بخشی از مقاله
نقش رسانه ها در شكل دهي فرهنگ عمومي
خبرگزاري فارس: رسانه ها با تحولاتي كه در جنبه هاي مختلف از بعد فن آوري تجهيزاتي و حجم و روش داشته اند به عنوان حاملان و منتقل كنندگان پيام مي توانند در ساخت فرهنگ عمومي باورها و افكار عمومي موثر باشند. آنها بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافيايي عقيدتي و فرهنگي امكان حضور را در همه نقاط جغرافيايي پيدا كردهاند.
رسانه ها با تحولاتي كه در جنبه هاي مختلف از بعد فن آوري تجهيزاتي و حجم و روش داشته اند به عنوان حاملان و منتقل كنندگان پيام مي توانند در ساخت فرهنگ عمومي باورها و افكار عمومي موثر باشند.
آنها بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافيايي عقيدتي و فرهنگي امكان حضور را در همه نقاط جغرافيايي پيدا كرده اند. اين بحث مورد قبول و پذيرش همه دست اندركاران امر فرهنگ است . اما اينكه در فضا و شرايطي كه ما در آن هستيم چگونه از اين امر مي توانيم در جهت فرهنگ عمومي مورد قبول و منطبق با اهداف و سياست هاي تعيين شده يك حكومت با جهان بيني و ايدئولوژي خاص موثر واقع شيوم
و از آن بتوانيم بهره برداري خوبي داشته باشيم موضوعي است كه مقاله حاضر به آن مي پردازد. يعني به صورت خاص بحث صدا و سيما و نحوه عمل آن در فرهنگ عمومي را مورد بررسي قرار مي دهد. تلقي ما اين است كه فرهنگ عمومي يك پديده پويا است و سكون در آن معنا ندارد و هر روز با اخترعات اكتشافات نظريه پردازي و رفتارهايي كه دردنيا در ابعاد مختلف شكل مي گيرد فرهنگ عمومي پذيراي اين رفتارها و پذيراي اين تحولات و دگرگوني ها هست .
رسانه ها با تحولاتي كه در جنبه هاي مختلف از بعد فن آوري تجهيزاتي و حجم و روش داشته اند به عنوان حاملان و منتقل كنندگان پيام مي توانند در ساخت فرهنگ عمومي باورها و افكار عمومي موثر باشند.
آنها بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافيايي عقيدتي و فرهنگي امكان حضور را در همه نقاط جغرافيايي پيدا كرده اند. اين بحث مورد قبول و پذيرش همه دست اندركاران امر فرهنگ است . اما اينكه در فضا و شرايطي كه ما در آن هستيم چگونه از اين امر مي توانيم در جهت فرهنگ عمومي مورد قبول و منطبق با اهداف و سياست هاي تعيين شده يك حكومت با جهان بيني و ايدئولوژي خاص موثر واقع شيوم و از آن بتوانيم بهره برداري خوبي داشته باشيم
موضوعي است كه مقاله حاضر به آن مي پردازد. يعني به صورت خاص بحث صدا و سيما و نحوه عمل آن در فرهنگ عمومي را مورد بررسي قرار مي دهد. تلقي ما اين است كه فرهنگ عمومي يك پديده پويا است و سكون در آن معنا ندارد و هر روز با اخترعات اكتشافات نظريه پردازي و رفتارهايي كه دردنيا در ابعاد مختلف شكل مي گيرد فرهنگ عمومي پذيراي اين رفتارها و پذيراي اين تحولات و دگرگوني ها هست .
بنابراين كساني كه اثر و تأثيرگذاري بالاتري در اين فرهنگ داشته باشند مي توانند در شكل دهي فرهنگ عمومي موفق تر باشند. اثر در فرهنگ عمومي با استفاده از ابزارهايي است كه آن ابزارها امكان اين تأثيرگذاري را معين مي كند> مطبوعات به عنوان يكي از ابزارها و صدا و سيما به عنوان يك ابزار ديگر در اين راستا مطرح است .
