بخشی از مقاله


مقدمه:
خدايا نمي‌دانم با چه زباني تو را بستايم، چرا كه اگر در عصر جاهليت چشم به اين جهان مي‌گشودم، چشمانم در زير تلي از خاك بسته مي‌شد و اگر در عصر بعد از رحلت پيامبر اكرم متولد مي‌شدم، شايد من نيز در زمره ي طلحه و زبير ها قرار مي‌گرفتم.
اما چه بگويم از لطف بيكران تو!


چرا كه در عصري كه متعلق به امام زمان (عج) و نائب بر حقشان است، زندگي مي‌كنم، عصر من، عصر ظهور مردي است از سلاله ي پيامبر خاتم (ص) امام خميني (ره) مردي كه آب و آينه و آفتاب در دست داشت. امروزه بشريت منتظر آن جامعه آرماني و ايده آل است، زيرا كه هيچ يك از نظريه هاي سوسياليستي ماركسيستي، ليبراليستي و ... نتوانسته است انسان را به آن مدينه فاضله اي كه آروز دارد، برساند.


امامت خورشيد حيات بخشي است كه شيعه با اعتقاد به آن گره خورده و راه خويش را در تاريخ آغاز كرده و از اسلام خلفا و كج راهه ها و بي راهه ها جدا نموده است.
و در اين راه رنج ها برده است، تا آنجا كه به اعتراف برخي محققان آن قدر كه در اين راه شمشير كشيده شده و جان فشاني شده، در هيچ برهه اي از زمان در مورد هيچ يك از ديگر آموزه هاي دين معني ديدن بدين حد، شمشير زده نشده و جان فشاني نشده است و اين جان فشاني و اهتمام از آن جا برخاسته كه پيامبر اسلام (ص)، آن قدر كه به اين امر سفارش مي كرد به هيچ يك از امور ديگر سفارش نمي‌كرد و آن قدر كه براي اين مهم از اولين روزهاي دعوت علني تا ‌آخرين لحظات عمرش در بستر بيماري گام بر مي‌داشت و اقدام مي‌كرد، براي هيچ كار ديگري اقدام و زمينه سازي نمي‌كرد.


امروز و در اين نسل ما امامت را پذيرفته ايم، ولي هنوز براي بسياري از ما، مسئله امامت و بحث امام زمان (عج) گنگ و مبهم است و به صورت ميراثي از آن پاسداري مي‌شود ميراثي كه هنوز عمق و ضرورتش را نچشيده ايم.


اگر ما جايگاه امامت را بشناسيم و ضروتش را لمس كنيم بر اساس همان ضرورت وجود امام زمان (عج) را احساس مي‌كنيم و از زير بار اشكال هاي بني اسرائيل آزاد مي‌شويم و بر اساس همان ضرورت و احساس، به عشقي از امام مي‌رسيم.
آن هم نه عشق ساده و سطحي كه عشق شكل گرفته و جهت يافته.


در ميان امامان شيعه، امام دوازدهم از ويژگي ها و امتيازهاي خاصي برخوردار است.
او تنها كسي است كه تمامي‌جهان را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت، همانگونه كه از ظلم و بيداد پر شده است. او كسي است كه پيامبر (ص) و همه امامان، از ساليان دور، آمدن او را بشارت مي‌دادند و با ياد او و دولت او شيعيان را آرامش مي‌بخشيدند.


با امام بودن آثاري دارد و پشت كرده به او غرامتي، كسي با امام نور نباشد، گرفتار امام نار مي‌شود و اين، سنتي است الهي.
اهميت مقوله مهدويت و نقش آن در اعتقاد مردم و بررسي آثار روان شناختي، تربيتي و اخلاقي اعتقاد به امام زنده، مي‌طلبد تا از هر فرصتي براي پرداختن به اين مهم بهره بجوييم و صد البته سينه هزار ساله در يكي دو كتاب هم خالي نمي‌شود، با يكي دو صفحه چه مي‌توان كرد؟!

