بخشی از مقاله
اقتصاد DFSS (شش سيگما)
اقتصاد DFSS – كيفيت بازرگاني – شش سيگما: لغات كليه ي يك معامله درمورد پيش قدمي شش سيگما GE نوشته شده است. در حقيقت آن در روابط به سمت نابودي پيش رفته است. به هرحال تاكنون بعضي از مواد منتشر شده در مورد تجربه هاي شش سيگما GE درست شده است، بعضي ها از منابع دستي ثانويه به سوميه قابل سوال نوشته شده است وبه به شدت در زمان نام كلسني اشاره شده است. جذاب ولي داستان وتخيل مخض هدف اين گزارش گسترش يك حساب دسته اول وشخصي از تلاشهاي شش سيگما GE ، از آن ابتدا مي باشد. همه نظرات بيان شده نظرات شخصي مولف است ونبايد با سمينار GE تركيب شود.
معرفي: يك معامله در مورد پيش قدمي شش سيگما عمومي الكتريكي نوشته شده است. در حقيقت به سوي نابودي پيش رفته است شديدا در اواسط . به هر حال تاكنون بعضي از مواد منتشر شده در مورد تجربه هاي سيگما شش GE درست شده است، بعضي ها از منابع دستي ثانويه يا سوميه قابل سوال نوشته شده است وبه شدت در رمان تان كلسني خوانده شده است، دلربا واما افسانه پاك به نظر مي رسد كه هر شخصي در اتفاقات افتاده در G E ماهر است وجداكردن حقيقت از دروغ مشكل مي آيد. به عنوان مثال خوانندگان
كتابهاي مديريت عمومي ومتون شش سيگما ممكن است تصميمات نادرستي در موارد زير بگيرند: بازخريد كردن شش سيگما G E آسان است در حاليكه نيست. رايزنهاي خارجي به ما نشان داد تاچگونه هرچيزي را انجام دهيم در حالي كه نشان نداد. كاربردهاي طراحي وغير ساختي در آغاز مطرح شدند آنها بعدا آمدند. G E هيچ اشتباهي در راه خود انجام نداد. آن انجام داد. من در حال تهمت زدن به مولفين قبلي با خراب كردن حقائق نيستم ويا گمراه كردن خواننده هاي حاضر ، برعكس، بيشتر مولفين تمايل به تاكيد درستي ها دارند.وشايد نقش
آن ها دراين درستي ها، هدايت خوانندگان معمولي براي رسيدن به تصميمات اشتباهي است كه هيچ قدم اشتباهي براي فائق آمدن وجود نداشت. من صميمانه درگير تلاشهاي شش سيگما GE بوده ام، از همان ابتدا واز سال 1995 ومن مايل به گسترش يك حساب دست اول وشخصي از آنچه به آن شبيه بود هستم. به علاوه من مايل به تعيين وتنظيم ركوردها به صورت مستقيم به آنچه واقعا در GE اتفاق افتاده هستم. همه نكات بيان شده نقطه نظرات شخصي من هستند ونبايد با مقاله تركيب ومخلوط شوند.
آغار – جك هرگز بلوف نمي كند. درطول دوماه از آغاز مركز D,R در GE در اسچنكتادي ، NY در سپتامبر من به همه كارمندان مركز گفتم كه براي يك پرزنتيشن سمينار ويديوئي در سالن جمع شوند. همينكه شركت اسكات پپرترك شد، كه برشكست شده بود. سرانجام بوسيله آن رانلپ به كيمبرلي كلارك فروخته شد، انتظار من از چنين ملاقاتي چندان بالا نبود. هيچكس نمي دانست چه انتظاري داشت باشد. زماني ما فهميديم جك يك سمينار ويديوئي درست كرده است وخواستار مشاركت باهمه كارمندان شده است. در GE ، EO معمولا به نام كوچك
شخص بر مي گردد كه اين نشانه اي از غير رسمي بودن است. نمايش كوتاه شده بود، در هر چند دقيقه . آن شامل يك خلاصه وضعيت از جك بود كه در حال توضيح دادن GE درمورد مبادرت كردن نسبت به يك ابتكار جديد مهم كه شش سيگما ناميده مي شد بود. جك به موارد وابسته به كيفيت در كمپاني اشاره كرد واعتقاد داشت كه شش سيگما راه حل ممكن بود.اوگفت كه اين نوآوري يكي از مقدمترين نوآوري ها درپنج سال آينده است ومطلقا يك كمپاني متفاوت درپايان آن زمان است به دليل شش سيگما اومخصوصا به اين افتخار مي كرد كه G E شش سيگما را اختراع نكرده است بلكه به اندازه كافي رشد كرده است تابر NIH اينجا اختراع نشده فائق آيد. سيندروم واداپت دومتد قابل ذكر ارائه شده توسط ديگرانند، مثلا
موتورلاياسيگنال الايد- جزئيات بيشتري از رهبران تجارت خصوصي ما تعقيب مي شود. شك كردن به اظهارات مديريتي پرآب وتاب ، يا شايد لكه دار شدن بوسيله تجربيات اخير دونالپ، من به يك هم قطار پيشنهاد كردم هنگامي كه درحال قدم زدن خارج سالن بوديم. اگر او واقعا راست مي گويد شرايط واقعا عاليست. هم قطار من كه مي دانست من در GEجديد هستم به من گفت: يك چيز وجود دارد كه شما بايد بدانيد وآن اين است كه جك هرگز بلوف نمي كند. من پرسيدم اين چه معني مي دهد. اوگفت اين بدين معني است كه وقتي جك مي گويد قصد انجام كاري رادارد اوواقعا دارد. اين واقعا خلاصه تجربيات من در پنج سال گذشته با شش سيگما بوده است:جك بلوف نمي كرد.
حدس دوم نه. درطول چندهفته اي من در اولين MBB مستربلك بلت برگزار شده در مركز اجرائي CE در كروتونوپل شركت كردم. جلسه توسط ميكل هري از آكادمي شش سيگما رهبري مي شد. من فهميدم كه هري عضو شش سيگما وعضو سيران قديمي خوب وانجمن s howman بوده است. اما چيزي كه مرا زياد متاثر كرد اين بود كه وقتي دركنار اعضاي جديد MBB نشستم فهميدم كه شغلهاي متفاوت نياز به اشخاصي بامدرك مورد نياز درآن شغل بود. هيچكس درمورد شايستگي شش سيگما بحث نمي كرد يا اينكه بپرسند آيا نتايج سيگنال
الايدياموتورلا واقعي هستند. هيچكس تعجب نمي كرد از عملي شدن شش سيگما در GEيااگر اين فقط حتي يك باز جمع بندي وعرضه مديريت كيفيت بود. به جاي بحث درمورد اين سوال ها، معمولا همه اعضاي MBB مي پرسيدند چگونه آن را تجهيز كنندبه صورت سريع وموثر وممكن – اين يكي ديگر از جنبه هاي بي نظير فرهنگ GE بود. بحث هاي زيادي در مورد تصميمات مهم وجوددارد اما وقتي كه تصميم گرفته شد مقداري بحث درمورد اينكه آيا واقعا تصميم درستي بوده است يا نه انجام شد. آن تقريبا جزء فرهنگي كه من به آن عادت داشتم
نبود. وقتي كه دونفر از همكارانم ومن به مركز D , R برگشتيم، ما نسبت به اين ابداع واقعا هيجان زده شده بوديم. ما توانستيم پتانسيل زيادي در دسترسي به استعداد مردم شركت كننده دريك روش شناسي پيشرفته صوت ببينيم. البته بايك مديريت وكميته قوي، تلاشهاي سيستماتيك از مهمترين موارد كمپاني است. دريك جلسه باز مفصل مابه مركز گزارش كرديم آنچه راكه در جلسه آموخته بوديم و مهمتر اينكه مردم باما شك ها واحساسات خودرا شريك كردند. متاسفانه، در مركز تحقيقات ودر امتداد G E مقداري شكاكيت باعث ترك راهنماها از
GE شد. در حالي كه كارهائي شبيه آن جدي به نظر مي رسند، آن برمي گردد به چيزي كه جك گفته بود: اگر مراجع اجرائي نتوانند شش سيگما را 100% ساپورت كنند، GE يك كمپاني صحيح ودرست به راحتي براي آن ها نيست. وقتي كه امكان بحث درمورد شايستگي شش سيگما وجود دارد كه تصميم در مرحله انجام شدن است وبعداز اخذ تصميم زمان ادامه دادن بحث وجود ندارد. ما مجبور به تمركز برروي تجهيزات بوديم. رهبران مجبور به رهبري بودند.
اولين سال كامل 1996 :امسال به نظر مي رسد كه سالي براي آموزش من و G E باشد. تمركز اصلي برروي بهبود پروسه هاي توليد مورد استفاده در اندازه گيري ، تحليل بهبود وپروسه كنترل بود. مركز GE تجارت سرويس هاي مالي GE اساسا مرحله تعريف وتوصيف را اضافه كرد، در جائي كه شخصي از انتخاب يك پروژه تقريبي مطمئن مي شود وآن پروژه به درستي توصيف وطراحي شده است. اين به نظر مي رسيد كه يكي از چندين ترقي GE ساختن شش سيگما باشد و همچنين تبديل استاندارد آكرونيم سرواژه كه از حرف اول واژه هاي يك گروه اسمي ساخته مي شود. به DMAIC. هر تجارتي در GEشروع به همراه داشتن نوآوري خودش كرد. ولي تعداد زيادي كنش وواكنش وتقسيم كردن بهترين تمرين ها وجود
داشت، با استفاده از تشكيل كنسول هاي عملي وجديد وتشكيل كنسولهايي براي MBISS ورهبران كيفيت. فرصت براي يادگيري از موفقيت هاي ديگران وخطاهايشان درچارچوب درون G E به نظر مي رسيد به امتيازات بزرگي مي رسد. ماتعدادي اشتباه معمولي در طول مسير انجام داديم، كه هريك تبديل به تستي براي انجام رهبري شد. براي مثال بعضي تجارت ها به MBB پاره وقت وكمربندهاي سياه نام گرفتند. آنها از مردم خواستند كه رابطه ها وعامل ها را عوض كنند وتمركز خودرا برروي پيشرفت جمع كنند در حالي كه به كارهاي معمولي خوي مي پردازند. البته اين دريافت يك فاجعه است. شايد براي يكبار تجهزيات اوليه طور موفقيت آميز كامل بودند وما به يك ثبات رسيديم ومانند يك وسيله كارآمد بود. خوشبختانه وقتي كه
تجارت آغاز به گزارش دادن تعداد زيادي از MBB هاي مشخص شده و BBS ها كردتادر مركز فرقيله آما مديريت سينور بزرگ وارد شد شركت كنند واز آنها خواسته شد تاتجديد نظر كنند در مورد تعداد اهدائيهايشان كه شامل BB ها و MBSI هاست. شماره هايي كه به صورت دراماتيكي افتادند واين شغلها تجارتها تشخيص دادند كه آنها قصد شليك گلوله داشتند ومنابع سيگماشش را اندا مي كنندنسبت به خروجي هاي مردم، اين شك وجودداشت كه بعضي تجارت ها مردم رابه تائيد تلاش هاي شش سيگما وامي داشت كه به سادگي در دسترس
بود. مديريت بزرگ وارد شد اصرار برگذاشتن بهترين افراد در شش سيگما كرد ولي افراد ماهر در تجارت معمولا مشغول انجام چيزهاي مهم ديگري هستند، يك از مشكلات معمولي در نوآوري بهبود بخش تجارت اين است كه كساني كه در دسترسند، يا كساني كه هيچ چيز ديگري را خوب انجام نمي دهند، معمولا تائيد شده اند تابرروي اين نوآوري ها كاركنند در حالي كه بهترين افراد در انجام كارهاي مهم واقعا مشاركت ندارد. بنابراين شركت كننده درخواست كرد تاتقديم عملكرد گذشته را ببيند براي آنهائي كه نقشي در B B يا MBB داشتند واين
زماني بود كه ماكزيمم عملكرد شش سيگما پديدار شد. اين ارتباط با نكات مهم ديگر: GE هرگز MBB يا BB رابه عنوان نقش هاي مهم براي افراد تكنيكي نديده اين نقش ها قصد داشتند تابه نقش هاي گسترش يافته موقتي تبديل شوند البته براي بيشتر رهبران آن كمپاني اگر اين كار بحراني مي توانست به افراد با تكنيك واگذار شود، هرگز يك انتقال اساسي در كدژنتيك نياز نبود . GE به رهبران آينده نياز داشت كه تجربه لازم براي اهداء پيشرفت كاررا به پروسه داشتند. اين نكته مهم بعدا در گزارش ساليانه به صورت اجباري آمد: اين يك حدس منطقي
است كه CEO بعدي اين شركت راههاي ساله گذشته دهه پايين جاده احتمالا يك شش سيگما كمربند مشكي يا كمر بندمشكي ارشد درجائي داخل GE يادرلبه پيشنهاد است كه به عنوان كارسه تا 5 ساله مابا ماكزيمم 20% كارآئي خواهد بود به عنوان يك وظيفه دوتاسه ساله كمربندمشكي. يك طبيعت عمومي از وظيفه كمربندمشكي، به علاوه دقت ونظم فرايند
آن وتمركز مشتري سخت گير، شش سيگما را مجبور به يك تمرين كامل براي رشد رهبران GE درقرن 21 كرد. جفري اسمليت كه قائم مقام جك بود به عنوان CEO بنابراين CEO آينده كه در بالا نام برده شد جانشين جفري خواهد بود. اين استفاده از شش سيگما به عنوان يك نقش گسترش يافته براي بيشتر رهبران به نظر نمي رسيد كه به وسيله ساير كمپاني ها كپي برداري شده باشد فرض در بيشتر كمپاني ها براين است كه رهبري خوب است، ومافقط نيازبه بهبود عمليات وكارها داريم. متاسفانه برخلاف موفقيت آن ، GEيك فرهنگ ميتكرانه نداشت. مديريت تشخيص داد كه آنها مجبور به يادگيري وپيشرفتند.
سرمايه گذاري در سال اول: به طور مالي، تجارت ها شروع به ارائه گزارش هائي درمورد پس اندازهاي عظيم ازسوي پروژه هاي اوليه كردند. آيا مردم در حال كش دادن حقيقت براي بهتر نشان دادن تجارتشان از آنچه واقعيت است بودند؟ رهبران به وسيله درخواست از شخصي در دپارتمان مالي براي نظارت روي هرپروژه تحقيق در مورد پس اندازهاي مطالبه شده حقيقي، كه آنها آن رادر خط پايين نشان مي دهند يه سوال بالا پاسخ دادند. مميزهاي شركت كننده به طور دوره اي اين محاسبات را بررسي مي كنند. مقدار گزارشهاي پس انداز از
پروژه هاي شش سيگما به طور دراماتيك كاهش پيدا كرد. همچنين گرفتن اعتبار نيز غيرممكن شد براي وسدهاي مجهول، نظير رضايت مشتريان وبرخورد تماس رابطه پيشبرد يك پروسه بر ساير پروسه ها دريك سيستم بنابراين برخلاف تعدادي انتشارات شكاكانه به وسيله مفسرين مختلف، من كاملا مطمئنم كه پس اندازهاي گزارش شده از شش سيگما در GE در تمام جهات كم وناچيز شمرده شده است. اين حدس محافظه كارانه در مورد سودها با طراحي پروژه هاي شش سيگما افزايش يافته است. جالب اين است كه درآمد خالص از شش
سيگما در سال 1996 منفي بود. 200ميليون دلار سرمايه گذاري شد وسپس 170ميليون دلار برداشت شد. رهبري GE دراين مورد خوب بود زيرا هزينه هاي اوليه براي شروع راسرسام آور تشخيص داد. شش سيگما قصد نداشت تابه يك گلوله نقره اي تبديل شود يا اينكه سريعا براي پولدار شده نقشه بكشد. درسال اول، تجارت ها براي فعاليت آغاز شدند، ونيازي به نتايج وسود ملموس نبود اين موضوع در سال 1997 عوض شد.
تلاش براي سودهاي معلوم: آغاز در سال 1997، تجارت ها براي نتايج شش سيگما ي آنها قابل محاسبه برگزار شد . جك به آنان پول سرمايه گذاري براي انجام كارهاي تمريني MBB و BB داده بود وانتظار هدايت كردن تلاش كردن داشت وبراي تقويت اين نكته اوبه طور عمومي اعلام كرد كه %40پاداش مديران به نتايج شش سيگما وابسته مي شود. اين امر باعث
توجه مردم مي شود. وپول به طور جدي درسال 1997 به جريان افتاد ارقام اداري براي سال 1997، 380 ميليون سرمايه گذاري و700ميليون پس انداز را نشان مي داد. به خاطر بياوريد كه تمامي اين ارقام به طور دقيق رسيدگي شده اند. هيچ گونه حساب توليد كننده دخيل نشده است همچنين در سال 1997، GE براي سه مطلب ابتدايي كه در سال 1996 آغاز
شده شروع به تمركز كرد. كاربردهاي كيفيت تجاري CQ خلق DFSS, { Green Belts} EGB ، همانطوري كه قبلا بيان شد شش سيگما ابتدا برروي پيشرفتهاي كاربرد ساخت توليد تمركز كرد. هرچند كه G E يك پيوستگي خدمات مالي در درون GE تقريبا %40 از سودهاي GE راتشكيل مي دهد. باتمركز كردن برروي ساخت ممكن است %40 پتانسيل سود ازبين برود. به طور مشابه حتي دريك شركت مهندسي مانند موتورهاي هواپيماي G E يا سيستم هاي قدرت GE فقط يك درصد كوچك افراد يا فرآيندهاي كاري به طور مستقيم با ساخت وتوليد در
ارتباطند. تجارتهاي ساختي فرايندهاي قابل پرداخت وقابل دريافت فرآيندهاي مديريتي خلاق، وفرايندهاي قيمتي كه هر كدام از آنها شامل مجموعه اي زيادي از پول مي باشند. ماتدريجا دريافتيم كه مقادير بيشتري از پول وپولهاي آسانتر دراين گونه فرآيندها نسبت به فرآيندهاي توليدي يافت مي شود . كادراصل به اين فرآيندهايي كه كيفيت قابل اثر برروي يكديگر دارند وبعدها به نام CQ تغيير نام دادند اشاره كريدم. هنگامي كه امروزه نوشته هاي زيادي دراين راستا مجود دارد GE مي بايست خوشحال باشد زيرا از پيشگامان اين رشته مي باشد. ما نمي توانيم شركت ديگري كه اين كار را در راه مهمي انجام داده باشد يا چيز زيادي در باره كارآن شركت بدانيم پيدا كنيم. اين امر همچنين يك تجربه اموزشي نيز براي من بود. از آنجائي كه تمامي تجارت قبلي من در مورد ساخت وپيشرفت هاي مهندسي بود.