بخشی از مقاله

تأثیر عنصر سولفور، مواد ریز مغذی، فسفر، کلسیم، منیزیم و پتاسیم بر رشد prosopis alba در خاکهای با PH بالای آرژانتین


چکیده
در یکی از تحقیقات زراعی در آرژانتینحدود سه سال قبل در مورد زراعت گونه prosopis alba در خاکهای با PH انجام شد که با توجه به انواع مواد غذایی درون خاک، محدودیتهایی برای رشد این گونه زراعی نیز دیده شد. به همین منظور از مواد معدنی مانند روی، مس و فسفر استفاده شد و برای کاهش میزان PH خاک نیز مقداری سولفور به خاک افزوده گردید و به این ترتیب علاوه بر این عمل، مواد درشت غذایی خاک نیز بیشتر شدند. در میان نمونه ها حدود 30 درخت از طریق اندازه

گیری قطر ساقه مورد ارزیابی قرار گرفتند. قطر این ساقه ها نیز از 8/2 تا 5/4 سانتیمتر مورد ارزیابی قرار گرفتند و در هر تکرار نیز یک درخت مورد بررسی قرار داشت. نوع اعمال انجام شده شامل :1)کنترل کردن 2)افزایش عناصری مانند سولفور برای کاهش مقدار PH 3)افزایش سولفور و افزایش کود سوپرفسفاته به اندازه سه برابر سولفور 4)افزایش سولفور و پتاسیم برای بهبود مواد غذایی درون خاک و 5)افزایش همزمان پتاسیم و منیزیم به همراه سولفور و پتاسیم. مشخص شد که افزایش مواد مغذی و توده زنده درونی ساقه می تواند باعث افزایش قطر ساقه شود. کاهش میزان PH تا مقدار 3/0 نیز با افزایش مقداری کود سولفور بران شده و این امر باعث افزایش قابلیت مواد ریز مغذی درون خاک و نهایتا اکسیداسیون قوی آنها شد. همچنین سولفور قابلیت رسانایی الکتریکی را در خاک افزایش داد. همچنین مشخص شده که بهترین ترکیب شیمیایی را سولفور به همراه پتاسیم تشکیل می دهد که این حالت باعث افزایش قدرت تغذیه ای مواد ریز مغذی شده و نهایتا نیز 42 درصد میزان رشد را افزایش می دهد. علاوه بر ساقه ها، میزان رشد در برگها نیز

افزایش داشته که این افزایش با توجه به مصرف موادی چون پتاسیم، سولفور، فسفر و منیزیم بوده است و در نقطه مقابل نیز مصرف بیش از حد موادی مانند سدیم و کلسیم این میزان رشد را کاهش داده است. همچنین استفاده از مقادیر زیاد کلسیم با توجه به استفاده از سولفور، پتاسیم، نیتروژن و روی، رشد را دوباره افزایش داد در صورتیکه استفاده همزمان سه ماده کلسیم، منیزیم و منگنز باعث افت رشد در برگ شد. مصرف نیتروژن تا حدود زیادی وابسته به مصرف روی، سولفور و فسفر بوده است. کارگران هندی تقریبا پس از 20 سال کشت این گونه گیاهی یعنی Prospis

juliflora ، توانستند با پایین آوردن میزان PH خاک از 4/10 تا 8، میزان رشد این نمونه گیاهی را افزایش دهند. میزان کشت این درختان نیز در فضای 10 در 10 متر پیشنهاد شد که این امر باعث می شد تا در مصرف انواع مواد غذایی و افزودنی به خاک صرفه جویی شود و تقریبا برای 100 درخت موجود در هر هکتارعناصر حساسی چون سولفور، روی و پتاسیم نیز بطور مستقیم مورد استفاده قرار گرفت.
1-مقدمه
تثبیت نیتروژن در گونه گیاهی Prospis juliflora با توجه به نوع فرایندهای ژنتیکی گیاه مورد نظر، مناسب و در خود توجه می باشد که این حالت در گونه وحشی این گیاه بخوبی دیده می شود. این نوع درخت به دلیل وجود امر تثبیت نیتروژن، مورد استفاده غذایی دام و انسان خصوصا از ناحیه غلاف و نیام ساقه می باشد. همچنین از چوب این درختان برای تهیه زغال چوبی و سوخت استفاده می شود و در عین حال می توان از بقایای این درختان برای غنی سازی خاک بهره برد که علت آن نیز وجود فرآیند اثبیت نیتروژن می باشد.


