بخشی از مقاله
بررسی تاثیر مدیریت مشارکتی بر عملکرد کارکنان واحد بهداشت خانواده در مرکز بهداشت شهرستان مرند
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی بررسی تاثیر مدیریت مشارکتی بر عملکرد کارکنان واحد بهداشت خانواده در مرکز بهداشت شهرستان مرند میباشد. کلیه کارکنان واحد بهداشت خانواده در مرکز بهداشت شهرستان مرند (به تعداد 65 نفر) می باشدکه بدلیل حجم کم تمامی جامعه آماری به عنوان جامعه نمونه استفاده شده است. جهت جمعآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج حاکی از آن آمده بین مدیریت مشارکتی و افزایش مسئولیت پذیری کارکنان و کیفیت خدمات ارائه شده و انجام وظایف سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. این درحالی است که بین مدیریت مشارکتی و افزایش خلاقیت کارکنان رابطه معنی داری وجود نداشت. همچنین تفاوت معنی داری بین میزان عملکرد کارکنان بر حسب مدرک تحصیلی آنان وجود ندارد.
واژههای کلیدی: مدیریت مشارکتی، عملکرد کارکنان، خلاقیت، مسئولیت پذیری، کیفیت خدمات ارائه شده، وظایف سازمانی).
مقدمه
مطالعه تاریخچه علم مدیریت مشخص می کند که با پیشرفت و تحول این علم، ضرورت توجه به عامل نیروی انسانی در سازمان اهمیت بیشتری پیدا کرده است. اهمیت نیروی انساتی سازمان آنقدر است که آن ها را سرمایه های اصلی و استراتژیک ترین منایع سازمان می دانند، بطوریکه هر محصول و خدمتی که توسط هر سازمان تولیدی یا خدماتی ارایه گردد به عنوان هویت آن سازمان و مظهر عملکرد یکایک اعضای آن شمرده می شود. در این بین یکی از نظامهای مدیریتی پویا که نقش مهمی در توسعه منایع انسانی و در نتیجه فرآیند توسعه کلی دارد، نظام »مدیریت مشارکتی« می باشد(زارع و انوشه،.(94:1387
بیش از نیم قرن از پیدایش تفکر نظام مشارکت می گذرد و اعمال آن از سالهای بعد از جنگ جهانی دوم در بسیاری از کشورها به ویژه در آلمان و ژاپن تجارب بسیار ارزشمندی را پشت سر نهاده است. در کشور ما ایران در عین حال که نمونه نسبتاَ موفقیت آمیز از بکار گیری نظام پیشنهادها و مدیریت مشارکتی را می توان ردگیری کرد، هنوز فاصله زیادی با اجرای مبتنی بر اصول علمی و همه جانبه آن به چشم می خورد. این نکته ضرورت تفکر جدی در فلسفه این نظام و تحقیق و بررسی تاثیرات آن را اجتناب ناپذیر ساخته است (جهانیان،.(155:1388
اهمیت و ضرورت توسعه مدیریت مشارکتی به عنوان یکی از شاخه های مدیریت در نهادهای کشور بر کسی پوشیده نیست. تحول در نظام اداری به رغم اهداف متعددی که برای آن منظور شده، در نهایت متوجه عملکرد کارکنان با نگرش واقع بینانه نسبت به اجرای برنامه های مدیریتی در کشور است.
مزایای مدیریت مشارکتی را می توان در مقایسه سازمان های سنتی که از شیوه مشارکتی استفاده کرده اند مشاهده کرد. نتیجه مقایسه حاکی از آن است که در سازمان های برخوردار از شیوه مشارکتی، ترک خدمت و جابجایی کارکنان کمتر (مارکس و میرویس)، عملکرد افراد بیشتر (بوش و اسپانگلر)، نگرش به کار مثبت تر و اثر بخشی سازمان بالاتر است.(فیضی، کاوسی و نجفی،.(104:1389
اهمیت و ضرورت بررسی این موضوع از آنجا ناشی می شود که امروزه یکی از معضلاتی که سازمان ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی با آن سروکار دارند، مشکل نیروی انسانی و ناتوانی سازمان در استفاده بهینه از توان بالقوه کارکنان به ویژه در سطوح کارشناسی و تخصصی است. این امر سبب کاهش بهروری سازمان و ناتوانی در رقابت در عرصه های ملی و بین المللی می گردد. در این بین متداول ترین راه برای برطرف کردن این مشکل به کار گیری روش مدیریت مشارکتی است. به گواه بسیاری از گزارش ها، موفقیت اکثر شرکتها و سازمانهای بزرگ مرهون به کارگیری مناسب این سبک مدیریتی بوده است. بطوریکه باعث توسعه ظرفیت فردی کارکنان و ایجاد روحیه خودباوری، مسئولیت پذیری و تعهد در آنان می شود (امیری و سعیدی، .(1385
مبانی نظری:
مدیریت مشارکتی عبارت است از مجموعه گردش کار و عملیات که تمام کارکنان و زیر دستان یک سازمان را در روند تصمیم گیریهای مربوط به آن سازمان دخالت دهد و شریک سازد. تاکید اصلی در این نوع مدیریت به همکاری و مشارکت علاقمندانه و داوطلبانه عموم افراد است و می خواهد از ایده ها، نظریات و ابتکارات همه آنها برای حل مشکلات و مسایل سازمان استفاده کند. لذا اساس این مدیریت، تقسیم اختیارات بین مدیریت و کارکنان است (عباسزادگان،.(305:1376
مدیریت مشارکتی نوعی سبک مدیریتی است که مشخصه آن کاربرد فراوان روش تصمیم گیری گروهی است که به هر یک از افراد فرصت گسترده ای داده می شود تا در کار خود از صلاحیت فردی استفاده کند. این سبک کاملاَ در نقطه مقابل تصمیم گیری فردی قرار دارد. مکی و پیترسون بیان می کنند که مدیریت مشارکتی، سیستم مدیریتی است که در آن اعضای سازمان در تصمیماتی که اتخاذ می شود صاحب نفوذند (توحیدی،.(1380 به عبارتی مدیریت مشارکتی عبارت است از بوجود آوردن فضا و نظامی توسط مدیریت که تمام کارکنان و مشتریان و پیمانکاران یک سازمان در روند تصمیم سازی، تصمیم گیری و حل مسائل و مشکلات سازمان با مدیریت همکاری و مشارکت نمایند (مرکز آموزش مدیریت دولتی،(3:1378
اگر مدیریت مشارکتی را بسان رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعریف کنیم و بر این باور باشیم که مدیریت مشارکتی ارتباط دائم، متقابل و نزدیک بین مدیریت ارشد و کارکنان است، می توان گفت: مدیریت مشارکتی به معنای مشارکت داوطلبانه و ارادی افراد در تصمیم گیری ها از طریق ارائه پیشنهادهای مفید و تعهد کاری در انجام کارها و پیشبرد فعالیت های گروهی سازمان است. بر پایه این تعریف، مشارکت کارکنان در کارهایی که به خود آنها مربوط می شود، شخص را تشویق می کند که به تحقق هدف های گروه کمک کرده و در مسئولیت ها و پیامدهای آن سهیم شود . مدیریت مشارکتی دو هدف عمده را دنبال می کند: نخست، ارج نهادن به ارزش های انسانی و به یاری طلبیدن افرادی که به نوعی با سازمان در ارتباطند. دوم، به عنوان ابزاری مناسب جهت با لا بردن بهره وری و پیشبرد سازمان ها به سوی هدف های از پیش تعیین شده (محمدی،.(20:1380
سیر تکوینی مدیریت مشارکتی
مشارکت در طول ادوار مختلف همواره با مردم بوده تقریباَ از زمانی که انسان به زندگی اجتماعی روی آورد، مشارکت نیز به عنوان عنصر جدایی ناپذیر زندگی انسان ها درآمد و در سراسر روزگار، راه تکامل را پیمود تا جایی که امروزه، مردم در تعیین سرنوشت خویش دخالتی آگاهانه و واقعی دارند، به ویژه در دهه های اخیر اهمیت مشارکت مردم در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معنایی تازه یافته است. این اهمیت، در درجه اول ناشی از رشد و پیچیدگی جوامع روزگار ماست، به تبع این تغییر و تحول، سازمان ها نیز که قسمتی از جوامع می باشند به سوی پیچیدگی و گستردگی قدم برداشته اند و در نتیجه برای پاسخگویی به این تغییر و تحول رو به سوی مدیریت مشارکتی آورده اند تا بتوانند از ایده ها، نظرات و ابتکارت کارکنان در اداره امور سازمان استفاده کنند. در این راستا بسیاری از سازمان ها موفقیت چشمگیری به دست آورده اند (حسن زاده،.(1384
هر چند علم مدیریت طی هزاران سال مراحل تکامل خود را طی کرده و در سطح گسترده ای رواج یافته، ولی در دهه های اخیر مورد توجه خاصی قرار گرفته است. از طرفی بسط و گسترش نظام های حکومتی بر مبنای مشارکت و حضور دیگران در قرون اخیر، بیانگر این موضوع است که با پیشرفت و تحول این علم، ضرورت توجه به عامل نیروی انسانی در سازمان اهمیت بیشتری پیدا کرده و مسائل سازمانی، تغییرات سریع محیط بیرونی و درونی سازمان و احساس تعلق و تعهد در کارکنان، ضرورت همکاری و مشارکت فکری و جسمی همه افراد جامعه را ایجاب می کند (انوری، بیدخت،.(124:1386
اصول اساسی در مدیریت مشارکتی
(1 توجه به استعدادها:
هر فرد برخوردار از قدرت تفکر، هوش، استعداد و تجربه های گرانقدر است که هر گاه زمینه ها و شرایط مساعد فراهم شود، می تواند همه چیز را به نفع خود و سازمانش تغییر دهد.
(2 بهبود مستمر در انجام کار:
هرکار لزوماَ به بهترین و مفیدترین حالت ممکن انجام نمی شود و بی تردید می توان هر کار معین را به گونه ای بهتر انجام داد. بهبود مستمر در انجام کار به کمک اعضای مجموعه به صورت گروهی انجام می شود.
(3 تفویض کارها به افراد:
مشارکت کارکنان کمک می کند تا مدیر از بسیاری کارهای جزئی آسوده شود و به کارهای اساسی بپردازد (طوسی،.(10:1391