بخشی از مقاله
مصلح جهان
يكي از مسائل و اموريكه فرق اسلام برآن اجتماع و اتفاق نموده اند ظهور مهدي اهل بيت حضرت قائم آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين در آخر الزمان است كه همه متفق الكلمه انتظار يكقيام روحاني و ظهور مصلحي را ميكشند كه عدالت اجتماعي و نظام جهان را براساس ايمان به خدا و احكام دين اسلام برقرار سازد و دنيا را از چنگال ستمكاران و جباران نجات بخشد و پرچم عزيز اسلام را در تمام نقاط به اهتزاز درآورد
همه چشم به راهند و انتظار دارند كه شايسته ترين فرزندان پيغمبر قيام كرده آئين توحيد و رسم برادري و مساوات اسلامي را زنده نموده بشر را از نعمت آسايش بهره مند سازد و موجبات تفرقه و محروميت و ناكامي را ازميان بردارد .
اين وعده الهي است و تخلف پذير نيست دنيا به طرف آن عصر درخشان در حركت است ، سير زمان ، گردش دوران هر دم بشر را به چنين روزگاري نزديك تر مي سازد .
ايمان به ظهرو حضرت مهدي عليه الصلوه و السلام و جهانگير شدن دين اسلام به آيات متعدده اي از قرآن مجيد و متواتر ترين روايات و قويترين اجتماعات اتكا و استناد دارد كه هر مسلمان معتقد به قرآن و رسالت پيغمبر اسلام بايد به اين ظهور ايمان راسخ و ثابت داشته باشد .
اگر چه در اين مقاله تفصيل و شرح اين مطالب ممكن نيست ولي براي توجه خوانندگان محترم تحت چهارعنوان ( 1- آيات قرآن مجيد 2- اجماع و اتفاق مسلمين 3- روايات اهل سنت 4- روايات شيعه ) به طور اختصار توضيحاتي مي دهيم .
1- آيات قران مجيد
در قرانمجيد در آيات كريمه متعدده اي تشكيل يك حكومت جهاني اسلامي و بسط دين اسلام ، غلبه بركليه اديان و زمامداري صلحاء و ارباب لياقت را خداوند وعده فرموده است كه از آن جمله اين آيات است :
« وقاتلوهم حتي لاتكون فتنه و يكون الدين كله لله » (انفال : 39).
« هوالذي ارسل دسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله » (توبه :33 فتح :28 صف : 9 ) .
« يريدون ان يطفئوا نورالله بافواههم ويابي الله الا ان يتم نوره » ( توبه : 32 ) .
يريد الله ان يحق الحق بكلماته و يقطع دابرالكافرين » (انفال : 7)
« وقل جاء الحقو زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا » (اسراء: 81)
«و لقد كتبنا في الزبور من بعدالذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون » (انبياء : 105 )
« وعدالله الذين امنوامنكم و عملواالصالحات ليستخلفنهم في الارض » ( نور :55)
« و لقدسبقت كلمتنالعبادناالمرسلين انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون » ( صافات : 173-171)
« انا لننصر رسلنا و الذين آمنوا في الحياه الدنيا » (غافر :51 )
« كتب الله لاغلبن انا ورسلي ان الله قوي عزيز » ( مجادله : 21 )
و آيات ديگر كه تاويل آنها هنگام ظهور حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه آشكار شود دلالت دارند بر غلبه اسلام بر ساير اديان و غلبه اهل حق بر اهل باطل و حتمي بودن غلبه انبياءو اتمام نور خدا كه اين معاني به طور مطلق تا حال ظاهر نشده و اين آيات تحقق آنرا در آخر الزمان بشارت مي دهد .
خداوند وعده داده كه البته پيغمبران را غالب سازد و ياري كند و معلوم است كه اين نصرت و غلبه فقطي نصرت و غلبه در آخرت نيست براي اينكه مي فرمايد ( في الحياه الدنيا ) و نصرت و غلبه انبيا بر قوم خودشان و پيشرفت كار آنها در عصر خودشان هم نيست زيرا دعوت بسياري از پيغمبران در قومشان اثر نبخشيد بلكه بعضي از آنها كشته شدند .
اين نصرت و غلبه نصرت و غلبه مقصد و هدف ودعوت آنها است كه بر طبق ظاهر آيات مقيد بمرتبه اي نيست و نصرت و غلبه مطلق است .
همچنين است اتمام نور ، به معني آنكه خدا نور خود را تمام مي گرداند در مقابل آنهائيكه مي خواهند نور اورا خاموش كنند و مانع ا زپيشرفت اسلام شوند اين است كه دين را جلو مي برد و بر قلمرو اسلام مي افزايد و اتمام آن وقتي است كه اسلام تمام جهان را بگيرد .
چنانكه معني استخلاف مؤمنين در زمين و وارث شدن آنهازمين را هم استخلاف در تمام زمين و وارث شدن كره ارض است كه براي امام زمان و ياران و اصحاب آن حضرت حاصل مي شود .
معني غلبه حق بر باطل به طور اطلاق هم غير از اين نيست كه به تمام معني حق بر باطل پيروز شود و اگر از جهت حجت و برهان غالب باشد ( با اينكه به اين معني هميشه غالب است ) ولي در ظاهر غالب نباشد غلبه مطلق نيست و ظاهر اين آيات غلبه مطلق است .
و اما آيه › ليظهره علي الدين كله » كه دلالتش برغلبه اسلام واضح است .
ومؤيد مستفاد از اين آيات است رواياتي كه در اين خصوص از حضرت رسول (ص) منقول است مثل : ليدخلن هذا الدين علي ما دخل عليه الليل يعني : البته اين دين در هركجا شب داخل شده باشد داخل مي شود و شايد نكته اينكه فرمود « علي ما دخل عليه الليل » و نفرمود « علي ما دخل عليه اليوم او الشمس » تشبيه دين به آفتاب باشد كه همان طور كه روز و آفتاب در هر كجا كه شب رفته باشد وارد مي شود خورشيد عالمتاب اسلام نيز به تمام اماكن پرتو افكن خواهد شد و تاريكي كفر و شرك و ضلالت رانابود خواهد ساخت همانطور كه آفتاب تاريكي شب از ميان مي برد .
2- اجماع مسلمين
اگر مقصود از اجماع و اتفاق شيعه باشد كه محتاج به ذكر نيست و همه مي دانند كه از ضروريات مذهب اماميه ظهور قائم آل محمد فرزند حضرت امام حسن عسكري است و اگر مقصود اتفاق عامه مسلمين از شيعه و سني باشد براي اثبات آن عبارت يكي از متتبع ترين علماءاهل سنت علامه معتزله ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه ( طبع مصر ج 2 ص 535 ) كافي است كه مي گويد ك
« قدوقع اتفاق الفريقين من المسلمين اجمعين علي ان الدنيا و التكليف لا ينقضي الا عليه » يعني :اتفاق سني و شيعه بر اين است كه دنيا و تكليف منقضي و تمام نشود مگر برآنحضرت يعني بعد از ظهور آن حضرت.
كسانيكه در تاريخ تتبع دارند مي دانند كه ظهور مصلح منتظر و مهدر آل محمد عليه الصلواه و السلام آنچنان مورد اتفاق ومسلّم نزد تمام مسلمين بوده كه از همان قرن اول هجري تا حال در مقام رد ادعاءافرادي كه ادعا مهدويت كردند يا اين ادعاءرا به آنها نسبت دادند اصل ظهور قائم آل محمد (ع) را كسي انكرا نكرد زيرا برخلاف اجماع مسلمين و انكار اخبار قطعيه صادره از پيغامبر (ص) بود . بلكه در مقام رد آنها به فاقد بودن اوصاف وعلاماتي كه براي مهدي موعود در اخبار و احاديث مذكور است استناد مي جستند .
چنانچه چهارنفر از بزرگان علماء مذاهب چهارگانه اهل سنت . ابن حجر شافعي مؤلف ( القول المختصر ) وابوالسرور احمد بن ضياء الحنفي ، محمدبن احمد مالكي و يحي بن محمد حنبلي در جواب استفتائي كه از ايشان شده و در باب (13) از كتاب (البرهان في علامات مهدي آخرالزمان ) عين فتاواي آنهارا نقل كرده همين روش را انتخاب نموده و به صحت اصل ظهور مهدي در آخرالزمان و اينكه عالم را پراز عدل و داد كند وعيسي به آن حضرت اقتدا نمايد و اوصاف ديگر آن حضرت رسماً فتواي محكم و مستدل و قاطع داده اند حتي شاعر بني امبه حكيم بن عياش كلبي نيز در رد نسبتي كه به جناب زيدبن علي بدون رضايت آن جناب داده شده بود ( و او را مهدي خوانده بودند ) گفته :
ولم ارمهديا علي الجذع يصلب
مقصودش اين است كه آن مهدي كه ظهور مي كند مستولي برممالك و فاتح كشورها مي گردد و عدل و داد را بسط مي دهد پس چگونه ممكن است جناب زيد كه مصلوب شد مهدي باشد .
3- احاديث اهل سنت
محدثين بزرگ اهل سنت كه ذكر اسامي آنهاو كتب ومصنفات ايشان در اين مقاله سخن را طولاني مي سازد احاديث راجع به ظهور حضرت مهدي را تخريج نموده اند و از جماعتي از صحابه و جمع كثيري از تابعين راجع به ظهور آنحضرت روايات بسيار نقل كرده اند و بعض ايشان در تخريج اين احاديث كتاب خاص نوشته اند و گروه بسياري از آنان تواتر اين روايات را صريحاً تصديق كرده اند و آنچه در كلمات بسياري از ايشان مصرح است اين است كه نه فقط اصل ظهور مهدي (ع) به روايات متواتره از پيغمبر اكرم ثابت و قطعي است بلكه به تواتر ثابت است كه آن حضرت زمين را پر از عدل و داد كند و عيسي از آسمان نزول كرده به آن حضرت اقتدا نمايد . و تمام جهان را فتح كرده و احكام قرآن رانشر دهد .
علاوه بر اين بسيار از محققين علماءعامه در اشعار و قصايد يا كتب و تصنيفاتشان ايمان خود را به اينكه حضرت مهدي همانيگانه فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است اظهار داشته اند كه ما د ركتاب «منتخب الاثر» در باب اول از فصل سوم تصريحاتي از بيش از شصت نفر علماء اهل سنت را جع به ولادت يا غيبت و امامت آن حضرت را ضبط كرده ايم و هر منصفي مجموع اين اعترافات را ملاحظه كند برايش جاي شبهه باقي نخواهد ماند .
4- روايت و اخبار شيعه
به طور كلي احاديث كه از طرق شيعه روايت شده معتبرترين روايات است زيرا از عصر حضرت رسول اكرم تا حال كتابت حديث ضبط و حفظ و روايات در بين ايشان منقطع نشده و هم اكنون بعضي كتب كه د رنيمه اول و دوم هجرت نوشته اندموجود و محل مراجعه است و اولين كتاب ايشان همان كتابي است كه باملاء رسول الله و خط اميرالمومنين علي (ع) مي باشد و در اخبار مكرر ديده مي شود كه ائمه در نقل احاديث و بيان احكام به آن استناد مي جستند .
روايات شيعه با روايات ديگران فرق ديگر نيز دارد و آن اين است كه روايات شيعه از ائمه اهل بيت كه علم و زهد و تقوي وفضيلت ايشاننزد فريقين مسلم است اخذ شده و بمقتضاي « اهل البيت ادري بما في البيت » طبعاً نقل آنهامحكمتر و از اشتباه دوراست و بالاخره سومين جهتي كه روايات شيعه را در بالاترين درجه اعتبار قرارداده و در حقيقت پشتوانه اين روايات است احاديث متواتره ثقلين و احاديث سفينه و احاديث امان و روايات ديگر است كه امت را ارجاع به ائمه معصومين از اهل بيت كه اعدال قرآن مجيد هستند نمده و قول ايشان را امان از ضلالت معرفي كرده و دلالت برخالي نبودن زمان از وجود امام معصوم از اهل بيت دارد .
بنابراين احاديثي كه ا زائمه طاهرين صادر شده از راه بناءعقلاء بر احتجاج و عمل به خبر واحد در اعلي درجه اعتبار است زيرا اختصاص و ارتباطي را كه ائمه طاهرين با پيغمبر اكرم (ص) داشته اند احدي از صحابه و تابعين نداشتندو از طريق حديث متواتر ثقلين شرعاً نفس اقوال و گفته هاي ايشان مأخذ و مستند است و بر امت مراجعه و اخذ از ايشان كه از قران جدا نمي شوند و معصومند فرض و واجب مي باشد .