معمولا یکی از عمده مسائل موجود در زمینه عدم مدیریت صحیح زراعی، کنترل نکردن PH بالای خاک می باشد. زمینهای تقریبا نکمی و سدیمی آرژانتین، تقریبا معادل 800 هزار هکتار می باشند و این مقدار در هندوستان به حدود 5/2 میلیون هکتار می رسد. این عامل می تواند باعث تغییرات عمده و زیاد در PH خاک باشد. اما خاکهای سدیمی و شور موجود در آرژانتین تقریبا تا حد زیادی غیر قابل احیاء هستند و کمتر در این مورد تلاش صورت گرفته است.


محققان کشاورزی در موسسه تحقیقاتی مرکز تشخصی شوری خاک در کارنال هندوستان، تحقیقات بیشماری را در زمینه رشد گیاهان و درختان مختلف در خاکهای سدیمی و شور انجام داده اند که این تحقیقات در خاکهای با PH بالا رخ داده است. گونه گیاهی Prosopis juliflora تقیبا PH تا حدود 9 را تحمل می کند. در مواقعی که این مقدار PH به بالاتر و در حدود 10 رسید، طی یک عمل آزمایشی از بلوکهای حفره دار گچ در اطراف ریشه این درختان استفاده شد. تقریبا طی 12 سال این عمل باعث شده بود که بطور کلی PH خاک منطقه از 4/10 به حدود 18/9 برسد. در مورد خانواده های دیگر این گوه نیز می توان عنوان داشت که مقدار PH آنها بترتیب برای Eucalyptus tereticornis زیر 10، برای Acacia nilotica زیر 03/9، برای Albizia lebbek زیر 67/8، برای

Terminalia arhuna زیر 15/8 و برای P.juliflora نیز زیر 03/8 بوده است. از نکات دیگر اینکه در مورد برنج و گندم مشخص شود که عنصر روی، یک عامل بازدارنده برای PH بالا می باشد.
در طی آزمایشهای مختلف و بررسیهای گوناگون مشخص شد که تنوع و اختلافات زیادی در نوع رشد این گونه گیاهی در خاکهای زراعی شور رخ می دهد و عوامل شیمیایی زیادی نیز دخیل می باشد. در مقایسه با اهداف مختلف می توان واکنش مواد غذایی مختلف درون خاک برای رشد گیاه را با دیگر مواد غذایی ریز تر و ضعیف تر در خاک مقایسه نمود. در ادامه تحقیقات نیز برای جلوگیری از روند نزولی رشد درختان در این نوع خاک، مواد غذایی مختلف و تأثیرات متقابل آنها با رشد درختان بررسی شد.
هرگاه بذر Prosopis را بروش گفته شده یعنی استفاده از گچ به روی زمین زراعی بپاشیم، این عمل باعث می شود که در صرف هزینه برای تغییرات PH صرفه جویی شود. بنابراین می بایستی تحقیقات در زمینه ای باشند که بتوان میزان PH خاک را با توجه به نوع نیاز غذایی درختان و گیاهان موجود در این نوع خاکها سنجید و مورد ارزیابی قرار داد. در استفاده از عناصر غذایی مانند آهن، منیزیم، روی و مس باید توجه و دقت عمل خاصی را اعمال کرد، بویژه در مورد گیاهان تیره لگومینه. زیرا بطور کلی عناصر فسفره، باعث افزایش قابلیت رو به رشد PH به بالای حد 8 می باشد. طی

یک کار کلاسیک و خوب توسط دو تن از محققان بنامهای لوکاس و دیویس، تقریبا 12 نوع ماده غذایی در PH 5/6 تا 7 مورد ارزیابی قرار گرفتند. تمامی این مواد غذایی در PH بالا تر از 8، خواص خود را تقریبا از دست می دادند. در ادامه آزمایش، مقداری سولفور به خاک افزوده شد که این مقدار سولفور باعث می شد تا باکتریهای درون خاک این سولفور را طی برخی واکنشهای

شیمیایی به سولفوریک اسید تبدیل کنند. این عمل باکتریایی باعث کاهش مقدار PH خاک شده و در نتیجه در نوع عمل مواد مغذی خاک نیز تأثیر گذار بوده است و نهایتا نیز باعث بهبود شرایط و نحوه رشد گیاه شد. درواقع افزودن این مقدار سولفور به علت کم بودن این عنصر درون خاک نبوده و تنها دلیل افزودن این عنصر به خاک، کاهش میزان PH خاک می باشد. البته باید خاطر نشان ساخت که این روش تقریبا روشی گران قیمت می باشد و چندان هم ارزان تمام نمی شود. یکی دیگر از

راههای کاهش میزان PH خاک افزودن فسفر می باشد که این ماده باعث ایجاد اسید فسفریک شده و در ادامه نیز می توان امید داشت که این ماده میزان مواد غذایی موجود در خاک را نیز تقویت کند. بنابراین میتوان برای تعیین میزان PH خاک، میزان غلظت فسفر خاک را سنجید.
درآزمایشات و مشاهدات گلخانه ای، با توجه به افزایش مواد کلسیمی و فعل و انفعالات کلسیم درون خاک، PH خاک در این نوع آزمایش از حدود 6 به حدود 9 افزایش یافت که این افزایش PH با توجه به عدم استفاده از فسفر می باشد و می توان این عمل را ناشی از فعالیت مواد ریز مغذی دانست. عنصر روی را می توان از انواع مهم مواد افزودنی به خاک دانست که دارای تأثیر زیادی بر روی فعالیت مناسب مواد ریز مغذی دارد و این عناصر مانند روی، بخوی می تواند اثر خود را در برگ درختان و میزان ماده خشک ایجاد شده در گیاه نشان دهد.


عناصر و موادی مانند سولفور، مواد ریز مغذی، فسفر و یونهای کلسیم و منیزیم و پتاسیم تأثیر زیادی بر روی رشد گیاه بویژه رشد اندامهایی مانند برگ در مدت سه سال برای درختان گونه P.alba و در خاک دارای PH بالا مورد بررسی دقیق قرار گرفت. در این بررسی مشخص شد که اندامهایی که بیشترین رشد را نشان داده اند، برگهای این دیرختان بوده اند.
2-روشها و موارد مورد استفاده


تحقیق حاضر بر روی درختان سه ساله رقم P.alba و توسط H.Ochoa واقع در 80 کیلومتری شهر مرکزی سانتیاگو دل استرو از شهرهای استان سانتیاگو دل استرو آرژانتین و در زمینهای شور دارای شیب 1 درجه و در نزدیکی رودخانه ریو سالادیلو انجام پذیرفت. راینمیان رسوبات مترشحهاز رودخانه، خاکهای رسی سیلتی نیز وجود داشتند این نوع خاکها دارای نفوذپذیری کمی بودند. در

محاسبات و معادلات زمین شناسی نیز درصد سدیم در عمقهای مختلف مورد ارزیابی و محاسبه قرار گرفت. برای نمونه مقدار61 dSm-1 حدود 47 درصد سدیم دیده شدکه این مقدار در عمق 30 سانتیمتری خاک مشاهده شد، مقدار 59 dSm-1 در عمق 30 تا 60 سانتیمتر و به میزان 46 درصد و نهایتا مقدار 56 dSm-1 در عمق 60 تا 90 سانتی متری و به میزان 46 درصد مشاهده گردید. عمق رطوبت و آب موجود در زمین نیز میزان ثابت و پایداری در حدود 2/2 تا 4/2 میلی متر بوده است. در زمین زراعی این درختان رقم P.alba در فواصل 2 در 5 متر کشاته شدند و این در حالی بود که در طرف دیگر پشته نیز یونجه کشت شد. پس از طی اینسه سال آزمایشات و نمونه برداریها زمانی انجام شد که آبیاریها طبق اصول اولیه و ایجاد راه آبهای مناسب صورت گرفته بود و از این آزمایش مشخص شد که خاک اندکی قلیایی است و دارای PH در حدود 8 تا 5/8 می باشد و شوری آن نیز کم می باشد.
طبق آزمونهای آماری و تصادفی این چند حالت زیر مورد ارزیابی قرار گرفت: (1)کنترل کردن (2)افزودن عناصری مانند سولفور برای کاهش خاصیت اسیدی خاک (3)افزودن سولفور و سوپر فسفات به نسبت یک به سه (4)افزودن عناصر سولفور و فسفات برای افزایش خاصیت مواد ریز

مغذی (5)افزودن سولفور و فسفات به همراه پتاسیم و منیزیم. در مشاهدات اولیه چنین برداشت شد که 30 درخت از نمونه های موجود دارای قطر ساقه ای در حدود 8/2 تا 5/4 سانتیمتر بودند. از این پس برای نمونه گیری آماری، 6 درخت برای فرآیند کنترلی، 5 درخت در مورد آثار افزودن عنصر سولفور، 6 نمونه در مورد افزودن عناصر پتاس و سولفور، 8 نمونه در مورد افزودن سولفور و پتاس به

همراه سایر مواردو 5 نمونه نیز در مورد افزودن سولفور بعلاوه فسفر بعلاوه موادافزودنی، پتاس و منیزیم. فواصل کاشت نیز حدود 2 در 8 متر تعیین شد و به این ترتیب در هر هکتار تقریبا 625 درخت کاشته شد. فاصله و یا مساحت سایه اندازی هر درخت نیز تقریبا دایره ای به قطر 5/1 متر بود که ایننشان دهنده مساحت رقابتی ریشه در حدود 1 متر تااطارف درختان بود.
میزان کود یا عنصر سولفور برای هر درخت به میزان 200 گرم برای هر درخت تعیین شدو این در حالی بود که میزان PH خاک نیز 5/8 برآورد شده بود که با توجه به افزوده شدن سوفرو، میزان PH یک واحد افت کرده و به حدود 5/6 نیز رسیده بود که این میزان تغییر PH تا عمق 20 سانتیمتری خاک قابل مشاهده بود. سایر مواد و عناصر افزوده شده تا پایان دوره کست عددی معادل 50

کیلوگرم در هکتار بود که با توجه به تعداد 625 درخت در هکتار، چیزی در حدود 80 گرم برای هر م، K2SO4 و منیزیم بصورت MgSO4 می باشد. کلسیم نیز به تنهایی استفاده نشده و همراه با سوپر فسفات و به نسبت یک به سه مورد استفاده قرار گرفت. فرمول اقتصادی این مواد نیز برای بررسی بیشتر بصورت زیر تعیین شده است: آهن حدود 10 درصد، منگنز حدود 5 درصد، روی حدود 9/0 درصد، اکسید مس حدود 5/0 درصد، بر حدود 035/0 درصد و Mo نیز حدود 035/0 درصد که میزان 40 گرم برای هر گیاه را می توان برای این عناصر نیز در نظر گرفت که این مواد بصورت ترکیب شده به خاک افزوده شدند.


بعداز این عمل برخی از نمونه ها را جدا کرده و از ساقع 5/1 متری آنها نمونه ماده خشک برداشت شد. البته از سم دیورون نیز به مقدار 5/1 کیلوگرم در هکتار در مورد این درختان مورد استفاده قرار گرفت که نحوه انتقال آن نیز به زمین، بصورت پاشیدن یا اسپری کردن بوده است. با توجه به آزمایش توده خشک این درختان مشخص شد که نحوه شکل گیری این مواد سیر قهقرایی داشته است. این کاهش قطر ساقه و توده خشک درونی ساقه این درختان، بخوبی توسط فرمول زیر توصیف می شود:
لگاریتم توده خشک (کیلوگرم) = 7027/2 با لگاریتم 10 (قطر بر مبنای سانتیمتر) – 1085/1
سه نمونه گرفته شده از عمق 30 سانتیمتری خاک بصورت 120 درجه ای و تصادفی از اطراف درختان برداشته شد. PH خاک نیز با توجه به افزودن آب در حدود 1 تا 5/2 واحد رقیق تر و کاهش یافته بود.


مقداری از برگهای جوان این درختان نیز با توجه به مراحل آماده سازی نمونه که شامل رنگ آمیزی و لایه برداری می باشد انجام شده و نمونه ها برای بررسی بیشتر به آزمایشگاه لابوک در تگزاس آمریکا ارسال شدند. درواقع تمامی نمونه ها یاهمان 30 نمونه موجود مورد بررسی قرار گرفتند و این نمونه ها نیز بصورت تصادفی انتخاب گردیده بودند.


3-نتیجه گیری
تفاوت میان خاکهای مختلف با توجه به میزان PH آنها در شکل نموداری شماره 1 قابل مشاهده می باشد. نمونه های نموداری زیر در قبل و بعد از مدت زمان تعیین شده، نشان دهنده اختلاف 5 درصدی می باشد که تمامی دوره ها دارای مقادیر و اندازه های مختلفی می باشند. در مرحله کنترل نیز مشاهده شدکه PH در حدود 4/0 افزایش داشته است و در این میان نقش سولفور در این افزایش PH حدود 3/0 واحد بوده است. البته برخی از مواد غذایی ریز مغذی قوی نیز در افزایش PH نقش داشته اند.


در شکل شماره 2 تفاوت موجود میان خاصیت رسانایی الکتریکی نیز در ابتدا و انتهای این دوره مشاهده شده است که این تغییرات نیز در حدود 5 درصد بوده است. در مورد آزمونهای مختلف انجام شده نکاتی نیز در مورد EC خاک وجود داشته است که نشان می دهد که این عامل نیز دچار تغییرات شده استکه این تغییرات و افزایش میزان EC عمدتار سبزیجات و گیاهان علفی و همچنین در برنج دیده شده است. تحقیقت بیشتر همچنین نشان داده استکه افزودن عنصر سولفور باعث می شود که خاصیت رسانایی خاک نیز افزایش یابد.


در شکل شماره 3 نیز می توانید نمودار مختلف رشدی با توجه به افزوده شدن سولفور را بخوبی مشاهده نمایید. همچنین افزوده شدن سولفور بعلاوه فسفر و برخی مواد غذایی ریز مغذی نیز وجود دارد که از جنبه های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است. آزمونهایی نیز در مورد افزوده شدن فسفر و کلسیم صورت گرفت که نشان داد توده خشک گیاهی بدون استفاده از عنصر

فسفر، و کلسیم نیز دچار کاهش می شود. البته عدم وجود این عناصر و دیگر عناصری مانند پتاسیم، منیزیم، سولفور، فسفر و کلسیم نیز مانعی برای تشکیل توده خشک گیاهی نیست، اما این مقدار توده خشک در صورت عدم وجود این عناصر دچار کاهش و نقصان می شود. بهترین روش برای هزینه حداقل و رسیدن به توده خشک مناسب، افزودن سولفور به همراه کلسیم و مواد ریز مغذی می باشدکه باعث افزایش 42 درصدی توده و جسم خشک گیاهان می شود.
روابط ماتریکسی موجود در جدول شماره 1 روابط میان رشد گیاه، PH و مواد غذایی مختلف موج

ود در برگ را نشان می دهد. با وجود مصرف عناصری مانند سولفور، کلسیم، فسفر، نیتروژن و روی، میزان رشد در برگها مثبت نشان داده است در صورتیکه در صورت مصرف عناصری مانند سدیم و کلسیم، رشد برگها اندک بوده است. همچنین استفاده از عناصری مانند کلسیم، منیزیم و منگنز نیز مقداری کاهش رشد را در برگها نشان داده است. رابطه میان رشد در برگها و عنصر K بخوبی در شکل شماره 4 دیده می شود. هرگاه میزان پتاسیم موجود در برگها کمتر از 1 درصد باشد،

متابولیسم و مکانیزم تولید مواد غذایی در برگ این مقدار پتاسیم را به بیش از 5/1 درصد می رساند. کاهش میزان رشد برگ با توجه به مصرف دو عنصر سدیم و کلسیم در شکل شماره 5 وجود دارد. نمونه های 04/0 درصدی و 8/0 درصدی نیز در مورد گونه Prosopis وجود داشته است که با توجه به تفاوتهای موجود میان مواد معدنی بوده است. در این مطالعات مشخص شد که ابتدا عنصر پتاسیم عامل ضد رشد و بعد از آن به ترتیب کلسیم، منیزیم و منگنز این خاصیت را در خاک نشان داده اند. تأثیر زیاد دو عنصر پتاسیم و کلسیم بر روی رشد منفی، در شکل شماره 7 نشان داده شده است. رابطه میان دیگر عناصر نیز وجود دارد. برای نمونه رابطه افزایشی دو عنصر نیتروژن و فسفر به خاک در برگها افزایشی معادل 5/4 درصد را نشان می دهد. در شکل شماره 8 نیز رابطه میان افزودن دو عنصر نیتروژن و سولفور بطور همزمان دیده می شودالبته در این نوع مصرف در مورد سولفور تقریبا 2/0 تا 3/0 درصد کاهش رشد مشاهده شده است. در مورد مصرف نیتروژن و روی بطور همزمان نیز می توان شکل شماره 9 را مشاده نمود. تقریبا در هر برگ تا پایان دوره می بایستی 10 میلیگرم در کیلوگرم تا 30 میلی گرم در کیلو گرم از روی استفاده شود تا برگها رشد مناسبی را از خود بروز دهند. البته استفاده همزمان از بخری عناصر با سولفور تفاوت زیادی نشان نداده است اما در بر خی مواقع استفاده همزمان سولفور بعلاوه نیتروژن در مقایسه با سولفور و روی، برخی مواد مانند پروتئین ها را در برگها و یا سایر اندامها افزایش داده است.
4-توضیحات تکمیلی


عمل تیتراسیون یکی از اعمالی است که معمولا می تواند PH 5/8 را تا واحد 6 کاهش دهد که این عمل می تواند با افزوده شدن تنها 200 گرم سولفور انجام گیرد و تقریبا هر مقدار از این سولفور میتواند PH را تا حدود 3/0 واحد کاهش دهد. با توجه به درختان کشت شده در هر هکتار و فضای موجود برای هر درخت، میتوان گفت که 637 کیلوگرم در هکتار نیاز می باشد. البته اکسیداسیون سولفور در خاک به میزان غلظت سولفور در خاک بستگی دارد. استفاده از کمترین مقدار موارد عنوا شده، میزان 60 درصداکسیداسیون را در 10 روز نشان داده است که اینمقدار در حدود 500 کیلوگرم در هکتار بوده و میزان PH خاک را از حدود 3/8 به 5/7 کاهش خواهد داد. در حالتی دی

گر این مقدار حدود 84/0 میلی متر بوده که این مقدار در حدود 10 درصد اکسیداسیون در 10 روز بوده است. میزان غلظت پروتئین نیز می تواند در مقدار PH تأثیر گذار باشد و در عین حال سولفور نیز همواره باعث تغییرات در میزان PH خواهد شد. تأثیر این مقادیر مصرف در تناژ 0، 5، 7 و 15 تن نیز در هر هکتار دیده شده است که در این مواقع PH تا حدود 4/10 واحد نیز وجود داشته است.
اگرچه میزان مصرف برخی از عناصر مانند روی نشان دهنده کاهش میزان PH می باشد، اما اما مواد غذایی ریز مغذی نیز خود نقش عمده ای در تغییرات PH خاک ایفا می کنند. برای نمونه آزمایشات و مشاهدات گلخانه ای در گونه P.alba نشان داده است که میزان PH از 6 تا 9 افزایش داشته است. در این آزمایش همچنین مشخص شد که میزان توده خشک موجود در گیاه نیز

رشدی معادل 46 درصد داشته است که عناصری مانند روی و سدیم می تواند این مقدار ماده خشک را کاهش دهد. بنابراین قلیایی بودن خاک می تواند در میزان توده خشک مواد و همچنین میزان PH خاک تأثیر گذار باشد. به همین دلیل همواره پیشنهادات بر مبنای استفاده از مواد و عناصر مختلف در حد نیاز بوده است که تقریبا استفاده از گچ سبق روش عنوان شده در ابتدا، و در 15 تن در هکتار، نشان دهنده رشد این موارد می باشد. هرگاه تراکم تا حد 100 درخت در هکتار افزایش داشت، می توان مقدار 200 گرم در هکتار را برای سولفور بکار برد. دو تن از محققین

بنامهای سیدو و بل نیز در مورد رشد این گونه گیاهی یعنی P.juliflora در خاکهای با PH بالا تحقیقات جامعی انجام داده اند.
بنابراین تحقیقات در مورد زمینهای زراعی آرژانتین نشان می دهد گه میزان EC این خاکها زیاد می باشد و PH نیز همواره بالای 5/8 بوده است. همچنین وجود EC دارای مقادیر 10 تا 30 dSm-1 می تواند باعث ایجاد PH 8 تا 9 واحدی شود. البته این مقادیر نیز میتواند با توجه به انواع محصولات مختلف دچار تغییرات شود. همچنین خاکاهای با PH بالا یا خاکهای قلیایی نیز در حدود 5/2 میلیون هکتار در هندوستان می باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید