بخشی از مقاله
آسيب شناسي اجتماعي
( اعتياد)
تعريف مواد مخدر
اصطلاحا مواد مخدر به کليه مواد طبيعي و شيميايي گفته ميشود که اعتياد آور باشد. بعضي از اين مواد تخدي کننده نبوده، بلکه ممکن است ايجاد تحرک و توهم نمايند. بطور کلي مواد مخدر به موادي اطلاق ميگردد که مصرف آنها در انسان حالاتي غير عادي ايجاد نمايد. اين حالات که عموما لذت بخش هستند، به صورت موقت و کاذب ايجاد ميگردد. بروز همين حالات و کيف و لذت پس از اولين مصرف- که در بعضي موارد فقط به علت کنجکاوي مبادرت به آن ميگردد. باعث تداوم مصرف واعتياد ميشود. اين مواد در فرهنگ پليس به مواد افيوني يا مکيفها معروف بودند ولي امروزه در زندانها لفظ (مکيفها) فقط براي قرصهاي آرام بخش و روانگردان استفاده ميشود.
اثرات کلي حاصله از مصرف مواد مخدر
مصرف انواع مواد مخدر موجب تغيير حالت در مصرف کننده و ايجاد نوعي لذت کاذب و زودگذر ميگردد. خوشي کاذبي که از مصرف انواع مواد حاصل ميشود به تدريج زايل و در مراحل پيشرفته اصولا لذتي به مصرف کننده دست نمي دهد، بلکه صرفا بخاطر کاهش آلام و رنجهاي ناشي از خماري، استعمال ميگردد.
خوش بيني مفرط اولين حالتي است که در کليه مصرف کنندگان مواد مخدر ايجاد ميشود، اين حالت در لحظات اوليه زائل شدن آثار مصرف، تبديل به بدبيني شديد ميگردد. اين امر با پيشرفت اعتياد گسترش مييابد بحدي که بدبيني، به دوري و نفرت از اطرافيان منجر ميشود.
معتاد خود را فهيم تر از ديگران ميداند و اين حالت در زمان خماري هم ادامه مييابد، بخصوص اينکه درحالت خماري خود را محق ميداند و از همه متوقع و طلبکار است. با پيشرفت مصرف، تغييرات زيادي در جسم، رفتار و شخصيت فرد پيش ميآيد.
پرگوئي خصيصه ديگرمعتادين است. تقريبا کليه معتادين مدام حرف ميزنند و لاف وگزافگويي و احيانا دروغگوئي در گفتههاي آنها به آساني قابل تشخيص است. تنها در زماني که از خماري رنج ميبرند ساکت و مظلوم در ناتواني چرت آلودي گرفتار ميشوند.
معتادان به انواع مواد مخدر، به يبوست مزمن دچار ميشوند. از غذاهاي ترش بشدت بيزارند و بشدت به شيريني علاقه مندند.
بي اشتهائي و بي ميلي به مواد خوراکي در معتادين به ترياک و هروئين ديده ميشود.
بشدت به چاي علاقه دارند. از سرما فوق العاده بيزارند و گرما را دوست دارد. مصرف کنندگان حشيش معتقدند حشيش اعتيادآور نيست ولي حالت خاصي که ايجاد ميکند بيش از هروئين و ترياک کشش و جاذبه دارد. به همين جهت معتادين ديگر مواد هم گاهي حشيش ميشکند.
اکثر معتادين موهاي پرپشت دارند. قطر موهاي آنها نسبت به زمان قبل از اعتياد ضخيم تر به نظر ميرسد و ديرتر ميريزد و ديرتر هم سفيد ميشود.
معتادين افرادي هستند لاابالي و نظافت را درهيچ موردي حتي غذا خوردن رعايت نمي کنند.
صبحا بسختي از خواب بر ميخيزند. هميشه خواب آلود هستند.
در خماري ظاهري، آبريزش بيني، خميازههاي بلند و پي در پي و ناتمام، دان دان شدن پوست صورت و بدن – مانند پوست تخم مرغ پر کنده- بزرگ شدن مردمک چشم، عرق کردن زياد، خارش بدن، لرزش بدن بخصوص دستها، ناتواني در ايستادن و سر پا بودن و در خماري دروني، احساس فشار و گرما، خارش گلو، چسبندگي بزاق دهان، حالت تهوع و سرگيج، دل درد، دردهاي عضلاني و استخوان درد، درد شديد در مفاصل، حالاتي شبيه سرماخوردگي و گاهي توام با اسهال، وجود دارد.
در لحظات خماري، فرد معتاد وحشتزده و هراسان است. فوق العاده عصبي و بي حوصله ميشود و قيافه اي غير عادي مييابد.
اعتياد و زيانهاي بدني
هنگامي که انسان معتاد شد کوشش عضوها و دستگاهها وحفظ تعادل طبيعي مشکل ميگردد و اين امر در دستگاه اعصاب مرکزي ومحيطي او اثر تخديري شديد ميگذارد و به اندازه اي که قطع دارو به عدم تعادل طبيعي دستگاه عصبي واختلال حاد آن منجر ميگردد. در اين باره پزشکان ميگويند: هنگامي که انسان معتاد ميشود، نيکوتين، منوکسيد کربن و ... جذب ششها و دهان معتاد ميگردد. دستگاه اعصاب او برانگيخته ميگردد. فشار خون بالا ميرود نبض و ضربان او بيشتر ميشود به اندازه اي که ميتوان لرزش دست و پاي او را احساس کرد. دماي دستها و پاها پايين ميآيد.
اعتياد و سرطان
پژوهشهايي که روي 370 نفر کارگر پنبه انجام گرفته است نشان ميدهد که هيچ يک از افراد غير معتاد دچار سرطان ريه نشدهاند و کاملا تندرست مانده اند، در صورتي که اين بيماري کشنده در ميان معتادين در اثر آمادگي و مساعد بودن زمينه پيش از حد انتظار شيوع داشته است و معتادين را گرفتار سرطان ريه و ساير بيماريهاي ششي ساخته است.
اعتياد و خودکشي
در الکليها خودکشي وفور زيادي داشته و همچنين نسبت درصد الکليها در بين افرادي که خودکشي ميکنند يااراده به خودکشي دارند زياد است.
برخي از دانشمندان معتقدند که وابستگي شديد مواد مخدر و ... ممکن است جانشين خودکشي باشد و در دوره رفع مسموميت خطر خودکشي زياد بوده و بسياري از اشخاص را که قادر به ترک الکل و ... نيستند ميتوان جز افسردهها دانست. به طور کلي به نظر ميرسد که علتهاي اجتماعي و رواني و زيست شناسي در برخي افراد منجر به خودکشي شده در برخي ايجاد بيماري رواني ميکند و در برخي ديگر هر دو عارضه را به وجود ميآورد.
خودکشي و اعتياد هر دو، دو رفتار به ظاهر گوناگون ولي اساسا مترادف و ناشي از عوامل و پوياييهاي تقريبا يکسان در محيط اجتماعي و رواني معتادين و افرادي است که خودکشي ميکنند.
اختلال شخصيت و رفتارهاي ضد اجتماعي
بخش بزرگي از پژوهشگران معتقدند که قست اعظم تهيه کنندگان و مبتلايان به مواد مخدر و الکل را افرادي باشخصيتهاي ضد اجتماعي و رفتارهاي ضد اجتماعي تشکيل ميدهند، که به اصطلاح پسيکوپات خوانده ميشوند. اينان افرادي هستند که اصولا به تکاليف اجتماعي بي توجهند. رفتارهاي مورد قبول اجتماع را نمي پذيرند و بين رفتارهاي آنان و رفتار شايع در اجتماع تفاوتهاي شديد وجود دارد و به اينجهت به کرات دچار تضاد با جامعه ميشوند. اينان خودخواه، بيرحم وبي مسئوليت هستند. ناگهان تصميم ميگيرند، و به شدت متجاوزند. دروغگو و غير صميمي هستند به ديگران محبت ندارند. از ايجاد روابط عاطفي معمولي با ديگران عاجزند. در مقابل محروميتها مقاومت کمي دارند. اغلب از ديگران شاکي هستند و دلايل به ظاهر منطقي براي رفتار خود ارائه مينمايند. در مقابل نتايج ناخوشايند اعمال خود احساس پشيماني نداند. قدرت قضاوت آنان ضعيف است و از تجربيات خود و ديگران بويژه در رابطه با قانون، پند نمي گيرند. ممکن است ظاهر ايشان جذاب و باهوش باشد و در ابتدا افراد ناآشنا را تحت تاثير قرار دهند وامکان دارد که واقعا نيز، ويژگيهاي عالي داشته باشند. ولي در عمل، غالبا شکست ميخورندو درروابط با دوستان، دچار اشکار ميگردند.
در سابقه اين افراد تا قبل از سن 15 سالگي حداقل سه مورد از رفتارهاي زير ديده ميشود:
1- گريز از مدرسه
2- اخراج از مدرسه
3- بزهکاري
4- فرار از خانه
5- دروغگويي مداوم
6- رفتارهاي زود هنگام جنسي
7- تجربه زود هنگام با سيگار و مشروبات الکلي يا مواد مخدر
8- دزدي
9- رفتارهاي وحشيانهو خشونت آميز
10- دستاوردهاي تحصيلي، پايين تر از آنچه که از هوش آنها انتظار ميرود.
11- نقض مداوم مقررات در خانه يا مدرسه
در زندگي اجتماعي و خانوادگي اين افراد پس از 15 سالگي نيز حداقل دو مورد از موارد زير وجود دارد:
1. دستگيري سه بار يا بيشتر توسط مراجع قانوني
2. طلاق و يا جدايي بدون طلاق از همسر بيش از دو بار
3. خشونت بدني و کتک کاري
4. اعتياد به الکل يا مواد مخدر و يا مسموميت حاد با اين مواد به طور مکرر
5. عدم پرداخت قروض و ساير مسئوليتهاي مالي
6. مسافرت از نقطه اي به نقطه ديگر بدون برنامه و بدون تدارک شغل
افراد با شخصيت ضد اجتماعي بحض عمده اي از مجرمين و زندانيان را تشکيل ميدهند. بررسيهاي آماري حتي تا 75% زندانيان را در شمار مبتلايان به اختلال شخصيت ضد اجتاعي نشان داده است. تهيه کنندگان مواد مخدر و مشروبات الکلي، قاچاقچيها و واسطههاي پخش اين مواد و شايد بخض عمده اي از فروشندگان جز و معتادان را اين عده تشکيل ميدهند.
دليل بروز شخصيت ضد اجتماعي
مطالعه در باب دو قلوهاي يک تخمکي و دوتخمکي نشان ميدهد که شخصيت ضد اجتماعي و رفتارهاي بزهکارانه تاحد قابل توجهي به عوامل ارثي وابسته است. اما محيط ميتواند به مقدار زياد، تظاهرات اين استعداد شخصيتي را کنترل کند. حالات نوروتيک و پسيکوپاتيک تحت اثر عوامل چندگانه و گوناگون شکل ميگيرد. مطالعه درباره ارتباط بين بزهکاري و مشکلات اجتماعي نشان ميدهد که مسئله اي اختصاصي و مهم در بين مشکلات اجتماعي بزهکاران، زماني که در سنين چهارم و پنجم عمر خود بودهاند وجود داشته است. روانشناسان معتقدند که نبودن پدر در اين سنين، موجب ميشود که طفل از وجود يک الگو براي برقراري وجدانيات و سوپراگو محروم بماند. ممکن است پدر وجود داشته باشد ولي خود او به علت اشکالات شخصيتي نتواند مدل مناسبي براي کودک قرار گيرد.
ويژگيهاي سرشتي که در افراد پسيکوپات يافت ميشود نيز با نفع عوامل ژنتيک است. اين ويژگيها شامل ساخت جسمي- عضلاني (مزومورفيک) و وجود اختلالاتي در امواج مغزي است که در الکتروانسفالوگرافي ثبت ميشود و همگام با رفتارهاي پرخاشگرانه است.
جوان و اعتياد
جوانان اصلي ترين قربانيان مواد مخدر هستند. جوانان به خاطر خصوصيات جواني آسيب پذيري زيادي دارند، چون پويا و جستجوگرند، بهر جا سر ميکشند، کنجکاو و به دنبال همه چيز هستند، در مسيرشان هر راهي که گشوده شود، وارد ميشوند. چنانچه در راهي لذت و بي خبري – که خواست آنان است – وجود داشته باشد، بسرعت آنان را جذب ميکند. جوانان آمادگي انجام هر کاري دارند. حتي آنان که صالحاند و با تعقل و انديشه بهر کاري دست ميزنند نيز ممکن است از روي کنجکاوي به چنين راهها، سري بزنند. در چنين اوضاع و احوال است که زمينهها، شرايط انحراف و فساد براي جوانان فراهم ميشود و آنان را در لبه پرتگاه و آغاز سقوط قرار ميدهد.
سنيني که جوانان آمادگي بيشتري براي انحراف دارند به سنين بحراني موسوم است بررسي اين مرحله از زندگي، از مباحث ويژه در روانشناسي است. نتايج بدست آمده از پژوهش نشان ميدهد، امروزه آغاز اعتياد در سنين 25-17 سالگي است. 66درصد افراد مورد بررسي، اولين مصرف مواد مخدر را در اين سنين انجام داده اند، 5/7 درصد قبل از 17 سالگي و بقيه در سنين بالاي 25.
در کنار شور جواني و علي رغم بي خبري، نوعي اضطراب و دلواپسي نسبت به آينده هم در اغلب آنان وجود دارد. و در اين سنين، احساس نياز به آزادي و رهائي نسبي از خانواده نيز وجود دارد. مجموع اينگونه حالات، ايجاب مينمايد تا جوانان به دنبال مسائل ناشناخته و جديد باشند. جوانان در کنار دوستان و در جمع، آمادگي جسارت بيشتري براي دست زدن به اعمال غير عادي و احتمالا انحرافي دارند. اين حالت همان بحراني است که فوق العاده براي جوانان – بخصوص از نظر اعتياد – خطرناک است.
اوقات فراغت جوانان در اين برهه، مسئله اي بسيار مهم و حساس است. مسير خانه و مدرسه و کوچه نيز براي دانش آموزان نوجواني ميتواند خطر ناک و خطر ساز باشد.
اولين مصرف سيگار بوسيله جوانان در مسير کوچه انجام شده نوجوانان جرات، جسارت و بزرگ شدن را در مسير مذکور آزمايش ميکنند. گاهي طنز و شوخي را هم با اعمال خود ميآميزند.
خطرناکترين انحرافات که واقعا جوانان و آينده آنان را تهديد ميکند، وجود مواد مخدر و اعتياد است. طبيعي است که مواد مخدر به صورت اعم در بيرون از منزل و در کوچه و خيابان مورد شناسائي و احيانا استفاده قرار ميگيرد. تقريبا در کليه معتادين – که در سنين جواني مبتلا شدهاند – از نظر مکان، مسير مدرسه، کوچه و تشويق دوستان نقشي اساسي داشته است.
گسترش اعتياد در بين جوانان، واقعا زنگ خطري است براي تمام جوامع اين چيزي است که همه از آن متضرر ميشوند. بنابر اين خطر بايد به عنوان بزرگترين و بالاترين معضل مورد توجه قرار گيرد و در مقابله و مبارزه با آن از هيچ کوشش و اقدامي فروگذاري نشود.
عوامل اعتياد به مواد مخدر
1- عوامل اجتماعي: الف: عوامل تربيتي و آموزشي: خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رسانههاي گروهي، اوقات فراغت، فساد اجتماعي
ب) عوامل اقتصادي: فقر، مهاجرت، بيکاري، سودجوئي.
ج) عوامل سياسي: جنگ، سياست
د) عوامل فرهنگي: بيسوادي، عدم آگاهي، فقدان احساس مسئوليت
2- عوامل رواني : الف) عوامل روان پزشکي: انواع افسردگيها بخصوص مانياکها، انحرافات جنسي
ب) عوامل روانشناسي: ناپايداري عاطفي و احساسي، اضطراب و بيقراري، عدم اعتماد به محيط و آينده، احساس عدم تونايي، عقده حقارت، عدم رشد شخصيت
3- عوامل طبيعي: الف) عوامل فيزيکي: بيماري و درمان سرخود، نقص جسمي
ترک اعتياد
آيا همانطور که معتاد فکر ميکند و بيشتر مردم تصور ميکنند، همه چيز در مورد معتاد پايان پذيرفته است. آيا امکان بازگشت وجود ندارد و آيا اين تصورات واقعيت دارد.
خير هنوز اميد هست، ممکن است معتاد و زندگي او در حال پايان باشد ولي هنوز پايان نيافته. اميد پايان نيافتن هم وجود دارد. به شرط خواستن و به شرط فراهم کردن شرائط خواستن و مساعدت به آنها در جهت انجام خواستن ... و زمينه بازگشت را براي آنها فراهم کردن.
مبارزه با اعتياد، مکمل مبارزه با مواد مخدر است. اعتياد وگسترش آن موجب افزايش تقاضا و در نتيجه ايجاد انگيزه براي قاچقچيان و بازار براي عرضه مواد مخدر ميگردد. چگونه مبارزه با اعتياد از نظر کلي بمراتب مشکلتر از مبارزه با قاچاق مواد مخدر است.
در برخورد با مواد مخدر، مقابله بيشتر به صورت شکلي مطرح است، حال آنکه در مقابل با اعتياد مسائل ماهيتي پيچيده، گسترده و بغرنج مطرح است. مقابله اساسي با آن، در وهله اول برخورد با علل و عوامل موجه ميباشد و برخورد با شخص معتاد در وهله دوم قرار دارد.
بررسي و دقت در علل وعوامل عمومي و اختصاصي و چگونگي گرايش به اعتياد حاکي از آن است که تقريبا کليه امور جامع در دسته بنديهاي بعمل آمده قرار ميگيرد به عبارت ديگر نارسائي و غفلت در هر يک از امور جامعه موجبات ضايعه و لطمه براي تعدادي از افراد آن جامعه خواهد بود. علت اينکه ذکر شد تعدادي از افراد جامعه منظور آن دسته افرادي است که زمينههاي لازم به علت تاثير عوامل و علل ديگر، در آنها فراهم شده است.
بنابر اين، اين مسئله بايد همواره مورد توجه کليه مسئولين اجتماعي، اقتصادي، بهداشتي، فرهنگي، سياسي، قضائي و مذهبي هر جامعه اي باشد و به نارسائيهائي همچون انواع بيماريها و مسئله استفاده نابجا از برخي داروها، تربيت، کار و بيکاري، مهاجرت، تبعيض، ضعف واقعي ايمان، اعتقادات و صدها نارسائي ديگر با بعدي محدود و تنها به چشم همان نارسائي ننگرند که ممکن است يک مسئله خود صدها مسئله ديگر را در پي داشته باشد.
برخورد با شخص معتاد در خانواده، جامعه و مراکز بازپروري هر کدام به برنامه اي ويژه و متناسب نياز دارد. و در هر يک از اين مراحل توجه به وابستگي جسمي ورواني معتاد به تفکيک و درعينحال تواما شکل کلي معالجه وترک اعتياد است.