بخشی از مقاله
بررسي وضعيت جمعآوري و دفع زبالههاي شهري تهران و ارائه راهكارهاي مناسب براي بهينهسازي فرايند موجود
اجتماعات انساني از ديرباز پس از مورد استفاده قرار دادن منابع مختلف طبيعي موجود بر روی كره زمين، قسمتهاي غيرقابل مصرف و زايد آن را دفع مينمودند. اين موضوع مشكل حادي را براي آنها و محيطشان ايجاد نميكرد. زيرا تعداد و توزيع انسانهاي موجود بر روي كره زمين به نسبت مساحت اين كرة خاكي خيلي كم بود اما امروزه به دليل افزايش تعداد، توزيع جمعيت و به دنبال آن تحولات پديد آمده در ميزان و كيفيت مواد مصرفي، معضل توليد و دفع زايدات به نحوه بارزي گريبانگير حيات جوامع بشري به ويژه شهرها گرديده است.
گرچه دفن بهداشتي مواد زايد جامد شهري، سالهاست كه مورد استفاده قرار گرفته است و در بسياري از نقاط دنيا توانسته است، بهداشت عمومي و سلامت جامعه را تأمين كند ولي هنوز مورد قبول عامه مردم قرار نگرفته است. عناويني مانند، دفن و دفن بهداشتي و تلنبار زباله بارها به جاي يكديگر مورد استفاده قرار گرفتهاند و هنوز هم خيلي از مردم فرق بين دفن، دفن بهداشتي و تلنبار كردن زباله را نميدانند. به عبارت ديگر در صورتي كه عمليات دفن مواد به صورت كاملاً استاندارد و براساس ضوابط صحيح و دقيق دفن بهداشتي صورت نگيرد مشكلات بهداشتي و زيست محيطي زيادي به وجود خواهد آمد. فقط يك محل دفن بهداشتي كه در محل مناسبي قرار گرفته و از طراحي خوبي برخوردار باشد و نيز عمليات آن كاملاً صحيح و دقيق انجام پذيرد ميتواند جوابگوي استانداردهاي بهداشت عمومي و سلامت بوده، از شرايط لازم براي جلوگيري از آلودگي آب و خاك و هوا برخوردار باشد كه در اينجا بحث مديريت دفع مواد زائد جامد شهري مطرح ميگردد.
مواد زايد جامد شهري شامل تمام مواد زايد حاصل از فعاليتهايي است كه در شهر انجام ميگيرد. اين مواد هم از نظر منبع توليد و هم از نظر خواص فيزيكي و شيميايي تنوع بسيار زيادي دربر دارد. در يك شهر، بخشهاي مختلفي در فعاليت هستند و هر بخش نيز در توليد مواد زايد شهري نقش دارد. بخشهاي خانگي، تجاري، حمل و نقل، صنعتي، درماني، بهداشتي و خدمات، هركدام مواد زايدي با خصوصيات ويژهاي توليد ميكنند. به همين دليل هم، مواد زايد جامد شهري داراي طيف وسيعي است. از نظر حجم نيز از ذرات ريز گردوغبار گرفته تا وسايل اسقاطي، مثل بدنه اتومبيل، يخچال و ميز و صندلي، در اين زايدات وجود دارند از نظر خطرناك بودن نيز، شامل مواد زايد غيرقابل فسادپذير است و هم مواد زايد كاملاً خطرناك، مثل مواد زايد بيمارستاني را دربر ميگيرد، از نظر فيزيكي و حجم ظاهري نيز طيف كاملاً ناهمگوني از زايدات در يك شهر بروز ميكند. كميت مواد زايد جامد شهري نيز ناهمگوني زيادي را شامل ميشود.
عوامل اقتصادي، بافت شهري، كاربريهاي زمين، عوامل فرهنگي، تراكم در واحد سطح، فصول سال و عادات اجتماعي در كيفيت و كميت مواد زايد جامد شهري موثر هستند. به عبارت ديگر، فاكتورهاي زيادي در امر توليد مواد زايد شهري تأثير دارند. به همين دليل هم طراحي سيستم مديريت مواد زايد جامد شهري از حساسيت و ويژگيهاي خاصي برخوردار است. براي يك طراحي موفق به اطلاعات و دادههاي اساسي از كليه فاكتورهاي مؤثر در سيستم مديريت مواد زايد جامد شهري نياز هست. اين اطلاعات و دادهها را يا ميتوان از طريق سازمانها و ارگانهاي زيربط و درگير با مديريت مواد زايد جامد شهري بدست آورد و يا از طريق انجام پروژههاي مشخص، اين اطلاعات و دادهها را توليد كرد.
1ـ اهميت و ضرورت موضوع تحقيق:
مديريت مواد زايد جامد شهري از اهميت ويژهاي در جلوگيري از اثرات سوء و مضر اين مواد بر بهداشت و سلامت جامعه برخوردار است. رعايت نكردن اصول بهداشتي و جلوگيري نكردن از انتشار مواد زايد جامد شهري، اولين آسيبي كه به جامعه وارد ميكند بر بهداشت و سلامت جامعه ميباشد. خطرات بسياري از قبيل حمله حشرات و جوندگان موذي، خطرات ناشي از سگهاي ولگرد، بروز بيماريهاي واگيردار در صورت رعايت نكردن اين اصول، با مردم دست به گريبان است. خطرات ناشي از حمله حشرات زماني به وجود ميآيد كه زبالهها در يك محل تجمع داشته باشند كه به علت عدم مديريت صحيح در حاشيههاي تهران اين مشكلات وجود دارد. بايد همواره اين اصول را در نظر گرفت كه طبيعت خيلي از مواد از نظر اثرات سوء زيست محيطي، سميت و سرطانزائي شناخته شده نيست و تا زماني كه بيخطر بودن مواد محرز نشده باشد، بايد به آنها به عنوان موادي كه پتانسيل خطرزائي دارند نگريسته شود.
