بخشی از مقاله
مقدمه »علم کلام علم اعتقادات است؛یعنی علمی است که به اعتقادات می
پردازد.« (دکتررضا برنجکار، کلام و عقاید، ص(4 و این علم در باره ی اعتقادات دینی به شیوه ی عقلی-نقلی بحث می کندوتنها به اسلام اختصاص دارد.
توحید در لغت مصدر باب تفعیل است. یکی از معانی باب تفعیل نسبت دادن به مبدأ اشتقاق فعل به مفعول است. توحید به همین بکار رفته است و به معنای یکی دانستن خداست. (مفردات راغب، ص .(551
حال به معرفی کتب حکمی عهد عتیق می پردازیم: عهد عتیق، مهمترین متون دینی یهود است.
عهد عتیق، دارای 39 کتاب است، که از نظر موضوع به سه بخش عمده، تقسیم میشود:
بخش نخست: تاریخ بنی اسرائیل تا چند قرن پیش از میلاد مسیح که شامل 17 کتاب می باشد.
بخش دوم: حکمت، مناجات و شعرکه بررسی مراتب توحید در این قسمت مد نظربوده است.
آغازگر بخش حکمت، مناجات و شعرکتاب» ایّوب« است، که از صبر حضرت ایّوب (ع) و موارد زیادی از بی صبری واعتراض وی به تقدیرات الهی، بحث میکند.
تعداد 150 قطعه مناجات، که هر یک »مزمور« وجمع آنها »مزامیر« نامیده میشود، زبور داوود (ع) را تشکیل میدهد. پس از آن، دو کتاب حکمت به نام های »امثال سلیمان«، و »جامعه« وجود دارد؛ کتاب اخیر با »پوچ گرایی« و بدبینی از جهان، سخن میگوید.
2
کتابی به نام »غزل غزلهای سلیمان« مشتمل بر عباراتی عشقی است. اهل کتاب، این عبارات را به عشق الهی، تأویل میکنند؛ در حالی که باب تأویل در این جا مسدود است؛ زیرا در همین کتاب مقدّس و در کتاب پادشاهان، باب ،11ساحت مقدّس حضرت سلیمان (ع) را لکّه دار، و آن حضرت را به عشق زنان مشرک، متّهم میکند؛ و مدّعی میشود که این پیامبر عظیم الشأن در اثر عشق شدید به این گونه زنان در زمان پیری از خدا، روی گردان، و به بت پرستی روی آورده است. این بخش،
مشتمل بر پنج کتاب است:
1کتاب- ایوّب (شامل بخشهای ابتلا، صبر و بیصبری آن حضرت) 2 -کتاب مزامیر (زبور داوود پیامبر (ع)، مجموعه 150 قطعه مناجات) 3 -کتاب امثال سلیمان نبی (ع) (کلمات حکمتآمیز)
4 -کتاب جامعه اسم مستعار حضرت سلیمان، مشتمل بر نگرش بدبینانه به جهان 5 -کتاب غزل غزل های سلیمان (اشعار عاشقانه منسوب به آن حضرت)،
که در کتاب اوّل پادشاهان، باب 11 آن وجود دارد.
بخش سوم: پیشگوییهای انبیااین بخش، دارای 17 کتاب است. (هلی،هنری،2000،برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس) مراتب توحید در دید کلامی:
1 .توحید در خالقیت: خالق اصلی فقط خداوندمتعال است؛ میفرماید: لاَإِلههُوَ خَالِقُإِلاﱠ کُلﱢ شَیءٍ(انعام.(102 بعد از اثبات واجب الوجود به عنوان نخستین علت برای پیدایش موجوداتِ ممکن الوجود و در نظر گرفتن اینکه همگی آنها در هستی خودشان نیازمند به او هستند صفت خالقیت برای واجب الوجود، و مخلوقیت برای ممکنات انتزاع میشود.
مفهوم »خالق« که براساس این رابطه وجودی بدست می آید مساوی با
3
علت هستی بخش و موجد =) ایجاد کننده) میباشد و همه موجودات ممکن و نیازمند، طرف اضافه آن بوده، متّصف به مخلوقیت می گردند. ولی گاهی واژه »خلق« به معنای محدودتری در نظر گرفته میشود و تنها موجوداتی که از ماده قبلی بوجود آمده اند طرف اضافه آن، قرار میگیرد و در مقابل آن، مفهوم »ابداع« در مورد موجوداتی که مسبوق به ماده قبلی نیستند (مانند مجردات و ماده نخستین) بکار میرود. و بدین ترتیب، ایجاد به دو قسم خلق و ابداع، تقسیم میگردد.