و چون نفوذ حضور> نحوه بيان و شكل انتقال پيام در رسانه صدا و سيما به طرز ويژه اي است كه مخاطب را مي تواند با انواع و اقسام شگردها و روش هايي كه در آن هست به خود جلب كند اين رسانه مي تواند در نحوه تغيير دگرگوني در فرهنگ عمومي پرنفوذترين و موثرترين عامل باشد . ما الان در شرايطي واقع شده ايم كه فرهنگ عمومي بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافيايي و عقيدتي دستخوش تغيير و دگرگوني است
يعني عرصه فرهنگ عمومي امروز يك عرصه كاملاً رقابتي است و كساني مي توانند در عرصه هاي رقابت حضور پيدا كنند كه بتوانند از قانون مندي هاي عرصه رقابت استفاده كنند و آن قانون مندي هاي را خوب بشناسند و منطبق با عملكرد آن قانونمندي ها حركت كنند. اين عرصه در تمام امور سياسي اقصادي و حتي در امور روزمره و جاري صادق است. در شناخت اين عرصه آنچه اثر را بيشتر مي كند
اين است كه از طرفي پيام نگرش و ارزشي به گونه اي به عنوان فرهنگ و آن هم فرهنگ عمومي به مخاطبين ارايه شود كه منطبق با نيازهاي عموم جامعه باشد . يعني جامعه نسبت به آن پيام فرهنگ و ارزش احساس نياز بكند. از طرفي وقتي مي توانيم موفق باشيم كه بتوانيم آن پيام ارزش را به نحوه مطمئن و به نحوي كه در مخاطب اثر بگذارد منتقل بكنيم .
براي اين كه همه اين امور به نحو احسن شكل بگيرد مي بايست در عرصه ملي و در عرصه رقابتي فرهنگ عمومي داراي اهداف معين و مشخص بوده و منطبق با آن اهداف كه اهداف كلان نظام است پيام را انتخاب و به نحو احسن منتقل شود. در رسانه منطبق با اين امر يعني با توجه به وابستگي رسانه با كليت نظام و به عنوان ابزاري در جهت محقق كردن اهداف نظام تعيين هدف مي شود.
اهدافي را كه ما به عنوان اهداف اصلي در رسانه به عهده داريم و منطبق با آن برنامه سازي و انتقال پيام مي كنيم عبارتند از
تبيين و تعميق باورهاي ديني
يعني حكومت جمهوري اسلامي به عنوان يك حكومت ديني و ارزشي در جهت پياده كردن احكام الهي در امور جاري اجتماعي و فردي يكي از وظايفش اين است كه در تبيين و تعميق باورهاي ديني مردم گام هاي بلندي بردارد .
بينش سياسي عمومي جامعه
هدف ديگر اين است كه بينش سياسي عمومي جامعه كه هر روز در معرض قضاوت هاي سياسي و انتخاب هاي مختلف است تعميق و گسترش يابد . اين انتخاب ها و قضاوت ها در حالي صورت مي گيرد كه با حجم انبوه اطلاع رساني چه در داخل با گسترش فضاي باز سياسي و چه در خارج با گسترش راديوها تلويزيون ها و رايانه در ارتباطا ت اينترنتي روبرو است . صدا و سيما به عنوان يكي از اهداف مهم خود بايد بتواند طوري بينش سياسي جامعه را تعميق ببخشد كه نهايتاً تمام افراد جامعه بتوانند به مرحله قضاوت تشخيص و انتخاب برسند . اين به عوان يكي ديگر از اهدافي است كه رسانه در جهت محقق ساختن آن تلاش مي كند.
وحدت ملي
بحث بعدي به عنوان يكي از محورهاي مهم رسانه اي بحث وحدت ملي در چارچوب جغرافياي سياسي كشور است . در كشورهايي كه مركب از اجزاي به هم پيوسته اي متفاوت از نظر منطقه اي نژادي و دين و اعتقادي است اگر در جهت تثبيت همگرايي و تقويت محورها و مولفه هايي كه مي توانند نهايتاً منجر به همگرايي بشوند تلاش نشود يقيناً به طرف واگرايي و گريز از مركز به وسيله مناطق خواهد رف . اين قوانين و قانونمندي هم در زمان مشروطيت و هم در مسير تاريخ معاصر و هم بعد از انقلاب تجزيه شده است . هر وقت در حاكميت مركزي مولفه ها و محورهاي وحدت دچار اشكال بشوند مناطق به طرف واگرايي پيش خواهند رفت . پس به عنوان يك اصل و هدف اين موضوع در رسانه مورد توجه بوده و هست .
توسعه كلي
يكي ديگر از اهداف مهم رسانه توسعه كلي است . توسعه از ابعاد مختلف مورد نظر است . براي اين كه امر توسعه به صورت يك باور و رفتار عمومي قلمداد شود به عنوان يكي از اهداف اصلي سازمان مد نظر است . ما در اين شرايط هميشه با اين يقين و علم به قضايا نگاه مي كنيم كه در مسير و در كوران رقابت هاي بسيار زيادي هستيم و مي بايست به اين رقابت ها پاسخ مناسب بدهيم .
براي اين كه اهداف ذكر شده در رسانه با شرايط و نيازهاي مختلف هماهنگ شود در چارچوب اهداف رسانه اي از نظر قالب و برنامه تقسيم بندي انجام گرفته است . در رسانه چهار روش و يا چهار رويكرد براي ارايه برنامه ها وجود دارد كه موضوعات را در قالب آن اهداف در داخل اين چهار رويكرد به مردم ارايه مي كند.
يكي از روش ها بحث اطلاع رساني است كه مجموعهاي از مطالب علمي و آموزشي و مسايل ارشادي و تربيتي در قالب اطلاع رساني عرصه و برخي از پيام ها به عنوان اوقات فراغت و سرگرمي ارايه مي شود. يعني هر چهار جنبه موضوع از اين جهت كه مخاطبين نيازمند اين موضوعات و مطالب هستند> مورد توجه بوده است . در چارچوبي كه عنوان شد با موضوعات متفاوتي روبرو هستيم كه از اين بعد تفاوتي بين رسانه صدا و سيما در جمهوري اسلامي با رسانه هايي كه در دنيا هست وجود دارد
در جمهوري اسلامي رسانه يك ابزار نظام و حكومت و انحصاري تعريف شده است . در پرداختن به موضوعات رسانه هاي دنيا عمدتاً به دو موضوع و يا مقوله وارد مي شوند مقوله اطلاع رساني و مقوله اوقات فراغت و سرگرمي . اگر مباحث اقتصادي سياسي اجتماعي و فرهنگي مطرح مي شود در دل همين دو موضوع مطرح مي شود كه بيش از 80 موضوع را نظام به عهده اين رسانه گذاشته است .
رسانه صدا و سيما علاوه بر آن دو رويكرد با چهار رويكرد اصلي و بيش از 80 موضوع مختلف روبرو است يعني علاوه بر اين كه بايد اوقات فراغت را پر كند بايد بحث آموزش و ارشاد را به عهده داشته باشد. ضمن عمل اطلاع رساني بهداشت مردم حفاظت ا ز جنگل ها و مراتع رفتار جمعي جامعه و اعتياد روابط ايران و آمريكا < ايران و اروپا را هم به عنوان يك موضوع مورد توجه قرار دهد حالا همه اينها در شرايطي اتفاق مي افتد
كه رسانه از لحاظ رقابتي در جامعه امكان رقابت ندارد زيرا يك رسانه انحصاري تعريف شده است آن هم با حجم عظيمي از مسووليت ها ووظايفي كه به عهده اش گذاشته شده است و اين بر خلاف مطبوعات و ساير رسانه هايي است مكه اين امكان براي آنها به وجود آمده است . اين حجم انبوه فعاليت حداقل در بعد پخش در انحصار كامل در بعد توليد به خاطر عدم اتكاء به نيروهاي بيرون از رسانه از سال هاي 1330 به بعد اين فرصت براي عموم جامعه به عنوان هنرمندان و كساني كه مي توانند در رسانه موثر باشند فراهم نشده است .
يعني تقويت حرفه اي در بيرون صورت نگرفته است . اگر مشكل تهيه كننده كارگردان و سناريو نويسي وجود دارد به اين علت است كه واقعاً در جامعه در بيرون از صدا و سيما اين تقويت حرفه اي صورت نگرفته است . به اين حرفه در 5 و 6 سال اخير هم به صورت ضعيفي توجه شده است . بنابراين بايد بخش توليد سناريو و تهيه كنندگاني در بيرون از جامعه تقويي شود و اين در شرايطي اتفاق مي افتد كه ما با مخاطباتي تنوع و متفاوت از نظر سن جنس و سطح تحصيلات روبرو هستيم .
هم چنين آنها از نظر پراكندگي جغرافيايي و فرهنگ هاي بومي و منطقه اي هم متفاوتند يعني رسانه اي با حجم انبوهي از وظايف در قالب اهدافي كه در چارچوب اهداف نظام تهيه شده بدون امكان رقابت در بيرون و بدون تقويت حرفه و كمك گرفتن از اكثر جامعه در مسير تحول و تكاملي خودش با طيف متفاوتي از مخاطبين مواجه است كه ناگزير براي برقراري ارتباط با مخاطب با استفاده از شيوه هاي رسانه طوري عمل مي كند كه ابتدا اعتماد مخاطب را جلب كند
. در اين رابطه صدا و سيما آنچه را كه تواسنته اجرا بكند اين است كه تعدا شبكه ها را متناسب با وضعيت مخاطبيت آرايش بدهد. مثلاً در شبكه هاي تلويزيوني شبكه 1 را به عنوان هويت مخاطب عام شبكه 2 را به عنوان يك هويت آموزش و علمي با مخاطبين خاص شبكه 3 را با توجه به حجم انبوه جوانان و طبقه سني جوان به عنوان يك شبكه جوان و شبكه 4 را به عنوان شبكه خاص و مسايل آموزشي و علمي و تقريباً نخبه گرايي تعريف كرده است
و در درايو هم همين تقسيم بندي ها صورت گرفته است . راديوي 1 سراسر به عنوان مخاطبين صورت گرفته است . راديوي 1 سراسر به عنوان مخاطبين عام راديوي 2 اتاني راديوي قرآن راديوي معارف كه به زودي افتتاخ خواهد شد و راديوهاي استان ها باز با توجه به تفاوت هاي منطقه اي به لحاظ تفاوت در فرهنگ ها نگرش ها و باورها شبكه هاي ملي زده مي شود. در شبكه هاي منطقه اي همان حرف را منتها به زبان هاي محلي و منطقه اي براي مردم داشته باشند
. اين طيف گسترده مخاطب و تفاوت در سليقه مخاطبين سازمان را هر روز با توجه به وضعيتي كه دارد و با توجه به سلائقي كه مخاطبين دارند در معرض قضاوت هاي مستمر مردم قرار داده است . اين رسانه با حجم عظيمي از ساخت و توليد برنامه معادل 160 هزار ساعت در طي سال و 5 شبكه تلويزيوني > 5 شبكه راديويي به اضافه شبكه جام جم كه به عنوان شبكه بين الملل عمل مي كند
به اضافه 27 راديو به زبان هاي خارجي كه در برون مرزي پاسخ نيازهاي خارج از مرز را مي دهد و چهار شبكه تلويزيوني منطقه اي كه براي مناطق خارج از ايران با توجه به دگرگوني مخاطبان تخصيص داده است قادر نيست به تمام نيازهاي مخاطبين پاسخ بدهد چرا ؟ چون حجم نياز مخاطبين در طيف هاي مختلفي واقع شده اند كه اين طيف ها در بعضي از موارد به خاطر ارزش هاي حاكم و نظارت ها و دقت هايي كه در رعايت مسايل در بعد شرعي و در بعد عرفي دارد از آن حريم ها بيرون مي روند
مثلاً بحث موسيقي . به عنوان يك موضوع وقتي به موسيقي در رسانه نگاه مي كنيم. از طيف صفر تا 100 اگر در نظر بگيريم . حدود 5 و 6 درصد تا 10درصدي در طيف پايين واقع مي شوند كه موسيقي هايي كه در صدا و سيما مطرح مي شود را موسيقي هايي مي دانند كه گوش دادن به آن حداقل دچار شبهه است . در طيف بالاتر از آن حدود 10 درصد از جوانان يا كساني واقع هستند كه باز موسيقي صدا و سيما را مطابق با خواست ونياز خودشان تلقي نمي كنند
. چرا كه اين موسيقي را در حد موسيقي كه آنها را اقناع بكند نمي دانند. بنابراين صدا و سيما مجبور است حدي را كه منطبق با عرف و ارزش مقتضيات شرعي ما هست در نظر بگيرد. شما اين طيف را درهمه برنامه هاي صدا و سيما داريد . يعني در برنامه هاي كودك و نوحوان سريالها در برنامه هاي ديگر هميشه با اين طيف به عنوان كساني كه اقناع نمي شوند مواجه است . البته صدا و سيما با روشهاي مختلف نظرسنجي ها با برقراري ارتباطات تحليل محتوا درصدد است كه بتوانند نهايتاً در يك طيفي حركت بكند كه به نيازهاي مختلف پاسخ مثبت بدهد.
اما واقعاً قادر به پاسخ گويي نيست يعني هر كس ادعا بكند كه مي تواند در صدا و سيما بنشيند و برنامه ريزي رسانه اي بكند و نهايتاً تمام جامعه را جلب بكند امري است بسيار محال مگر اين كه صدا و سيما از نظر ساختار و از نظر مجوزهاي قانوني شكل بگيرد كه بتواند به همه جامعه در همه شرايط به وسيله ايجاد رقابت و خارج شده از انحصار جواب بدهد . كه البته آن زمان هم در حريم هاي شرغي و عرفي محدود ميشود. شما نگاه كنيد وقتي يك سريال ساخته مي شود و يا يك بحث طنز راديو و تلويزيوني هست از نظر شرعي شايد اشكال نداشته باشد كه اين طنز به يك مقوله منطقه اي بپردازد>
اما همين كه در اين طنز يك كمي لهجه را به سمت يكي از مناطق حالا هر منطقه اي كه باشد ببرين بلافاصله با حجم اعتراضات بسياري زيادي از آن منطقه روبرو مي شيوم . محدوديت وجود دارد. يا در بعد موسيقي هايي كه مشكل شرعي از نظر پخش آن نيست . اما پخش آن موسيقي در آن منطقه از زمان هاي قبل در ذهن مردم متبادر با بحث لاابالي گري و لهو و لعب شده است .
