بخشی از مقاله
بهداشت
بهداشت مجموعهاي از علوم مختلف است و بطور کلي منظور از آن، انجام کارهايي براي جلوگيري از ابتلا مردم به بيماري و رسيدن به سلامتي است. تعريف سازمان بهداشت جهاني (WHO) از بهداشت به صورت زير است: بهداشت علم و هنر پيشگيري از بيماريها و طولاني کردن عمر و ارتقا سلامتي بوسيله کوششهاي متشکل اجتماعي است.
کوششهاي اجتماعي
منظور از کوششهاي اجتماعي موارد زير است:
آموزش بهداشت بهداشت محيط تشخيص بيماريها پيشگيري عليه بيماريها عفوني ايجاد يک سيستم اجتماعي که هر فرد بتواند از حق طبيعي خود برخوردار باشد.
با فراهم آوردن اين امکانات سلامتي مردم تامين ميشود. البته امروزه دامنه بهداشت عمومي توسعه يافته است و تامين سلامتي سالخوردگان، مادران، تغذيه، جامعه، نوتواني، آلودگي هوا و آلودگي صوتي جز وظايف بهداشت قلمداد شده است. در علوم تجربي عوامل در شرايط يکسان نتيجه يکسان بدست ميدهند، يعني از ترکيب دو اتم هيدروژن با يک اتم اکسيژن، آب بدست ميآيد. اما بايد توجه داشت که در مورد يک امر بهداشتي مثل واکسيناسيون، تنها جنبه علمي قضيه کافي نيست. زيرا يک برنامه بهداشتي موفق لزوما در منطقه و فرهنگ ديگر موفق نميباشد، چون جنبههاي اجتماعي، اقتصادي، رواني و ... نيز موثرند. پس بهداشت هنر است.
هدف ديگر بهداشت، طولاني کردن عمر انسان است. عوامل مختلفي بر طول عمر اثر دارند و از آن جمله رفاه اقتصادي، آرامش فکري، خدمات پزشکي، تغذيه، حقوق بشر، آموزش، ارتباط مردم با دوست و با همديگر، آزادي و روابط دولت و ملت است. بايد توجه داشت باشيم که امروزه اصطلاحات متفاوتي از نظر ظاهر براي بهداشت مطرح است. مثل بهداشت جامعه، جامعهشناسي بهداشت، پزشکي اجتماعي، پزشکي جامعه نگر و ... که در واقع همگي مترادف بهداشت عمومي هستند. بايد گفت مفهوم تمام اين عناوين يکي است، ولي طرز نگرش آنها با هم متفاوت است، چون نيازهاي جوامع باهم تفاوت دارد.
بعد سومي هم مطرح است و آن اين که بايد آينده افراد را براي پرورش استعدادها در نظر بگيريم که مترادف با هدفهاي حياتياند و منظور از هدفهاي حياتي اين است که انسان چنان تکامل کند که خليفهالله روي زمين باشد. زماني اين امر محقق ميشود که فرد از نظر فيزيولوژيکي، رواني و عاطفي و بعد فلسفي و ... در سطح عالي باشد و آن سلامتي در موازات اهداف حيات است، چرا که ما هر قدر امکانات بيشتري را بتوانيم ايجاد کنيم، براي تبديل استعدادهاي بالقوه به بالفعل در راستاي سلامتي مردم قدم برداشتهايم.
روشهاي مختلف استفاده از بهداشت عمومي
سيستم معاونت بهداشت عمومي (Public Health Asistanse) تقريبا 55 درصد جمعيت با اين سيستم اداره ميگرديد. مخصوص کشورهاي جهان سوم بود که در هر زماني حالت انتزاعي مخصوصي به خود ميگرفتند. در اين سيستم مديريت بر اساس تمرکز بوده، يعني مسائل بهداشتي از بالا يعني از مراکز به سازمانهاي کوچک و شهرستانها جاري ميشد. يعني بودجه مديريت از مرکز به استانها، شهرستانها و بخشها و روستاها جريان پيدا ميکرد. منتها اين تصميمگيري با خصوصيات اقتصادي و فرهنگي هماهنگ نبوده،
در نتيجه، نتيجه مثبت گرفته نميشد و از طرف ديگر، اکثريت منابع مالي و انساني در شهرها بکار گرفته ميشد و روستائيان و شهرهاي محروم، از عدالت و توزيع مناسب برخوردار نبودند. و در سيستم معاونت بهداشتي عمومي حتي 30% کودکان تحت پوشش نبودند و يا مرگ و مير کودکان زير يک سال قبل از سال 1355 ، يکصد و بيست در هزار بود، ولي امروزه مرگ و مير کودکان زير يک سال به کمتر از 28 در هزار رسيده است. يکي از عيبهاي سيستم، عدم پوشش منابع بهداشتي و اداري در روستا بود. طرز ارائه خدمات بهداشتي به سه شکل ذيل بود:
از طريق مراکز بهداشتي و درماني و بيمارستانها :
چون در کشورهاي در حال توسعه، تعداد پزشک کم بود، پزشکان در بيمارستانهاي دولتي از کارايي چندان برخوردار نبودند و حتي کيفيت ارائه خدمات ناقص بوده و اکثريت مردم بخصوص روستائيان دسترسي به بيمارستانها نداشتند و خود پزشکان از رساندن خدمات به مردم بنا به عللي کوتاه ميکردند. چون حقوق کافي دريافت نميکردند و بيماران را به مطبهاي خصوصي عودت ميدادند و در مردم اين باور بوجود آمده بود که بيمارستانهاي دولتي خدمات کافي ارائه نميدهند.
از طريق بيمه :
چون فقر اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه وجود دارد، بدان جهت همه مردم قدت پرداخت حق بيمه نداشته و تنها کارگران و کارمندان با پرداخت حق بيمه از خدمات بيمه استفاده ميکردند و آن هم در عمل با اشکال روبرو بود، زيرا بيمه کننده دولت بوده و حالت مشابه کشورهاي غربي را نداشت. بيمه شوندگان نيز از خدمات بيمه ناراضي بودند، اما راه ديگري وجود نداشت.
از طريق طب خصوصي :
معمولا همان پزشکاني هستند که روزها در بيمارستانهاي دولتي مشغول بوده و در عصر با دريافت حق ويزيت، خدمات را ارئه ميدهند و آنها نيز به عللي از دادن خدمات به بيمه شوندگان به تعرفههاي دولتي خوشنود نبوده و اخلال بوجود ميآوردند. سيستم بيمه پزشکي اين سيستم مخصوص کشورهاي پيشرفته غربي بود که همه مردم با پرداخت حق بيمه از خدمات درماني بهداشتي بهرهمند ميشوند.
البته در کشورهاي غربي در آمد سرانه بيشتر است (68% مردم متوسط در آمد را دارند.) و لذا قدرت پرداخت حق بيمه را دارند و چنانچه اشاره شد، رقابت ميان شرکتها وجود دارد، اما در کشورهاي در حال توسعه ارائهگر خدمات فقط دولت است و کيفيت خدمات نامطلوب ميباشد. ولي در کشورهاي غربي بيمه شوندگان با اختيار خود بيمهگر را از بين هزاران بيمهگر انتخاب مينمايند و در نتيجه بين بيمهگران رقابت وجود داشته و هر بيمهگر سعي دارد با دادن خدمات بهتر مشتري جذب کند.
سيستم طب ملي اين سيستم مخصوص کشورهاي کمونيستي بوده که 18% کل مردم دنيا از اين سيستم استفاده ميکردند و اين سيستم توسط دولت ارائه ميشد. مردم بدون پرداخت کوچکترين وجهي از خدمات بهداشتي استفاده ميکردند و اين کشورها از نظر سلامتي وضعشان بهتر بود. اساس اين سيستم بر روي کلونيها يا واحدهاي بهداشتي بود که خدمات بر اساس بهداشت و پيشگيري بود که در سطوح روستاها پراکنده شده بودند و خدمات ارائه ميدادند.
يعني تمام مناطق از حداقل امکانات بهداشتي درماني استفاده ميکردند و در اثر آن با وجودي که کشورهاي سوسياليستي از نظر اقتصادي و اجتماعي وضع خوبي از ساير جهات نداشتند، ولي از نظر بهداشتي حتي از کشورهاي غربي هم بهتر بودند و اولين کشورهايي بودند که در آنجا به علت رعايت تنظيم خانواده نرخ رشد جمعيت به منفي گرايش کرد.
سيستم شبکه (خدمات بهداشتي اوليه و شبکههاي بهداشتي) به علت پيشرفت سريع و تخصصي شدن علم پزشکي، امکان دسترسي به خدمات درماني براي غير ثروتمندان مشکل بود. بخصوص بدان جهت در کشورهاي در حال توسعه، با پيشرفت علم پزشکي، در ترفيع سلامتي مردم تفاوتي بوجود نيامده بود و هنوز در کشورهاي در حال توسعه مردم از سو تغذيه، افزايش جمعيت، بيماريهاي عفوني و عدم دسترسي به آب تصفيه شده در رنج بودند. براي همين ارکان و شرايط خاصي تعيين شد که عمده ارکان وجه اجتماعي، سياسي و استراتژيک دارد و براي رسيدن به اهداف زير تاکيد ميکند:
همکاري و هماهنگي ساير بخشها اجتناب ناپذير است، يعني براي سلامتي تنها وزارت بهداشت درمان نميتواند سلامتي مردم را تامين کند. ساير نهادهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي نيز بايد براي ترفيع و تامين سلامتي مردم همکاري نمايند.
تعهد سياسي دولتها در قبول مسئوليت مردم ضروري است. بهداشت و تامين سلامتي، حق و وظيفه انفرادي و اجتماعي و حکومتي است. مشارکت مردم الزامي است. توزيع منصفانه در مورد منابع بهداشتي و مالي بايد صورت گيرد. حداقل خدمات درماني و بهداشتي و توانبخشي جامعيت يابد.
حداقل خدمات بهداشتي اوليه حداقل خدمات بهداشتي اوليه شامل موارد زير است:
آموزش همگاني در زمينه بهداشت بهبود روش تغذيه تامين آب سالم و کافي و بهسازي ايمني سازي عليه بيماريهاي عفوني پيشگيري از بيماريهاي شايع بومي در مان مناسب بيماريها و حوادث پيش بيني و تدارک داروهاي اساسي ارائه خدمات بهداشتي مادر و کودک و تنظيم خانواده
علاوه بر 8 عامل فوق، بايد عوامل رواني و کنترل عفونتهاي تنفسي و اسهال کنترل شود. سازمان بهداشت جهاني هدفهاي ذيل را براي کشورهاي عضو به عنوان استراتژي بهداشت انتخاب کرده و تمام کشورها بايد به اين اهداف تا سال 2000 دست يابند:
کاهش مرگ و مير کودکان زير يک سال به 50 در 1000 افزايش اميد به زندگي که عبارت است از اميد زنده ماندن بعد از تولد افزايش در آمد سرانه تا پانصد دلار اختصاص پنج درصد از توليد ناخالص به بهداشت که در ايران 4 درصد ميباشد.
فراهم آوردن تغذيه که ده درصد متولدين کمتر از دو هزار و پانصد گرم وزن داشته باشند. در کشور ما اين شاخص به علت وجود خانههاي بهداشت به پنج در هزار کاهش يافته و در کشورهاي پيشرفته صفر ميباشد. (در يک کودک نرمال وزن طبيعي سه هزار و پانصد گرم، قد پنجاه سانتيمتر و دور سر سي و پنج سانتيمتر است.)
افزايش ميزان باسوادي تا هفتاد درصد حداقل با يک ربع پياده روي به آب آشاميدني دسترسي نداشته باشند. در ايران در سال 1357 پنجاه درصد آب بهداشتي داشته و اکنون اين مقدار به هشتاد و سه درصد رسيده است. حداقل نود درصد بر عليه شش بيماري واکسينه شده باشند. (در ايران حداقل نود درصد روستائيها عليه شش بيماري واکسينه شدهاند.) مرگ و مير مادران چهل در صد هزار است.
بنابراين وظايف ديگر بهداشت عمومي تهيه آب آشاميدني سالم در هر منطقه و واکسينه کردن مردم و کاهش مرگ و مير ميباشد.
بهداشت محيط
دانش بهداشت محيط به رفاه انسان، تأثير متقابل انسان بر محيط زيست ومسايل فني و مديريتي مربوط با اينها براي بهبود محيط زيست انسان از نقطه نظر بهداشت ميپردازد. زير شاخههاي بهداشت محيط شامل بهداشت آب، تصفيه خانههاي آب و فاضلاب، آلودگي هوا، مواد زائد جامد، بهداشت پرتو و غيره ميباشد.
بهداشت محيط علم و فن کنترل عواملي از محيط زيست که به هر نحوي از انحاء ميتوانند در رفاه، وسلامت جسمي، روحي و اجتماعي فرد تاثير داشته يا در آينده خواهند داشت ميشود. در اين تعريف محيط زيست شامل "هر آنچه غير از خود فرد" ميشود علاوه بر آن بايد به مسئله رفاه و سلامتي نيز دقت نمود که بهداشت محيط شامل هر دو ميشود .مضافاً بر اينکه عواملي که در حال حاضر تاثير دارند يا در آينده تاثير گذار خواهند بود نيز توسط علم بهداشت محيط بررسي و کنترل ميگردند.
بهداشت محيط امروزه به عنوان يکي از رشتههاي دانشگاهي تدريس ميشود. در اين رشته چهار محور اصلي شامل موضوعات بسيار مختلف و متنوع در زمينه آب، فاضلاب، هوا و زباله ميشود. در کنار اين مطالب دانشجويان رشتههاي بهداشت محيط با موضوعات ديگري مانند بهداشت پرتوها، انواع گندزداها، انوع روشهاي بهسازي محيط، بهداشت مواد غذايي، بهداشت حرفهاي، حشره شناسي، سموم و غيره آشنا ميشوند. اين رشته در مقطع کارشناسي ارشد داراي مدرک مهندسي بوده و دانشجويان در اين مقطع تبحر خاصي در طراحي تصفيه خانههاي اب و فاضلاب و نيز مديريت مواد زائد جامد کسب ميکنند. رشته بهداشت محيط تا مقطع دکتراي تخصصي در دانشگاههاي ايران وجود دارد و ارتباط بسيار نزديکي با مهندسي محيط زيستدارد