همين اندازه بگويم كه:
خاك شهيدان دوست، گر بشكافي هنوز
آيد از آن كشتگان، زمزمه ي دوست، دوست
اقدامات انجام شده


اين تحقيق شامل دو بخش است:
1-جمع آوري اطلاعات از مباحث تئوري و نظري:
براي جمع آوري اطلاعات در اين مرحله از سه منبع استفاده كرده ايم:


الف) كتاب ها و منابع در دسترس
ب) مقالات و تحقيقات منتشره در مجلات و روزنامه ها
ج) سخنراني ها
2- تهيه پرسش نامه و استفاده از اطلاعات آماري:


در اين مرحله با راهنمايي اساتيد مشاور و همچنين مصاحبه با افرادي از اقشار مختلف اقدام به تهيه پرسش نامه اي براي بررسي ميداني مباحث تئوري و نظري كرده و اين پرسشنامه ها را كه نمونه اي از آن در پيوست خواهد آمد بين دانجشويان دانشگاه امام رضا (ع) و اساتيد آن و مراجعين كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي واقع در حرم مطهر توزيع نموديم.
پرسش نامه بصورت بسته ارائه شد و سه سوال به صورت باز به آنها ضميمه گرديد.


براي اين تحقيق يك مصاحبه برنامه ريزي شده در نظر گرفته شد كه به دليل محدوديت زماني به مرحله اجرا نرسيد.
در نهايت اطلاعات كيفي به دست آمده از طريق پرسش نامه ها با استفاده از نرم افزار Excel به اطلاعات كمي‌تبديل و موضوع مذكور جمع بندي و مورد نتيجه گيري قرار گرفت.
فصل اول:

طرح تحقيق
شامل:
موضوع و طرح مسئله ي علمي
 علت و اهداف انجام تحقيق


فرضيه سازي
تعريف مفاهيم و واژه ها
 انتخاب روش تحقيق
 مشكلات و موانع تحقيق


موضوع و طرح مساله علمي:
بررسي ميزان توجه جوانان به نقش وحضور امام زمان (عج) در زندگي روزمره
تعريف موضوع و بيان مسئله:
پيامبر (ص) فرموده اند: «مردم تازماني كه امر به معروف و نهي از منكر نمايند، خير و خوبي از آن ها زائل نمي‌شود.»
حال چه معروفي بالاتر از تعجيل درظهور امام عصر (عج) و آمادگي جهت استقبال از آن حضرت و چه منكري بدتر از فراموش و غفلت از امام زمان (عج) كه اين خود منشا تمام منكرات است.


مساله اي كه در اينجا مطرح است اين مي‌باشد كه:
1- آيا معرفت صحيح نسبت به امام (عج) و جايگاه وي مي‌تواند در توجه ي بيشتر جوانان به حضور امام موثر باشد؟
2- آيا درك صحيح از مقوله انتظار و شخص منتظر در توجه به امام موثر است؟

علت و اهداف انجام تحقيق
جمعه ها يكي پس از ديگري مي‌آيند و مي‌روند، باز هم غروب جمعه اي ديگر از راه مي‌رسد و هنوز مسافري در راه... چقدر ما بي انصافيم! نمي‌دانم، انتخاب موضوع اين تحقيق هم نياز به تشريح علت دارد!


پس از شما مي‌پرسم، اگر امام واقعا" هست حجت خداست، آيا نبايد او را بشناسيم؟ آيا نبايد به او اظهار محبتي كنيم و با او همراهي نماييم.
با او حرف بزنيم و با او ارتباط روحي معنوي برقرار كنيم؟!
ضرورت شناخت امام چيست؟


طبق آيه شريفه «اطيعوا.... و اطيعوا الرسول و اولي‌الامرمنكم»
اطاعت از خدا، رسول و لولي‌الامر واجب است و منظور از اولي الامر در اين آيه بر اساس حديث نبوي حضرت علي (ع) و فرزندان اويند.
به راحتي مي‌توان دريافت كه شناخت امام زمان (عج) يك تكليف واجب است چرا كه شناخت مقدمه اطاعت است همچنين از اين حديث پيامبر (ص) كه فرموده اند «هر كس امام زمان (ع) خود را نشناسد و بميرد به مرگ جاهليت مرده است» نيز مي‌توان به ضرورت شناخت حضرت پي برد.


و البته شناختن درجات و مراتبي دارد، در مورد امام (عج) هم اولين قدم و حداقل شناخت اين هست كه شخص او را بشناسيم كه كدام فرد امام است.
اما از اين حداقل شناخت كه بگذريم، هر چه بيشتر در مورد امام خود بدانيم، به خير و سعادت و رستگاري نزديك تر مي‌شويم و بهره مندي ما از بركات وجودي ايشان بيشتر مي‌گردد.
بصورت كلي هدف خود را از ارائه اين تحقيق مي‌توانيم دستيابي به شناخت هر چه بيشتر و عميق تر از امام بيان نماييم و نيز بسط فرهنگ مهدويت كه اين رسالت، رسالتي همگاني است.


در جهان كنوني يكي از مهمترين دغدغه هاي بشر رسيدن به آرامش حيات و راحت ممات است كه در پرتو آن بتواند به اعتدال فكري،عقيدتي و روحي برسد.
در تعاليم انسان ساز و تكامل گراي اسلام و مذهب تشيع اين مهم محقق نمي‌گردد مگر با وصال به سرچشمه لايزال الهي و تقرب به امامان معصوم (ص) و معرفت و شناخت آن بزرگواران كه به يقين تنها راه رسيدن به كمالات تلقي مي‌شود.


«اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني»
و حال شيعيان و پيروان ائمه ي معصومين (ع) به اميد و اشتياق به دولت كريمه كه موجب عزت و سرافرازي اسلام و مسلمين گردد به انتظار موعود نشسته كه فرموده اند «افضل الاعمال امتي انتظار الفرج»

فرضيه سازي:
1- بي توجهي به حضور امام زمان (عج) در جامعه، به دليل اين است كه امام از نظر ها پنهان هستند.
2- بين عاشورا و انتظار، امام حسين (ع) و حضرت مهدي (عج) رابطه اي وجود دارد.
3- توجه به حضور امام زمان (عج) و مدد جويي از حضرت در موفقيت هاي شخصي جوانان موثر است.
4- خصوصيات دوران جواني باعث مي‌شود كه فرد بهتر بتواند با امام زمان ‌آشنا شود.
5- ضرورت شناخت امام و آشنايي با فرهنگ انتظار باعث افزايش توجه به امام زمان و (عج) مي‌شود.
6- ملاقات حضوري با امام نقش امام را در زندگي موثر تر مي‌سازد.
فرضيه صفر آماري
7- بين تعداد فرزندان خانواده و توجه جوانان به حضور امام زمان (عج) رابطه اي وجود ندارد.

تعريف مفاهيم و واژه ها:
الشباب: ريشه «شب» است و الشين و الباء اصل واحدي است كه دلالت بر نمو و رشد چيزي همراه با قوت و حرارتي كه موجب آن رشد است، دارد.
الشاب: مرد جوان، جمع آن الشان، است.


الشابه: زن جوان، جمع آن، الشواب است.
الشبيبه، معناي خلاف پيري را دارد و به معناي دوران جواني است و البته الشباب هم به معناي دوران جواني است.
الفتي: مرد جوان وجمع آن فتيه و فتيان است.
الفتيه: زن جوان، جمع ‌آن فتاه و فتيات است.


الحدث: به معناي جوان است.
الغلوم: در لغت عربي غلام، و معناي نوجوان مي‌باشد.
ذريه: اسمي‌است ثلاثي كه شامل نسل انسان مي‌شود از پسر و دختر مانند فرزندان فرزندان و الي آخر
تجافي:در نماز مساله اي فقهي داريم به نام مسلئه ي تجافي، به اين صورت كه اگر انسان به ركعت دوم امام جماعت رسيده پيشس از ركوع و يا هنگام ركوع، به امام جماعت اقتدا مي‌كند و هنگامي‌كه امام جماعت پس از ركعت دوم براي تشهد نشست، وظيفه فردي كه در ركعت دوم به او اقتدا كرده بود، اين است كه نيم خيز بنشيند، و پس از اينكه تشهد امام جماعت تمام شد با او برخيزد، عرب از اين حالت نيم خيز نشستن با نام و تعبير « تجافي» يادي مي‌كند يعني «خالي كردن بدن از زمين»
دكترين مهدويت
مراد از دكترين مهدويت، آموزه اي اعتقادي، جهاني و بر محور مهدويت است كه تفسيري راهبردي از عرصه هاي اساسي حيات بشري ارائه مي‌دهد و در نگرش، انگيزش و كنش انسان ها و ساحت هاي مختلف زندگي اجتماعي آنها، تحولي بنيادين ايجاد مي‌كند.
دكترين مهدويت، يعني نگرش به مقوله مهدويت به عنوان يك آموزه جامع و فراگير و يك موضوع راهبردي و استراتژيك. طبق پژوهش هاي مذكور در دائره المعارف دين و بيش تر فرهنگ هاي لغت، دو معنا براي كلمه دكترين بر شمرده شده است معناي نخست آن: تصديق نمودن يا اعتقاد داشتن به يك حقيقت و معناي دوم آن آموزه و مترادف با كلماتي همچون« tenet = اعتقاد» و
«آيين = dogma» مي‌باشد.
مكفر
از كفر و تكفير گرفته شده، اسم مفعول از باب تفعيل و به معناي (كفران شده) و يا (پوشيده شده) است. مكفر در اصطلاح به كسي اطلاق مي‌شود كه از او قدر داني نشود و نعمت وجودش مورد كفران واقع شده باشد.

انتخاب روش تحقيق:
در اين تحقيق ما از دو نوع روش تحقيق بهره گرفته ايم:
1) روش توصيفي
2) روش علي
كه در روش توصيفي به بيان و توصيف عيني وقايع و حوادث كه در ارتباط با حضرت بوده مي‌پردازيم و همچنين كساني كه با امام ارتباط داشته اند و بهره هايي كه از اين ارتباط برده اند و در روش علي نيز به بيان علت ها و چگونگي نقش امام در زندگي روزمره خواهيم پرداخت.

مشكلات و موانع تحقيق
اين مشكلات و موانع عبارتند از:
1- زمان بسيار زيادي براي جمع آوري اطلاعات، طبقه بندي و تجزيه و تحليل آنها مورد نياز بود كه متاسفانه به دليل تقارن با يكي از مشكلترين ترم هاي تحصيلي فشار بسياري را متحمل شديم.
2- به دليل اينكه توزيع پرسشنامه ها همزمان با تعطيلي ترم دانشجويان شد با مشكلات عديده اي در توزيع پرسش نامه ها رو برو گشتيم.
3- پايان نامه ها و كارهاي تحقيقاتي مبسوط و در اين مورد بسيار اندك و بود.
4- تمامي‌مشكلات بالا را مي‌توان در يك عبارت كمبود زمان كافي خلاصه نمود كه وقت و انرژي زياد را از ما گرفت.

فصل دوم:

پيشينه نظري تحقيق
شامل:
بخش اول: جوان و دوران جواني
 بخش دوم: اهميت شكر گزاري و شكر نعمت امام زمان (عج)
بخش سوم: غربت امام
بخش چهارم: انتظار فرج


 بخش پنجم: ارمغان مهدي (عج)
 بخش ششم: معناي ارتباط و تكليف منتظران نسبت به حضرت
بخش هفتم: امام حسين (ع) و حضرت مهدي (عج)
بخش اول:


جوان و دوران جواني:
شامل:
بيان واژه جوان
تعريف جوان از ديدگاه علم روانشناسي
بيان واژه جواني در قرآن و روايات
جوان در اصطلاح قرآن
سنين جواني
اهميت استفاده از دوران جواني