همين كه آن موسيقي در آن منطقه پخش مي شود يا اختلاف نظر و با اعتراضات مردم و روحانيت و علماي ديني آن منطقه روبرو مي شود. يكي ديگر تلقي بعضي از افراد جامعه در رابطه با رسانه است كه واقعاً تلقي درستي نيست . چون شناخت كاملي از رسانه ندارند و در اعتراضاتي كه دارند مي گويند مثلاً فلان فيلم و يا فلان سريال و فلان برنامه يا براي فلان تاريخ آماده شود و سريع هم برنامه مي نويسد3
اما اين دوستان چون با اصل رسانه و كار در رسانه مواجه نشدند توقعشان بالاتر از حد رسانه است چرا؟ براي توليد يك سريال در داخل رسانه با فاكتورها و مولفه ها و عوامل بسيار پيچيده اي اعم از لوكيشن به عنوان يك موضوع و سناريو به عنوان يك موضوع ديگر مواجه است . شما سريال ها را نگاه كنيد سريال ها كوتاه و 7 و 8 و 9 قسمتي است ما هيچ وقت سريال 30 > 40 قسمتي و يا 50 قسمتي نتوانستيم بعد از سريال گرگ ها و يا بعد از سريال سربداران بسازيم چون مواجه هستيم با بخشي به نام سناريونويسي كه اين بخش را جامعه بايد به ما كمك بدهد. وقتي سناريو درست شد تازه با موضوعي به نام بازيگر> تجهيزات و عوامل ساخت روبو است كه وقتي همه اين عوامل تلفيق مي شوند اگر به صورت خيلي درست و بدون خطر و بدون مسأله مسير را طي كند > ساخت يك سريال 7 و 8 قسمتي 1 سال زمان لازم دارد و ساخت سريالي مثل امام علي (ع) بيش از 5 سال زمان لازم دارد. ساخت يك سريال تلفيقي از مشاغل مختلف در داخل يك برنامه است .
چون مردم تصور درستي از ارتباط و شناخت رسانه ندارند توقعشان> توقعي است كه نمي شود در زمان كوتاهي جواب داد. يكي ديگر از اشكالاتي كه هست فرهنگ استفاده از اين رسانه است . حجم بزرگي از ايرادهايي كه در رسانه است واقعاً وقتي بررسي مي شود اصلاً وارد نيست. مثلاً افراد 40 و 50 ساله داريم
كه به برنامه هاي كودك اعتراض دارند و مي گويند خوب نيست . در حالي كه اين برنامه براي سنين بين 5 تا 14 و 15 ساله است . يا مثلاً كساني هستند كه مي گويند چرا در شب هاي امتحان برنامه پخش كنند. نمي شود 30 ميليون نفر ناديده گرفته شود و برنامه قطع شود اين به عنوان يك اعتراض در روزنامه ها و مطبوعات مطرح مي شود و همه جا گفته مي شود. حداقل آن اين است كه اگر فرزند شما اين برنامه را دوست دارد شما مي توانيد اين برنامه را ضبط كنيد تا وقتي كه از سر جلسه امتحان آمد اين برنامه را نگاه كنيد.
به هر حال اين رسانه به عنوان يك رسانه بسيار مهم و به عنوان يكي از ابزارهاي مهم تأثيرگذاري بر فرهنگ عمومي > وقتي موثر است كه بتواند با مخاطبينش منطبق با نيازهاي آنها و با روش هاي درست و مورد قبول برنامه را ارايه كند. صدا و سيما براي اين كه بتواند مخاطب را خوب بشناسد و بتواند مسايل را خوب به مخاطبين منتقل كند
با كمبود امكانات در عرصه تخصص مطالب و تحقيق روبرو است . از اين رو مي بايست با قسمت هاي علمي تخصصي جامعه ارتباط داشته باشد و صدا و سيما براي اين كه اين ارتباط را برقرار بكند در مراكز استان ها در تهران و در شبكه ها علي رغم انجام حجم عظيمي از تحقيقات نيازمند به محقق و نيازمند به اهل مطالعه و نيازمند به اهل تخصص است . در بعد فرهنگي > سياسي و اقتصادي رسانه صدا و سيما به عنوان يك ابزار مي تواند اين تضادها را در درون توسعه به تعادل برساند.