بخشی از مقاله

چکیده

یکی از ابعادی که می توان فاجعه منا را مورد بررسی قرار داد، تحلیل و بررسی این فاجعه از منظر ساختار قدرت و نظام سیاسی حاکم بر عربستان سعودی است. در این رویکرد، ساختار قدرت و نظام سیاسی عربستان، ویژگیهایی دارد که میتواند بخشی از چیستی و چرایی فاجعه منا را تفسیر کند. مدل نظام سیاسی عربستان که مبتنی بر نوعی نظام پادشاهی وراثتی رانتیر - تحصیلدار - است، پیامدهایی از قبیل بی اهمیتی به اصل فاجعه، پاسخگونبودن، استیلای رسانهای، دیپلماسی مبتنی بر تهدید و تطمیع را به دنبال داشته است و ساختار دو رکنی قدرت - دیانت و سیاست - موجب مشروعیت سازی و برخورد ایدئولوژیک با حادثه شده است. همچنین پیوندهای استراتژیک غرب با آل سعود، موجب همگرایی رسانههای غربی با دولت در انعکاس و بازتاب این حادثه شدهاند. همچنین تأثیرات بعضی از متغیرهای موجود در زمان حادثه، همانند جنگ یمن، سوریه و چالشهای ناشی از انتقال قدرت را نباید نادیده گرفت.

کلیدواژگان: ساخت قدرت، دولت رانتیر، وهابیت، فاجعه منا، عربستان.
مقدمه

ساخت قدرت و نظام سیاسی در عربستان سعودی، با هیچ یک از نظامهای سیاسی موجود در جهان معاصر تطبیق ندارد و از الگوی خاص به خود پیروی میکند. منابع گوناگون قدرت در این کشور، اعم از پادشاه، شاهزادگان، تکنوکراتها، سران قبایل مهم و تأثیرگذار، روحانیان رادیکال و منابع خارجی قدرت، همه معجونی منحصر به فرد از ساخت قدرت و نظام سیاسی در این کشور پدید آورده است؛ به گونهای که برخی، وجود چنین مؤلفههای مختلف و متنوعی را در قدرت، زمینه فروپاشی نظام سیاسی این کشور میشمارند و برخی این ساختار را عامل ثبات و مشروعیت بخشی سلسله آل سعود در نظر میگیرند

از طرف دیگر، هرچند بررسی نظام سیاسی و قدرت در عربستان سعودی، در نگاه اول ساده به نظر می رسد، اخبار و اطلاعات محدودی از سازوکارهای کنترل و ماهیت قدرت در داخل خاندان پادشاهی عربستان در دست است و بسیاری از تحلیلهایی که درباره ساخت قدرت و سازوکارهای اصلی انتقال و کنترل قدرت وجود دارد، بر پایه اطلاعات دقیق و معتبری استوار نیست.

همچنین اگر مکتب وهابیت و رهبران مذهبی را در نظام سیاسی عربستان نادیده بگیریم، هر گونه تحلیل و بررسی نظام سیاسی در عربستان سعودی ناقص خواهد ماند. بی تردید از سال 1153 که آغاز پیوند محمدبن عبدالوهاب و محمدبن سعود در شهر درعیه است، تا سال 1932 که اعلام رسمی حکومت پادشاهی در عربستان سعودی به دست عبدالعزیز میباشد، هماره وهابیت نقش مهمی در پیشبرد اهداف نظام سیاسی عربستان سعودی ایفا کرده است.

عامل دیگری که در رشد و توسعه نظام سیاسی عربستان و حتی بقای آن نقش مهمی دارد، اکتشاف نفت در این کشور است. سال 1938 با نخستین کشف چاه نفت در منطقه دمام، روزگار آل سعود متحول شد و امروز این کشور بعد از ونزوئلا، در رده دوم در میزان منابع نفتی جهان قرار دارد و نوزده درصد از نفت کشورهای جهان را تولید می کند. همچنین در شیوه تعامل قدرتهای بزرگ با این منبع انرژی نیز تأثیرگذار بوده است.

وجود حرمین شریفین در این کشور نیز تأثیرات مهمی در نظام سیاسی این کشور داشته است. درآمد حاصل از توریسم زیارتی، توجه استعمارگران برای تسلط بر این منطقه برای کنترل مسلمانان جهان و حاکمیت اندیشه جزم گرا و افراطی تکفیری وهابیت بر این منطقه، همه از متغیرهای مهمی است که نقش اساسی در شکلگیری نظام سیاسی و قدرت در عربستان سعودی را در زمان حاضر داشتهاند. با توجه به آنچه گفته شد، این تحقیق در پی آن است که به بررسی تأثیرات نظام حاکم بر عربستان سعودی بر شکلگیری حوادثی همانند فاجعه منا بپردازد و تحلیلی از این فاجعه تأسف بار، بر مبنای نظام سیاسی و ساخت قدرت در کشور عربستان ارائه نماید.
.1 نظام پادشاهی وراثتی و دولت رانتیر

همان گونه که گفته شد، نظام سیاسی در عربستان سعودی خاص است و در قالب نظامهای موجود نمیگنجد. دولت عربستان نیز با توجه به رشد اندیشههای دموکراتیک در جهان اسلام، کوشش کرده است تا حداقل در ظاهر، جلوههایی از حکومت مشورتی و شورایی را در بعضی از بخشهای دولت اعمال نماید. بر این اساس در مارس 1992 ملک فهد نظام نامه حکومتی و قوانین مجلس شورا و مناطق ایالتی را تأیید کرد. بر اساس اصل 44 این نظام نامه، دولت عربستان بر سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه استوار است. این سه قوه در انجام وظایف خود بر مبنای این قانون و قوانین دیگر به گونهای هماهنگ عمل کرده و در عین حال، پادشاه، مرجع تمام این قوا به شمار میآید. پادشاه رییس حکومت، نخست وزیر، رییس قوه مجریه بوده و مرجع تمامی قوای سه گانه محسوب میشود و تمام عزل و نصبها با دستور او صورت میگیرد 

با نگاهی به اصل 44، به سادگی تضاد میان بندهای آن کاملاً آشکار است. از یک طرف قوای سهگانه به .1 نظامنامه حکومتی مشتمل بر 8 فصل و 76 ماده است.
صورت مستقل تعریف شده است، اما از طرف دیگر همچنان پادشاه، قدرت مطلق و فعال مایشاء است. در مجموع هرچند مناسبات میان شاهزادگان، تکنوکراتها و سران قبایل در نظام سیاسی عربستان سعودی نقش مهمی ایفا میکنند - نادری، پیشین - ،2 باید نظام سیاسی عربستان را در ردیف حکومتهای پادشاهی مطلقه وراثتی طبقهبندی کرد.

عامل مهم دیگری که نقش اساسی در ماهیت نظام سیاسی عربستان دارد، رانتیر  بودن دولت عربستان است. بهسبب وجود ذخایر عظیم نفت از یک سو و توریسم زیارتی از سوی دیگر، دولت به تاجری بزرگ تبدیل شده است که برای رفع نیازهای خود، بی نیاز از مالیات است و این بینیازی تقریباً به صورت ناگفته، سیاست »نه مشارکت، نه مالیات« را بر جامعه عربستان حاکم کرده است.

با توجه به آنچه گفته شد، میتوان تأثیرات نظام سیاسی در عربستان را بر فاجعه منا، در ابعاد زیر مورد بررسی قرار داد:
.1-1 ماهیت طبقاتی

ماهیت نظامهای پادشاهی، تکبر و نخوتی است که در شخص پادشاه و سپس وابستگان به وی وجود دارد. در این مدل، مردم همانند رعایا و خادمان و بردگان حاکم شمرده میشوند و انسان بماهو انسان اهمیتی ندارد و این جایگاه اجتماعی فرد است که اهمیت او را تعیین میکند. آنچه چنین وضعیتی را درباره خاندان آل سعود اسفناک تر میکند، وجود چنین روحیهای میان قبایل شبهجزیره عربستان است؛ چه اینکه در فرهنگ عمومی عربستان، وابستگی و تعلق به قبیله و عشیره، جایگاه اجتماعی فرد را مشخص میکند. تلاشهای پیامبر گرامی اسلام9 در این منطقه برای زدودن تفاخر نژادی و قومی هرچند در ظاهر چنین روحیهای را از بین برد، ریشههای آن همچنان میان جامعه شبه جزیره باقی ماند و در فرصتهای مناسب سر
2.    تمامی پست های اصلی در نظام سیاسی عربستان بر عهده شاهزادگان است. کنترل سیزده استان عربستان نیز بر عهده شاهزادگان سعودی است و هماره وصول به اهداف اقتصادی خاندان سلطنتی و شاهزادگان نیز مبتنی بر مشارکت و همکاری با تکنوکرات هایی است که در زمینههای اقتصادی مهارت دارند. البته میان شاهزادگان نیز اختلافات بسیاری بر سر تصاحب قدرت صورت میگیرد که اوج آن را در دهه 60 و 70 میان سعود، فیصل و خالد میتوان دید؛ اما این اختلافات دولت سعودی را تا کنون با چالش جدی روبهرو نکرده است؛ ر.ک:
3.    دولت رانتیر دولتی است که مقادیر قابل توجهی از رانتهای خارجی را به شکل منظم دریافت میدارد. در این مقاله آستانه 42 درصدی برای درآمدهای دولت رانتیر در نظر گرفته شده است. بدین معنا که هر دولتی که 42 درصد یا بیشتر از کل درآمدش از رانت خارجی باشد، دولت رانتیر قلمداد میشود.

4.    %19 از ذخایر نفت دنیا در عربستان سعودی وجود دارد و بعد از ونزوئلا، رتبه دوم را در جهان از نظر منابع نفتی دارد.
5.    بر پایه برخی گزارش ها، درآمد عربستان از توریسم زیارتی در سال 2014، بیش از هفتاد میلیارد ریال سعودی برابر با هیجده میلیارد و ششصد میلیون دلار بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید