بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
اصول و مبانی قدرت و سیاست
ارسطو معتقد بود که انسان ذاتا اجتماعی است و خارج از جامعه نمیتواند به انسانیت خود برسد.دانش بشر بر پایه دانسته های گذشتگان بنا شده است .ارسطو یک انسان تنها و مجرد را دارای حیات انسانی نمی داند.نکته اصلی بحث او این است که انسان اجتماعی است. از این رو قدرت سیاسی در جامعه معنا پیدا میکند جوامع سیاسی از جوامع سیاسی کوچکتر تشکیل شده اند. مانند خانواده,دهکده,شهر,روستا.علمای علم سیاست امروزه به مسائل فلسفی و ماوراء الطبیعه قضیه نمی پردازند بلکه اکنون دانشمندان علم سیاست تمام جوامع سیاسی را همچون آزمایشگاهی فرض می کندد و میخواهند ببیند که عناصر تشکیل دهنده سیاست چگونه تشکیل شده اند.در تمامی این جوامع قدرت به چشم میخورد.با تجزیه و تحلیل قدرت سیاسی با دو عنصر که بنای قدرت سیاسی را تشکیل میدهد مواجه می شویم.
1-ایمان و اعتقاد مردم
2-زور و جبر
اسلاید 2 :
امیل دور کیم میگوید قدرت سیاسی و تمکین به آن یک قضیه کاملا مادی نیست بلکه قدرت سیاسی عمیقا بستگی به ایمان و عقیده مردم دارد و بعدا به زور و اجبار مربوط است.دو عنصر ایمان و اجبار را اگر از هم جدا کنیم در عین حال میبینیم کهع از هم جدا شدنی نیستد.بعضی دانشمندان معتقدند مبنای ایمان هم زور و اجبار است.یعنی هر چه ایمان بیشار باشد زور کم میشود و هر چ به زور واجبار اضافه شود ایمان کم می شود.
قدرت سیاسی سالم تر است که عامل ایمان آن از زور بیشتر باشد.حکومتی که از زور کم استفاده کمد قدرت سیاسی سالمتری دارد.اگر زور بیشتر مورد استفاده است نشان می دهنده متزلزل بودن حکومت است.
اسلاید 3 :
رابطه قدرت سیاسی و اجبار
عنصر اجبار در قدرت سیاسی صورت های گوناگونی دارد
1-استفاده فیزیکی(مثل پلیس)
2-جنبه روانی اجتماعی(مثل عاشورا)
3-فشار های تبلیغاتی
اسلاید 4 :
جبر مادی دستگاه محاکمه :
جامعه در جهت اطاعت سیر میکند, قدرت سیاسی قبل از هر چیزی بر جبر اجتماعی استوار است.پس سه نوع اجبار سیاسی داریم:1-جبر مادی محسوس2-جبر اجتماعی نا محسوس3-اجبار تبلیغاتی.مردم از قدرت سیاسی اطاعت میکندد به همین جهت اجباری هم احساس نمیکنند.
علت پیدایش حس اطاعت و استمرار آن دو مسئله است:
الف –عقلی
ب-تربیتی ،که این نوع اطاعت معلول عادت است
اسلاید 5 :
منشاء عوامل عقلی:
منطق , عقل ,ادراک یک نود انسانی است و انسان به کمک عقل خود پی میبرد که حیات یک جامعه اجتماعی بدون وجود یک قدرت که بتواند حداقل نظم را ایجاد کند امکان پذیر نیست اطاعت قبل از تجزیه و تحلیل عقلی انجام میگیرد ,اول اطاعت میکنیم بعد بخ توجیه عقلی آن می پردازیم.
نقش عامل تربیتی:
از عامل عقلی و تربیتی عامل تربیتی باعث میشود که ما اطاعت کنیم و عامل عقلی سبب میشود تا آنرا تجزیه و تحلیل کنیم و مهمترین عامل در دوام قدرت,سنت و تربیت می باشد ,که تربیت هم نتیجه سنت است بلکه به جرات میتوان گفت زور نقش درجه دویی دارد و زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که قدرت بر پایه های خود میلرزد0
اسلاید 6 :
اجبار اجتماعی نامحسوس:
قدرت پدیده خالص زور نیست بلکه از عناصر دیگری هم تشکیل شده .زور نقش کاملا درجه دویی دارد زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که حکومت بر پایه های خود میلرزد .اعمال زور علامت ضعف ایمان مردم است.*اکیاولی[1] اعتقاد داشت هم رای مردم مورد نظر است هم زور تاثیر بیشتری دارد ایمان و اعتقاد ممکن است فراموش شود اما زور فراموش نمیشود.علمای علم سیاست می گویند ,محافظ ستون قدرت ,ایمان است , هر چه قوی تر باشد زور کمتری مورد استفاده قرار میگیرد دستگاه حاکم الزام اجتماعی نامحسوس را به وسیله اجبار مادی تکمیل می کند.زور و اجبار فقط در همین زمینه نقشی پیدا میکند.
اسلاید 7 :
قدرت افکار عمومی و تبلیغات دستگاه حاکم:
کسی که میخواهد مردم را رهبری کند بدون توجه به اعتقادات و عادتهای مردم دچار اشتباه میشود.هدف تبلیغات جلب افکار عمومی است و هدف تبلیغ کننده آن است که با انجام یک سری برنامه ها در افکار مردم به نفع تمایلات خودش تاثیر گذارد.اولین توجهی که در اصلاح به افکار عمومی میشود به نظر میرسد فقط در نظامهای دموکراسی است.در حالی که در حکومت های استبدادی هم بی توجهی کامل به افکار عمومی نمیتواند باشد.انکار عمومی می خواهد از افکار مردم با خبر شود و نظریات خود را القا کند ابزار آن روزنامه ها , رادیو و تلوزیون (تبلیغات)وقتی اشتراک عقیده وجود نداشته باشد و دستگاه حاکمه با یک مقاومت رو به رو شود ,افکار عمومی با ابزارهای پیشرفته ای که در دست دارند افکار عمومی را بسوی اهداف خود جذب می کنند.وقتی اشتراک عقیده کامل وجود داشته باشد افکار عمومی مطرح نیست و زمانی افکار عمومی مطرح نیست افکار عمومی زمانی مطرح است که استراک عقیده وجود نداشته باشد .قدرت هسته اصلی نظریه های جدید علم سیاست است,بسیاری از سیاست شناسان روابط قدرت را هسته سیاست می دانند,لرای این که آن چیزی که روابط سیاسی انسانها از دیگر روابط جدا میکند .قدرت است
اسلاید 8 :
اگر هسته اصلی علم سیاست را قدرت بدانیم این پرشس پیش می آید که قدرت چیست؟ در این زمینه نگاهی به تعاریف مختلف قدرت از دید دانشمندان خواهیم داشت.
*ماکس وبر [2]:قدرت نیرویی است که به فرد یا گروه این امکان را میدهد که با وجود مقاومت هایی که وجود دارد خواست خود را به کرسی بنشاند.
*رابرت دال[3]:قدرت ابزاری است که بین چند بازیگر که یکی از آنها این ابزار را در اختیار دارد و دیگر بازیگران را مجبور یا تربیت می کند به خواستهای خودش .
*مک آیور :توانایی ایجاد تمرکز ئر هدایت رفتار اشخاص در رابطه با کار های مورد قدرت آنهاست
*مورگنتا[4]:توانایی های انسان که بر ذهن ها و اعمال دیگران تاثیر بگذارد.
اسلاید 9 :
نتیجه اینکه مخرج مشترک همه تعاریف از قدرت این است که..
1-قدرت توانایی تحلیل اراده است به رغم مقاوت دیگران
2-قدرت رابطه دارندگان اقتدر و تابعان آن است
3-قدرت همیشه به دو جهت نیازمند است.
1- اطاعت کنندگان قدرت
2-صاحبان قدرت
اگر اطاعت کنندگان و یا اطاعت کننده ای از قدرت وجود نداشته باشد قدرت به خودی خود از بین میرود.
اسلاید 10 :
:ویژگی های قدرت
1-قدرت مبتنی بر روابط است یعنی همیشه به رابطه بین انسان ها مربوط میشود.
2-قدرت نسبتی است و به همین جهت در طول زمان دگرگون میشود , قدرت مطلق ازآن خداوند تبارک و تعالی است.
3-قدرت خاصیت نفوذ پذیری بر دیگران را دارد نیروهای اجتماعی و سیاسی زمانی از قدرت برخوردار می شوند که بنا به ملیتشان در دیگر نهاد ها تغیر ایجاد میکنند.
4-قدرت حتما باید همراه ضمانت اجرایی باشد در غیر این صورت ظاهری است و نمیتوان اسم آنرا قدرت گذاشت.
5-قدرت همیشه باید هدف را داشته باشد و در غیر این مدت در دراز مدت بی اثر میشود.