در بحث مديريت زباله يك ارگان خاص نميتواند كه دراين زمينه فعاليت چشمگيري داشته باشد. بلكه همكاري و همياري تمامي ارگانها را ميطلبد و در نهايت با فرهنگسازي در جامعه و روشننمودن مردم به معناي واقعي ميتواند گامي مؤثر در اين زمينه برداشت.
تفهيم درست مديريت مواد زايد ميتواند جلوي خسارات وارده بر محيط زيست را بگيرد و در جهت به راهاندازي چرخه صنعت جامعه مفيد واقع شود. زيرا وقتي مديريت صحيح مواد زايد صورت گيرد، بحث تفكيك را نيز بدنبال دارد و از اين رو در بسياري از جهات ميشود در راستاي توليد مواد ديگر به صورت مكانيزه گام برداشت كه خود در ارتقاء به سطح خودكفائي جامعه مؤثر ميباشد. پس يك مديريت صحيح ميتواند هم جامعه را به سوي آباداني پيش ببرد و هم ميتواند آن را به ورطه نابودي بكشاند.
دومين بحثي كه اهميت و ضرورت آن در مديريت مواد زايد مطرح است، آناليز زباله ميباشد كه از اهميت ويژهاي برخوردار ميباشد. وقتي كه آناليز زباله صورت بگيرد و بدانيم كه هر كدام از موادي كه در جامعه استفاده ميشود به چه ميزان در زباله هاي شهري يافت ميشود ميتوان با توجه به آن، گزارش و تحقيق روشني را ارائه داد و به عنوان يك منبع و مرجع آن را در نظر گرفت كه اگر در صورتي سازمان و يا ارگاني بخواهد كاري در اين زمينه انجام دهد بتواند از آمار مربوطه استفاده بكند.
به عنوان مثال شهرداري تهران در فكر احداث كارخانه كمپوست ميباشد. اين طرح در يک کيلومتری شهر تهران در منطقهاي بنام بيبيدوست قرار است كه اجرا شود كه با استفاده از آمار و ارقام بدست آمده از آناليز زباله، كارشناسان مربوطه ميتوانند تصميمگيري لازم را در اين زمينه اتخاذ نمايد كه آيا اين طرح قابل اجرا شدن در اين منطقه ميباشد يا خير؟ و اين جامعه در طول يك سال چه مقدار زباله توليد ميكند و اينكه از اين ميزان چه مقداري زبالههاي قابل بازيافت ميباشند كه در چرخه بازيافت مواد قرار ميگيرند؟ با توجه به بدست آوردن حجم زباله و دانستن اين موضوع كه به عنوان مثال ميزان پلاستيك و يا مواد فسادپذير و يا ميزان كاغذ به طور سالانه در زبالهها چقدر ميباشد ميتوانيم از اين اطلاعات استفادههاي بيشتري را داشته باشيم و با استفاده از اين آمار ميتوانيم بدانيم كه جامعه ما به چه ميزان در جهت صرفهجوئي گام برداشته و چقدر توانسته است كه در كاهش ميزان زباله و تفكيك آن گام مفيدي را بردارد.
2ـ چارچوب نظري تحقيق
مديريت مواد زايد جامد شهري از شش عنصر موظف توليد و ذخيره در محل، جمعآوري، حمل و نقل، بازيافت و دفع تشكيل شده است. اين تقسيمبندي به اين دليل صورت گرفته كه هر كدام از اين عناصر يك وظيفه مشخصي در سيستم مديريت مواد زايد جامد شهري را عهدهدار هستند. در ضمن، اين تقسيمبندي از نظر بررسي موضوع نيز، بسيار مؤثر است. در حال حاضر در مديريت مواد زايد جامد شهري، قسمت اعظم منابع مالي و انساني براي جمعآوري و حمل و نقل صرف ميشود و در زمينههاي توليد، ذخيره در محل، بازيافت و دفع، كارچنداني صورت نگرفته است. اين عدم تعادل، بهترين دليل سوء مديريت در امر مواد زايد جامد شهري است. همان اندازه كه جمعآوري و حمل و نقل مؤثر هستند، توليد و بازيافت و دفع مواد نيز مهم محسوب ميشوند و بايد مورد توجه و دقت قرار گيرند. اطلاع دقيق از كميت و كيفيت توليد و پراكنش نقاط توليد در سطح شهر ميتواند در امر جمعآوري و حمل و نقل بسيار مفيد واقع شود و به صرفهجوئيهاي زيادي در اين دو عنصر منجر گردد. بازيافت مواد مستقيماً به كميت و كيفيت توليد ارتباط دارد و دفع مواد به همة عناصر موظف قبلي مربوط ميشود. بنابراين اين عناصر همانند حلقههاي يك زنجير به هم پيوسته هستند و هر كدام از اين عناصر نقش ويژهاي را در سيستم مديريت مواد زايد جامد ايفا ميكنند و بايد متناسب با وظيفهشان به آنها توجه شده و منابع لازم به آنها اختصاص داده شود.
شكل 1- عناصر موظف و رابطه آنها را در يك سيستم مديريت مواد زايد جامد نشان ميدهد.