به هر حال، خلق کردن خدا مانند تصرفات انسان در اشیاء و ساختن مصنوعات نیست که نیازی به حرکت و بکار گرفتن اندامهای بدن داشته باشد و حرکت به عنوان »فعل« و پدیده حاصل از آن به عنوان »نتیجه فعل« تلقی شود و چنان نیست که »آفریدن« چیزی و »آفریده« چیز دیگری باشد زیرا علاوه بر اینکه خدای متعال از حرکت و خواص موجودات جسمانی، منزه است اگر آفریدن خدا مصداق عینیِ زائد بر ذات آفریده میداشت موجودی ممکن الوجود و مخلوقی از مخلوقات خدا به شمار میرفت و سخن درباره آفریدن آن، تکرار میشد. بلکه
همانگونه که در تعریف صفاتِ فعلیّه گفته شد اینگونه صفات، مفاهیمی هستند که از صفات و نسبتهایی بین خدا و خلق، انتزاع میشوند و قوام اضافه و نسبت به لحاظ عقل است.(مصباح یزدی ، اموزش عقاید ص(83 قرآن کریم در آیات بسیاری بر یگانگی خداوند در آفریدگاری جهان
تأکید نموده است. چنان که فرموده است :
قُلِ اللﱠهُ1 .خالِقُوَکُلﱢهُوَشَیالْواحِدُءٍ الْقَهﱠارُ؛]رعد[16 بگو خدا آفریدگار همه چیز است، و اوست یکتای غالب .
اللﱠهُ خالِقُ.2 کُلﱢوَهُوَشَیْءٍعَلی کُلﱢ شَیْءٍوَکِلٌ؛ی ]زمر[62 خدا آفریننده هر چیز است، و بر هر چیزی وکیل (قیم و مدبر) است .
4
ذلِکُمُ اللﱠهُ.3 رَبﱡکُمْخالِقُ کُلﱢلا إِلهَشَیْءٍإِلاﱠ هُوَ؛]یونس[62 آن خداوند پروردگار شما و آفریدگار هر چیز است، جز او خدایی نیست .
هَلْ مِنْ.4 خالِقٍ غَیْرُاللﱠهِ؛]فاطر[3 آیا جز خداوند آفریدگاری هست؟ رَبﱡنَا.5 الﱠذِأَعْطی کُلﱠخَلْقَهُشیْءٍ ثُمﱠ هَدی؛]طه[50 پروردگار ما کسی
است که هستی هر چیزی را به او عطا کرده، و او را هدایت نموده است. در کتاب مزامیر داوود نیز خالقیت خداوند مطرح شده است:
زیرا جمیع خداانِی امتها بتهایند لیکنهُوَهیَ آسمانها را آفرید.(مزامیر(5:96 2 .توحید در ربوبیّت: این اعتقاد در مقابل بت پرستی است. خداوند در
تدبیر عالم به هیچ امری اجازه مشارکت نمی دهد، حتی تدبیر فرشتگان به امر خداوند است؛ رزق، شفا، شفاعت، زرع و... همانگونه که در قرآن آمده است:دَبﱢرُیُالأَمْر.َ(یونس3،رعد(2 از جمله روابطی که بین خدا و خلق، لحاظ میشود اینست که مخلوقات نه تنها در اصل وجود و پیدایششان نیازمند به خدا هستند بلکه همه شئونِ وجودی آنها وابسته به
خدای متعال است و هیچگونه استقلالی ندارد و او به هر نحوی که بخواهد در آنها تصرف می کند و امورشان را تدبیر می نماید.
هنگامی که این رابطه را به صورت کلی در نظر بگیریم مفهوم ربیّت،و انتزاع میشود که لازمه آن تدابیر امور است و مصادیق فراوانی، مانند حفظ و نگهداری کردن، حیات بخشیدن و میراندن، روزی دادن، به رشد و کمال رساندن، راهنمایی کردن و مورد امر و نهی قرار دادن و... دارد. شئونمختلف ربوبیّت را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:ربوبیّت تکوینی که شامل اداره امور همه موجودات و تأمین نیازمندیهای آنها و در یک کلمه »کارگردانی جهان« میشود، و ربوبیّت تشریعی که اختصاص به موجودات ذی شعور و مختار دارد و شامل مسائلی از قبیل
5
فرستادن انبیاء و نازل کردن کتب آسمانی و تعیین وظایف و تکالیف و جعل احکام و قوانین میگردد.
حاصلآنکه: ربوبیّت مطلقه الهی بدین معنی است که مخلوقات در همه شئون وجودی، وابسته به خدای متعال هستند وابستگیهایی که به یکدیگر دارند سرانجام، به وابستگی همه آنها به آفریننده، منتهی میشود و اوست که بعضی از آفریدگان را بوسیله بعضی دیگر اداره میکند و روزی خواران را بوسیله روزیهایی که می آفریند روزی می دهد، و موجودات ذی شعور را با وسایل درونی (مانند عقل و سایر قوای ادراکی) و با وسایل بیرونی (مانند پیامبران و کتب آسمانی) هدایت میکند و برای مکلفین، احکام و قوانینی وضع، و وظایف و تکالیفی تعیین میکند.
ربوبیّتنیز مانند خالقیّت، مفهومی است اضافی با این تفاوت که در موارد مختلف آن، اضافات خاصی بین خود مخلوقات هم در نظر گرفته میشود چنانکه در مورد رزاقیّت گفته شد.
دقتبا در مفهوم خالقیّت و ربوبیّت و اضافی بودن آنها روشن می شود که این دو با یکدیگر تلازم دارند و محال است ربّ جهان غیر از خالق آن باشد بلکه همان کسی که مخلوقات را با ویژگیهای خاص و وابستگی به یکدیگر میآفریند آنها را نگهداری و اداره هم میکند. و در حقیقت، مفهوم ربوبیّت و تدبیر، از کیفیت آفرینش مخلوقات و همبستگی آنها انتزاع میشود.(مصباح یزدی،اموزش عقاید ص(84-83 3 .