بعد از بيان اين مقدمه كوتاه كه دركتابيكه در بيان وجوب پيروي از اهل بيت و اخذ علم از ائمه نگاشته ايم شرح و تفصيل آنرا داده ايم – مي گوييم :
از طرق شيعه راجع به ظهور حضرت ولي عصر قائم آل محمد – عجل الله تعالي فرجه – معتبرترين روايات در كتب مشايخ و محدثين ايشان كه از همان قرن اول هجرت تا حال تاليف شده موجود است مانند روايات كتب اصولي كه پيش از ولادت حضرت قائم تاليف شده مثل كتاب مشيخه حسن بن محبوب (متوفي 224) و كتاب سليم بن قيس ( متوفي 70 يا 90 )
رواياتي كه بسيار از آنها هريك براي اثبات امامت امام زمان يگانه فرزند عزيز و گرامي امام حسن عسكري كافي و قطع آور است رواياتي كه از لحاظ پيشگويي هايي كه در آنها شده و وقوع يافته از معجزات اولياء دين و اخبار آنان از مغيبات شمرده مي وشد رواياتي كه در آنهاخصوصيات اين ظهور و شرائط وعلامات آن به طور واضح بيان شده است .
اين روايات فوق تواتر واحصاء آن جز براي اشخاصي كه تتبع و احاطه كامل داشته باشند ممكن نيست .
خوانندگان عزيز ! اين سخنان حرف نيست . ادعاء نيست و بيان حقيقت و روح واقع است علاوه بر تمام جوامع حديث صدها كتا بو مصنفات بزرگان محدثين ايشان د رخصوص موضوع دليل و برهان اين سخنان است .
مانند كتاب « المهدي » تاليف عيسي بن مهران مستعطف از بزرگان قرن سوم و كتاب قائم و غيبت فضل بن شاذان و غيبت عبدالله بن جعفر حميري از اكابر قرن سوم و كتاب غيبت و ذكرالقائم تاليف ابن اخي طاهر (متوفي 358) و كتاب غيبت محمدبن قاسم بغدادي معاصر ابن همام (متوفي 333 ) و اخبار القائم علان رازي كليني خال كليني معروف ( متوفي 339) و اخبار المهدي تاليف جلودي ( متوفي 332 ) و غيبت نعماني از اعلام قرن چهارم و غيبت حسن بن حمزه مرعشي (متوفي 358 )
و دلائل خروج القائم تاليف ابي علي حسن بن محمد صفاري بصري از اعلام قرن سوم و كتاب ذكر القائم من آل محمد تالييف احمدبن رميح المروزي و اخبار القائم تاليف ابي علي احمد بن محمد الجرجاني از قدما محدثين و الشفاء و الجلاء احمدبن علي رازي و ترتيب الدوله تاليف احمدبن حسين مهراني و كمالدين و كتاب غيبت كبير تاليف صدوق (متوفي 381) و غيبت ابن جنيد ( متوفي 381) و غيبت مفيد ( متوفي 413) و غيبت سيد مرتضي (متوفي 436) و غيبت شيح طوسي ( متوفي 460)
و التاج الشرفي تاليف اسعدآبادي معاصر سيد مرتضي و كتا ب« مانزل من القران في صاحب الزمان »تاليف عبدالله بن عياش ( متوفي 401) و فرج كبير تاليف محمدبن هبه الله طرابلسي شاگرد شيخ طوسي و بركات القائم و تكميل الايمان و بغيه الطالب و تبصره الاولياءو كفايه المهدي و اخبار القائم و اخبار ظهور المهدي و الحجه الباغه و نثبيت الاقران و حجه الخصام و الدرالمقصود و اثبات الحجه و اتمام الحجه و اثبات وجود القائم و مولدالقائم و الحجه فيما نزل في الحجه و الذخيزه في المحشر و السلطان المفرج عن الايمان و سرور اهل الايمان و جني الجنتين و سيزدهم بحار و غيبت عوالم و صدها كتاب ديگر كه ذكر نام آنها و اسامي مؤلفين موجب كمال تطويل خواهد شد .
و فقط بعض مواردي راكه اين روايات به تواتر قطعي راجع به اوصاف حضرت مهدي (ع) و علائم ظهور آن جناب بر آن دلالت دارد به طور فهرست يادآور مي شويم و بحث و توضيحات لازم را در اطراف هر يك از اين موارد را به موقع و فرصت ديگري موكول مي كنيم .
در اينجا يادآور مي شويم كه دلايل ديگر از عقل و نقل بر وجود امام عصر عجل الله تعالي فرجه نيز اقامه شده كه ما در اين مقاله در صدد بيان آن نبوده ايم و اجمالاً همه آن ادله عقليه و نقليه كه در امامت عامه دلالت دارند بر لزوم وجود امام معصوم در تمام اعصار و وجوب معرفت امام و اينكه زمين خالي از وجود حجت نمي ماند كه لوبقيت الارض بغير حجه لساخت باهلها بر وجود حضرت صاحب الزمان و امامت آن حضرت نيز دلالت دارند و اگر در مقام استدلال فقط همان براهين امامت عامه را مستند قرار دهيم در اثبات امام عصر (عج) و بقاء آن حضرت در پشت پرده غيبت كافي خواهد بود .
مشخصات و اوصاف حضرت مهدي عليه السلام
تمام مخلوقات ممكنات وانواع اجناس و اشخاص مركب مي باشند از مابه الاشتراك و مابه الامتياز و بعبارت ديگر هر يك از افراد و اشخاص و انواع در عين حاليكه در بعض اوصاف ذاتي يا عرضي يا اعتباري با افراد ديگر جهت اجتماع و اشتراك دارند داراي اوصاف و مشخصاتي نيز مي باشند كه به ان اوصاف از ديگران ممتاز و مشخص مي شوند واين مسئله مميزات و مشخصات يكي از بزرگترين حكمتهاي عالم آفرينش و از پايه هاي عمده بقاء نظام جهان است .
مابه الاشتراك يا قدر مشترك آن چيزي است كه فرد يا افراد ديگر در آن شركت دارند و ملاك صحت اطلاق يك مفهوم كلي و لفظ عام بر افراد كثيره است مانند انسان . مسلمان . ناطق . ضاحك و…
ما به الافتراق والامتياز اوصاف و مشخصات حقيقيه و عرضيه و اعتباريه است كه افراد از يكديگر به ملاحظه آن مميز و به طور استقلال تحت ملاحظه و تصور واقع مي شوند .
بديهي است مشخصات يك فرد بسيار و بلكه شايد قابل احصاءنباشد ولي در مقام شناختن يك نوع يا يك فرد بايد طوري مشخصات او گفته شودكه با توجه به آن مشخصات آن فرد با فرد ديگر اشتباه نشود مثلاً در خصوصيات مسكن بايد نام كشور . استان . شهرستان . بخش . شماره خيابان . شماره كوچه . شماره اطاق و د رخصوصيات اندام بايد شكل و شمايل ، قيافه ، رنگ چهره و نشانه هاي ابرو و مو ، قد و قامت و در مشخصات نسبي و فاميلي اسم پدر ومادر و اجداد (پدر بزرگها ) و جدات ( مادر بزرگها ) و در مشخصات عملي اقدامات اصلاحي و مواقف تاريخي و سلوك و وضع معاشرت و درمشخصات علمي روش فكري و ايمان و عقيده و نظرات اجتماعي و سياسي و آراءديگر و در اوصاف اخلاقي ؛ چگونگي صفات و خلق و خوي او از شجاعت و سخاوت ، عفو ، گذشت ، تواضع و فروتني و شكيبايي و عدل و ساير اوصاف و محامد اخلاقي و يا اضداد آن بايد ذكر شود .
هر چه اين مشخصات روشن تر بيان شود فردي كه مقصود شناساندن او است بهتر شناخته مي شود .
راجع به حضرت مهدي و اوصاف آن بزرگوار بايد بدانيم كه شناختن مشخصات آنحضرت از دو جهت مخصوصاً اهميت دارد يكي از نظر تكليف زيرا شناختن امام شرعاًو عقلاً واجب است و به حكم حديث معروف : من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميته الجاهليه –هركس بميرد و امام زمان خود را نشناخته باشد مرده است مردن جاهليت و ديگر از جهت شناختن دروغ و باطل بودن دعاوي كسانيكه بدروغ ادعاء مهدويت كرده يا بنمايند زيرا با ملاحظه اين مشخصات كذب و بطلان دعواي اين افراد روشن و واضح مي شود چون فاقد اين صفات و خصائص بوده اند .
صفات و مشخصات حضرت مهدي (ع) كه در احاديث و روايات ذكر شده مشخصاتي است كه هركس آن مشخصات را در نظر بگيرد هرگز آن حضرت را با افراد ديگر اشتباه نخواهد كرد و اگر ديده مي شود پاره اي فريب خورده و دعواي مهدويت را از شياداني پذيرفته اند براي غفلت يا بي اطلاعي از اين مشخصات و خصائص بوده و يا آنكه بعضي مشخصات را كه تمام مشخص نبوده و وصف عام آن حضرت و ديگران بوده تمام مشخص شمرده و صاحبان عام را به صاحب وصف خاص اشتباه كرده اند .بسياري هم دانسته و عمداً اين دعاوي را براي يك سلسله اغراض مادي و سياسي و حب جاه و رياست به ظاهر پذيرفته و ترويج مي نمايند .
وگرنه خصوصيات و اوصافي كه براي آن حضرت بيان شده مشخصاتي است كه جز برآن شخص خاص و موصوف به آن صفات خاصه يعني امام دوازدهم يگانه فرزند امام حسن عسكري عليهماالسلام بر احدي از كسانيكه ادعاء مهدويت كرده اند قابل انطباق نيست و بطلان دعاوي آنها با توجه به اين نشانيها و علامات مانند آفتاب آشكار و هويدا است .
علماءو دانشمندان متتبع و محيط به احاديث كه وثاقت آنان مورد تاييد علم رجال و تراجم است در كتابهاي معتبر و مستند به نحو كافي و وافي اين مشخصات را تعيين و توضيح داده اند كه چون نقل آن احاديث در اين جا امكان پذير نيست ما فقط بر طبق احصاء ناقص خودمان دركتاب « منتخب الاثر » قسمتي از اين مشخصات را با ذكر عدد احاديثي كه برهريك از انها دلالت دارد به عرض خوانندگان ارجمند مي رسانيم .
1- مهدي (ع) از خاندان و ذريه پيغمبر (ص) است « طبق 389 حديث »
2- همنام و هم كنيه پيغمبر و شبيه ترين مردم به آن حضرت است « طبق 48 حديث »
3- در صفت شمائل و قيافه آن حضرت «21 حديث »
4- از فرزندان اميرالمومنين است « 214حديث »
5- از فرزندان حضرت فاطمه زهرا است « طبق 192 حديث »
6- از فرزندان حسن و حسين عليهماالسلام است « طبق 107 حديث »
7- از فرزندان حسين (ع) است « طبق 185 حديث »
8- نهمين از فرزندان حسين (ع) است « طبق 148 حديث »
9- از فرزندان زين العابدين (ع) است « طبق 185 حديث »
10- هفتمين از فرزندان حضرت باقر است « طبق 103 حديث »
11- ششمين از فرزندان حضرت صادق است « طبق 99حديث »
12- پنجمين از فرزندان موسي بن جعفر (ع) است « طبق 98 حديث »
13- چهارمين از فرزندان حضرت رضا (ع) است « طبق 95 حديث »
14- سومين از فرزندان امام محمد تقي(ع) است « طبق 60 حديث »
15- جانشين جانشين امام علي نقي و پسر امام حسن عسكري است « طبق 146 حديث »
16- اسم پدرش حسن است « طبق 147 حديث »
17- مادرشي سيده كنيزان و بهترين ايشان است « طبق 9 حديث »
18- دوازهمين امام و خاتم ائمه است « طبق 136 حديث »
19- داراي دو غيبت است –صغري و كبري « طبق 10 حديث »
20- غيبتش از بس طولاني خواهد شد كه مردم ضعيف الايمان و كم معرفت گرفتار شك و ترديد مي شوند « طبق 91 حديث »
21- بسيار طويل العمر است « طبق 318 حديث »
22- زمين را پر از عدل و داد كند بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد « طبق 123 حديث »
23- مرور روزگار او را پير نسازد و به سيماي جوانان باشد « طبق 8 حديث »
24- ولادتش پنهان باشد « طبق 14 حديث »
25- دشمنان خدارا مي كشد و زمين را از شرك و ظلم و ستم و حكومت ديكتاتوران پاك و بتاويل جهاد كند « طبق 19 حديث »
26- دين خدا را آشكار و اسلام را در تمام روي زمين گسترش دهد و فرمانرواي روي زمين گردد ، و زمين را خدا به او زنده سازد « طبق 47حديث »
27- مردم را به هدايت و قرآن و سنت برگرداند « طبق 15 حديث »
28- داراي سنت هايي از انبياء است كه از آنجمله غيبت است « طبق 23حديث »
29- با شمشير قيام كند « طبق احاديث بسيار »
30- روش او روش پيغمبر (ص) است « طبق 30 حديث »
31- ظاهر نشود مگر بعد از آنكه مردم در امتحانات و آزمايشهاي سخت واقع شوند « طبق 24 حديث »
32- عيسي نازل شود و در نماز به آن حضرت اقتدا نمايد « طبق 25 حديث »
33- پيش از ظهورش بدعتها و ظلم و گناه و تجاهر به فسق و فجور و زنا و ربا و ميگساري و قمار و رشوه و ترك امر به معروف و نهي از منكر و معاصي ديگر رايج شود و زنان مكشفه و در كارهاي مردان شركت كنند و طلاق بسيار و مجالس لهو و لعب و غنا آوازهاي مطرب علني گردد« طبق 37 حديث »
34- هنگام ظهورش منادي آسماني بنام او و نام پدرش ندا كند كه همه آنرا بشنوند و ظهور آن حضرت را اعلام كند « طبق 27 حديث »
35- پيش از ظهورش نرخ ها بالا رود و بيماري ها زياد شود و قحطي ظاهر و جنگهاي بزرگ بر پا شود و خلق بسيار از ميان بروند « طبق 23 حديث »
36- پيش از ظهورش نفس زكيه و يماني كشته شوند و در بيداكه مكاني بين مكه و مدينه است خسفي واقع شود و دجال و سفياني خروج كنند و صاحب الزمان (ع) آنها را بكشد « طبق احاديث باب 6و7-از فصل 6 و باب 9 و10 – از فصل 7 »
37- بركات آسمان و زمين بعد از ظهورش ظاهر شود و زمين معمور و آباد گردد و غير خدا پرستش نشود و كارها آسان و خردها تكامل يابد « طبق احاديث باب 2 و 3 4 11 12 – از فصل 7 »
38- سيصدو سيزده نفر از اصحاب او در يك ساعت به محضرش حاضر شوند « طبق 25 حديث »
39- ولادت و مشروح تفصيلات وتاريخ آن وبعض احوال مادر جليله آن حضرت « طبق 214 حديث »
40- شرح بعض معجزات او در زمان حيات پدربزرگوارش و در غيبت صغري و در غيبت كبري و نام جمع بسياري از كسانيكه مشرف به نعمت ديدار و لقاء آن حجت خدا شده اند« طبق باب 2و3 از فصل 3 و باب 1 و2 – از فصل 7 »
بيش از اين و به تفصيل هر كس خواسته باشد از اوصاف حضرت مهدي (عج) اطلاع حاصل نمايد مي تواند به كتاب منتخب الاثر ، يا كتابهاي مبسوط و مفصل و جامع محدثين بزرگ مانند صدوق و نعماني و شيخ طوسي و مجلسي رضوان الله عليهم اجمعين رجوع نمايد.
السلام علي المهدي الذي و عدالله به الامم
شايد بعضي گمان كنند كه ايمان و عقيده به ظور حضرت مهدي منتظر عليه الصلوه و السلام اختصاص به شيعه دارد و مصادرو مدارك احاديث آن فقطي كتابهاي شيعه و روايت آن همه از سيعيان هستند و از كثرت احاديث وارده ازطرق اهل سنت و جماعت و تأليفات علماء و محدثين معروف ايشان در اين موضوع بي اطلاع باشند . لذا ما در اين مقاله به طور اختصار و بدون اينكه در مقام استقصاء باشيم بشارتهاي قرآن مجيد و احاديث شريفه و اسامي كساني كه از اهل سنت آن احاديث راروايت كرده اند و كتابهاي ايشان را كه اين احاديث رد آن ضبط است و تأليفات بخصوصي را كه علماء عامه در اين باب دارند با مطالب ديگر كه مناسب اين موضوعات است در تحت چند عنوان مي نگاريم .
1- قران شريف وحضرت مهدي منتظر عليه السلام
از قران شريق آيات متعدده تفسيرو تأويل به ظهور حضرت مهدي عليه السلام شده است مانند آيه : ليستخلفنهم في الارض و آيه : ليظهره علي الدين كله كه جمعي از از مفسرين مثل ابن عباس و سعيد بن جبير و سدي گفته اند كه اين وعده در وقت ظهرو حضرت مهدي عليه السلام عملي خواهد شد .
و آية : و لقد كتبنا في الزبور و آية : الذين يؤمنون بالغيب
و آيه : و نريدان نمن علي الذين استضعفوا في الارض
و آيه :و انه لعلم للساعه كه مقاتل بن سليمان و اتباع او از مفسرين همه گفته اند در حق مهدي عليه السلام نازل شده است .
2- احاديث وارده در موضوع ظهور
احاديث در موضوع ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بسيار و در نهايت كثرت است شايد در كمتر مسئله اي از مسائل اسلامي كثرتروايات به اين حد باشد كه بديهي است رد يكدهم بلكه يكصدم اين روايات خلاف ايمان وخلاف طريقة عقلاء و در قبول و اعتماد به اخبار ثقات است خصوصاًكه قرائن و نشانيهايي در بعض اين روايات است كه قطع به صدور آنها حاصل مي شود و شكي باقي نمي ماند .
در بين اين احاديث ، احاديث عليه الاسناد و احاديثي كه روايت آن موثق و ممدوح باسند زياد است و چنانچه از تاريخ و تراجم و كتب حديث استفاده مي شود اين اخبار در بين روات مشهور وراجع به مضامين و مفاد آنها از صحابه و تابعين توضيحات مي خواسته اند و مضمون آنهارامسلم و حتمي الوقوع مي دانستند و بعضي اصحاب مثل حذيفه بن اليمان در اين گونه احاديث اطلاع و تخصص بسيار داشته اند.
3- تواتر احاديث
جمع كثيري از مشايخ و حفاظ اهل سنت مانند صبان در اسعاف الراغبين ( ب 2 ص 140 ط مصر 1312 ) و شبلنجي در نورالابصار (ص 155 ط مصر 1312 ) و شيخ عبدالحق در لمعات به نقلي كه در حاشيه سنن مذي ( ص 46 ج 2 ط دهلي ) است و ابي الحسين آبري به قل ( صواعق ص 99 ط مصر ) و ابن حجر و سيد احمدبن سيدزيني دحلان مفتي شافعيه در الفتوحات الاسلاميه (ج 2 ص 211 ط مصر ) و حافظ در فتح الباري و شوكاني در التوضيح به نقل غايه المأمول (ص 382 ج 5 ) و كنجي شافعي در البيان (ب 11) و شيخ منصور علي ناصف در عايه المأمول و استاد احمد محمد صديق در ابر از الوهم المكنون و ابي الطيب در الاذاعه و ابوالحسن سحري و عبداوهاب عبداللطيف مدس دانشكده شريعت در حاشيه صواعق تصريح به تواتر روايات وارده
در باره مهد عليه السلام و صفات و علائم آن حضرت مثل اين كه زمين را پر از عدل و داد كند واز اهل بيت پيغمبر واولاد فاطمه و فرزندان حسين است نموده اند و علامه شوكاني در خصوص تواتر اين روايات كتابي تاليف كرده به نام التوضيح في تواتر ماجاء في المنتظر و الدجال و المسيح و محمد بن جعفر الكتاني در نظم المتناثر مي گويد : « الاحاديث الوارده في المهدي المنتظر متواتره » و شيخ محمد زاهد كوثري در كتاب نظره عابره گفته است : « و اما تواتر احاديث المهدي و الدجال و المسيح فليس بموضع ريبه عند اهل العلم بالحديث .»
و اسنوي در مناقب شافعي گفته : اخبار در ظهور مهدي و اينكه از اهل بيت پيغمبر است متواتر است .
4- نام جمعي از صحابه كه اين احاديث رااهل سنت از آنهاروايت كرده اند :
1- حضرت علي (ع) 2- حضرت امام حسن (ع) 3- حضرت امام حسين (ع) 4- ام سلمه 5- عايشه 6- عبدالله بن مسعود 7- عبدالله بن عباس 8- عبدالله بن عمر 9- عبدالله بن عمرو 10 – سلمان فارسي 11- ابو ايوب انصاري 12- ابو علي الهلالي 13-جابربن عبدالله انصاري 14- جابربن سمره 15- ثوبان 16- ابوسعيد الخدري 17- عبدالرحمن بن عوف 18- ابو سلمي 19- ابوهريره 20- انس بن مالك 21- عوف بن مالك 22- حذيفه بن اليمان 23- ابوليلي الانصاري 24- جابربن ماجد صدفي 25- عدي بن حاتم 26- طلحه بن عبيدالله 27- قره بن اياس مزني 28- عبدالله بن الحارث بن جزء 29- ابوامامه 30- عمرو بن العاص 31 – عماربن ياسر 32- ابوالطفيل 33- اويس ثقفي
5- نام مشاهير علمائ بزرگ اهل سنت و كتابهار آنهاكه احاديث ظهور در آن تخريج شده است .