نفوذ اسلام در نسل جوان
نمونه قرآني گرايش جوان به دعوت توحيدي
جوانان و قرآن كريم
عبادت در جواني
توبه جوان
ارزش و اهميت دوران جواني از ديدگاه قرآن

بيان واژه جوان
«جوان يعني برنا، هر چيز كه از عمر آن چندان نگذشته باشد مقابل پير»
در لغت عربي «الشاب» و «الفتي» و «الحدث» به معناي جوان و «الشبيه» و «الشباب» و «الفتاء» و «الحداثه» به معناي دوران جواني مي‌باشد.
تعريف جوان از ديدگاه علم روانشناسي


جواني، مدخل زندگي بزرگسالي است، مرحله اي است كه ديگر نشاني از صفات كودكي نمي‌باشد و فرداز نظر شكل ظاهر همچون بزرگسالان مي‌باشد و سعي دارد كه به كسب موقعيت اجتماعي بزرگسالي نيز دست يابد.
در حقيقت پس از سپري شدن تحولات بلوغ، در طول نوجواني، ايام جواني فرا مي‌رسد و جوانان به محيط وسيع جامعه قدم مي‌گذارند و مي‌خواهند كه فردي مفيد و فعال بوده و مورد پذيرش جامعه قرار بگيرند لذا درصد كسب شخصيت اجتماعي لازم بر مي‌آيند.
بيان واژه جواني در قرآن و روايات


در قرآن مشتقات «فقي» «فقيه» و به كار رفته همچنين «غلام» و «غلامين» «ولتي شباب» و مشتقات آن در قرآن نيامده است.
در احاديث «شاب»، «شباب» و «شبيه» به كار رفته و همچنين «فتي» و مشتقات آن و «حديث» و الاحداث» هم در روايت آمده است.
جوان در اصطلاح قرآن


روايتي در ذيل تفسير آيه شريه «اذا اوي الفيته الي الكهف فقالو اربناء اتنا من لدنك رحمه و هي لنا من امرنا رشدا، آمده است كه بدين قرار است. از سليمان بن جعفر النهري، روايت شده است از امام صادق (ع) كه امام از ايشان سوال فرموه كه مقصود از فتي كيست؟ و ايشان پاسخ داده كه فدايتان گردم در نزد ما فتي يعني جوان «الشباب» و امام صادق (ع) به ايشان فرموده مگر نمي‌داني كه اصحاب كهف همگي نشان كامل مرداني بودند و مع ذلك خداي تعالي ايشان را جوانان ناميده است. به سبب ايمانشان اي سليمان كسي كه ايمان به خدا آورده و پرهيزگاري و تقوي پيشه ساز پس او «فتي» است.


بنابراين مي‌توان گفت: منطق دين به كسي كه ايمان و تقوي داشته باشد جوان گفته مي‌شود.
سنين جواني
در مطالعات روان شناسي مطرح مي‌گردد كه نوجواني و جواني مفاهيمي‌نسبي هستند و بنا بر افراد و جوامع متفاوت مي‌باشند با اين وجود شروع نوجواني را كه همراه با بلوغ جنسي است با قاطعيت بيشتري بيان مي‌كنند و به طور ميانگين آغاز آنرا از 12 سالگي تعيين مي‌كنند.
جواني دوره انسجام هويت و مدخل زندگي بزرگسالي است. نوجواني كه دوران بلوغ را سپري مي‌كنند به دنياي جوانان مي‌پيوندند. به گونه اي بحران هويت به اسنجام هويت رسيده رشد و تكامل بدني دوران بلوغ به حد كامل خود مي‌رسد توانايي هاي شناختي در رشد اجتماعي از حالت هاي ساده به كيفيت برتر رسيده و با آغاز نقش آفريني هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و … دوران جواني آغاز مي‌گردد. از نظر قرآن، لرز خروج از دنياي كودكي، رسيدن به مرحله بلوغ حلم است.
و اذا بلغ الد طفال منكم الحلم فليستئذ نواكما استئذن الذين من قلبهم


بنا بر اين نوجواني از اين زمان شروع مي‌شود و سپس انسان به مرحله جواني مي‌رسد كه به تعبير قرآن مرحله بلوغ اشد است.
و اما سلب پايان اين دوره در قرآن اشاره به رسيدن به سن چهل سالگي شده است.
ارزش دوران جواني از ديدگاه قرآن بدينگونه مطرح مي‌شود كه جواني منزل قوت و نيرومندي زندگي دنياست. و از دو طرف محفوف به ضعف و ناتواني است از طرفي منعف ايام كودكي و از طرف ديگر ناتواني دوران پيري.


پيامبر گرامي‌اسلام ‌مي‌فرمايد: در روز قيامت بنده قدم از قدم بر نمي‌دارد مگر اينكه 5 چيز از او سوال شود از عمرش كه چگونه سپري كرده است و از دوران جوانيش كه چگونه تمام كرده است از ثروتش كه از كجا به دست ‌آمده است و در چه راهي مصرف كرده و از علمش كه در چه راهي به كار برده است.
از اين روايات به خوبي استفاده مي‌شود كه دين مبين اسلام تا چه پايه با جواني ارزش آن توجه مخصوصي دارد اين سرمايه در پيشگاه الهي به اندازه اي مهم است كه روز حساب از صاحب سوال مي‌شود كه چگونه آ‌ن را صرف كرده است.
اهميت استفاده از دوران جواني


علاوه بر پي بردن به ارزش دوران جواني استفاده و بهره برداري از اين فرصت نيز مورد توجه اولياي اسلام است.

امام علي (ع) مي‌فرمايند: « بايد در شبايك قبل هرمك و ضحتك قبل ستمعك»
از جوانيت قبل از فرا رسيدن پيري بهره برداري كن همچنين از سلامت و توانمندي قبل از ناتواني و ضعف
پيامبر اكرم (ص) مي‌فرمايند:
«ان الله تعالي ملكا ينزل في كل ليله فيناري يا ابناء العشرين جدوا و اجتهدوا»
بدرستي كه خداوند متعال فرشتگاني دارد كه هر شب نزول مي‌كنند و ندا مي‌دهند اي جوانان بيست ساله كوشش و جديت كنيد و براي نيل به كمالات انساني مجهاهده نماييد.
نفوذ اسلام در نسل جوان


پيامبر اسلام مي‌فرمايد: «اوصيكم بالشبان خيرا فانهم ارق افئده. ان الله بعثني بشيرا و نذيرا مخالفتي الشبان و خالفتي الشيوخ ثم قرا فطال عليهم الا موفقيت قلوبهم»
به شما درباره نوجوانان و جوانان به نيكي سفارش مي‌كنم كه آنها دلي رقيق تر و قلبي فضيلت پذير تر دارند خداوند مرا به پيامبري برانگيخت تا مردم را به رحمت الهي بشارت دهم .و از عذابش بترسانم جوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان محبت بستند. ولي پيران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند، سپس به آيه اي از قرآن اشاره كرد و درباره مردم كهنسال كه مدت زندگي آنها به درازا كشيده و دچار قساوت سخت دلي شده اند سخن گفت:


پيامبر گرانقدر اسلام كه ابتداي بعثت براي آن كه از شر مشركين و بت پرستان مصون باشند، سه سال مردم را به طرز پنهاني به اسلام دعوت مي‌كردند.
در مدت دعوت پنهاني فقط چهل نفر از زن و مرد به آيين مقدس اسلام گرويدند كه اكثريت قريب به اتفاق آنها كودكان و نوبالغان و جوانان بودند و سنشان بين ده تا بيست و پنج سال بود».


فطرتهاي پاك وجدانهاي بيدار جوانان، سخنان حضرت را موافق طبع فضيلت دوست خود مي‌يافت و مجذوب تعاليم عاليه اسلام مي‌شوند. و هسته مركزي اسلام را گروهي از جوانان تشكيل دادند و پيامبر اكرم (ص) همواره جوانان را حمايت كرده و درباره آنان به پيروان خود به نيكي سفارش مي‌نمودند مخصوصا اصحابي كه براي سفرهاي تبليغي مي‌رفتند به طور كلي نسل جوان و نو بالغ اكثريت گروندگان به دين مبين اسلام بوده اند و نماينده سخنگوي آنان جعفر بن ابي طالب در محضر پادشاه حبشه با بيان قضاوتهاي عاقلانه و حرفهاي منطقي و تكيه بر وجدان فكري و اخلاقي پادشاه حبشه را به حقانيت دعوت اسلام معترف گردانيد. و اين خود نشان اين است كه جوانان استدلالهاي درست و منطقي را مي‌پذيرند و عقل سليم و شكوفائي آنان اگر با سخنان صحيح و جوابهاي درست و محكم قانع گردد و احكام و دستورات اگر با فطرت و وجودان خدايي آنان مانوس و همسو باشد آن شريعت را مي‌پذيرند و هرگز از ‌آنان دست بر نخواهند داشت.


دوران بلوغ و جواني دوران بروز احساسات مذهبي و شكفته شدن تمايلات ايماني و اخلاقي است و جوانان به طبع انساني خود در جستجوي حق هستند و در راه پي بردن به حقيقت سعي و تلاش مي‌كنند تا تمايل فطري خود را با شناخت و معرفت ارضاء نمايند.
در همين راستا روايتي از امام صادق (ع) مي‌باشد كه تاكيد بر تسريع آموزش احاديث و احكام اسلامي‌به نوجوانان نموده است.
امام صادق (ع): «با دروا احدائكم با لحديث قبل ان تسبقكم اليهم المر حبئه»


در سخن گفتن با جوانانتان «در زمينه موضوعات ديني» ترسيع نماييد قبل از آنكه مرجئه «گروهي كه در آن عصر ازابا حيون بودند و از انجام تكاليف شرعي شانه خالي مي‌كردند» بر شما پيشي بگيرند و سخنان نادرست خويش را در ضمير پاك آنان جا مي‌دهند و گمراهشان سازند.
نمونه قرآني گرايش جوان به دعوت توحيدي


در قرآن، خداوند متعال گروهي از نوجوانان و جوانان را معرفي مي‌كند كه دعوت حق و راه توحيد را لبيك گفتند در حاليكه در شرايط بسيار سخت اجتماعي قرار داشتند.
«فما امن لموسي الا ذريه من قومه علي خوف من فرعون و ملايهم ان يفتنهم ...»
پس به موسي ايمان نياورد مگر ذريه اي از قومش آنهم با ترس از فرعون و لشكرش كه مبادا غذابشان كنند نمونه ارائه شده در قرآن، توجه و دقت انسانها را به اين نكته معطوف مي‌كند كه در سنين نوجواني و جواني بالاترين درجه پذيرش دعوت حق وجود دارد- حتي در شرايط بسيار سخت اجتماعي- و بهره برداري از اين صفت بايد مورد توجه والدين و مربيان امور پرورشي و آموزشي قرار بگيرند و با استفاده از اين موقعيت راههاي سعادت و تعالي را در برابر آينده سازان بگشايند.
جوانان در قرآن


قرآن مجيد به داستان بعضي از پيامبران الهي اشاره كرده كه در دوران جواني به آزمايش هاي بزرگ الهي امتحان شده اند كه سبب عبرت و پند آموزي، ما مي‌گردند در قرآن به داستان حضرت ابراهيم و دعوت نمرود به يكتا پرستي، حضرت اسماعيل و آمادگي او براي قرباني شدن در راه رضاي حق تعالي و حضرت يوسف و شيفته شدن زليخا زن عزيز مصر و شعله ورشدنش در آتش عشق يوسف و سر بلند آمدن آن جوان پاك و زيبا از آن امتحان سخت و حضرت موسي، دختران شعيب و همچنين لفيايح لقمان حكيم به فرزند جوانش اشاره شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید