بخشی از مقاله


چکيده
اين مقاله، با تکيه بر اصول سخن کاوي و با استفاده از آراي هليدي و حسن ، به بررسي عوامل انسجامي در دو سوره نمل و فجر مي پردازد و از آنجايي که در ترجمه اين کتاب آسماني (قرآن)، بافتار و نظام متني از اهميت خاصي برخوردار است به مقايسه و بررسي اين عوامل در ترجمه فارسي آنها مي پردازد.
پس از بررسي و مقايسه عوامل انسجامي، نتايج ذيل به دست آمد:


1ـ عوامل انسجامي موجود در متن سوره ها، با عوامل انسجامي موجود در ترجمه، مطابقت کامل ندارند.
2ـ عوامل انسجامي انسجامي ارجاع در متن دو سوره و ترجمه آنها، بيشترين کاربرد را دارد.
واژگان کليدي:


تجزيه و تحليل کلام، انسجام ، گره هاي انسجامي، قرآن مجيد

1ـ مقدمه
سالهاست که دانشمندان اسلامي و ايراني، به مطالعه و پژوهش در خصوص قرآن مجيد به عنوان کلام وحي الهي پرداخته اند. امروزه زبان شناسان و دانشمندان علوم قرآني اثبات کرده اند که دستيابي به مفاهيم و معاني دقيق قرآني، مستلزم توجه به نظام ارتباطي کل قرآن و کشف تمام روابط داخلي که متن قرآن را تشکيل مي دهند مي باشد. اين روابط معنايي که امکاناتي براي پيوستن اجزاي متن به يکديگر است و در واقع، فصل مميز متن از غير متن است همان انسجام متن مي باشد.


توجه به بافتار و نظام متني در ترجمه متون مذهبي بالاخص قرآن، بسيار اهميت دارد و کوچکترين تغيير در اين عناصر منجر، به تحريف پيام و دخالت در محتواي آشکار آن مي شود و همچنين باعث تغيير در تاثيـــر ادراکي اين متـــون مي گردد.


بنابراين اين پژوهش، با تکيه بر آراي هليدي و حسن در خصوص انسجام متن (1976) با يافتن عوامل انسجامي موجود در متن قرآن در دو سوره نمل و فجر و مقايسه اين گره ها با ترجمه فارسي آن ها، بر اين نکته اذعان مي دارد که اين متن داراي انسجام است و درک صحيح ارتباطات موجود بين قسمت هاي مختلف متن قرآن و مطالعه اين ارتباط در ترجمه فارسي، به درک بيشتر و صحيح تر آن منجر مي گردد.

2ـ روش تحقيق:
روش تحليل داده ها، توصيفي و تحليلي است به عبارت ديگر، براي تجزيه و تحليل آيات دو سوره و معاني آن از روش تحليل محتوا استفاده مي شود که در آن محتواي آشکار پيام ها به طور کمي و نظام دار توصيف مي گردند.
3ـ فرضيه هاي تحقيق:


1ـ عوامل انسجامي موجود در سوره هاي نمل و فجر، با عوامل موجود در ترجمه فارسي متفاوت اند.
2ـ عامل انسجامي ارجاع در متن قرآن کريم، بيشترين کاربرد و عوامل انسجامي تکرار در ترجمه، بيشترين کاربرد را دارد.
4ـ جامعه آماري


جامعه آماري تحقيق تمامي آيات دو سوره نمل و فجر به همراه ترجمه آنها مي باشد.
5ـ محدوديت هاي تحقيق:


قرآن کلام وحي و معجزه الهي است و. دستيابي به مفاهيم عميق قرآن و ارتباطات کلامي و نحوي و لغات و آيات، نيازمند موشکافي هاي دقيق علمي است که از سطح تحرير اين پژوهش فراتر مي رود.


از طرفي ديگر، مجهز بودن زبان قرآن، عربي، به امکاناتي چون اعراب و بنا و حروف عامل که زبان انگليسي و حتي فارسي نيز از آن بي بهره است روابط و گره هايي از کلمات و معاني بوجود مي آورد که الگوي معرفي شده توسط هليدي و حسن در توصيف آنها، عاجز است.
مسئله ديگر انواع ترجمه هاي قرآني مي باشد که به صورت تحت اللفظي، معادل، محتواي (معنايي) آزاد و تفسيري و ساختاري (ارتباطي) ارائه شده اند؛ اينکه کدام يک از اين انواع ترجمه در نماياندن عوامل انسجامي و ميزان کاربردشان مطابق با متن قرآن موفق ترند، نياز به تحقيق بسيار گسترده تر دارد.
6ـ بحث و بررسي


ساختار نظري اين تحقيق در حوزه گفتمان و زبان شناسي متن و بر اساس آراي هليدي و حسن در خصوص انسجـــام متـــن مي باشد که در اين قسمت معرفي مي گردند.

6ـ 1: گفتمان و تجزيه و تحليل کلام:
نقش گرايان معتقدند که زبان وسيله ارتباط ميان انسان هاست و مطالعه و توصيف آن، بايد صور اشکال زباني را در رابطه با ايفاي اين نقش ارتباطي بررسي کند. شاخه اي از زبان شناسي که در اين رابطه، ظهور کرده به سخن کاوي يا تحليل گفتمان معروف است. آنچه در تحليل گفتمان اهميت دارد، بررسي کاربرد زبان ـ چه در صورت گفتاري و چه در صورت نوشتاري ـ است. در اين بررسي ها، واحد زبان فراتر از کلمه و جمله يعني متن و کلام است.


هليدي و حسن (1976) متن را واحد زباني مي دانند که داراي تماميت معنايي است (و مي تواند گفتاري يا نوشتاري باشد). ايشان اظهار مي دارند که مشخصه اوليه اي که تعيين مي کند، يک سري از جملات تشکيل متن مي دهند يا نه؟ بستگي به روابط انسجامي دارد که در بين جملات وجود دارد. اين روابط انسجامي، باعث خلق بافتار مي شوند. بافتار، اساسي براي يکپارچگي و همبستگي معنايي در متن است و متن بدون بافتار، فقط گروهي از جملات منفرد و بدون ارتباط با يکديگر است. البته بافتار به چيزي بيشتر از حضور روابط معنايي انسجام نياز دارد و بايستي از پيوند در معاني حقيقي نيز برخوردار باشد.
6ـ2 گره هاي انسجامي:
انسجام يک مفهوم معنايي است و در جايي رخ مي دهد که تعبير و تفسير عنصري در کلام بستگي به تعبير و تفسير عنصر ديگري داشه باشد.
براي مثال: در اين جمله براي تعبير کلمه them، بايد به جمله قبلي مراجعه کرد.
wash and core six cooking apples. put them into a fireproof dish
انسجام تا حدودي، بوسيله گرامر و تا اندازه اي از طريق واژه، بيان مي شود. بنابراين انسجــام به دو صورت ديـــده مي شود:
الف: انسجام دستوري (ارجاع ، جانشيني و حذف )
ب: انسجام واژگاني (تکرار و هم آيي )
البته گره انسجام ديگري به نام پيوند در مرز بين اين دو گره قرار دارد. اين نوع تقسيم بندي از انسجام به صورت دستوري و واژگاني، بدان معنا نيست که انسجام رابطه اي صرفا صوري است و معنا در آن، نقشي ندارد. انسجام، رابطه معنايي است و مانند ديگر مولفه هاي معنايي در سيستم واژگاني ـ دستوري مصداق پيدا مي کند.
اصطلاح گره به روابط موجود بين يک عنصر و مرجعش اشاره دارد. هر قطعه از متن را مي توان برحسب تعداد و نوع گره هايش، مشخص کرد. مفهوم گره باعث شده است تا تجزيه و تحليل متن بر حسب ويژگي هاي انسجامي و شرح و تفسير نظام الگوهاي بافتاري متن، امکان پذير باشد.
6ـ2ـ1 ارجاع
عناصري که به لحلظ معنايي به جاي آنکه، خودشان قابل تعبير باشند، براي تعبيرشان بايد به چيز ديگري مراجعه کرد، عناصر ارجاعي هستندو در زبان انگليسي به شخصي ، اشاره اي و مقايسه اي تقسيم مي شوند.
ارجاع شخصي، شامل ضماير شخصي، صفات ملکي، ضماير ملکي و صورت هاي تعميمي one و ones مي باشد. هليدي و حسن (96: 60) کلماتي چون there و here و now و then که زمان و مکان را نشان مي دهند و the و these و those و that و this را که به موفعيت چيزي در فرآيد، اشاره دارند، ارجاع اشاره اي ناميده اند. آنها ارجاع مقايسه اي را بدين صورت طبقه بندي کرده اند. ]96: 76[

