع به دليل نبود يك صداي رسا مانند يك انجمن يا اتحاديه صداي بخش بستهبندي آن طور كه بايد به گوش مسئولان نميرسد.در روزگاري كه گوش مسئولان براي شنيدن صداي غريبهها سنگين است و فقط نجواهاي آشنا را ميشنود براي رساندن صدايي كه پيش از اين شنيده نشده بايد با صداي بلند صحبت كرد و اين صداي بلند صداي يك تشكل صنفي آگاه و منسجم است.
با توجه به پراكندگي موضوعي بخش بستهبندي امكان ظهور يك تشكل كلي براي بستهبندي كه هر يك از اعضاي آن نمايندهيك واحد صنعتي يا خدماتي باشند و در ضمن با يكديگر نيز منافع مشترك داشتهباشند به صفر نزديك است. زيرا منافع صنفي بعضي از صنايع زيرمجموعه بخش بستهبندي اصلا در تضاد با يكديگر است و يا حرف مشتركي با يكديگر ندارند. براي مثال دغدغهها و ايدهآلهاي صنف كارتن نه تنها هيچ شباهتي به تمايلات بخش پلاستيك ندارد بلكه در بعضي مسائل نيز در تضاد و رقابت با يكديگر هستند. بهترين كار ايجاد تشكلهاي صنفي در صنوف و صنايع جزء است. مانند صنعت كارتن، صنعت توليد لفاف بستهبندي، صنايع چاپ لفاف بستهبندي، ماشينسازان بستهبندي، جعبهسازان، سازندگان ظروف پلاستيكي، فلزي يا شيشهاي و...
با تشكيل چنين تشكلهايي زمينه براي ايجاد يك كنفدراسيون يا تشكلي كه اعضاي آن نمايندگان تشكلهاي صنفي مربوط به بستهبندي باشند عمليتر خواهد بود. آن گاه چنين تشكلي به مسائلي كلي چون جذب اعتبارات كشوري، تقسيم منابع و امكانات، توسعه ارزشهاي افزوده و مسائلي شبيه آن خواهد پرداخت.
مديريت
در حال حاضر و با ساختارهاي دولتي و صنفي كنوني امكان مديريت بخش بستهبندي در كشور ايران وجود ندارد. بستهبندي در ايران هنوز در حد موج است و با آن كه ضرورت آن كم و بيش در ميان مديران و عامه مردم جا افتاده اما استراتژي مشخص و هدفمند براي آن تبيين نشده است. دولت به تنهايي و با ابزار و عوامل كنوني خود هرگز قادر نخواهد بود اين موج را تحت كنترل درآورد. در حال حاضر بار اين مسئوليت ناخواستهبر دوش مطبوعات تخصصي، چند موسسه و سازمان محدود دولتي و غير دولتي و بعضي مديران متخصص در چند واحد صنعتي مربوط به بستهبندي قرار دارد. مطبوعات تخصصي پتانسيل خوبي براي منظم كردن و تثبيت موج كنوني دارند كه اگر دولت از آن استفاده كند ميتواند از بستهبندي كه در حال
حاضر تنها به صورت يك موج است به عنوان عاملي درآمدزا و ارزآور بهرهبرداري كند. نبايد از نظر دور داشت كه بستهبندي به تدريج سهم بيشتري را در سبد هزينه خانوارهاي ايراني به خود اختصاص خواهد داد. البتهاين سهم به طور ناخواسته به وجود خواهد آمد. بنا بر اين بخش بستهبندي نيازمند توسعهاي است كه به كاهش هزينههاي بستهبندي منجر شود. اين مهم به دست نخواهد آمد مگر در ديدگاه برنامهريزان توسعه بخش بستهبندي حداقل در وسعت منطقهاي مد نظر قرار گيرد تا هزينه توليد كاهش يافته و كيفيت آن نيز مورد قبول مصرفكننده قرار گيرد.
تنوع و پراكندگي
از آن جا كه بستهبندي يك پديده نسبي است و موجوديت آن وابستهبه وجود كالا ميباشد انتظار ميرود تجمع واحدهاي توليدي در يك مكان منجر به ايجاد واحدهاي مربوط به بستهبندي در آن مكان شود. بدين صورت به طور طبيعي استانهايي كه بيشترين سهم توليد را دارند خود به خود سهم بيشتري از صنايع بستهبندي را به خود اختصاص دادهاند. در اين ميان توليدات غذايي به دليل حجم بالاي توليد و شرايط خاص حمل و نگهداري بخش زيادي از صنعت بستهبندي كشور را به خود مشغول كردهاند. صنايع كارتنسازي از جمله پراكندهترين بخش بستهبندي است. از آن جا توليد كارتن كاري نسبتا ساده است و از طرفي حمل و نقل آن در مسيرهاي دور چندان به صرفه نيست به طور عموميواحدهاي كارتنسازي تمركز نداشته و در مناطقي احداث ميشوند كه به صنايع همان منطقه سرويس بدهند. گفتهميشود بيش از چهار هزار واحد تبديل ورق به كارتن در سراسر ايران پراكنده هستند كه البتههنوز هيچ مركزي حتي ماهنامه صنعت بستهبندي تاكنون قادر به جمعآوري آمار و مشخصات همه آنها نشده است. بسياري از اين واحدها بوميو محلي هستند و بعضي از آنها را حتي ميتوان در روستاها پيدا كرد.
توليد كيسه پلاستيكي يعني آن چه كه نزد عوام به سلفون، نايلون و نايلكس معروف است از ديگر مشاغل بخش بستهبندي است كه بعد از كارتن داراي تنوع و پراكندگي زيادي است. مصرف روزافزون كيسههاي پلاستيكي و رقابت آن با مصنوعات مشابه كاغذي و مقوايي اين پراكندگي را در آينده بسيار بيشتر خواهد كرد.
هر چه ماشينآلات و روشهاي مورد استفاده براي توليد ملزومات بستهبندي پيچيدهتر يا گرانتر باشند به طور طبيعي گستردگي سرمايهگذاري و تعدد واحدهاي توليدي آنها كمتر است. از اين رو واحدهاي كه به توليد ظروف پلاستيكي ميپردازند نسبت به واحدهايي كه ظروف مقوايي توليد ميكنند محدودتر هستند.
ميزان توليد، ميزان مصرف، سرمايه اوليه و دانش فني مورد نياز باعث شده كه كارتنسازي و توليد كيسه پلاستيكي بيشترين تعداد واحد مربوط به بستهبندي را به خود اختصاص دهدو در نقطه مقابل آن توليد لفافهاي خاص چون BOPP يا CPP و ظروفي از جنس فلز و شيشه كمترين تعداد واحدهاي توليدي را در كشور داشتهباشند. در اين ميان نمودار مصرف و كيفيت ظروف فلزي و شيشهاي به دليل مقتضيات حمل و نقل از يكنواختي در سطح كشور برخوردار نيست. اين موضوع گاهي حتي به طور معكوس عمل كرده و نقش تعيين كننده در توليد دارد.
يعني توليدكنندهاي كه از سازنده قوطي فلزي بسيار دور باشد هرگز به فكر توليد كالايي كه بايد در قوطي فلزي بستهبندي شود نميافتد. اين معضل اگر جلوي توليد را نگيرد به طور قطع توليدكننده را مجبور به فلهفروشي ميكند. ابتداييترين دستورالعمل در خصوص برنامهريزي براي بستهبندي كشور بررسي وضعيت تقسيم امكانات بستهبندي در سطح كشور است. در حال حاضر به دليل مركزنشيني بسياري از سرمايهداران ايراني بسياري از صنايع از جمله صنايع بستهبندي در منطقه استان تهران قرار دارند. مسير تهران تا قزوين در ادامه آن رشت و تبريز، محل فعاليت تعداد زيادي از واحدهاي توليدي مهم صنعت بستهبندي كشور است.
مناطق جنوب كشور با وجود برخورداري از توليد قابل توجه در بخش كشاورزي سهمي درخور از توزيع امكانات و سرمايهگذاري بستهبندي ندارند. البته نوع سرمايهگذاري بخش بستهبندي براي اين منطقه با نيمه شمالي كشور تفاوتهايي دارد كه همين امر بايد مديريت شود.
برخي ملزومات بستهبندي همچون فيلم BOPP به طور كلي در نيمه جنوبي كشور توليد نميشوند اين در حالي است كه بخش عمدهاي از مواد مصرفي آنها از جنوب كشور حمل ميشود و در مقابل بخش اصلي بازار مصرف آنها نيز تنها در نيمه شمالي كشور است.
پرنام و نشانترين منطقه كشور از نظر صنايع بستهبندي يك چهارم شمالي كشور است كه شمال خراسان، استانهاي شمالي، تهران و شمال آذربايجان را شامل ميشود. در مقابل كم نام و نشانترين منطقه، جنوب شرقي كشور است كه گويي به طور كلي فراموش شده و به حال خود رها شده است. منطقه شمال غرب كشور به دليل همسايگي با كشور تركيه از شتاب خوبي در پيشرفت بستهبندي برخوردار است. در مقابل منطقه شمال شرق كشور با توجه به داشتن امكانات تحقيقاتي وسيعتر، جذب سرمايه بيشتر و آب و هواي معتدلتر از روند كندي در توسعه بستهبندي برخوردار است. وضعيت كمي و كيفي بستهبندي در شمال شرقي كشور با قطبيت زعفران و امكانات كشاورزي در اين منطقه همخواني ندارد و به نظر ميآيد اين منطقه از مزيتهاي نسبي خود كه در بالا گفتهشد به قدر كافي استفاده نكرده است. وجود برخي واحدهاي صنعتي بزرگ مربوط به بستهبندي با مالكيتهاي غيرخصوصي يا مديران غيرمالك در اين منطقه تا حدي در توقف و يا كندي پيشرفت صنعت بستهبندي آن تاثير داشته و دارد.
نكته مهم ديگر درباره كيفيت پراكندگي بخش بستهبندي در كشور مربوط به پايگاههاي بستهبندي است. در خصوص كميت و كيفيت پايگاههاي بستهبندي به دليل آميخته بودن آنها با واحدهاي توليدي نميتوان اظهار نظر خاصي كرد. منظور از پايگاههاي بستهبندي واحدهاي خدماتي يا صنعتي است كه تنها به عمليات بستهبندي ميپردازند. چنين واحدهايي اگر تنها به قصد ارائه خدمات به توليدكنندگان تاسيس شده باشند در مناطقي نزديك به واحدهاي توليدي يا كشاورزي احداث ميشوند و اگر محصولات را گرفته و پس از بستهبندي به نام
خودشان به بازار عرضه كنند ممكن است كارگاه خود را در منطقه مصرف احداث كنند. البته اين امر قطعي نيست. كيفيت و كميت پراكندگي پايگاههاي خدمات بستهبندي از جمله موارد بسيار مهم در توسعه بخشهاي توليدي از جمله بخش كشاورزي است. در اين مورد بايد روي دولت حساب كرد. به عبارتي برنامهريزي و راهبري اين حوزه از صنعت بستهبندي تنها از نهادي عمومي بر ميا~يد. اين نهاد ميتواند دولت يا يك تشكل صنفي قوي باشد. در كشور هنوز سازماندهي براي توزيع خدمات بستهبندي صورت نگرفتهو البته اين كار نيازمند همگرايي بين طرفهاي ذينفع است.
چاپِ بستهبندي در ايران
چاپ بستهبندي از جمله رشتههايي در صنف چاپ است كه طي سالهاي اخير توسعه كمي و كيفي خوبي داشتهاست. با اين حال با وجود به خدمت گرفته شدن ماشينا~لات پيشرفته هنوز درصد قابل توجهي از آثار چاپي بستهبندي قابل رقابت با نمونههاي غربي خود نيستند. مطالعات ماهنامه صنعت بستهبندي نشان داده توسعه چاپ بستهبندي در سطح، بيشتر از عمق بوده است. به اين معني كه بسياري از سرمايهگذاران و به طور كلي نسل جديد صنعت چاپ كشور (چه از نظر سني و چه سابقه در صنف) بيشتر به تهيه فنآوري جديد و تواناييهاي اسمي آن پرداختهاند. در حالي كه اركاني چون دانش، تجربه، اخلاق و وجدان صنفي، بازارشناسي و بسياري عوامل مهم و تاثير گذار كه با اسكناس قابل معامله نيستند و با خطكش قابل اندازهگيري نميباشند مورد توجه قرار نگرفتهاند. اين معضل اگر حل نشود عامل باخت سنگين صنعت چاپ ايران در آينده خواهد شد.
تعداد ماشينآلات چاپ فلكسو و روتوگراورهاي مطابق با تكنولوژي روز در ايران آن قدر هست كه بازار توقع داشته باشد حتي در بخش صادرات نيز رقابت با غرب با موانع مهمي برخورد نكند. همچنين نرخ و شتاب ورود تجهيزات چاپ ليبل و شرينك اسليو در حدي است كه ميتوان در طول يك سال شاهد تفاوتهاي قابل ملاحظهاي در بازار ليبل بود. با اين حال نسبت پيشرفتهاي كيفي چاپ به ميزان ماشينآلات و فنآوريهاي وارد شده به كشور نسبتي منطقي نيست.
چاپ شرينك اسليو بارزترين مثال اين عدم توازن است. بسياري از دارندگان تجهيزات چاپ شرينك اسليو به دليل نداشتن اطلاعات كافي از مواد و سطوح چاپي مورد استفاده در اين روش با مشكلات زيادي مواجه شدهاند. بعضي خسارات زيادي به خود و بعضي به مشتريان خود زدهاند. تمام اينها تنها به دليل عدم درك صحيح از موضوعي به نام فنآوري است. يعني اين كه بعضي فكر كردهاند با خريد يك سيستم پيشرفته كار تمام شده و سيستم خود همه كارها را انجام ميدهد. درست مانند دوراني كه اسكنرها تازه وارد حرفه ليتوگرافي ايران شده بودند و عدهاي تصور ميكردند ابزاري به نام اسكنر يا كامپيوتر به خودي خود ميتواند برتري مطلق ايجاد كند. حدود يك دهه طول كشيد تا اين تفكر غلط به طور كامل از بين رفت و اكنون توانايي اپراتورها و كيفيت برخورد با مشتري در مراكز پيش از چاپ نقش تعيينكنندهتري در بازار دارد.
اولين عامل عدم درك كافي از فنآوريهاي جديد احساس بينيازي به مطالعه كتابها و مقالات تخصصي است كه نزد مديران بخش چاپ و بستهبندي كشور وجود دارد. عامل دوم در اين مشكل نوع اطلاعاتي است كه فروشندگان تجهيزات و فنآوريها در اختيار خريداران ميگذارند. ايشان عموما درباره خروجي سيستم صحبت ميكنند و از بيان الزامات رسيدن به اين خروجي اطلاعاتي نميدهند و يا اصولا از آن اطلاعي ندارند. بخصوص در مواردي كه طرح اين مطالب هيچ سودي براي ايشان نداشته باشد.
در اين ميان آن چه كه همچنان باعث عقبماندگي و نرسيدن به توقعات كـيـفــي مـشتـريـان از چـاپ اسـت دوري از فـرهنـگ مشتـريمـداري، خودبزرگبيني و كوچكانگاري عملي امر تحقيقات است. بازار برخوردهاي بزن و دررو در بازار چاپ ايران به اندازه رشد تكنولوژيك آن رشد كرده است. بعضي از دستاندركاران چاپ به تواناييهاي عجيبي در توجيه بيدقتيها و كمكاريهاي خود دست يافتهاند و مسائل حقوقي آن قدر پيچيده شدهاند كه توقف براي پيگيري دعوا ممكن است باعث بحرانهاي سخت براي يكي از طرفين يا هر دو در بازار كار شود. بدين سان بسياري از سفارشات آن طور كه بايد مورد مطالعه قرار نميگيرند.
سازمانهاي ناظر يا موثر در چاپ در طول زمان گذشته هرگز آن طور كه بـايـد نـتـوانستهاند نظام موثر و پايداري كه امنيت بازار چاپ را براي سفارشدهنده و مجري تامين كند پايهريزي كنند. معدود دستاندركاران چاپ كه با وسواس و علاقه كار خود را انجام ميدهند نيز اوضاع فعلي ناشناختهميمانند و متضرر ميشوند زيرا مشتري دانش كافي براي تفكيك بد و خوب را ندارد.
سـفـارشـات چـاپـي حـوزه بـسـتـهبـندي از حساسيت بسيار زيادي برخوردارند. چاپ از نظر سرمايهگذاري و هزينه تمام شده و يا پروسه تحقيقات و توليد براي بسياري از توليدكنندگان، موضوعي فرعي است و به آن به عنوان تكميلكننده نگاه ميكنند. با اين حال بسياري از اوقات سرنوشت تمام فعاليتهاي بخش توليد و فروش يك واحد توليدي به ميزان دقت و دلسوزي چاپخانه وابسته است. در اين ميان صنعت چاپ كشور داراي درجهبندي اعلامشدهاي نيست تا سفارشدهنده بتواند براحتي مجري پروژه چاپ خود را ارزيابي كند. در چنين وضعي همه چيز به هوش و تجربه و وجدان دوطرف باز ميگردد كه كم و زياد هر كدام آن در هر يك از طرفين نتايج متفاوتي خواهد داشت. از طرفي مطالعات كارشناسي ماهنامه صنعت بستهبندي حكايت از اين نكته دارد كه درصد بسيار زيادي از كانونهاي تبليغات و انتشارات كه مديريت يا اجراي پروژههاي چاپي توليدكنندگان را بر عهده ميگيرند از فنون كار بياطلاع هستند.
متاسفانه ديده شده بعضي از طراحان يا مجريان پروژههاي چاپي بستهبندي به طور كلي از الزامات طراحي يك جعبه در رابطه با امكانات برش و خط تا بياطلاع هستند. در مواردي ديده شده كه مجري پروژه حتي از تفاوت خروجي فايل آرجيبي با سياموايكي بياطلاع است. آمار اين معضل را براحتي ميتوان از هر واحد فعال پيش از چاپ (ليتوگرافي) گرفت. زيرا واحدهاي پيش از چاپ بخصوص نوع ديجيتالي آن مدتها است كه با معضلي به نام اصلاح فايلهاي مشتريان روبرو هستند. اصلاحاتي كه اگر انجام نشود ميليونها تومان خسارت ببار ميآورد و ليتوگرافي را در عين بيگناهي درگير خود ميكند.
با اين حال تفكرات مديران شركتهاي سفارشدهنده مبين آن است كه علاج اين مشكل آن طور كه چاپخانهداران ميگويند در حذف واسطهها يا ناظران چاپ نيست زيرا بسياري از صاحبان اصلي سفارشات به هر دليلي كانون تبليغاتي يا ناظر چاپ منتخب خود را وكيل خود دانسته و براي انجام كارهاي چاپي متفاوت خود علاقهاي به تماس مستقيم با چاپخانهها يا ساير مراكز مربوطه ديگر ندارند. از طرفي اصولا واسطهگري در پروژههاي چاپ امري پذيرفته شده و رو به توسعه در جهان است كه ايران هم از همين سير پيروي ميكند. در اين ميان
بحرانهاي موجود در بازار صنف چاپ باعث شده در حال حاضر بعضي چاپخانهداران براي گرفتن سهم خود از بازار و اثبات توانايي خود در مديريت پروژههاي چاپي سفارشدهندگان به جاي توسعه عمقي كارگاه خود، اقدام به سرمايهگذاري در خطوط پيش و پس خود كنند و به عبارتي توسعه در سطح را مد نظر قرار دهند. معدودي نيز اصولا واسطههاي پروژههاي چاپي هستند كه با راهاندازي كارگاه كوچكي براي انجام بخشي از پروژه در كارگاه خود بقيه كار را نيز در كارگاههاي ديگران به انجام ميرسانند. اين نوع آخر عموما در حوزه چاپ افست روي داده است.
در مجموع صنعت چاپ بستهبندي در ايران با داشتن امكانات مناسب كه مطابق با تكنولوژي روز است هنوز اعتماد كافي جامعه توليدي كشور را در رابطه با دقت، توانايي و بخصوص مشتريمداري به دست نياورده است. از اين رو است كه واحدهاي توليدي كشور مدام در ميان چاپخانهها سرگردانند و بعضي دلالان نيز در اين ميان با دادن وعدههاي آنچناني از اين وضع سود ميبرند. بازنده اصلي اين اوضاع خود چاپخانهداران هستند. زيرا صاحبان سفارش با وجود تكنولوژي پيشرفته موجود در كشور همواره به انجام سفارش خود در خارج از كشور فكر ميكنند. با اندكي تغيير در قوانين و يا جهاني شدن، اين افكار به سرعت تجسم مييابد و آن روز، روز خوبي براي صنعت چاپ كشور نخواهد بود.
بازرگاني مواد و ماشينآلات بستهبندي در ايران
تهيه آمار از بخشهاي بازرگاني همواره كاري دشوار است. زيرا اين بخش بر خلاف بخشهاي توليدي استعداد زيادي براي تغييرات دارد.
هر ماه تعدادي واحد بازرگاني كار خود را در موضوعي آغاز ميكنند و تعدادي ديگر دست از موضوع قبلي بازرگاني خود كشيده و به موضوعي ديگر روي ميآورند. البته نمايندگان شركتهاي بزرگ جهاني از اين قائده جدا هستند و پايداري و قدمت بيشتري دارند. از آن جا كه بستهبندي نهالي نوپا در كشور ايران است و باز از آن جا كه نرخ رشد و توسعه سريعي نيز دارد مورد توجه بسياري از بازرگانان مواد و ماشينآلات قرار گرفتهاست. اكنون تهيه و عرضه مواد و تجهيزات بستهبندي بستري سودآور براي عدهاي از تجار به نظر ميآيد.
اشتياق توليدكنندگان ايراني براي به روز كردن تجهيزات توليد و به كارگيري مواد بهتر روز به روز بر آمار خريد و فروش در بخش بستهبندي ميافزايد كه سهم قابل توجهي از آن نيز متعلق به مواد و تجهيزات خارجي است. در اين ميان بايد بين عرضهكنندگان محصولات خارجي تفاوتهايي قايل شد.