بخشی از مقاله
سرآغاز هركدام از شهرهاي باستاني كشور عراق، دورهاي از ادوار تاريخي را با سير تطوٌر و تحول شتابان تمدن پشتسر نهاده است. اَلْحضراء (هاترا) نيز عصر درخشاني را در شرايط منحطي كه در آن بود، در صحنة تاريخ آنزمان سپري نمود، باآنكه در اقطار جنوبغربي آسيا تمدنهاي اعراب و آرامي و آشوري و ايراني و يوناني و رومي و مصري حضور داشتند. درآن دورة پرآشوب كه كشورهاي مقتدر و متخاصم راهانداختند و صدمات آن به اكثر مناطق رسيد، حضر (هاترا) همچنان از اين حوادث خانمانبرانداز برحذر بود و لذا به هنر و صنايع خود (در آن بحبوحة حوادث) رنگ و شكلي تازه بخشيد، و اعتقاد و باورهاي خود را برروي بناها و حجاريهاي بسيار بر سنگ به نمايش گذاشت.
همه اين هنرنمايي حاصل فكر و قٌاد و آگاه و روشن و مجرٌب، و نيز برخواسته از روح و رواني صاف و بيآلايش و آرام مردماني بود كه در چنان محيطي استعدادها را برميانگيزاند و با جان و دل در فضاي باديه احساس ميشد. محيطي كه نه مرزي و حدودي براي آن وجود داشت و نه بيگانهاي بر آن حكم ميراند. شهر حضر (هاترا) با موقعيت جغرافيايي ويژه خود در باديههاي سرزمين عراق، در دوردستترين مناطق نفوذ كشورهاي متخاصم واقع بود، كه با داشتن قلعهها و باروها و خندقهاي عميق در اطرافِ آن، از حوادث دوران محفوظ و مصون ماند. در وسط اين شهر معبد باشكوهي قرار داشت كه به اطراف شهر محيط و با صخرههاي سنگي عظيم بنا شده، و داخل معبد را مجسمههاي بزرگان شهر و بتهاي بزرگترين خدايان مزيٌن كردهبود.
هنگاميكه اوضاع سياسي در كشورهاي مشرقزمين در نيمة قرن سوم ميلادي (باظهور ساسانيان) دستخوش تحوٌل گشت، دوران تمدن درخشان حضر(هاترا) نيز اوفول و پايان يافت و همة آثار تمدن فروكش نمود و به بوته فراموشي رفت تا زمانيكه مديريت آثار باستاني كشور به سال 1951 ميلادي برآن شد كه آثار باقيماندة تمدن هاترا را كاوش كند. در مراحل اوٌليه كاوش، پيوسته به خاكبرداري بناهاي برجاي مانده مشغول بودند و سپس تدريجاً به بازسازي و احياء ابنيه هاترا اقدام شد. كتابِ «حضر شهر خورشيد» بهعنوان شناسنامه و سند تاريخي اينشهر باستاني محسوب ميشود. بنابراين تاآنجا كه كاوشهاي باستانشناسي انجام گرفته و امكان بررسي و شناسايي جهت آشكاركردن تمدن
معماري حضر معماري حضر بطور كلي در شيوة ساخت و ساز و استفاده از مواد و مصالح و نوع سبك معماري و هنرهاي تزييني و آرايشي بناها اسلوبهاي ويژة خود را داراست. در آثار معماري حضر، معمولاً از سنگهاي تفته و گچ به كثرت استفاده شده و نيز در ساخت ايوانها كه يكي از عنصرهاي اصلي سبك معماري آن بشمار ميآيد.
تزيينات برروي ايوانهاي معبد كبير با ساختنِ مجسمهها و آرايشهاي هنري و ستونها و نيمه ستونهاي نهاده شده با اسلوب معيني از معماري دقيق آن حكايت ميكند. ابنية حضر در مرحلة اول به دو نوع تقسيم ميشود: يكدسته كه با خشت خام و ملاط گچ ساخته شدهاند و دسته ديگر از ابنيه كه ارتفاع بلندي را دارا هستند كه با تخته سنگهاي بزرگ و تفتيده همراه با استفاده از گچ ساخته شدهاند.
