بخشی از مقاله
انواع ایین ها در ادیان مختلف
مقدمه
شواهد تاريخي گواه بر آنست که بشر از آغاز خلقت گرايش به پرستش و پرستيدن داشته و اشکال تاريخي پرستش گواهي بر اين مدعاست اين باور گاه در شکل متعالي خود عبوديت خدا بوده و گاه در شکل بدوي پرستش اصنام و بتها و مظاهر طبيعي بعنوان نمادي از قدرت و يا خصوصيتي از خصايص مطلوب انسان که قصد نسبت آنها با به اين نماد خدا ( رب النوع ) بعنوان عنصر ماوارء انساني دارد.
اين فرآيند انسان را به معرفتي رسانيد تا بخواهد موجود متصور خويش را فراتر از هريک از آنچه از اجسام و کائنات و يا چهره هاي افسانه اي خود ساخته ببيند.
دين اوليه ايرانيان پرستش قواي طبيعت بوده منتهي نه در شکل بت پرستي بلکه با باوري متفاوت با ساير ملل. اعتقاد اينان به خداي بزرگ بنام ميترا ، خدا خدايان يا خداي عام که همه مردم آن را مي شناختند و به آن احترام ميگذاشتند ، مبين اين مسأله است.
چنانکه گفته شد انسان در تمام مراحل حيات خود سرشار از نوعي اعتقاد به نيرويي مافوق طبيعت است. درکنار آنچه که انسان براي خود در توجيه و تفسير اين باورها و اعتقادات کوشيده اند به نمونه هايي ديگري برخورد ميکنيم که ظهور انسانهايي است با ادعاي رسالت از سوي وجودي بنام خدا.
انديشه دين مبتني بر الله يا خدا محوري که اول آخر آن به ايمان به خدا ختم ميشود، شکل متعالي پرستش است. اين اعتقاد مستلزم تعريفي اوليه از اساس خلقت و آفرينش است و فهم اين نکته که همه چيز تحت اراده و اختيار خداست که با حکمت و قدرت خود بر اين جهان بزرگ فرمانروائي مطلق دارد.
دين در اين نوع از اعتقاد عبارتست از مجموعه از تعاليم الهي که براي سعادت و خوشبختي انسان در اين جهان و جهان پس از مرگ توسط انسانهاي برگزيده به ساير نوع بشر تقديم ميشود.
انسانهايي برگزيده، سفيران الهي هستند. خدواند با علم و حکمت خود افرادي را که از نظر روحي داراي لياقت بودند گزينش مي نمايد و دستورات خود را به او تعليم ميدهد تا به سايرين برساند. اين فرد از حيث رفتار و کردار و گفتار مورد اعتماد است مي نمايد و صاحب خصوصياتي است که وي را از ديگر مردمان برتري ميدهد.
آئين ميترا
آئين ميترايي مربوط به دوره هاي نخستين مهاجرين آريايي تبار به فلات ايران و سرزمين هند است که موجب اشتراکات اعتقادي زيادي در مدت زمان طولاني مابين اقوام ايران و هند شده بود. اين پيشينه تاريخي به دو هزار و چهارصد سال قبل از ميلاد مسيح ميرسد.
اين آئين در سرزمين هند بنام ميترا و در ايران به نام مهر شناخته ميشد.
مهرپرستي يا ميترائيسم از دين هاي باستاني ايرانيان بود که بر پايه ايزد ايراني مهر و ديگر ايزدان بنياد شده بود. مهر پرستي پيرامون سده هاي نخستين يا دومين پيش از زايش مسيح در سرزمينهاي ايراني پديد آمد.
اساس آئين مهر پرستي اعتقاد به خداي بزرگ بنام مهر است که ساير خدايان کوچکتر در خدمت او هستند.
بيشتر معابد ميترايي در درون کوهها و در دهانه غارها بنا گذاشته ميشد. ضمن اينکه اينان اول مهر، گاوي را با عزت و احترام در حاليکه آذين بسته بودند بعد از عزاداري قرباني نموده و از آن مي خوردند تا از وجود معبود چيزي در ميان وجود آنان باشد.
ميترا پرستان معتقد به پاداش و کيفر اخروي بودند و به حيات جاودان اعتقاد داشتند. از اين رو در انجام کارهاي نيک رغبت زيادي از خود نشان ميدادند.
آئين ميترا مبتني بر قداست آتش و ساير قواي طبيعت بود و روحانيان اين آئين ، مسلط بر زندگي مردم و حاکم بر مصالح آنان بودند.
عدد هفت درآئين مهر پرستي مقدس است. درجات هفتگانه مهرپرستي به قرار زير بود:
1- کلاغ منسوب به عطارد
2- همسر منسوب به زهره
3- سرباز منسوب به مريخ
4- شير منسوب به مشتري
5- پارسا منسوب به قمر
6- پيک خورشيد منسوب به مهرپيما
7- پير مرشد منسوب به زحل
آئين زرتشت
بيشتر محققين تولد زرتشت را در فاصله زماني 660 سال قبل از ميلاد مسيح و در قسمت آذربايجان ميدانند اگر چه برخي وي را متولد بلخ هم دانسته اند.
آئين زرتشت سرشار از اصول اخلاقي است و اساساً جميع محققين براين عقيده اتفاق نظر دارند هر چند وي به اصلاحات اقتصادي و اجتماعي هم توجه ويژه دارد.
از ويژگيهاي بارز مذهب زرتشت نزديک کردن پرستش از تعدد خدايان به توحيد يا يگانه پرستي بود. هرچند در اين مورد هم دو نظر وجود دارد و آن اشاره به اهورا مزدا و اهريمن در آئين زرتشتي است که دو قطب مخالف هم هستند و دائما با يکديگر در جدال و نبرد ميباشند. اما در عصر حاضر تلاش زيادي از سوي معتقدين به وي شده تا دين زرتشت را در رديف مذهب خداي واحد بسان ساير اديان الهي قرار دهند که عالي ترين نوع پرستش ميباشد.
اهورامزدا از نظر زرتشت خداي ابدي و ازلي ست و صاحب صفاتي چون بصير، عليم ، قادر و خردمند است. اهورامزدا قبل از آفرينش جهان ابتدا روح جاوداني يعني هومن را خلف کرد و سپس اين روح جاودان ساير پديده ها را آفريد.
زرتشت از حيات عقبي و قيامت سخن گفته و مسئله آخرالزمان را در مفهوم کامل مطرح کرده است اعتقاد به بهشت و دوزخ در مذهب زرتشت وجود دارد و اينکه نيکوکاران به بهشت و ستمکاران به جهنم ميروند هر چند بحث شفاعت و بخشش در اين دين مطرح نشده است.
زرتشت از مصلح آخرالزمان نيز سخن گفته است:
در هزاره گرائي زردشتي ( Millennialism Zoroastrean) انتظار ظهور سه منجي از نسل زرتشت مطرح است. اين منجيان يکي پس از ديگري جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد.
1- هوشيدر، 1000 سال پس از زرتشت.
2- هوشيدر ماه، 2000 سال پس از زرتشت.
3- سوشيانش ( يا سوشيانت )، 3000 سال پس از زرتشت که با ظهور او جهان پايان مي يابد.
کتاب آسماني زرتشتيان اوستا نام دارد که به معناي اساس و بنيان و متن است . اين کتاب به خط و زبان اوستائي نوشته شده است که به ايران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوي و سانسکريت هم ريشه است.
زرتشتيان و پژوهشگران بر اين مسأله اتفاق دارند که اوستا در اصل بسيار بزرگتر بوده است که به عقيده برخي روي 12000 پوست گاو نوشته بود. اوستاي کنوني داراي 83000 کلمه است و احتمالاً اصل آن داراي 345700 کلمه ( يعني چهار برابر) بوده است.
آئين زرتشت در دورانهاي بعد او دستخوش تغييرات شديدي شد از جمله ميتوان به بازگشت خدا دو گانه و تقدس آتش در حد پرستش و اعمال حاکميت ديني توسط روحانيان زرتشتي اشاره کرد.
آئين ماني
ماني يا مانس، از پدر و مادري ايراني الاصل زاده شده است.
در مورد محل تولد ماني اختلاف نظر زياد است اما ابوريحان بيروني محل تولد وي را ده مردينو(Mardinu) در ناحيه نهر کوتا (Nahr Kuta) در شمال بابل مي نويسد. خود ماني هم در قطعه شعري مي گويد:« طلبه اي شاکرم ، برخاسته از سرزمين بابل »
ر در دوازده سالگي پيام وحي را دريافت کرد و حامل پيام ، روح همزاد او بود.
اين جامعه را ترک کن ، تو از جانبداران آن نيستي ، تو بايد عادات و رسوم را منظم کني و لذايذ را تحت تسلط درآوري.
بار ديگر، در 24 سالگي وحي به وي نازل شد و اين بار دستور يافت تا به تعليم دين بپردازد. او نخست پدر و بعد بزرگان خانواده را به دين خود درآورد.
وي سپس با الهام از تعاليم مسيح ، روشي نوين را به مردمان عصر خود معرفي کرد که تلفيقي از زرتشت و بودا و مسيح بود. آغاز دعوت وي را در سن 26 سالگي ذکر کرده اند.
ماني گرائي ترکيبي است از آيين هاي مسيحيت، بودايي و زرتشتي. ماني بر اين عقيده است که جهان بر مبناي روشنايي و تاريکي است و از همين رو است که خوبي و بدي وجود دارد.
اين آئين در ايران دوران ساسانيان مخصوصاً در دوره پادشاهي يکساله هرمز هواخواهان و پيرواني داشته است.
در نظر ماني رستگاري متحد ساختن تعاليم و آداب و رسوم قديم است.
مانويان ، تحت تأثير آيين زرتشت، سه اصل اخلاقي را رعايت مي کردند و آن ها را سه مهر مي ناميدند:
1- مهر دهان ( پرهيز از گفتار زشت )
2- مهر دست ( پرهيز از کردار زشت )
3- مهر دل ( پرهيز از پندار زشت )
پيروان ماني گياهخوار بودند و طبقات اول تا چهارم حق ازدواج و مال اندوزي نداشتند.
ماني معتقد است خدا و روان هر دو يکي هستند. زمانيکه انسان خلق شد، خداوند بخشي از وجود خود را با وي به زمين فرستاد که در نتيجه پليدي ها به اسارت در آمد روزي خواهد رسيد که اين بخش از نور را خدا به سوي خود ميخواند و انسان به مرحله اتحاد رسيده و رها خواهد شد.
از ديد ماني انسان موظف است بخش روشنائي وجود خود را که در کالبد تن اسير است تا مي تواند آزاد کند يعني از گسترش جهان مادي و پليدي و زشتي هاي آن جلوگيري کند.
خدا در آئين ماني دوگونه است:
1- خداي روشنائي 2- خداي تاريکي
که در واقع تعبيري از اهورامزدا و اهريمن در دين زرتشت.
مانويان از هرگونه آزار و اذيت مردم و حيوانات پرهيز ميکردند.
موسيقي نزد اينان يک امر ثواب و نيک است وآنرا هديه اي الهي ميدانستند.
مانويان در شبانه روز چهار نوبت نماز ميخوانده و براي اداي نماز عملي بنام وضو داشتند و در نبود آب بر خاک تيمم ميکردند.
مانويان صدقه را از امور واجب ميدانستند.
کتابهاي شاپورگان- انجيل زنده – گنجينه زندگي – رازها- ديوها- پراگماتيا از آثار ماني است.
ماني در سال 276 در سن 60سالگي به تحريک روحانيون متعصب زرتشتي توسط بهرام مصلوب شد و به قتل رسيد.
پيروان ماني دو دسته اند:
1- برگزيدگان: مردم بسيار نيکوکار بودند که ازدواج نميکرده و گوشت نمي خوردند و فقط از ماهي استفاده ميکردند.
2- شنوندگان: که زندگي معمولي داشتند و ازدواج ميکردند و از جمله وظايف آنان پرهيز از دروغگويي و مال پرستي بود.