شكل 1- عناصر موظف و رابطه آنها در سيستم مديريت مواد زايد جامد شهري
در شكل 1- پردازش و بازيافت به عنوان يك عنصر موظف در كنار ساير عناصر، مشخص شده است. در صورتي كه پردازش و بازيافت هم ميتواند در محدودة تمام عناصر موظف ديگر قرار گيرد و هم به صورت واحد مستقلي در سيستم مديريت مواد زايد جامد عمل كند. اصولاً در يك سيستم كارآ و موفق بهتر است كه پردازش و بازيافت از ابتدا تا انتهاي سيستم در جريان باشد، جداسازي مواد در مبدأ توليد و فشرده كردن مواد در آپارتمانها و مجتمعهاي مسكوني، هم در كاهش حجم مواد و هم در كاهش كميت موادي كه بايد به محلهاي دفن حمل شوند، مؤثر است.
در نتيجه به ماشينآلات، نيروي انساني، سرمايهگذاري و زمين كمتري براي دفن مواد احتياج خواهد بود. ملاحظه ميشود كه بازيافت صحيح ميتواند ضمن اينكه به عنوان عنصري مستقل عمل ميكند، در بين عناصر ديگر هم قرار گيرد و راندمان و كارآيي كل سيستم را افزايش دهد. تقسيمبندي سيستم مديريت مواد زايد جامد به عناصر موظف، نگرش و طراحي از كل به جز و بالعكس را امكانپذير ميسازد. ابتدا با در نظر گرفتن شش عنصر موظف ترسيم روابط اصلي بين اين عناصر و كليات سيستم، طراحي ميشود. سپس هر عنصر جداگانه مورد بررسي قرار گيرد و روابط داخلي اجزاي هر عنصر موظف ترسيم شده و جريان مواد، انرژي و منابع در هر عنصر مشخص ميشود و دوباره تمام سيستم، مورد تجزيه و تحليل نهايي قرار ميگيرد. تمامي اين اعمال را ميتوان با نوشتن يك مدل و به كمك كامپيوتر انجام داد. بررسي سيستم با اين روش امكان ارزيابي اثر تغييرات مورد نظر در سيستم را ميسر ميسازد. به عنوان مثال ميتوان اثرات تبديل چرخهاي دستي را به وانتهاي نيسان و... بررسي كرد. جالب توجه است كه ميتوان اين ارزيابيها را قبل از انجام پروژههاي مورد نظر انجام داده و اثرات آنها را روي سيستم، مشخص كرد. سپس با درنظر گرفتن مسائل اقتصادي، اجتماعي و بهبود كارايي و راندمان سيستم، گزينه بهينه را انتخاب و به اجرا درآورد با اين كار ميتوان به مقدار قابل توجهي در زمان، پول و انرژي صرفهجويي كرده و نيز به موفقيت طرحها بيشتر اميدوار بود.
عناصر 6 گانه در سيستم مديريت، بايد در يك ارتباط تنگاتنگ با يكديگر باشند و ارائه هرگونه روش اصلاحي در امر جمعآوري، بدون نگرش بنيادي و سيستماتيك به تمامي مراحل و عناصر 6گانه مديريتي كار اصولي و علمي نيست.
اجراي هرگونه برنامهريزي طرحهاي جديد مديريت مواد زائد جامد، در چهارچوب امكانات اقتصادي ـ اجتماعي، بهداشتي و سياسي محلي بايد ارائه شود و قبل از تصويب هر طرح جديدي، بايد اصلاحات اساسي در آن از طريق سنجش افكار عمومي صورت گيرد، زيرا برنامههاي مديريت مواد زائد جامد بايد با ساير اهداف جامعه سازگار باشد. ولي در كشور ما متأسفانه اين پارامتر مهم مورد توجه قرار نميگيرد.
ضمناً طرحهاي جديد بايد داراي زمانبندي و ايجاد ساختار سازماني بوده و از نظر بودجه نيز تأمين شوند. بنابراين براي اجراي برنامههاي تهيه شده. برخي از فعاليتها در كوتاه مدت و بعضي از طرحها در بلندمدت مورد نظر قرار ميگيرند. مهمترين موارد اصلي در چنين اهدافي شامل مسائل زير هستند:
1ـ مهمترين عوامل طراحي و استانداردهاي اجرايي، ارزانترين و بهداشتيترين آنها است.
2ـ در صورت تغييرات، روند تدريجي انتقال از سيستم فعلي به سيستم جديد ايجاد گردد و اثرات چنين تغييراتي در پرسنل و مسائل مالي و بودجه بايد ارزيابي شود.
در ايجاد تغييرات بايد علاوه بر عناصر 6گانه، تمامي اجزاء ديگر سيستم مثل امور مالي، پشتيباني، تداركات، سازماندهي، تجهيزات، روابط عمومي و آموزش را نيز مورد توجه قرار داد. مثلا بهتر است مواد زائد در مبدأ توليد، به صورت جداگانه جمعآوري شود و اين امر، بازيافت مواد و دفع اصولي را امكانپذير ميكند. در نتيجه ذخيره مواد در محل نيز تابع چنين جداسازي خواهند بود.
1ـ2ـ توليد مواد زائد جامد:
توليد، اولين بخش از عناصر 6گانه يك سيستم مديريت مواد زائد جامد است. توليد مواد، يك نقش اساسي و كليدي در كل سيستم دارد.