براين اساس شهر حضر از كهننترين شهرهاي معروفي است كه در ابنيه آن گچ بهطور وسيعي بكار گرفته شدهاست. البته ملاط در آثار و بناهاي شهرهاي قديمي مثل آشور و نينوي و بابل كه از گل ساده و احياناً از قير بوده كاربرد داشته است. ساختمانهاي مسكوني و معابد كوچك از ابنية نوع اوٌل است كه معمولاً با خشت خام و گچ ساخته شدهاند البته قسمت زيربنايي ديوارها را بطور بسيار قليل از قطعه سنگهاي مرتب و به اندازه ساختهاند. و پس از آن ساختمان را به همين شيوه به اتمام رسانده و اطاقها و ديوارهاي آن را با خشت خام و گچ محكم ميكردند. از دورة سكونتهاي اوٌليه، در جبهة شرقي شهر در وسط آن، قسمت بيروني حياط خانهاي كشف گرديد كه اطرافش را اطاقها و تأسيسات سكونتگاههاي ديگر تشكيل دادهبود. و اگر اين خانه بناي وسيعي بوده بايد بيش از يك حياط داشته باشد و در حينحال مشتمل بر قسمتي ويژه براي پذيرايي مهمانان نيز باشد.
البته موقعيٌت اين ساختمان به گونهاي است كه كسي نميتواند به داخل آن راه پيدا كند بلكه از لابلاي خلال گذرگاهي كه دارد ميتوان به آن راه پيدا نمود. از بناهاي ديگري كه با خشت خام بزرگ ساخته شدهاند معابد كوچكي هستند كه تاكنون با توجه به كاوشهاي باستانشناسي بالغ بر يازده معبد شدهاند. اين معابداز حيث سبك معماري شبيه به هم هستند. يكي از آن معابد از مصلٌي مستطيل شكلي تشكيل شده در قسمت وسطي يكي از ضلعهاي طولي مُصَلٌي، اطاق چهارگوش كوچكي به آن متصل بوده كه خلوتگاه «ايزدي» استا كه مجسمهاش را در آنجا نصب كردهاند. و در جلوي مصلٌي حياط بزرگي واقع شده كه در اطراف آن ساختمانهاي مسكوني و يا خانههاي كوچك و نيز ايوانهائي باشبستان براي خدمات ويژه معبد ساختهاند.
يكي از اين معابد كوچك كه همان معبد هشتم است داراي دو مصلٌ و يا خانه براي بتان ميباشد كه يكي از آنها پساز تخريب آن ديگري بنا گرديده و آن مصلٌاي قديمي را طايفة بنوتيمو و بنوبلقب در سال 98 ميلادي براي عبادت (نرجول) ساختهاند اين مصلٌي داراي اطاقكي چهارگوش بوده كه از طريق درب ورودي وسط يكي از ضلعهاي طولي معبد به آن داخل ميشوند، روبروي اين درب ورودي در ضلع طولي معبد محرابي تعبيه شده كه در آن بت خداي نرگول (نرجول) قرار داده شدهاست. در مصلاٌي دومي معبد هشتم مشاهده ميشود كه اطاقك چهارگوش كوچكي براي محل اين محراب ساخته شدهاست. اين اطاق ديوارهايش به خارج از ساختمان اصلي بيرون زدهاست به صورتيكه مصلي از بخش بيروني به شكل مستطيلي چسبيده به چهارگوش كوچكي (در قسمت وسطي طول معبد) خود را نشان ميدهد، و اين سبك معماري براي همه معابد كوچك در حضر مرسوم گرديد. شكوه و زيبندگي اين شكل معماري همچنين با افزودن آن به خلوتگاه شمس نيز كه پشت ايوانهاي همرديف قرار دارد، مشاهده ميگردد، خلوتگاه شمس را تقريباً شبيه به شكل معابد كوچك ساختهاند.
معبدي نيز با سبك و شيوه معابد كوچك حضر در شهر دورااورپوس نيز وجود دارد كه اين معبد مخصوص پرستش «جد» الهة خوشبختي است. امٌا نوع دوم از ابنية حضر كه با تختهسنگها ساخته شدهاند بلندترين و بزرگترين اين آثار ديوار و باروي قديمي شهر است، و نيز همراه با برجها و دروازههاي آن و همچنين معبد كبير كه در وسط شهر حضر بنا شدهاست، و همچنين گورها و قبرها و آرامگاههاي مخصوصي كه در داخل شهر پراكنده ميباشند بويژه در جبهه شرقي شهر. معبد كبير باشكوهترين و بزرگترين بناهاي شهر حضر است. و مهمترين بناي معبد ساختمان مستطيل شكلي است كه ديوارهاي سنگي آن را احاطه كردهاند كه معبد را به دو بخش مجزاي صحن و حرم معبد تقسيم ميكند، دارخل معبد كبير، شش معبد مشخص يا عبادتگاه (مصلي) پراكنده كه هركدام مخصوص عبادت يكي از خدايان است قرار دارد.
ديوارهاي اين بناها با شيوه و سبك خاصي ساخته شدهاند. سطح نماي هر ديواري را با تختهسنگهايي صاف و مرتب بنا كردهاند و قسمت و روي داخلي ديوار را با قلوهسنگها ساختهاند. و جاهاي خالي ديوارها را با ملاط گچ و خرده سنگها پر كردهاند و قسمت و روي داخلي ديوار را با قلوهسنگها ساختهاند. و جاهاي خالي ديوارها را با ملاط گچ و خردهسنگها پر كردهاند، با توجه به ضرورت ربط و پيوند قسمت بيروني و دروني ديوار در فاصلههاي مناسب با سنگهاي پهن و دراز، همان كاري را كه ميخ در به هم وصل كردن چوب دارد همان را نيز اين سنگهاي دراز انجام ميتدهند. از ويژگيهاي معماري حضر عدم جمع ابنيه، داخل يك معبد واحد در مركز واحد معيني ميباشد. لذا ابنيه و آثار داخل و محدودة معبد كبير پراكنده هستند و به همينگونه اين قضيه در مورد معابد كوچك صادق است، از آنجا كه ما مشاهد ميكنيم كه خانههاي ساختهشده در اطراف حياط با عبادتگاه همگي از هم فاصله دارند و به هم متصل نميباشند.
در هر بنايي از بناهاي شهر حضر كه كاوش و موردبررسي قرار گرفتهاست تقريباً داري ايوان ميباشند. و ايوان در كليه معابد و كاخها و خانههاي مسكوني شهر به عنوان يك عنصر معماري حضور دارد. و اين عنصر معماري متداول در حضر، بناهاي آن را از آثار و بناهاي هلني و رومي متمايز و متشخص ميگرداند. زيرا كه در بناهاي هلني و رومي سنگي به وفور به جاي ايوان بكار گرفته ميشود بويژه در شهرهايي كه معاصر دورة معماري حضر هستند. ايوان در معماري حضر براي يكي از دو هدف يا دو هدف اصلي زير برپاي ميشد: يكي اينكه براي افزوني ضخامت و بزرگي و زيبايي و تزيين بنا ساخته ميشد. دو ديگر اينكه براي افزودن و زيادكردن مكان و فضاي ساختمان اصلي؛ و ايوان به صورت سقفدار نيز ساخته ميشود كه اين ايوان همان كاربردي را دارد كه صُفٌة و پيش سراها در كاخها دارند. ايوان در وقت خودش عبارت بوده از يك فضاي سرپوش كه از بارش باران و اشعه و نور خورشيد به داخل ساختمان اصلي محافظت و جلوگيري ميكردهاست. هنرهاي تزييني در معماري حضر در وجه نخست بر روي قسمتهاي بيروني ايوانها در نيم ستونهايي كه به بناي اصلي متٌصل بودند انجام ميگرفت.
و نيز بر روي ستونهايي كه در بالاترين ارتفاع و بهترين قسمت بنا قرار ميگرفتند. و نيز تزئينات بر روي مجسمهها و پيكرههاي تراشيدهشده از سنگهاي قوسي در قسمت جلويي ايوانها كه مجموعهاي از خدايان و موجودات اسطورهاي و احياناً اشخاصي كه در ساخت بنا نقش داشتهاند را نشان ميداد. و همچنين از تزيينات و هنرهاي بكار گرفته شده در قسمت بيروني بنا عبارتند از : 1- شكلهاي حيواني 2- شكلهاي گياهي 3- شكلهاي هندسي؛ كه بين اينها شكلهاي مار افسانهاي و برگ گياه اكانتوس (تاجالملوك) و طناب محكم و كلاهخود آهني و سرنيزه ديده ميشود. تزيينات هنري با اين شكل و شيوه از ابتكارات معماري حضر است كه برخي از عناصر معماري آن از «معماري آشوري» اقتباس شده و برخي ديگر از معماري هلني و از خود نيز عناصري معماري افزون بر آنها اضافه نمودند و بكار گرفتند. مردم حضر بدون گمان در بكارگيري همه اين عناصر معماري گوناگون و ايجاد پيوند و ارتباط در كمال ابتكار و انسجام و زيبايي و تركيب بين آنها موفق بودند. تزيينات طاقهاي ايوانها با مجسمهها و پيكرهها در حضر همراه با نقوش زيبا، يادآور همان چيزي است كه آشوريها بر روي صاقها تزيين ميكردند و آن اينگونه بود كه بر روي الواح سنگي بنام «كاشاني» ترسيم مينمودند و از اين نوع هنر، صاقي تزيين يافته بر روي لوح «كاشاني» در قلعة «شلمنصر سوم2 در نمرود3 كشف گرديده است.
و اين لوح از دورة آشوري در موزة ملي عراق نگهداري ميشود. تأثيرات معماري آشوري همچنين در شكل سرِ حيواناتي كه در تزيينات معماري حضر بكار رفته مشاهده ميشود كه در قسمت ورودي ايوان زيرِ دو سر ستون كار گذاشتهاند اين سر حيوانات در جايي كه براي آنها نوعي پالان براي سواركردن آنها ساختهاند قرار ميگيرند، كه در وروديهاي كاخها و معابد آشوري پيدا شدهاند. و امٌا ماسكهايي كه بر روي ديوارهاي دو ايوان بزرگ جنوبي و شمالي از مجموعه ايوانهاي همرديف تزيين شدهاند جز اين نيست كه از معماري آشوري اقتباس شده كه معابدِ آنجا را معمولاً با ماسكهاي سنگي و تعويذات و شكلهاي گوناگون تزيين ميكردند. امٌا ساخت و ساز بناهاي حضر با قطعهسنگها و تزيينات اين آثار با برگ گياه اكانتوس (تاجالملوك) و كلاهخود آهني و سرنيزه و آرايشهاي دايرهاي شكل در بنا، از اسلوبهاي معماري هلني ميباشد. ولي معمار حضري همگي اين عناصر معماري و اسلوبهاي اقتباسي را متحول كرد و آنچه را ذهن خلاٌق معمار حضري در افزودن به اين عناصر و تركيب بين آنها ميرسيد محصول آن يك سبك و اسلوب معماري جديد بود كه ميتوان با وجود اين ويژگيها، آن را «سبك معماري حضر» ناميد.
البته اين عناصر و اسلوب ويژه در هيچكدام از شهرهاي معاصر دورة معماري حضر يافت نميشود. اين عناصر و اسلوب از ويژگيهاي عمومي و كلي معماري حضر در اوج مجد و شكوفايي آن در دو دورة «سادات» و «ملوك» بود. با اين وصف معبد مرن كه داخل معبد كبير برپاي شدهاست با اين اسلوبهاي معماري متفاوت است، معبد مرن نسبت به ساير ابنيه از كهنترين بناهاي شهر حضر محسوب ميشود. و آن از اطاقي مستطيل تشكيل يافته كه بر روي سكٌويي ساخته شده كه دو رديف از ستونهاي آن را احاطه كرهاند و آن اطاق به سبك ويژهاي در ارتفاع بلند، داخل ستونها قرار گرفتهاست. سبك معماري اين معبد كوچك هلني – رومي است و در دو دورة مختلف بنا شدهاست: سبك معماري دورة قديم آن برميگردد به ساخت تزيينات برآمدة سردرها و اسپرها و چوبهاي تزيين شده كه همه بر اسلوب هنر يوناني دلالت دارند. دورة دوم آن برميگردد به دورهاي كه در عصر حكومت «سادات» متداول بود و آن ساخت ستونهاي بزرگ بيروني بنا است كه داراي سرستونهايي است كه مركب از سبك يوناني – كورنتي است. همچنين كليه تزيينات بيروني اين معابد با اين «سبك تركيبي» شكل يافته است. بخشي از بناي ديگري كه داخل معبد كبير ساخته شده و با ساير بناهاي معبد متفاوت است «معبد شحيرو» بوده كه شبيه معابد «اتروسكها» ميباشد. اين معبد از سكويي كه داراي ورودي بسيار بلندي است و در مقدٌمه معبد نيز محجر و چهارديواري (و شايد خانهاي چوبين) را ساختهاند كه داراي چهار ستون است. معبد «شحيرو» همچنين از نظر شكل ساخت با معابد رومي كه آرامگاه بزرگان بوده و در شمال آفريقا قابل مقايسه است. اين نوع معابد در ساخت و سازهاي اوليه داراي سقفي بودند كه با تيرهاي چوبي پوشيدهشده بودهاند.
معبد كبير (معبد شمس = خورشيد) باشكوهترين و بزرگترين بناي شهر حضر معبد كبير است، اين معبد با پارچه سنگهاي عظيم مدوٌر و مواد و مصالحي چون گچ بنا گرديده و درست در وسط شهر قرار گرفته كه همه خيابانهاي عريض و طويل شهر بدان منتهي ميشود. ساختمان معبد رو به سوي مشرق ساخته شده براي اينكه در درجة نخست جهت عبادت خورشيد اختصاص يافته است. معبد نزد ساكنين حضر به «هيكلاريا» يعني معبد كبير مشهور است يا «بيتالها» به معني خانة خدايان (تصوير – 331). معبد كبير تقريباً مستطيلي شكل است كه با ديوارهايي احاطه شدهاست. ابعاد اين ديوارها از آغاز ضلع شمالي قسمت داخلي معبد به ترتيب اينگونه است: 435 متر؛ 5/321 متر، 438 متر (ضلع جنوبي)، 310 متر. معبد دروازهاي اصلي و بزرگ. در ديوار شرقي داشته و علاوه بر آن يازده دروازة ديگر نيز دارد معبد بطور كلي با ديواري كه دو دروازة بزرگ در آن تعبيه شده به دو بخش تقسيم ميشود: 1. حرم معبد، 2. صحن معبد. در بخش حرم ، رديفي از ايوانهايي قرار دارد كه رو به شرق دارند و پشت ايوانها نيز خلوتگاه شمس قرار گرفته، و آن اطاقي چهارگوش كه با راهروهايي كه به آن منتهي ميشود احاطه شدهاست و در مقابل رديف ايوانها عبادتگاه ربٌالنوع «شحيرو» قرار دارد كه در روبروي اين عبادتگاه نيز عبادتگاهي از آنِ خدايي مجهول و ناشناس ساخته شدهاست.
در حرم دو بناي ديگر نيز وجود دارد كه تابحال در مودر آنها هيچگونه كاوشي انجام نگرفته است. يكي از آن دو، آنسوي عبادتگاه «شحيرو» بوده و دوٌمي از آن در زاوية جنوبشرقي حرم ميباشد. امٌا در صحن معبد مهمترين و بارزترين اثري كه در آن ساخته شده معبد «مرن» است كه در عقيدة تثليث ساكنين حضر سيد و سرور همه ميباشد، اين معبد به دو رديف از ستونهاي بلند احاطه گشته است. در صحن همچنين قربانگاني بزرگ و مردهشوي خانه و خانة سقايت (آبرساني و آبدهي زائران) همگي در زاوية جنوبغربي احداث شدهاند. براي استحكام بخشي و مقاومت ديوارهاي داخلي معبد در برخي از جاهاي معين و مشخصي، بناهايي ساختهاند كه گمان ميرود سقف آنها با چوب پوشانده شده و ستونهايشان را هم از سنگ و گچ بودهاست.
در بخش رواق جنوبي معبد مرن بيروني ديوارهايِ اصلي معبد نيز، بويژه در دو طرف دروازهها اطاقهايي مشاهده ميگردد كه براي نگهبانها و سكونت كاركنان معبد ساخته بودند. البته بزرگان و اشراف حضر در پايهگذاري و ساخت و ساز اين معبد قبل از ظهور و تشكيل دولت و كشورشان، با هم همكاري و تعاون داشتهاند. اين موضوع در كاوشهاي اندكي كه از طبقات مختلف اثر (در ترانشهها) انجام گرفته ثابت ميشود و همچنين مرمٌت و بازسازي اثر در دورههاي مختلف هم نشانگر آن است. معبد حصارهايي دارد كه دراي برجهايي دايرهاي شكل هستند. البته در باب ديوارهاي فعلي بين كارشناسان اختلاف وجود دارد ولي به هر حال در كاوشهاي باستانشناسي بقاياي اين برجها در زير بنا و پايههاي اصلي ديوار شرقي پيدا شدهاند. با توجه به محدوده كاوشهاي باستانشناسي كه از روز نخست تا بحال انجام گرفته و در كشف و شناسايي آثار و ابنية معبد موفق بوده، از قديمترين آثار معبد ميتوان به ترتيب موارد ذيل را برشمرد: نخست معبد «مرن» كه قديمترين بناي معبد «كبير» است و پس از آن عبادتگاه «شحيرو» و آنگاه عبادتگاه روبروي آن. بعد از آن صفي از ايوانهاي همرديف و در پايان خلوتگاه «شمس» است يعني معبد چهارگوشي كه توسط «سنطروق اوٌل» به اتمام رسيد. در دورانهاي متأخرتر از آن، در جبهة ديوار شمالي براي دفنِ مردگان، قبرها و بناهايي گودالي نيز ايجاد كردهاند كه براي ورود به اطاقهاي اين گورستانها درهايي تعبيه شده كه بر دربهاي ديوارهاي معبد كبير افزودهاند.
1- ايوانهاي همرديف هشت ايوان در مجاورت و همرديف هم در يك صف واحد رو به جبهه شرقي قرار گرفتهاند و با استفاده از سنگ و گچ در قسمت بالاي حرم معبد كبير ساخته شدهاند. طول اين ايوانها در اصل 115 متر و ارتفاعشان نزديك 23 متر ميباشد. ايوانها در دو بخش با شيوههاي تزييني در قسمتهاي جبهات افقي مزين شدهاند كه يك بخش از ايوانها بلندتر از آن ديگري است، بخشهاي تزيين شدة سطح پايين ايوانها در قسمت آغازينِ فضاي باز ايوانهاي كوچك و بزرگ، قوام و استحكام يافتهاند. ايوانهاي كوچك به صورت زوج واحدي بلندتر از ديگري از حيث ارتفاع، در وسط ايوان بزرگ قرار گرفتهاند. ايوانهاي بخش دوم كه از نظر ارتفاع بلندتر هستند، با ستونهايي (در جلوي ايوان) كه دراز و بلند بوده در دو رديف ستونهاي كوتاه تعبيه و ساخته شدهاند. و علاوه بر آن در نماي بيروني ايوان تزئناتي بر سر ستونها افزوده شده و بر روي صاقهاي ايوان نيز در نماي بيروني ايوانها، مجسمههاي نيمتنهاي به صورت نقش برجسته و ماسك مانند قرار دادهاند.
همچنين تنديسهايي از آنِ بزرگان حضر بر روي طاقچهها در جاهاي خالي مناسب در بين ايوانها قرار داده شده و نيز در ارتفاعات مختلف ايوانها تندسهاي اين طاق در قسمت پاييني به شكل مدوسهاي جني تزيين شدهاند. در داخل هر كدام از ايوانهاي بزرگ و همچنين برخي از ايوانهاي كوچك قربانگاهي (مذبحي) ساختهاند كه سطح آن را بالوحهايي طلايي و نقرهاي و مسي تزيين كردهاند. قربانگاهي كه در ايوان شمالي نيز قرار دارد اينگونه است. كه بر اين ايوان سايباني نيز بالاي ستونها قرار دارد. تقريباً در ايوان جنوبي هم قربانگاهي شبيه اين قربانگاهها وجود دارد. اين دو ايوان بزرگ به عنوان عبادتگاه اصلي و عمده در مجموعه ايوانهاي همرديف محسوب ميگردند و يكي از ايوانها متعلق به «شمس»، (خورشيد) به نام «مرن» و دومي گمان ميرود از آن همسرش «مرتن» باشد.
در طول ديوارهاي هر كدام از ايوانها در نماي بيروني نقوشي تزيينشده تا ارتفاع 70/4 متر از سطح زمين (با برجستگي حدود 54 سانتيمتر) وجود دارد. كه بر روي آن تنديسهايي از عقاب نصب كردهاند. چهار تا از اين تنديسها در دو سوي ايوانها قرار گرفتهاند و سرهايشان به جانب بيرون ديوار متوجه است. عقابي كه بر نماي بيروني ايوان شمالي نصب گرديده از نظر حجم بزرگتر به نظر ميرسد و در آن پرهاي عقاب به شكل باز آرايش نشدهاند و شايد اين دلالت كند بر اينكه باور داشتند نشانگر عقاب مادينه (مؤنث) است. امٌا عقابي كه در ايوان جنوبي قرار دارد آن از حيث حجم كوچكتر است و در آنجا به گشودن بالهاي پرنده اهتمام شده و احتمال است كه اين دلالت ميكند كه عقاب نرينه (مذكٌر) است. همچنين روي قربانگاه مجسمة عقابي ديگر را با اسلوب خاص خودش قرار دادهاند، بخصوص كه اين مجسمه نصب شده و از جميع جوانب آن حجٌاري هم شدهاست.