بخشی از مقاله
تاريخچه قرباني کردن :
شواهد پارينه سنگي براي قرباني نامعلوم است و مدارکي از قرباني در آن دوران در دسترس نيست و قرباني کردن در جوامع معاصر شکارچي - جمعکننده مشاهده نشده است. با اين وجود، در جوامع شباني و کشاورزي مشاهده شده است. در جوامع سادهتر، معمولاً هر کسي مجاز است تا يک قرباني تقديم کند؛ اما در جوامع پيچيدهتر، عموماً اين حق صرفا به يک متخصص مذهبي يا يک شخص عالي رتبه سياسي اختصاص يافته است. اغلب، آيين ديني قرباني با مشروعيت يک پادشاه يا امپراطور مرتبط است، مانند ژاپن قديم، چين، سومر، مصر و روم؛ بعضي وقتها، کشمکشها براي کنترل اين آيين ديني به درگيري بين کشيشها و پادشاهان منجر مي شد.
گزارش هاي انجيل در مورد قرباني، با قرباني قابيل - از ميوه ي زميني که مورد قبول خدا واقع نشد - و قرباني مشروع هابيل از نخستزادههاي گلهاش شروع مي شود. رهايي آبراهام (ابراهيم) از پيمان که قرار بود آيزاک (اسحاق) [و به عقيده مسلمان: اسماعيل.] را قرباني کند به عنوان يک بحث بر ضد قرباني کردن انسان در سنت عبراني خوانده شده بوده است، در جايي ديگري در داستان دختر جفتاه ثابت شده است. پس از اين که معبدشان به وسيله رومي ها در سال 70 بعد از ميلاد خراب مي شود، اعمال ديگري جايگزين آئين قرباني يهودي مي شود؛ با اين وجود، ميان ساکنان امروزي سامريه، هنوز هم بره مخصوص عيد فصح در موقع گذشتن از نيل و خروج از مصر قرباني مي شود.
در عهد جديد، موافقت عيسي با قرباني کردن بره در موارد متعددي است. در مناجاتنامههاي باستاني، مراسم عشاي رباني به عنوان يک دنباله واقعي بر اين قرباني (پيکره مسيح بر صليب) تلقي شده است؛ از اين رو، کاتوليک هاي رومي مراسم عشاي رباني را " قرباني مقدس." مي نامند.
در ساير فرهنگ هاي باستاني خاور ميانه، آسيا و همچنين اروپا مذاهبي با تشريفات مذهبي شامل قرباني وجود داشت. شايد کاملترين و پيشرفته ترين آن، مربوط به مذهب ودا در هندوستان بود، همان گونه که در متون برهماني با جزييات فراوان آمده است.
مايا ها و آزتک ها يک آئين به طور خاص خون آلود را توسعه دادند و مناسک قرباني کردن انسان را شرح دادند. قرباني کردن بشر در اشکال سادهتر (براي مثال، آدم خواري، بردن سر دشمن به عنوان غنيمت، همچنين قتل زندانيان) گسترده تر بوده است.
اگرچه بقاياي تجربة قرباني کردن انسان هنوز هم در برخي قسمتهاي دنيا حتماً وجود دارد، تجربه قرباني کردن انسان در سال هاي اخير نادر بوده است و حتي قرباني کردن حيوانات به طور گسترده اي مذموم است.
در ايالات متحده آمريکا، پيروان مذاهب آفريقايي - کارائيبي از قبيل جادوگران وودو و سانتريا متحمل محدوديتهاي قانوني در مورد قرباني کردن حيوانات شده اند. اما در سال 1993 ديوان عالي آمريکا به اين که قرباني کردن، به عنوان يک آئين ديني توسط
قانون اساسي مورد حمايت است؛ حکم کرد.
قرباني کردن در همه اديان الهي با دلايل مختلف، رسمي پابرجا بوده است. در ذيل به جايگاه و دلايل مذهبي اين عمل در اديان مختلف پرداخته شده است
ذبيحه و قرباني آئيني است که در اغلب اديان و مذاهب دنيا وجود دارد. قرباني شايد همانند ديگر بخششها و عطاها که ايمان آدمي را ميآزمايد براي سنجش ميزان گذشت انسان از مالکيتها و تملکهاست ، و شايد براي آشکار شدن صدق نيتها. عيد قربان بر نماد قرباني بزرگ ابراهيم استوار است. ابراهيم در کشاکش اطاعت از جان هستي و مهر پدري گرفتار آمده است. رؤياهاي شبانه او را به قرباني کردن عزيزترين فرزند امر ميکند و دل پدري کهنسال در عشق پسر نوجوان گرفتار است. ابراهيم تسليم اوامر الهي ميشود اسماعيل را به قربانگاه ميبرد و آنگاه از جانب خداوند گوسفندي وارد ميشود تا به جاي اسماعيل ذبح شود. چرا که ابراهيم به وحي الهي عمل کرده است. او پيش از آنکه اسماعيل را به قربانگاه برد، مهر به اسماعيل، مهرپدري به يگانه پسرش را به مذبح برد و سر بريد و نمادي شد براي گذشتن از همه چيز در راه رضاي خداوند. ابراهيم بزرگمرد بت شکن تاريخ دريافت خداوند او را تنها و خالص و سره از آن خود ميخواهد. خداوند غيور است در دل ابراهيم که جاي مهر خداوندي است جايي براي اغيار نيست، حتي اگر اين غير، اسماعيل باشد. در تمام اديان الهي اسلام، مسيحيت، زرتشتي و يهود مراسم قرباني وجود دارد و همينطور در ساير آئينهايي که برخاسته از اسطورهها، افسانهها و چند خدايي انسان کهن است ميتوان ردپاي پررنگي از اين مراسم را مشاهده
کرد. آنچه در زير ميآيد بررسي اجمالي در اين زمينه است.
قرباني، امروزه به ويژه در ميان مسلمين با هدف و انگيزه تقرب و يا عمل به نذر است و منحصراً با ذبح حيواني که براي مراسم در نظر گرفته شده است به انجام ميرسد ولي در گذشتههاي دور و در ميان قبايل گوناگون با انگيزهها و شيوههاي متفاوتي ( از قبيل قرباني کردن حيوان و انسان ) انجام مييافته است. انگيزهها واهداف قرباني در ميان قبايل و طوايف دوره باستان که بيشتر آنان ارباب انواع ( خداي خورشيد، آسمان، زمين، ماه، باران و ... ) را ميپرستيدند شامل موارد زير بوده است:
1- ايمني از خشم خدا و طلب ياري از او :
مؤمنان در جريان عبادت خود را به مذبح که در جلوي معبد قرار داشت ميرساندند و به وسيله قرباني و نماز از خشم خدا ايمني مييافتند و ياري او را جلب ميکردند.
2- قرباني انسان به خاطر دوستي :
در اين موذئ گاه افراد انساني قرباني ميشدند.
3- جلب خشنودي خدايان :
انسان دوره باستان به واسطه آنکه خود را در برابر طبيعت ناتوان و رويدادهاي آن را خارج از اختيارات خود و در مقابل منافع خود مي ديد همواره براي برآوردن خواستهايي نظير رويش محصول، يافتن شکار، بارش باران، فرونيامدن صاعقه و امثال اينها براي الهههاي اين پديدههاي طبيعي قرباني ميکرد.
4- هنگام شيوع بيماري :
هنگام شيوع بيماريهاي خطرناک در «ماسالي»، يکي از بينوايان شهر را جامه مقدس ميپوشاندند و از بيتالمال اطعام ميکردند و سپس او را با شاخههاي مقدس ميآراستند و در ميان مردمي که تصور ميکردند با اين عمل گناهانشان بخشوده ميشود، او را از بالاي صخره به زير ميانداختند.
5- هنگام قحط و غلا :
مردم «آتن» هنگام قحط و غلا در شيوع طاعون و امراض ديگر يک يا چند نفر از افراد بشر را قرباني مينمودند تا شهر خود را پاک سازند.
6- براي پيروزي در جنگ :
سپاهيان قبل از آغاز جنگ براي پيروزي خود قرباني تقديم ميکردند.
7- تطهير محل تشکيل مجالس عمومي :
در آتن براي تطهير محل تشکيل مجالس عمومي خوکي قرباني ميکردند.
8- گريزاندن ارواح تبهکار و مصيبت :
اين آئين به ويژه در ميان روميان انجام ميگرفت. دستهايي برگرد چيزي که ميبايست پيراسته شود مي گشتند و نماز ميگزاردند و قرباني ميکردند و بدين گونه ارواح تبهکار را ميپراکنده، مصيبت را ميگريزاندند. اين عمل به ويژه براي محصول، رمه، سياه و شهر به کار ميرفت.
9- دفع بحران بزرگ :
بعضي از اقوام باستاني به هنگام بحرانهاي بزرگ، کودکاني تا سيصد تن را در عرض يک روز قرباني ميکردند.
10- کفاره گناهان :
در حالات يهود ميخوانيم که آنها براي کفاره گناهان خويش قرباني ميکردند.
شيوههاي قرباني به طرق گوناگوني نه شايد به گوناگوني انگيزهها و اهداف آن انجام ميگرفت که پرتاب کردن از صخره، استفاده از تبردو دم و سوزاندن قرباني از اين روشهاست.
در ادامه اين نوشتار به بررسي مراسم قرباني در ميان اهل کتاب ( يهود، نصارا و زرتشتيان ) خواهيم پرداخت.
- دين يهود :
از واقعيت ذبيحه و قرباني در بين يهود اوليه به دليل تحريفهايي که بر تورات رفته است، اطلاعي در دست نيست و آنچه هم اکنون از اين مراسم در اختيار داريم از منابع فعلي يهود است.
در باب 32- سفر خروج ميخوانيم که: جناب هارون گوساله ساخت و مذبحي براي او بنا کرد و فرياد زده گفت: فردا عيد است. براي خداوند گوساله را عبادت کرد و بنياسرائيل را هم امر به عبادت او نمود. پس ايشان به امر هارون ذبايح براي گوساله ذبح نمودند و قربانيها براي تقرب کردند.
در آيه 3 از باب 5 سفر خروج ميخوانيم: به صحرا برويم و نزد يهوه خداي خود قرباني بگذاريم مبادا ما را به وبا يا شمشير مبتلا سازد. از آنچه که در کتاب مقدس آمده ميتوان نتيجه گرفت که ذبح قرباني يکي از اجزاء دين يهود است.
در شريعت حضرت موسي براي ذبايح نظم و ترتيبي وضع شده بود در حاليکه قبل از شريعت وي با توجه به نوع و تعداد ذبايح و شرايط ذبح، ذبايح اختياري بودند هر کاهن با دست خودش ذبح ميکرد. کَهَنه (کاهنان) در بين يهود آناني بودند که به درجه کهونت رسيده و اجازه داشتند خودشان قرباني و ذبايح را ذبح کنند. آنها تنها کساني بودند که وظيفه انجام شعائر ديني را به عهده داشتند. قبل از آنکه حضرت موسي به کوه طور خوانده شود و الواح مقدس را دريافت کند، ذبايح در بين بنياسرائيل اختياري بود، وضعيت ثابت و مرتبي نداشت و با توجه به نوع حيوان مذبوح و ذبايح تعداد آنها و شرايط متفاوت بود. ولي پس از آن در ذبح و قربانيها ترتيب و انسجامي پديد آمد و بعدها تقديم ذبايح در خانواده هارون انحصاري گشت.
قرباني در يهود به دو دسته قرباني «خونين» و«غيرخونين» تقسيم ميشدند که ذبايح خونين خود سه دسته بودند.
1- قرباني و ذبايح سوختني :
رسم چنين بود که آنها را به گونهايي ميسوزاندند که غير از پوست حيوان چيزي باقي نميماند که البته آن پوست نيز سهم کاهن بود.
2- قربانيها و ذبايح تکفيري و خطايي :
چنانکه از اسم آن برميآيد به جهت تکفيرگناهان و يا تجاوز از شريعت دهگانه موسي انجام مييافته و پاکي فرد خاطي هدف آن بوده است. البته در اين نوع ذبايح تمام ذبيحه سوزانده نميشد بلکه تنها دنبههاي آن سوزانده ميشد و آنچه از ذبيحه باقي ميماند به کهنه ميرسيد. در اين مراسم اگر دسترسي به قرباني بزرگ نداشتند يک جفت کبوتر قرباني ميکردند.
3- قربانيها و ذبايح سلامت :
اين نوع قرباني جزو ذبايح واجب محسوب نميشد.
علاوه بر اينها ذبح دو گنجشک براي تطهير و شفا يافتن از برص انجام ميگرفت. اوامر دهگانه خداوند امر ميکرد ذبايح از عيوب مبرا و از سلامتي برخودار باشند و نيز امر ميکرد که تعداد ذبايح تقديمي بايستي متناسب با قدرت و توان تقديم کننده باشد. کيفيت تقديم ذبايح چنين بود که فقط شحم( پيه) و کليههاي آنها را ميسوزاندند و باقيمانده به مصرف کاهن و تقديمکننده ميرسيد. به اين صورت که گوشت سينه و کتفها به کاهن و باقي را به صاحب ذبيحه ميدادند.
بخش ديگري از ذبايح يهود ذبيحه طيور و پرندگان است که خود به سه دسته تقسيم ميشد.
1- اگر فردي گناه ميکرد و قدرت ذبح حيوان چهارپا را نداشت، بخاطر فقر و نداري پرندهايي را ذبح ميکرد که کفاره گناهانش باشد.
2- براي تطهير زنان بعد از زايمان.
3- براي تطهير شفايافتگان از بيماري برص.
ديگر ذبايح معمول در بين يهود ذبايح يوميه بوده است که برهها و قوچهاي دو سالهايي را يکي صبح و ديگري عصر بعد از غروب خورشيد ذبح ميکردند. و اما ذبايح غيرخونين يهود به اين صورت بود که کاهن دو دستش را بر سه بز نري به اسم «عزازيل» گذارده و به تمام گناهان بنياسرائيل اعتراف ميکرد، سپس حيوان را بدون سربريدن در بيابان رها ميساخت. که البته همه اين مراسم قرباني اعم از خونين و غير آن با دعايي همراه بود.
- دين مسيحيت :
ذبيحه و قرباني در نزد نصاري يک جزء جوهري و يک بخش انفکاک ناپذير ديني محسوب ميشد. نصاري ذبايح خود را فقط «لوجه الله» تقديم ميکردند به اين صورت که ذبيحه تقديمي را براي رضايت خداوند نابود ميکردند و به اين وسيله به سلطه خداوند برخويش اعتراف ميکردند.
ذبيحه در نزد بعضي از مسيحيان يکي بيش نيست و آن جسد و خون مسيح است که برمذبح توسط کهنه پيشکش ميشد ذبيحه در نزد ايشان دو صورت ظاهر و باطن داشت، صورت ظاهر نان و شراب و صورت باطن به جسد و خون مسيح استحاله ميشد و به اين صورت ذبيحه تمام بود. اما در نزد پروتستان ها مسيح فقط آن ذبيحه آخري است و اين استحاله نان و شراب را به گوشت و خون مسيح منکرند. نصاري هنگام ذبح اسم حضرت مسيح را برده و سپس ذبيحه خود را ذبح ميکردند.
- دين زرتشت:
براي بررسي آئين قرباني در دين زرتشت بهتر آن است آن را در سه دوره قبل، همزمان و بعد از زرتشت بررسي کنيم:
الف- قبل از زرتشت :
در اين دوره ذبح قرباني وجود داشته است. آئين و دين رايج آن زمان «مهرپرستي» و «ميترائيسم» بوده و به گواهي تاريخ در اين کيش قرباني جايز بود. پيروان اين کيش به هنگام بهار گاوي را در معبد قرباني ميکردند. در اين دوره علاوه بر اهورامزدا چهارعنصر آفتاب و ماه، آب و خاک نيز مقدس شمرده ميشدند و براي آنها فديه و قرباني ميدادند.