بخشی از مقاله
اخلال در زندگى ده ها خانوار بر اثر فعاليت شركت هاى نفتى فاجعه زيست محيطى در جنوب شرقى تهران
«ما۱۶۰۰نفريم. ذرت مى كاريم بوى نفت مى دهد، گندم درو مى كنيم، طعم نفت مى دهد.»
از شهر رى كه بگذريد، خيلى دور نيست. همين نزديكى ها، زمين زيرپايشان آغشته به نفت است. مزارع ۲۷۰ خانوار طعم نفت مى دهد، گندم و ذرتشان هم . سه كيلومترى جاده شهرى رى به قم، آلودگى غوغا مى كند. مردم سخت نفس مى كشند. با چاه هاى آلوده به نفت، گندم مى كارند. زمين زير پايشان سياه؛ مثل آبى آسمانى كه بالاى سرشان در غبار رنگ مى بازد: «ما ۱۶۰۰
نفريم. گوشه اى كه گذرتان هم نمى افتد، سرب را نفس مى كشيم، آب آلوده مى نوشيم.»
مزارع غوطه ور در نفت روستاى اسماعيل آباد ديگر جاى زندگى و كشت و كار نيست. نفت اينجا براى مردمانش سرمايه و سود نيست. نفس كشيدن در غبار سموم شيميايى نفت و بنزين و گرد مرگبار سولفات سديم براى مردم اين گوشه پرت، سخت آسان شده است، سخت عادت شده است.
اسماعيل آباد را پنج كارخانه محاصره كرده اند، مخزن هاى بلند نفت و بنزين، لوله هاى گاز و كارخانه سولفات سديم چنان با زندگى ۱۶۰۰ نفر آميخته اند كه ديگر نمى توان ميان ديوار خانه هاى روستا و مخزن هاى بلند پالايشگاه نفت مرزى كشيد. آب شربى در كار نيست. از زمين اما نفت سياه مى جوشد. آسمان سياه است، گندم هاى اينجا طعم نفت مى دهد.
«ما۱۶۰۰ نفريم. پنج نقطه از روستاى اسماعيل آباد را لوله هاى ۲ اينچى آب كشيده اند، اما اين آب هم آلوده است. مرض به جان بچه هايمان، زن هايمان افتاده. مهندس ها مى گويند اين آب كه به شما مى دهند آلوده نيست، اما زن هاى ما مريضند، بچه هايمان بيمارى پوستى گرفته اند. قبلاً اينطور نبود اما حالا چهار ماه است كه از زمين زير پايمان با آب، نفت مى زند بالا.»
نخستين بار ۱۰ سال پيش يكى از چاه هاى كشاورزى روستا به نفت نشست. «چاه را مسؤولان شركت نفت پلمب كردند.» محمد محمدابراهيم، عضو شوراى اسلامى روستا اينها را مى گويد: «چند سالى بود كه اهالى از آب متوجه بوى نفت مى شدند اما همه فكر مى كردند كه شايد اين بو با هواى آلوده پالايشگاه است كه در مشامشان مانده.»
زمين اما فشار نفت و آلاينده هاى سنگين را تاب نياورد. سفره هاى آب زيرزمينى آلوده شدند و اسفند سال گذشته بود كه نفت جوشيد و تفت روغن ها مزارع ذرت و گندم را سوزاند. زمين اسماعيل آباد هنوز با نفت آبيارى مى شود. روغن هاى داغ بر ريشه هاى گندمزارها مى نشيند و پساب «پالايشگاه نفت تهران، شركت خط لوله رى، نفت بهران و شركت تصفيه سولفور سديم» همين نزديكى ها جايى كه مردم نفس مى كشند و بر زمين هايى كه مردم گندم مى كارند تخليه مى شود. مردم اينجا عادت كرده اند كه بگويند: «ذرت مى كاريم، بوى نفت مى دهد، گندم مى كاريم طعم نفت مى دهد...»
مرزى نيست. دورترين فاصله ديوارخانه هاى اسماعيل آباد با پالايشگاه فقط ۹ متر است. ديوار خانه ها و مخزن هاى بنزين و نفت پالايشگاه شانه به شانه هم بالا آمده اند. ۹ متر كافى است تا
زندگى با نفت، تا زندگى با آتش با آلودگى هاى مسموم در هم آميزد. زخم هاى كارى اما تنها بر زمين ريشه نكرده اند. نشانى هاى آلودگى نفتى را مى توان از زخم بيمارى هاى پوستى اهالى به تلخى درك كرد. بيمارى هاى عفونى در ميان اهالى بيداد مى كند. دانه هاى سفيد و قرمز بيمارى هاى ناشناخته بر بدن پير و جوان مى نشيند و چه تلخ است كه ديگر پمادها بى اثر مى شوند و مردم بيمارتر: «ببين! ببين! اين تن زخمى ام را.»پيراهنش را بالا مى زند. زخم ها تنش را نشانه رفته اند. آهن هم تاول مى زند اينجا كه همه چيز بوى نفت مى دهد. نفت مى جوشد از زمين، آب آلوده، خاك آلوده و زندگى محصور ميان آلودگى زمين و هوا.
«يك گروه كارشناسى به طور مشخص روى آلودگى آب اين منطقه كار مى كنند و در حال حاضر نمونه بردارى هاى مورد نياز انجام شده است. نتايج آزمايش هاى ما نشان داده است كه آب اسماعيل آباد نزديك به ۱۰۰ درصد آلودگى نفتى دارد يعنى اساساً آب نيست. اما منبع اين آلودگى را هنوز نمى توان تعيين كرد و نمى توانم به طور قطع بگويم كه كدام يك از شركت هاى نفتى فعال در منطقه مسبب وقوع اين فاجعه زيست محيطى بوده اند. موضوع آلودگى سفره هاى آب زيرزمينى است و اين امر كار تحقيقات را با دشوارى روبه رو مى كند. اگر شركت ها همكارى كنند مى توان
اميدوار بود كه منبع آلودگى شناسايى شود اما هنوز هيچ يك از آنها مسؤوليت اين آلودگى را نمى پذيرند.» اينها را محمدحسن پيراسته مدير كل حفاظت محيط زيست تهران مى گويد. مكث مى كند و ادامه مى دهد: «تمام سفره هاى آب زيرزمينى كه منابعى با قدمت ميليون ها سال بوده و ديگر تجديدپذير نيستند در اين منطقه آلوده شده و اين بزرگترين خيانت به مردم و آيندگان است. زيرا اميدوارى به رفع اين آلودگى ها وجود ندارد چون بخشى از آلاينده هاى نفتى حلال در آب بوده و حتى با تصفيه نيز از بين نمى روند.»
آب شرب و كشاورزى اسماعيل آباد ديگر تصفيه شدنى نيست. اين را نه تنها پيراسته كه «محمدرضا فاطمى» ديگر كارشناس محيط زيست با صراحت مى گويد:
«اگر سفره هاى زيرزمينى در اين منطقه آلوده باشد بايد اين اتفاق را از وقايع نادر زيست محيطى به شمار آوريم. چون در شرايط معمولى آب در طبقات مختلف زمين، آلودگى هاى خود را بر جاى مى گذارد و سفره هاى زيرزمينى به ندرت به مواد نفتى آلوده مى شوند، اين آلودگى گسترده نشان مى دهد كه آغاز آلودگى از سال هاى دور است كه اكنون به اين شكل بارز شده است.
آلوده شدن آب هاى زيرزمينى نشان دهنده شيوع آلودگى نفتى در وسعت قابل توجهى است و بدترين ويژگى اين آلودگى آن است كه با استفاده از هيچ مكانيزمى نمى توان آن را تصفيه كرد. ضمن اينكه آلودگى هواى اين منطقه كه حاوى عناصر كشنده و سرطان زاست نه تنها مردم ساكن در اين نواحى را با بيمارى مواجه مى كند بلكه در صورت وزش بادهاى شرقى، اين آلودگى به سمت مناطق ديگر تهران منتقل مى شود.»
عناصر موجود در مواد نفتى مانند كادنيوم و آناديوم اگر وارد بدن انسان شوند سازگارى بدن را مختل كرده و بيمارى هاى خونى ايجاد مى كنند. «فاطمى» مى گويد: «پيش از اينكه عوارض تازه ترى در اين محيط رخ دهد، بايد سريعتر براى پالايشگاه تهران و ساير شركت هاى فعال در اين منطقه حريم تعيين كنند و اراضى اين محدوده آزادسازى وخريدارى شود.»
«ما ۱۶۰۰ نفريم، ذرت مى كاريم بوى نفت مى دهد، گندم درو مى كنيم بوى نفت مى دهد...»
خاك گر مى گيرد، روغن هاى داغ بر خوشه هاى گندم مى نشيند و جايى كه آب نيست، زمين تشنه را تفت روغن سيراب مى كند.
«زمين را با چه آبى سيراب مى كنيد؟» من مى پرسم.
«آب نيست با فاضلاب تهران و همين آب قنات و چاهى كه از زمين مى جوشد.» كشاورز گفت.
از چاه كشاورزى اسماعيل آباد جز آب آلوده به نفت سيا
ه نمى جوشد، آبى كه نرسيده به زمين به صورت تجربى از سوى كشاورزان تصفيه مى شود و نفت سياه درون مخزنى مستطيل شكل مى ريزد.
«محصولات كشاورزى كه با آب آلوده به نفت و فلزات سنگين آبيارى شوند به طور حتم ناقل مواد آلاينده به انسان بوده و اين آلودگى هاى سرطان زا به طور غيرمستقيم وارد چرخه غذايى مى شود، در سال هاى گذشته بارها نسبت به آلودگى آب كشاورزان در جنوب تهران به فاضلاب و انواع فلزات سنگين هشدار داديم. هشدار داديم كه اين آلودگى ها و آلودگى نفتى مى تواند منجر به بروز فاجعه اى با ابعاد غيرقابل تصور در مورد سلامت انسان شود. كم خونى و بيمارى هاى تنفسى و پوستى ايجاد كند اما...» «احمد مالكى» كارشناس امور آب اين را مى گويد.
نفسمان مى گيرد. درياچه پساب آلودگى هاى نفتى جايى براى نفس كشيدن نمى گذارد. پشت منطقه اى نظامى كه با سيم هاى خاردار بلند محصور شده است، آلودگى هاى نفتى هر روز بيش از گذشته وسعت مى گيرد. بوى گازهاى شيميايى و سموم آلوده، احاطه مان مى كند.
«شب ها آلودگى ها بيشتر است. از بوى نفت تا صبح نمى خوابيم، صداى غرش پالايشگاه كلافه مان مى كند....»
حالا كه ديگر آلودگى ۱۰۰ درصدى آب اين محدوده جاى انكار ندارد. كدام مسؤول مى خواهد يا مى تواند منكر آلودگى شود. آنها اينجا زندگى نمى كنند، آنها اينجا نفس نمى كشند.
:«به زودى و پس از اتمام نتايج مطالعات و مشخص شدن مسؤوليت شركت هاى متخلف از طريق مجامع قضايى اين پرونده را پيگيرى كرده و متخلفان بايد براساس قوانين محيط زيست خسارت هاى وارد شده به مردم را جبران كنند.»
پيراسته مى گويد: اهالى اسماعيل آباداين را كه گفتند خواب مسؤولان كمى آشفته شد. گفتند چاه ديگرى حفر مى كنيم، عميق و تميز و مردم خوشبين چه زود آن وعده را بين خود تقسيم
كردند. قرار است چاه ديگرى در هشت كيلومترى پالايشگاه نفت تهران، براى تأمين آب شرب اهالى و آب كشاورزى آنها احداث شود. همان مردم خوشبخت مى گويند: «شركت نفت گفته همه هزينه هاى اين چاه را مى پردازد و آب اين منطقه ديگر آلوده نمى شود.» مردم خوشبين تر شده اند، شايد هشت كيلومتر فاصله كوتاهى باشد تا پالايشگاه نفت تهران، تا شركت نفت بهران و جايى كه گرد سولفات سديم باغ هاى كهنسال ميوه را مى سوزاند اما آلودگى سفره هاى آب زيرزمينى، تصميم گيرى براى احداث چاه جديد در اين منطقه را با دشوارى مواجه مى كند.
مديركل محيط زيست استان تهران مى گويد: «اكنون نمى توانيم به درستى تعيين كنيم كه آلودگى در منطقه اسماعيل آباد تا چه مرزى پيش رفته است. با توجه به جريان پساب فاضلاب هاى نفتى و صنعتى روى زمين و نفوذ احتمالى اين آب آلوده، ممكن است بخش هاى ديگر و اطراف اسماعيل آباد هم آلوده باشندكه ما خبر نداريم.»
***
نامه ها اثر نكرد، نوشتيم: «هيچ گونه رعايت اصول ايمنى و حريم قانونى در اين منطقه نشده است. روستاى ما ۴۰۰ هكتار زمين كشاورزى است كه سه دانگ آن اوقافى و سه دانگ آن متعلق به مردم است. يك رشته قنات آلوده دارد و شش حلقه چاه عميق. دو خط لوله گاز بين المللى به سمت ورامين و يكى به سمت تهران و يك خط لوله نفت كه از دومترى منازل مسكونى مان مى گذرد.»
نوشتيم: «رئيس محترم سازمان حفاظت محيط زيست، فرماندار شهرستان رى، شركت پخش فرآورده هاى نفتى رى، شركت خطوط لوله و مخابرات نفت رى، شركت ملى پالايش و پخش فرآورده هاى نفتى، شوراى اسلامى بخش كهريزك، جهاد كشاورزى شهرستان رى، شبكه بهداشت و درمان رى، نماينده محترم مردم شهر رى، حفاظت اطلاعات شهر رى، بخشدارى كهريزك، ...
كشتزارها چندين بار دچار آتش سوزى شده و سلامتى مردم محل مورد تهديد قرار گرفته است، براى نجات اهالى محل از شما استدعا داريم، روستاى اسماعيل آباد معين را خريدارى كرده يا شهركى بسازيد تا مردم جان خود را نجات داده و به جاى ديگرى عزيمت كنند. نزديك بودن به محل دفن اموات، محل دفن زباله تهران، محل تصفيه فاضلاب و دارالمجانين تهران براى ما كافى نبود كه اكنون بايد آب آلوده به نفت هم بنوشيم؟»
روستايشان چهار قرن قدمت دارد. پالايشگاه نفت تهران بر بقاياى روستاى محمودآباد بنا شد و اكنون از اين روستا تنها ۴۵۰ هكتار زمين مانده كه باقيمانده آن هم براى اقدامات جديدى به منظور ساختن مخزن هاى بنزين بدون سرب خريدارى شده اند.
:«توسعه پالايشگاه يك طرح ملى است، با طرح ملى كارى نمى شود كرد. آلودگى آب و محيط زيست اسماعيل آباد معين مشكل ديروز، امروز و امسال نيست اما اوج اين آلودگى در ماه هاى گذشته مشخص شده است. احداث مخازن بنزين بدون سرب به رغم همه اعتراض ها و وجود اين آلودگى هاى عظيم در حال اجرا است و اكنون كار با مجوزهاى سازمان محيط زيست آغاز شده است، اگر اعتراضى هم باشد مى گويند، طرح ملى است.»
«حبيب اسماعيلى» رئيس شوراى شهر كهريزك اينها را گفت و ادامه داد: «تأمين آب براى اين روستا و آب تصفيه شده جزو طرح هاى دراز مدت وزارت نيرو است كه مشخص نيست چه زمانى آغاز مى شود.»
اگر توسعه پالايشگاه نفت تهران پروژه ملى است، شكل گيرى درياچه ضايعات نفتى، انتشار گردهاى سولفات سديم كه باغ ها را مى سوزاند و زمين گر گرفته از نفت كه روغن داغ پس مى دهد هم تبعات اين پروژه ملى است. در چنين شرايط بحرانى اتفاق تازه اى در راه است. چه كسى مجوز ساخت مخزن هاى بتنى بنزين بدون سرب براى سوخت هواپيما را در باقيمانده كشتزارهاى روستا صادر كرده است؟ آن هم در فاصله اى نه خيلى دور. اين مخزن ها تنها هشت يا ۹ متر تا خانه هاى مسكونى فاصله دارد.
:«آلودگى نفتى به روستاهاى مجاور مانند قوچ حصار هم سرايت كرده است. اين درحالى است كه بايد تا شعاع ۲۰ كيلومترى اطراف پالايشگاه براساس قوانين محيط زيست به فضاى سبز تبديل شود. با افزايش آلودگى نفتى در اين منطقه وزارت نفت ۱۰۰ ميليون تومان اعتبار براى ساختن ورزشگاه در اين روستا داده كه قرار است توسط شوراى روستا هزينه شود.»
اينها حرف هاى رئيس شوراى شهر كهريزك است.
آلودگى كه وسعت گرفت، اعتراض ها كه بالا رفت و همهمه و اعتراض كه در اسماعيل آباد پيچيد ۱۰۰ ميليون تومان داده شد تا ورزشگاهى بنا شود، شايد اعتراض ها آرام گيرد.
:«قرار است اينجا كنار اين آلودگى ها براى اهالى محل، بچه ها و جوان ترها ورزشگاه و سالن پذيرايى بسازند. هزينه هايش را وزارت نفت تقبل كرده، اينجا آب و برق و گاز دارد، يك زمانى هم اين زمين ها قيمت داشت اما حالا ديگر مترى پنج هزار تومان، ۱۰ هزار تومان هم كسى براى اين زمين ها پول نمى دهد.»
آلودگى اسماعيل آباد از خاك و آب گذشته، هوايى براى نفس كشيدن نيست. مسؤولان بارها گفته اند از مردم جدا نيستند، مشكلات آنها مشكلات مردم است و حالا «اسماعيلى» مى گويد: «به مسؤولان گفته ايم كه فقط يك شب را در اسماعيل آباد بگذرانند، خوابشان آشفته مى شود. مى خواهيم ببينيم مى توانند يك شب تا صبح در اين هواى آلوده نفس چاق كنند. قرار شده تا يك ماه ديگر چاه حفر كنند. پالايشگاه نفت تهران هم هزينه چاه جديد را تقبل كند و سازمان حفاظت محيط زيست هم متعهد شده دو ماه ديگر نتيجه نهايى بررسى هاى خود را اعلام كند. مسؤولان متعهد شده اند در اين مدت تعيين شده به مسؤوليت خود عمل كنند و همچنين در صورت صلاحديد بخشدارى، ممكن است پيشنهاد اتصال شبكه آب اسماعيل آباد به شبكه آب تهران در هيأت دولت مطرح شود.»
نامه ها كه بى جواب مى ماند، به وعده هاى كوتاه و بلند مسؤولان نمى توان اتكا كرد: «آب آلوده نباشد، با خاك و هواى آلوده مان چه كنيم؟»
:«راهى نيست، آلودگى نفتى در يك منطقه مسكونى به ندرت برطرف مى شود بايد تمهيداتى سريع براى خريدارى زمين هاى اسماعيل آباد و استقرار آنها در روستاى اطراف انديشيده شود.» اين را پيراسته مى گويد و اسماعيلى و فاطمى تأييد مى كنند. اسماعيل آباد معين آلوده تر از آن است كه با ورزشگاهى محقر يا حتى سالن پذيرايى مجلل، زندگى دوباره در آن جريان يابد.
تبعات اين طرح ملى، روستاهاى قوچ حصار، شهرك بهشتى، عظيم آباد، باقرشهر، قمصر و دورسون آباد و قلعه چمن را به زودى به آلودگى مى كشاند.
اينجا صبر مردم از زمين بيشتر است. زمين تاب آلودگى را نياورد و به سياهى تفت روغن ها و نفت سياه نشست. فلزات سنگين غذاى اصلى مردم را آلوده مى كنند، مردم اسماعيل آباد نفت مى خورند و ما ذرت آلوده. از شهر رى كه بگذريد، خيلى دور نيست همين نزديكى ها، گوشه اى كه گذرتان هم نمى افتد، ۱۶۰۰ نفر سرب را نفس مى كشند. ذرت مى كارند، بوى نفت مى دهد، گندم درو مى كنند، طعم نفت مى دهد، تا اسماعيل آباد راه دورى نيست