به دو طريق كمي و كيفي ميتوان توليد مواد زايد جامد را كنترل كرد. اصولاً مشكل اصلي جوامع، توليد روزافزون مواد زايد است. به طور كلي، كم كردن توليد زايدات، احتياج به تغيير در طرز نگرش ما به منابع طبيعي دارد. حداقل ايجاد تخريب در منابع طبيعي بايد مدنظر قرار گيرد. به عبارت ديگر در الگوي توليد، توزيع و مصرف بايد تجديدنظر صورت گيرد.
با انجام برنامهريزي مناسب و آموزش مردم، ميتوان توليد مواد زائد جامد را در مبداء كاهش داد، اين برنامهها عبارتند از:
1ـ توليد كالاهاي مرغوب.
2ـ بازيافت مواد.
3ـ جداسازي مواد زايد در مبداء توليد.
4ـ بالا بردن سطح فرهنگي مردم در جهت جلوگيري از اسراف.
5ـ جلوگيري از توليد مواد خطرناك و سمي.
تبديل فرآيند شيميايي به فرآيندهاي مكانيكي، جايگزيني صنايع آلودهساز، امروزه مورد توجه طرفداران محيط زيست است. فلسفة آن اين است كه پيشگيري ارزانتر از درمان است.
منابع توليد مواد زائد جامد شهري برحسب كيفيت مواد زائد به شرح زير طبقهبندي ميشود:
1ـ مواد زائد جامد خانگي شامل پسماندههاي مواد غذايي و آشغال.
2ـ مواد زائد جامد تجاري شامل پسماندههاي موادغذايي و آشغال.
3ـ مواد زائد جامد صنعتي شامل مواد غذايي زايد، آشغال و مواد زائد ويژه و گاه خطرناك.
4ـ مواد زائد جامد بهداشتي ـ درماني شامل پسماندههاي مواد غذايي، آشغال، مواد زائد خطرناك بيمارستاني.
5ـ مواد زائد ساختماني شامل نخالههاي ساختماني.
از مواد زائد جامد فوق، پسماندههاي مواد غذايي جزء مواد زائد فسادپذير دستهبندي شده كه به سرعت تجزيه شده و ايجاد بو مينمايد. پس نوع ذخيره و تناوب جمعآوري اين مواد داراي حساسيت است. بقيه مواد زائد جامد ذكر شده، مواد زائد فسادناپذير است و اين مواد را اصطلاحا مواد خشك مينامند.
تجزيه فيزيكي مواد زائد جامد شهر تهران نشان داد كه اين مواد از 6 دسته، كاغذ، كارتن و مقوا ـ نايلون و پلاستيك ـ فلزات ـ شيشه ـ مواد فسادپذير ـ چوب، تشكيل شده است.
به طور کلی درصد اجزاء تشكيل دهنده مواد زائد جامد بستگي به شرايط آب و هوايي، شرايط اقتصادي و اجتماعي، فصول سال و فرهنگ مردم دارد.
2ـ2ـ ذخيره و جابجايي مواد زائد در محل توليد:
در اكثر خانهها و ادارات از يك سطل پلاستيكي براي ذخيره مواد استفاده ميكنند. ظرفيت اين ظرفها حداقل به اندازهاي است كه مواد زائد 24 ساعته هر خانوار را در خود جاي ميدهد.
مواد زائد جامد ريخته شده در سطلهاي زباله توسط يكي از اعضاي خانواده به كارگر شهرداري سپرده شده و كارگر شهرداري پس از تخليه در گاري دستي يا ماشين های مخصوص حمل زباله، ظرف را به صاحبخانه برميگرداند. ضمناً در جابجايي مواد زائد در محل توليد، كارگر شهرداري هيچگونه نقشي ندارد.
3ـ2ـ جمعآوري مواد زايد جامد:
نحوة جمعآوري بستگي به عوامل متعدد نظير وضعيت معابر، رعايت اصول بهداشتي مردم، درجه حرارت، رطوبت هوا، بارندگي و ميزان توليد زباله دارد.
دماي بالا و رطوبت هوا سبب ميگردند كه زبالهها به سرعت تجزيه شده و خطرات بهداشتي پديد آورند و بر سلامت شهروندان تأثير گذارد.
از سوي ديگر عدم جمعآوري سريع زبالهها باعث تكثير و نشوونماي حشرات و جوندگان موذي ميشود كه بالطبع سلامتي افراد را به خطر مياندازد.
برنامه جمعآوري زباله داراي چهار ديدگاه كلي زير است:
1ـ3ـ2ـ روش جمعآوري خانه به خانه:
اين روش از نظر كارشناسي در كشورهاي توسعه يافته كارا بوده و مناسب ميباشد. اين روش در سازماندهي اوليه، مسئولين دفع را جهت انتقال مستقيم زباله قادر ميسازد.
نكته مهم در اين روش، استفاده توليدكنندگان زباله از زبالهدانهاي استاندارد است. فروشگاهها، مراكز اداري و تجاري نيز بايد زبالهدانهاي مناسبي داشته باشند.
عمليات جمعآوري در اين روش بايد توسط وانتهاي كمپرسي انجام گيرد. در اين روش وانتها، زبالهها را مقابل خانهها در زمان معيني جمعآوري ميكنند. ميتوان جهت افزايش ظرفيت بار به عقب وانتها، تريليهايي نيز متصل نمود. اشكالي كه اين روش با آن مواجه ميشود، موقعيت كوچهها مخصوصاً در محلات قديمي شهر است كه كمعرض و يا بنبست ميباشند.
2ـ3ـ2ـ روش انبار موقت:
در روش مناسب انبار موقت، اهالي، زبالهها را به كانتينرهايي كه در هر محل مستقر ميشود تخليه نموده و سپس مأمورين نظافت شهري كانتينرها را به ايستگاه موقت و يا محل دفع انتقال ميدهند و پس از تخليه، مجدداً در محل مستقر مينمايند. توصيه ميگردد كه استقرار كانتينرها از مراكز مسكوني حداكثر فاصله را داشته باشد.
3ـ3ـ2ـ استفاده از روشهاي سنتي:
جمعآوري به شيوه سنتي توسط مأمورين شهرداري به وسيله گاريهاي دستي معمول است، ميتواند در بخشهايي از شهر كه فاقد امكانات استقرار كانتينر و يا داراي شهرسازي قديمي و بازدارنده در امر جمعآوري ماشيني ميباشد استفاده گردد. اين روش عليرغم بكارگيري پرسنل زياد، صرف هزينه جهت پرداختن دستمزد، تأخير در زمانبندي مراحل جمعآوري، داراي فوائدي مانند بهداشت، حذف عوامل زيانكار نظير حشرات و جوندگان است.
بنابراين براي مديريت صحيح در شهر تهران، بايد كارهاي زير انجام شود:
1ـ شناسايي منازل موجود در مسيرهاي مختلف شهر.
2ـ تعيين خطوط و مسير به نحوي كه مسافت طي شده توسط وانتهاي حامل زباله به حداقل كاهش يابد.
3ـ تعيين زمان لازم جهت جمعآوري زباله.
4ـ بررسي وضع ماشينهاي حمل زباله از نظر كيفي و كمي.
5ـ تعيين فاصله محل بارگيري تا محل دفع دائم.
بررسي موارد فوق، مسئول خدمات شهري را به تنظيم برنامه، سهولت و استفاده كامل از وسائط نقليه، تجهيزات و كارگران نظافت شهري قادر خواهد ساخت. با ثبت كامل امور جمعآوري، مدير مسئول ميتواند هزينهها را كنترل نموده و عمليات را در روند توسعه قرار دهد.
4ـ3ـ2ـ استفاده از استقرار مخازن در معابر و خيابانها:
استقرار مخازن با گنجايش بيش از 500 ليتر در مقاطع معابر و اماكن مناسب كه امكان تردد كاميونهاي مجهز به سيستم جرثقيل وجود داشته باشد قادر خواهد بود كه زبالههاي حدود 50 خانوار را به مدت 1 روز در خود انبار نمايد. محتويات اين مخازن هر شب جمعآوري و به محل دفع و يا ايستگاه انتقال حمل ميگردد.
اين مخازن داراي درب ميباشند و با تجهيزات مخصوص موجود در آن امكان جابجايي غيرمجاز وجود ندارد و داراي مزيتهايي ميباشد كه عبارتند از:
1ـ كاهش مدت زمان جمعآوري.
2ـ جلوگيري از تلنبار شدن زباله روي زمين.
3ـ از بين بردن امكان دسترسي حشرات و جانوران موذي به زباله.
4ـ دريافت زباله 50 خانوار در يك زمان از يك نقطه.
5ـ جلوگيري از فعاليتهاي غيرمجاز افراد.
6ـ رعايت بهداشت عمومي و جلوگيري از آلودگي ديد.
7ـ بهداشتي كردن نحوه كار مأمورين شهرداري.
ضرورت وجود برنامه ذخيره موقت و ايستگاههاي انتقال:
استفاده از چنين فرآيندي در مديريت مواد زائد جامد وقتي ضروري به نظر ميرسد كه بعلت مسافت زياد مناطق جمعآوري با محل دفع نهايي، حمل و نقل مواد زائد جامد هزينه زيادي را بخواهد. در صورت وجود چنين شرايطي لازم است ايستگاههايي وجود داشته باشد تا از دفعات رفت و آمد بكاهد.
ظرفيت ايستگاههاي انتقال كه ميتوانند در نقاط مختلف شهر احداث شوند برحسب ميزان مواد زائد جمعآوري شده در مناطق مختلف متغير خواهد بود.
جهت كاهش اثرات بهداشتي اين محلها پيشنهاد ميشود كه تا تبديل به سيستم مكانيزه و جمعآوري مستقيم شهرداري با رعايت موارد زير نسبت به بهسازي و ترميم انبارهاي موقت اقدام نمايد:
1ـ حداكثر فاصله با واحدهاي مسكوني و مؤسسات تجاري، اداري و خدماتي.
2ـ اطراف جايگاه محصور و داراي درب ورودي باشد.
3ـ سريعاً زبالههاي اين ايستگاهها تخليه شود تا موجب آزار ساكنين اطراف ومحل رشد و زيست حشرات و حيوانات موذي نشود.
4ـ داراي مجراي عبور شيرابه در كف سيماني جايگاه باشد.
5ـ با ترفندهايي از آلودگي ديد جلوگيري شود.
در نهايت توصيه ميگردد كه حتيالمقدور از كانتينر به جاي اين ايستگاههاي روباز استفاده شود. ضمناً استقرار ايستگاههاي انتقال بايد در حد امكان در نواحي حاشيه شهرها باشد تا كمترين مزاحمت را براي شهروندان ايجاد كند.
4ـ2ـ بازيافت مواد زائد جامد:
مصرف مواد خام ـ چوب، فلزات و كانيها ـ از مرحلة استخراج و فرآوري گرفته تا مرحلة دور ريختن، به انرژي فراوان نياز دارد و آسيب بسيار بر محيط زيست وارد ميكند، اما بيشتر محصولات را ميتوان با مصرف مواد خام كمتري توليد كرد، بدون اينكه به كار آنها لطمهاي بخورد و نتيجه يكساني را از نظر كارايي بدست آورد.
بهترين روش كاهش حجم زباله پس از اينكه عمر مفيد يك كالا به سر رسيد براي صرفهجويي در ميزان انرژي براي ساخت همان محصول، بازيافت است.
براي روشن شدن مطلب در جدولهاي 1 و 2 فوايد بازيافت مواد مختلف كه در كشورهاي اروپايي اجرا ميشود، آورده شده است.
جدول 1 ـ بازيافت مواد معمولي و فوايد آن
مواد بازيافتي فوايد
بازيافت از آهن آلات بدستآوردن مواد خام، صرفهجويي در انرژي، كاهش حجم زباله، حفظ و حمايت آبهاي زيرزميني از فلزات سنگين
بازيافت از كابل بدستآوردن مواد خام، كاهش حجم زباله، جداسازي PVC و مس، جداسازي فلزات سنگين و حفظ و حمايت از آب
بازيافت از قوطيهاي آلومينيم بدستآوردن ماده خام، صرفه جويي در انرژي وكاهش حجم زباله، جداسازي فلزات سنگين و حفظ و حمايت از آب
بازيافت از شيشه بدست آوردن ماده خام، صرفهجويي در انرژي، كاهش حجم زباله
بازيافت از كاغذ بدست آوردن ماده خام، كاهش پساب، كاهش حجم زباله، توليد كاغذهاي زيست محيطي
جدول 2ـ بازيافت مواد مصنوعي و فوايد آن
مواد بازيافتي فوايد
بازيافت از يخچال بدستآوردن آهنآلات و مواد پلاستيكي، كاهش حجم زباله، حفاظت از لايه ازن، حمايت از آبهاي زيرزميني
بازيافت از كامپيوتر كاهش حجم زباله و بدست آوردن پلاتين، نقره، قلع و مواد پلاستيكي
بازيافت ظرفهاي پلاستيكي بدستآوردن ماده خام، صرفه جويي در انرژي وكاهش حجم زباله
بازيافت ازPVC بدست آوردن انرژي و كاهش حجم زباله
بازيافت تاير ماشين بدست آوردن انرژي ، كاهش حجم زباله و بدست آوردن آسفالت براي جاده سازي
بازيافت روغنهاي سوخته صرفه جويي در انرژي، ايجاد روغنهاي قابل سوخت، حفاظت از آب و خاك
بازيافت لامپهاي مهتابي بدست آوردن ماده خام، كاهش حجم زباله و جلوگيري از آلودگي فلزات سنگين
بازيافت از مواد عكاسي كاهش حجم زباله، صرفهجويي در ماده خام، بدست آوردن نقره و مواد پلاستيكي
بازيافت از باطريها توليد سرب و ژيپس، كاهش زباله و بازيافت فلزات سنگين
1ـ4ـ2ـ كمپوست مواد زائد جامد:
فرآيند كمپوست وسيله ای برای دفع بهداشتي پسماندهاي آلي است و در حقيقت خود نوعي بازيافت به حساب ميآيد و محصولي توليد مينمايد كه با اضافه كردن آن به خاك، آنرا مغذي كرده، مقدار خروج شيرابه را پايين ميآورد. اين فرآيند، ظرفيت نگهداري آب در خاك و ثبات خاك را بالا ميبرد. در مناطق خشك و نيمه خشك، بازگرداندن كمپوست به زمين براي تثبيت خاك و هوموس آن لازم است و در شرايط آب و هوايي مرطوب فرآيند كمپوست براي دفع پسماندها در جلوگيري از بوي بد و كم كردن عوامل بيماريزا در انسان و حيوان اهميت دارد.
تركيب كمپوست به دست آمده بسيار متفاوت بوده و بستگي به نوع مواد آلي دارد. جدول 3 مواد تشكيل دهنده، كمپوست را نشان ميدهد.
جدول 3ـ مواد تشكيل دهنده كمپوست
ماده وزن خشك به درصد
مواد آلي 80-25
كربن 50-8
N 5/3-4/0
P 6/1-1/0
K 6/1-4/0
CaO 7-5/1
كمپوست حاصل از فرآيند تخمير زباله را با توجه به مدت، شرايط آب و هوايي و پيشرفت تجزيه ميتوان به شرح زير تقسيمبندي نمود:
الف) كمپوست خام:
منظور همان زبالههاي خرد شده است كه هيچگونه تخميري روي آن صورت نگرفته باشد.
ب) كمپوست تازه:
كمپوستي كه عمل تخمير در آن شروع شده ولي تجزيه و واكنشهاي مربوطه كامل نشده باشد را گويند.
ج) كمپوست كامل:
كمپوستي كه شرايط مناسب عمل تخمير در آن ادامه يافته و در نتيجه مقدار بيشتري از مواد آلي آن تجزيه ميشوند و ميزان مواد آلي در آن به حدود 20 درصد تقليل مييابد.
د) كمپوست ويژه:
كمپوستي را گويند كه جهت جبران كمبود تعدادي از عناصر مورد نياز گياهان، با توجه به استانداردهاي تعيين شده، با همان عناصر تكميل شده است.
در فرآيند كمپوست از مواد كمارزش مانند مواد آلي توليد شده در منازل، محصولي مفيد به دست ميآيد كه به سرعت با اكوسيستم به تعادل ميرسد. كمپوست يك اصلاحكننده و همچنين يك كود محسوب ميشود.
با اضافه شدن كمپوست به خاك، عناصر اصلي از قبيل ازت، فسفر، پتاس و ديگر عناصر ضروري را به خاك وارد ميكند و باعث جذب جانوران مفيد خاك مانند كرم خاكي ميشود. اين امر چسبندگي ذرات ريز خاك و خاصيت جذب بيشتر آب را در پي دارد. اين عوامل مقاومت خاك در مقابل فرسايش آبي و بادي را زياد كرده بطوري كه اصليترين موارد استفاده از كمپوست در آلمان و فرانسه، تثبيت خاك تاكستانهاي واقع در اراضي شيبدار است.
در اقليم مرطوب كاربرد كمپوست 4-3 سال است ولي در مناطق با اقليم خشك به دليل سرعت تجزيه كودپاشي با كمپوست هر ساله بايد صورت گيرد.
يكي از موارد جالب استفاده از كمپوست، دفع بوي بد از زباله در حال كمپوستشدن است. كمپوست عاري از عوامل بيماريزاي انسان و حيوان نيست ولي اگر فرآيند كمپوست به طور صحيح انجام شود، محصول آن كمترين عوامل بيماريزا را دارا خواهد بود. در اين راستا اگر مواد در حال كمپوست شدن به خوبي بهم زده شود يا مرتبا زير و رو شود و طي چند ساعت در معرض دماي بالا قرار گيرد، تمامي عوامل بيماريزاي آن از بين خواهد رفت.
كمپوست به 3 روش از زبالههاي آلي تهيه ميشود که عبارتند از: روش سنتي، روش روباز و روش تكنيكي كه مختصرا در رابطه با هر يك توضيحاتي داده ميشود.
1-1-4-2- روش سنتي
تهيه كمپوست به روش سنتي ميتواند در منازل داراي حياط وسيع انجام گيرد. كمپوست سازي در جعبهها و حوضچههاي مخصوص اين كار صورت ميگيرد. اندازه جعبه و حوضچه بر حسب مقدار ماده آلي متغير است.
در اين روش انواع مختلف زبالههاي آلي آشپزخانه، سرشاخه بريده شده درختان، برگ درختان، ساقه غلات، شلتوك برنج و كاه پس از خرد شدن بدون هيچ اقدام ديگر داخل محلهاي ويژه ريخته شده و هر چند روز يكبار زير و رو ميشود.
حفظ رطوبت مواد در حال كمپوستشدن ضروري است، در اين راستا آبپاشي روزانه، رطوبت مناسب را فراهم ساخته و همچنين آهكپاشي از بوي بد فرآيند كمپوستسازي جلوگيري مينمايد.
2-1-4-2- روش روباز:
به اين روش، روش نيمه تكنيكي گفته ميشود. زبالهها در مبداء توليد جداسازي و سپس با يك سيستم جداسازي جمعآوري ميشوند. در صورت عدم جداسازي، كمپوست مخلوط حاصل داراي آلودگي به فلزات سنگين خواهد بود.
ماشينهاي خرد كننده مواد قابل كمپوست را خرد كرده و اين مواد در محلي مناسب به صورت روباز انبار ميشوند، بطوري كه در طول يكسال، 3-2 مرتبه زيرو رو وهوادهي ميشود و در نهايت غربال و آماده عرضه به بازار ميگردد.
3-1-4-2- روش تكنيكي:
مواد قابل كمپوست پس از خرد شدن به درون يك استوانه گردان كه داراي حرارت و رطوبت قابل تنظيم است فرستاده ميشود. پس از گذشت زمان معين، آنها را در انبارهاي دربسته مخصوص به مدت 8 روز نگهداري ميكنند. كمپوست ايجاد شده به مناطق باز انتقال مييابد كه بعد از گذشت 5 هفته قابل عرضه به بازار ميشود.
اين روش در كشورهاي پيشرفته كابرد ندارد. كشور سوئيس يكي از سازندگان و صادركنندگان اين دستگاه است و معمولا كشورهاي جهان سومي را بعنوان بازار فروش در نظر گرفته است. عدم استفاده از چنين دستگاهي در كشورهاي پيشرفته، هزينهبر بودن و كيفيت پايين كمپوست حاصل است.
با توجه به اينكه بيش از 80 درصد مواد زايد شهر را مواد آلي و قابل كمپوست تشكيل داده، زمينهاي اطراف شهر از نظر مواد آلي فقير بوده و همچنين براي كاهش حجم زباله، كمپوست ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. با جداسازي مواد قابل كمپوست، نه تنها در امر ذخيره در محل، حمل و نقل و دفع مواد صرفهجويي ميشود، بلكه باعث كاهش آلودگيها شده و نيز كمپوست حاصل يك منبع خوب براي تامين مواد آلي خاكهاي كشاورزي خواهد بود.
تهيه كمپوست داراي معايب و مزايايي ميباشد كه به شرح زير است:
مزاياي كمپوستسازي:
1ـ كاهش حجم زباله براي دفن،
2ـ توليد كود و فروش آن و ايجاد سوددهي،
3ـ محصول نهايي با ارزش بوده و منابع طبيعي(خاك) را حفظ ميكند،
4ـ از ايجاد بوي بد جلوگيري ميكند،
5ـ كمپوستسازي در محوطه كمي انجام ميشود.
معايب كمپوست سازي:
1ـ همراه با اين روش به محل دفن نياز ميباشد،
2ـ سرمايهگذاري بالا در بدو امر لازم ميباشد،
3ـ بازاريابي و فروش محصولات مشكل ميباشد.
5-2- حمل و نقل مواد زائد جامد:
استفاده و بكارگيري از وسائط نقليه ويژه حمل با توجه به ظرفيت، استحكام، سرعت و قابليت بارگيري و تخليه در شرايط مختلف، متفاوت است. طول عمر مفيد انواع وسائط نقليه، با توجه به مشكلات متعدد در تعمير و نگهداري در آب و هواي مرطوب كوتاه است. هزينههاي خريد وسائل و فضا جهت ايجاد پاركينگ و نگهداري ماشينها و ابزارآلات نيز از جمله ديگر مشكلات موجود در اين زمينه است. با استانداردكردن نوع ماشينها ميتوان از چنين مشكلاتي كاسته و از نظر اقتصادي در صرف بودجه و هزينههاي متعدد جلوگيري نمود.
كاميونهاي روباز اخيرا منسوخ شده و به عوض آن از كاميونهاي تراكمساز كه قادرند زباله بارگيري شده را متراكم كرده و كاهش حجم دهند، استفاده ميگردد. اين كاميونها داراي ظرفيتي دو برابر كاميونهاي عادي روباز هستند و ارتفاع بارگيري آنها نيز متناسب است. با توجه به تجربيات مختلف در شهرهاي گوناگون، ماشينهاي حمل زباله بايد داراي فاكتورهاي زير باشد:
1ـ ظرفيت و نوع ماشين بايد با ميزان و نوع زبالهاي كه بارگيري ميشود، مناسب باشد.
2ـ سهولت در بارگيري و تخليه زباله مدنظر قرار گيرد.
3ـ تا حد امكان زمان مورد نياز براي عمليات بارگيري و تخليه كم باشد.
4ـارتفاع بارگيري جهت انتقال دستي براي مامورين شهرداري از 160 سانتيمتر تجاوز نكند.
5ـ روكشبراي ماشينها ضروري است تا در حين انتقال زباله پراكنده نشود.
6ـ بدنه ماشين بايد داراي شيبي باشد تا تخليه اتوماتيك صورت گيرد.
7ـ محل نشستن رانندگان و كارگران بايد بهداشتي باشد.
8ـ وسائط نقليه حمل زباله بايد داراي رنگ يكساني باشند.
9ـ بدنه ماشين به راحتي قابل شستشو باشد.
10ـ از ماشينهايي استفاده شود كه حجم زيادتري از زباله را در خود جاي دهد تا تعداد بارگيري و تخليه كاهش يابد.
11ـ براي انتقال بيشتر زباله از يدككش داراي روكش استفاده شود.
يكي از مشكلات حمل و نقل مواد به وسيله كاميونها، ريختن شيرابه در مسير عبور كاميونها ميباشد. با توجه به اينكه درصد مواد فسادپذير در زباله شهر بسيار بالاست. معمولا شيرابه زيادي دارد كه اگر مخزن جداگانهاي براي جمعآوري آن تعبيه نشود، اين شيرابه در مسير عبور كاميونها، روي جاده ريخته خواهد شد.
6-2- دفع مواد زائد جامد:
آخرين روش دفع نهايي مواد زائد جامد، دفن بهداشتي است. حتي در صورت استفاده از زبالهسوزهاي شهري و بازيافت مواد و انرژي، باز هم به مكان دفن نياز است.
جايگاه دفن از نظر توپوگرافي و اقتصادي در زمينهاي با پستي و بلندي، درهها و گودالهاي عميق مناسب است، زيرا زباله بيشتري را در واحد سطح ميتوان دفن كرد. مشكل آن وجود روان آبهاي سطحي است، براي حل آن در اين مناطق بايد زهكشها را طوري طراحي كرد كه از ورود روانابهاي سطحي به داخل گودالهاي دفن جلوگيري به عمل آورد.
طراحي بايد طوري صورت گيرد كه از ورود آبهاي سطحي بالادست به داخل گودالها جلوگيري به عمل آيد، پس بايد شيب خاكهاي پوششي طوري باشد كه زمان توقف آب روي گودالها طولاني نباشد تا از نفوذ آب به داخل گودال جلوگيري به عمل آيد.
در رابطه با آلودگي آبهاي زيرزميني و امكان نفوذ شيرابه به داخل آنها، همواره بايد قدرت تصفيهپذيري و رفع آلودگي لايههاي زمين مدنظر قرار گيرد.
توجه به جنبه هاي زمينشناسي محل دفن، باعث ميگردد كه سنگها و خاكهاي حاصل از آنها را براي دفن زباله اولويتبندي نماييم كه به شرح زير ميباشد:
1ـ آبرفتهاي فلات قاره:
آبرفتهاي فلات قاره با خاك لاي لومي يا شني لومي بر روي خاكهاي لايه شده توان خوبي براي دفن پسماند دارد.
2ـ روانههاي بازالت:
روانههاي بازالت با خاك لاي رسي يا لاي رسي لومي داراي توان متوسط تا خوبي براي دفن زباله است.
3ـ لس:
لس با خاك لاي لومي يا لاي رسي لومي يا لاي داراي توان خوبي براي دفن پسماند است به شرطي كه خاك فشرده گردد.
4ـ شيست:
شيست با خاك شني لاي يا شني رسي داراي توان خوبي براي دفن پسماند است. ولي براي پركردن گودالها بايد از نقاط ديگر خاك را تامين كرد، زيرا خاك شيت معمولا با ميكا همراه است و نيز فشردهشدن اين نوع خاك مشكل است.