Same همانندي
Such مشابهت کلي
Other تفاوت

More شمارشي جزئي مقايسه اي
Less وصفي


در آيات زير، عناصر مشخص شده ارجاعي هستند
ِفاَدخلي في عبادي: در صف بندگان من درآي. (آيه 29، سوره فجر)
فَلَمّا جآءَتهُم آياتُنا مُبصرهً قالوا هذا سحرٌ مبين: چون آيات ما در حاليکه بينا کننده بود آنها را آمد، گفتند اين سحري روشن است.
6ـ2ـ2 جانشيني:


براي جلوگيري از تکرار عنصر ويژه اي در متن به کار مي رود. و در انگليسي به سه صورت رخ مي دهد:
1ـ جانشيني اسمي (one - same) 2ـ جانشيني فعلي do
3ـ جانشيني بندي (so - not) مثال: Has Barbara left? I think so
6ـ2ـ3 حذف:
در حذف، به جاي تکرار يک سازه نحوي، صفر جايگزين مي شود و براي تعبير عنصري که حذف شده، بايد به بخش هاي ديگر متن مراجعه کرد. هليدي و حسن ]76: 144[ حذف نيز به سه نوع صورت مي گيرد.
1ـ حذف اسمي 2ـ حذف فعلي 3ـ حذف بندي

6ـ2ـ4 پيوند:
هليدي و حسن پيوندها را در 4 مقوله تقسيم بندي کرده اند الف) افزايشي and ب) تبايني yet ج) علي so د) زماني then.
6ـ2ـ5 انسجام واژگاني:
هليدي و حسن ]76: 274[ اين انسجام را به دو گروه کلي تقسيم مي کنند
الف) تکرار ب) باهم آيي
آنها نمودار زير را در اين ارتباط ارائه داده اند.
بازگويي مثال: آيه 50 سوره نمل: و مَکَروا مَکراً وَ مَکرنا مَکراً
هم معنايي مثال: قَوم: رَهط
تکرار
فراگيرنده مثال: هُدهُد ـ طَير
انسجام واژگاني اسم هاي عام مثال: امرَاَه ـ رَجُل
با هم آيي مثال: سموات و الارض
7ـ تحليل داده ها:
7ـ1 الگوي تجزيه و تحليل انسجام
گره هاي انسجامي و انواع آنان، بر اساس طرح هليدي و حسن، رمزگذاري مي گردند. آنها بر اساس طرحي قراردادي به رمزگذاري عناصر انسجامي مي پردازند. بدين صورت که براي هر عنصر انسجامي، اولين حرف آن را رمز مي گيرند:
R= reference L= lexical s= substitution c= conjunction E= ellipsis
در اين پژوهش براي رمزگذاري گره ها، حروف اختصاري فارسي مورد استفاده قرار گرفته است. جدول زير نامگذاري انواع گره ها را نشان مي دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید